آیا اروپا میتواند ریسمان کاخ سفید را از گردن خود باز کند؟!
فرصت اروپاییها برای دادن تضمینهای واقعی به ایران درباره حفظ برجام رو به پایان است، اما شواهد و تحلیلها نشان میدهد به دلایل مختلف اروپاییها تمایلی به ایستادن مقابل آمریکا ندارند. ضعف مفرط و وابستگی شدید اقتصادی، سیاسی و امنیتی به کاخ سفید از جمله این دلایل است.
روزنامه کیهان: فرصت اروپاییها برای دادن تضمینهای واقعی به ایران درباره حفظ برجام رو به پایان است، اما شواهد و تحلیلها نشان میدهد به دلایل مختلف اروپاییها تمایلی به ایستادن مقابل آمریکا ندارند. ضعف مفرط و وابستگی شدید اقتصادی، سیاسی و امنیتی به کاخ سفید از جمله این دلایل است.
بیش از یک ماه پیش دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد کشورش از توافق هستهای ایران و ۱+۵ خارج میشود. ایران در مقابل این نقض عهد آمریکا به اروپا فرصتی چند هفتهای داد تا عواید اقتصادی ناشی از برجام را برای تهران تضمین کند که در غیر این صورت تصمیمات دیگری اتخاذ خواهد کرد.
نظریات مختلفی درباره رابطه اروپا و آمریکا درخصوص برجام وجود دارد. برخی این ماجرا را بازی پلیس خوب و بد برای گرفتن امتیاز بیشتر از ایران میدانند و عدهای معتقدند نقش اروپا صرفاً سرگرم کردن ایران و نگه داشتن آن در برجام است. برخی نیز معتقدند اختلاف آنان در این قضیه جدی و قابل تامل است. اما هر کدام از این نظرات درست باشد، باید منتظر ماند و دید اروپاییها در عمل چه میکنند. راهاندازی جنگ تجاری از سوی آمریکا علیه اروپا به فاصله اندکی پس از این ماجرا، تنشها میان دو طرف را افزایش داده است. برخی از رسانهها و مقامات اروپایی معتقدند این اتحادیه باید در برابر رفتار تحقیرآمیز واشنگتن از خود حرکتی نشان دهد. اما عدهای دیگر این موضوع را صرفاً یک آرزوی دور از دسترس میدانند و معتقدند اروپا در شرایطی نیست که بتواند مقابل آمریکا از خود استقلال رای نشان دهد. دوراهی اروپا جان کسیدی در نشریه آمریکایی نیویورکر مینویسد؛ «آنها (سران اروپا) از سویی با این ادعا که میخواهند رقابت برای دستیابی به تسلیحات هستهای را متوقف کرده و نوعی نظم را در خاورمیانه برقرار کنند، به ایران فشار میآورند و پای برنامههای موشکی جمهوری اسلامی را به میان میکشند و از سوی دیگر برای حفظ منافع مالی و اقتصادی شرکتهای اروپایی که در ایران سرمایهگذاری کردهاند، به دنبال راهکاری هستند که بتوانند بدون آمریکا به این فعالیتها ادامه دهند. آنها در موقعیت خطیری قرار گرفتهاند که باید یکی از دو مسیر را انتخاب کنند. آیا آنها این توانایی را دارند که دربرابر تصمیمات مخرب و یکطرفه کاخ سفید بایستند و تاوان اقتصادی آن را برای کشورهای خودشان بپردازند و ریسک عمیقتر شدن شکاف اختلافات میان خود و آمریکا را به جان بخرند؟» نویسنده نیویورکر ادامه میدهد؛ «اگر آنها در همین مسیر گام بردارند، قطعا به چالش جدیتری از آنچه که اکنون در مورد تعرفههای گمرکی با سیستم اداری ترامپ و آمریکا دارند، مواجه میشوند و ممکن است بسیاری از تجارتهای بزرگ اروپاییان با پرداخت هزینهای بزرگ به پایان خود برسد. اگر آنها ارتباطات خود را با تهران قطع نکنند، ترامپ میتواند آنها را میلیاردها دلار جریمه کند. این جرائم شامل حال بانکهایی هم میشود که صادرات ایران را تسهیل میکنند چراکه آنها اجزای کلیدی اقتصاد ایران هستند. این در حالی است که به گزارش بلومبرگ در ماههای اخیر بانکهای مرکزی اروپا در مورد اینکه چگونه یک سیستم مبادلاتی شفاف که به صنعت نفت و گاز ایران اجازه دهد مبادلات خود را به جای دلار بر مبنای یورو انجام دهد، بحثهایی را مطرح کرده بودند. اگرچه طبق ادعای نویسنده این گزارش چنین ایدهای هم کارآمد نخواهد بود چراکه چنین مکانیسمی از شرکتهای اروپایی که علاقه به تجارت با آمریکا دارند، محافظت نخواهد کرد.»
دیوید مورتلاک، متخصص امور اقتصادی که در دوران ریاستجمهوری اوباما در مرکز امنیت ملی حضور داشت، در این خصوص میگوید؛ «حتی اگر معاملات نفتی با دولت ایران با یورو انجام گیرد، بانکها از سوی واشنگتن با تحریمهای جدی مواجه میشوند و چنانچه آنها علاقهای برای معاملات مالی نداشته باشند، این فرآیند هیچگاه به جریان نخواهد افتاد. اولین تاثیر چنین اقدامی توقف تجارت با ایران خواهد بود.»
یک فعال صنعت نفت در اروپا هم به فایننشال تایمز میگوید؛ «تمام فعالیتهای ما توسط بانکهای اروپایی پشتیبانی میشود که هیچ یک از آنها حتی اگر خودمان هم بخواهیم، هیچگونه سرمایهای را برای تجارت با ایران فراهم نمیکنند.» ناتوانی اروپا برای مقابله با آمریکا در مقالهای دیگر که چندی پیش به قلم برونو تراتریس تحت عنوان «ترامپ در مورد ایراناشتباه میکند، اما اروپا نمیتواند از آمریکا جدا شود» در روزنامه گاردین منتشر شد، به تلاش نافرجام اروپا برای مقابله با آمریکا پرداخته شد. در این مقاله آمده «آیا زمان آن فرا رسیده که اروپا خواهان جدایی از آمریکا شود؟». پاسخ نویسنده به این سؤال منفی است و در ادامه دلایل خود را میآورد و مینویسد؛ «اروپا بزرگترین بلوک تجاری را در دنیا دارد، اما واقعیت این است که این قاره خودش به تنهایی توانایی رویارویی با چالشهای قرن بیست و یکم را نداشت و چنانچه روابط آنها به طور کامل با آمریکا قطع شود، این توانایی به شدت کاهش پیدا میکند. در عین حال اروپا گزینه جایگزین دیگری هم ندارد و قدرتی هم وجود ندارد که بتواند در میان اروپاییان برای ایجاد یک ائتلاف جدید با آن علاقه ایجاد کند و احتمالا پیشنهاد روسیه و چین برای آنها جذابیتی نخواهد داشت».
به نوشته گاردین دیگر دلیلی که باعث میشود اروپا رابطه خود با آمریکا را همچنان حفظ کند، چالشهای امنیتی قابل توجهی است که اروپا به میزان زیادی با آنها مواجه است. «شاید داعش از نظر نظامی شکست خورده باشد، اما تروریسم نیروهای تکفیری نسلهاست که به یک تنش بزرگ تبدیل شده و اروپاییان نمیتوانند برای مقابله با آن به دوستی خود با آمریکا پشت کنند و این در حالی است که آسیبهای ناشی از حملات تروریستی در اروپا همچنان زنده است».
این نویسنده بر این باور است که اروپا این روزها بر سر یک دو راهی واقعی قرار گرفته و باید تن به یک انتخاب دشوار بدهد؛ «البته در این راه ایجاد یکپارچگی میان همه اعضای اتحادیه اروپا الزامی به نظر میرسد. در این میان ممکن است تعدادی از اعضای اتحادیه بهویژه از کشورهای مرکزی و شرقی قاره وسوسه شوند برای اهداف تاکتیکی خود به سمت ترامپ متمایل شوند که در این حالت و در شرایطی که میان اتحادیه اختلاف بوجود آید، روسیه تنها کشوری است که از آن سود خواهد برد. بیشک اروپا نمیتواند وارد جنگ تجاری با ایالات متحده آمریکا بشود چراکه شرکتها و بانکهای این قاره با آمریکا تجارت به مراتب بیشتری نسبت به چیزی که با ایران خواهند داشت، دارند. به اعتقاد گاردین آخرین دلیلی که باعث میشود اروپا همچنان به آمریکا تکیه داشته باشد، روسیه و اقدامات این کشور است که از اختلاف میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده بیشترین منفعت را خواهد برد». با وجود این مشکلات که بر سر راه توافق اروپا با ایران یا آمریکا وجود دارد، برخی رسانهها میگویند سران اروپا میخواهند با کشتن زمان، برای خود وقت بخرند تا حداقل بتوانند برای زمانی کوتاه هم که شده پای امضای خود بمانند. اورینتال ریویو در این مورد مینویسد؛ «اروپا برای آیندهای نزدیک در برجام خواهد ماند تا ببیند جنگ قدرت در آمریکا چگونه به پایان میرسد و در عین حال تلاش خواهد کرد که به طور همزمان خودش را هم با ترامپ و هم اصلیترین مخالفانش در شرق تطبیق دهد. با این حال به نظر میرسد برخی اقدامات اخیر واشنگتن تغییرات عمدهای را به دنبال داشته باشد. اروپاییها چارهای جز توافق با آمریکا ندارند تا به ایران تدوین یک قرارداد جدید را تحمیل کنند».
فرانسوآ گودمنت در سایت شورای روابط خارجی اروپا مینویسد «مفیدترین نقشی که اروپا میتواند داشته باشد، فشار آوردن به سیاستهای ثابت آمریکا است. از سوی دیگر باید ایران را متقاعد کند که سازش در مورد برنامههای موشکی به نفع خود این کشور است». گودمنت اگرچه بر این باور است که مشکل آمریکا با ایران و کرهشمالی یکسان است، اما برای آنها نمیتواند یک راهکار داشته باشد و با توجه به شرایط متفاوت سیاسی و جغرافیایی دو کشور، باید ترامپ دو مسیر جداگانه را برای مقابله با آنها در پیش بگیرد.
افزایش فشارها بر اروپا استاسا سالاکانین، در سایت «نیو عرب» به تحلیل فشارهای اعمال شده از سوی آمریکا به اروپا پرداخته است؛ فشارهایی که کشورهای اروپایی را در موقعیت بیسابقهای قرار داده و ممکن است آنها را به یک اختلاف بزرگ برساند. بهعنوان مثال در روزهای گذشته «ریچارد گرنل» سفیر جدید آمریکا در آلمان، در توئیتی تجار آلمانی مورد خطاب قرار داد و نوشت «شرکتهای آلمانی که در ایران سرمایهگذاری کردهاند، باید هرچه سریعتر عملیات خود را به پایان برسانند».
تحریمهای آمریکا سرمایهگذاری شرکتهای اروپایی در ایران را بهمخاطره میاندازد. یکی از آنها هواپیمایی ایرباس است که برای فروش ۱۰۰ فروند هواپیما به ناوگان هوایی جمهوری اسلامی ایران، قراردادی به ارزش ۱۹ میلیارد دلار را امضا کرده است. چنین وضعیتی برای شرکت فرانسوی توتال هم وجود دارد که در کنار شرکت ملی پتروشیمی چین توافق ۲۰ سالهای را به ارزش ۵ میلیارد دلار برای توسعه فاز یازدهم میدان گازی پارس جنوبی به امضا رسانده است. حال باید دید که چگونه اتحادیه اروپا مهارتهای دیپلماتیک و پتانسیل اقتصادی لازم را برای زنده نگه داشتن توافق با ایران و مقابله با تحریمهای صورت گرفته علیه آن را خواهد داشت یا نه؟
این سؤال در حالی مطرح میشود که فدریکا موگرینی رئیس اتحادیه اروپا گفته است که این اتحادیه نمیتواند به ایران تضمین حقوقی و اقتصادی دهد، اما او و همکارانش بهطور جدی به دنبال راهکاری برای حفظ سرمایهگذاریهای صورت گرفته در ایران هستند. تیری کوویل یکی از اساتید مرکز تحقیقات فرانسه در حوزه بینالمللی و مطالعات استراتژیک به نیوعرب میگوید «اروپاییها به چند طرح کلی تامین منابع مالی برای گسترش تجارت با ایران فکر میکنند تا آنها را اجرایی کنند. در عین حال آنها به دنبال آمادهسازی فرآیندهای حقوقی هستند تا اگر آمریکا بخواهد تحریمهای بینالمللی و خارج از عرف را بر شرکتهای اروپایی اعمال کند، آمادگی مقابله با آن را داشته باشند.
اروپا تصمیم دارد پس از بهروزرسانی یک توافق قدیمی با عنوان «مقررات مسدودکنندگی» از آن استفاده کند؛ توافقی که به شرکتهای اروپایی کمک میکند که به تحریمهای آمریکا احترام نگذاشته اگرچه ممکن است این تحریمها صدمات زیادی را به آنها وارد کند. این توافق پیش از این هیچگاه مورد آزمون قرار نگرفته و پس از اینکه ۲۰ سال قبل به نگارش درآمد، حالا باید با شرایط این روزها منطبق شود. البته در این بین مشخص نیست فشارهایی که قرار است بر شرکتهایی که بیشتر بر تجارت با آمریکا متمرکز هستند تا ایران وارد شود، چگونه خواهد بود چرا که یقینا آنها بیش از سایر شرکتها متضرر خواهند شد. اروپا باید برای آمریکا جایگزین پیدا کند «یان کلود یانکلر» رئیسکمیسیون اروپا بر این باور است که اتحادیه اروپا باید جایگاه خود را در رهبری دنیا پیدا کند چراکه به اعتقاد او تصمیم ترامپ در مورد خروج از برجام به این معناست که دیگر آمریکا نمیخواهد با دیگر نقاط دنیا همکاری و همراهی داشته باشد و روابط دوستانهای را که داشته با درندهخویی ترک کرده که این فقط باعث شگفتی ما شده است». یانکلر میگوید کشورهای اروپایی باید کارهایی بیشتر از نجات توافق با ایران انجام دهند. «ما باید جایگزینی برای ایالات متحده آمریکا پیدا کنیم چراکه بهعنوان یک بازیگر بینالملل قدرت خود را از دست داده است». نارضایتی شرکتهای اروپایی در مطلبی که در cairoreview منتشر شده، به نارضایتی شرکتهای اروپایی از شرایط به وجود آمده اشاره شده و آمده است؛ «بیشک شرکتهای اروپایی از سران دولتهای خود و اتحادیه اروپا هیچ رضایتی ندارند. آنها از موقعیتی که با توجه به قوانین حقوقی آمریکا دچارش میشوند، ناخشنود هستند. از همین رو آنها تمایل دارند تا اروپا سیاست جداگانهای را در پیش بگیرد که با اتکا به آن از آنها حمایت شود و شرکتها احساس امنیت بیشتری داشته باشند. اما معمای این مسئله اینجاست که اروپا این توانایی را دارد تا در مورد ایران سیاست مستقلی برای خودش داشته باشد، اما در عین حال نمیتواند شرکتها را مجاب کند که همچنان به سرمایهگذاری خود در ایران ادامه دهند چراکه آنها دائما با این هشدار که باید دست از کار در ایران کشیده یا با تهدید تحریمها از سوی ایالات متحده مواجه میشوند و اینجاست که همه چیز مختل میشود». استفان والت در مقالهای که به قلم او پیش از خروج ترامپ از برجام در «فارین پالیسی» منتشر شد، بهدلایل ناکارآمدی سیاستهای اروپا در برابر آمریکا پرداخته است. او با بیان اینکه نتایج اقدامات مکرون و مرکل برای نگهداشتن ترامپ در برجام فاجعهبار بود، مینویسد «قدرتهای اروپایی کاملا به درون سیاستها و نقطه نظرات دولت ترامپ در مورد نامناسب بودن توافق ایران و جایگزین کردن یا نوشتن توافقات دیگری خزیدهاند. اما سؤال اینجاست که چرا آنها در این مسیر قدم گذاشتهاند؟ اولین علتی که به ذهن متبادر میشود این است که آنها نگران این هستند که مبادا ترامپ آنها را از تعرفههای جدید آلومینیوم و فولاد که دو ماه پیش اعلام کرد، معاف نکند. تغییرات تعرفهها در این کشورها توجیه اقتصادی ندارد و خطر جنگ تجاری مخرب در دنیا را به وجود میآورد. دیگر دلیل عمدهای که وجود دارد این است که رهبران کشورهای اروپایی ترامپ را به عدم داشتن علاقه به ناتو و یا دیگر اتحادیهها و سازمانهای مشترکالمنافع و مرتبط به سیاستهای خارجی متهم میکنند. او اگرچه چندبار درباره ناتو حرفهای خوبی زده بود و تعهد خود را به این سازمان در چندین موقعیت نشان داده بود، اما همه میدانستند که معنای واقعی حرفهایش چیز دیگری است. او تلویحا چند باری به مکرون، مرکل و میگفته بود که کشورهای شما با تکیه بر آمریکا میتواند شرایط راحتی داشته باشد».
دیدگاه تان را بنویسید