خبرگزاری فارس: اگر پیروزی انقلاب حضرت روحالله را در ۲۲ بهمن ۵۷ خلاصه کنیم، بیهوده به خطا رفتهایم، انقلاب زمانی پیروز شد که جوانی دستفروش به زمره ملازمان خمینی پیوست و یا طلبهای جوان از «محله شهر» کرمان در سال ۱۳۳۲ خود را به قم رساند تا با ادامه تحصیل، بعدها به حلقه یاران روحالله بپیوندد؛ امام روحالله از این ملازمان پابرهنه کم نداشت.
پرونده «مبارز کهنسال» به حلقهای از ملازمان روحالله میپردازد که از «نوق» بهرمان کرمان خود را برای تحصیل به شهر قم رساند. روستایی که هنوز که هنوز است، «گوگلمپ» هم بهسختی نقطهای به این اسم را در حوالی رفسنجان پیدا میکند. آنچه هاشمی رفسنجانی را از سایر همراهان خمینی کبیر جدا میکند این است که او برخلاف انقلابیونی، چون رجایی و باهنر خانوادهای نسبتاً متمول داشت، تاجرزاده بود و پدرش از باغداران پسته بهرمان محسوب میشد. او با پیوستن به زمره یاران امام، بهسرعت رشد میکند و در بین انقلابیها و مردم تبدیل به یک شخصیت معروف و تأثیرگذار در نهضت انقلاب اسلامی میشود. «فقدان همرزم و همگامی که سابقه همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به ۵۹ سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است» این برشی از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب پیرامون رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی است، مَرد پُرفرازونشیب عرصه سیاسی که از زمان شکلگیری هسته اولیه نظام جمهوری اسلامی، پایکار نهضت امام خمینی (ره) بوده است. هاشمی مرد کارزار سیاست در محضر آیات طباطبایی، امام خمینی (ره)، محقق داماد، سید محمدکاظم شریعتمداری و حسینعلی منتظری تلمذ کرده بود پس از
تبعید امام، در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور نقش پررنگتری داشت. هاشمی سال ۳۷ با خانم عفت مرعشی ازدواج کرد که البته همسرش باوجوداینکه دختر یکی از روحانیون مطرح بود، اما نقش رسانهای نسبتاً پررنگی در عرصه سیاسی داشت. سالهای ۶۸ تا ۷۶ دوران ریاستجمهوری این «مبارز کهنسال» بود که در آن مقطع وی بهعنوان یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی بهحساب میآمد، البته در آن دوره وی مورد هجمههای شدید جریان اصلاحطلب قرار گرفت و همین امر باعث شد وی بحث اعتدال را در برابر رادیکالیسم جریان چپ مطرح و در در خطبههای نماز جمعه به آن بپردازد. اصلاحطلبان که در آن دوره با القابی همچون «عالیجناب سرخپوش» و «آغاسی» به وی میتاختند، در دوره ۸۸ وی را «تکیهگاه» و «امیرکبیر» زمان خطاب کردند. در اواسط دهه ۸۰ و پس از درگذشت آیت الله مشکینی در سال ۸۶، او رئیس مجلس خبرگان رهبری شد، اما در اسفند سال ۸۹ و پس از نقش خاص و متفاوتی که در فتنه ۸۸ ایفا کرد، آیت الله مهدوی کنی با اکثریت آرا برکرسی ریاست این مجلس نشست. مرحوم هاشمی البته پس از وقایع ۸۸ همچنان از سوی رهبری بهعنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا شد و این جایگاه
آیتالله را نزد رهبر معظم انقلاب نشان میداد. آیتالله هاشمی که معتقد بود قطار انقلاب در سال ۸۴ با انتخاب احمدینژاد از ریل خود خارجشده است، در سال ۹۲ باوجود رد صلاحیتش برای کاندیداتوری، حمایت همه جانبهای از روحانی داشت و همواره در طول مدت ریاستجمهوری روحانی از وی حمایت کرد. یار و رفیق دیرین مقام معظم رهبری روز ۱۹ دیماه در عصر یک روز زمستانی علیرغم تلاش پزشکان به دلیل عارضه قلبی در سن ۸۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و جسمش در مرقد امام (ره) آرام گرفت. حوزه احزاب خبرگزاری فارس در اولین سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی در بخشهای مختلف ازجمله دوران دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات، دهه ۸۰ و ریاستجمهوری روحانی و... در گفتوگو باشخصیتهای سیاسی به بررسی ابعاد شخصیتی، مدیریتی و سیاسی و فکری وی پرداخته است. البته در پرونده «مبارز کهنسال» وابستگان آیتالله روایتگر ابعاد زندگی خصوصی و مشی خانوادگی او هستند و این پرونده تلاش میکند تصویر دقیقتری از ۸۲ سال مجاهدت آیتالله برای انقلاب اسلامی را بازنمایی کند. این قسمت از پرونده «مبارز کهنسال» به گفتوگو با یک مبارز کهنسال دیگر نشستهایم. مبارزی که هنوز که هنوز است،
حرفها و خاطرات زیادی از دوران جوانیاش دارد؛ ایامی که صرف مبارزه برای پیروزی نهضت امام روحالله شد. نمیتوان برگهای مبارزاتی هاشمی رفسنجانی را ورق زد، ولی ابوالفضل توکلی بینا را بین آن ندید. این مبارز انقلابی را در بسیاری از مقاطع مبارزاتی پیش از انقلاب، میتوان دید و خاطرات همگامیاش با «شیخ اکبر» از ماجرای ترور حسنعلی منصور و تامین اسلحه توسط هاشمی تا سفر برازجان برای دیدار با برخی زندانیان انقلابی شنیدنی است. توکلی بینا مقاطع بسیاری را با آیتالله بوده و جاهایی از تاریخ و نقل قولها نوعی نقش واسطه برای او تصور میشود. واسطهای برای انتقال پیامهای مهم و صندوقچهای برای رازهای مگو. این مبارز انقلابی در سالهای پایانی عمرش نیز امین آیتالله بود و طبق آنچه خود بیان میکند، آیتالله هاشمی در دوران حضور در مجلس نامهای را به ایشان داده بودند که طبق آن تمام امور حقوقی آن مرحوم بر عهده ایشان است. این وکیل امین درمورد وصیتنامه آن مرحوم نیز به تمام حرف و حدیثها پایان داده و میگوید هیچ وصیتنامه جدیدی درکار نیست و آخرین وصیتنامه همان است که در سال ۷۹ نگاشته شده است. متن مشروح گفتوگوی خبرنگاران حوزه
احزاب خبرگزاری فارس با ابوالفضل توکلی بینا عضو حزب موتلفه اسلامی و وکیل آیتالله هاشمی رفسنجانی به شرح ذیل است: سربازی اجباری روحانیون، عاملی برای نفوذ در ارتش فارس: نحوه آشنایی خود با مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و سابقه مبارزاتی که در طول نهضت با ایشان داشتید را توضیح میدهید. توکلی بینا: آشنایی من با آقای هاشمی رفسنجانی به بعد از فوت آیتالله بروجردی برمیگردد که مصادف با سال ۱۳۴۰ بود. آقای هاشمی رفسنجانی از نبوغ بالایی برخوردار بود و از شاگردان خوب حضرت امام و مورد علاقه ایشان بودند. مقالات ایشان در مجله «مکتب تشیع» نشانگر بینش وسیعشان بود. آن وقت که مبارزه توسط روحانیت و مردم شروع شد، رژیم شاه بهمنظور فشار به روحانیت، اقدام به گرفتن طلاب برای سربازی کرد آقای هاشمی در جمع اولین گروههای طلبهای بود که برای سربازی اعزام شد امام آن زمان درمورد جریان سربازگیری گفتند: «شماها برای هدایت سربازان آماده بشوید». شاه تصور نمیکرد که امام بتواند از توطئه سربازگیری به نحو مطلوب استفاده کند و به همین ترتیب سربازی اجباری روحانیون باعث شد که طلبهها در بین سربازان
و ارتشیها نفوذ کنند. فارس: البته ایشان فرار کرده بود. توکلی بینا: بله؛ آقای هاشمی شجاع بود و شاهدیم که پس از دوره تعلیمات نظامی از باغ شاه فرار کرد. بعدها نیر نظیر این اتفاق رخ داد و هنگامی که مأمورین برای بازداشت ایشان به منزلش در دوراهی قلهک بودند، آقای هاشمی با زرنگی از درب پشتی فرار کرده بود. فارس:مبارزین قبل از انقلاب را شاید بتوان به دو گروه کلی تقسیم کرد. گروه اول همچون شهیدان مطهری و باهنر جنبه کادرسازی و تربیتی داشتند و دسته دوم هم همچون موتلفهایها جنبه مبارزه میدانی و گاه مسلحانه. آقای هاشمی از نگاه شما در کدام دسته جا میگیرد. توکلی بینا: اینطور نبود که ایشان فقط یک مبارز ساده باشند. آقای هاشمی منبرهای خوبی داشتند و اولین منبری که ایشان در خیابان نیروی هوایی تهران بود و به همت دوستان ما هماهنگ شد آقای هاشمی در این ایام در هیأت انصار الحسین هم درس میدادند و با استفاده از یک تخته سیاه بحث خود را ارائه میکردند. همیشه از مشورت آقای هاشمی بهره میبردیم این کلاسها، جلسات خیلی خوب و مفیدی بود و از درسهای ایشان به نحو خوبی استفاده شد. به
طور کلی در بسیاری از مسائلی که برای ما پیش میآمد همیشه از مشورت آقای هاشمی بهره میبردیم و راهنماییهای ایشان با آن هوش سرشار و اطلاعاتی که داشتند واقعاً ارزنده بود. این ارتباط کماکان ادامه داشت و حتی تا سالهای آخری که آقای هاشمی در زندان بودند هم با هم در ارتباط بودیم تا اینکه با اسکان ایشان در جنوب خیابان دولت روابطمان قطع شد. همرمان با اینکه ارتباط ما با امام در جریان مبارزه بیشتر میشد، با یاران امام و مبارزین هم آشنا میشدیم و آقای هاشمی از جمله این افراد بود. البته از مشاوره دیگر دوستان انقلاب نظیر آقای باهنر، آقای مفتح و آقای مطهری هم استفاده میکردیم البته آنها به دلیل سابقه علمی در مراکز علمی ـ. دانشگاهی تدریس میکردند. ماجرای دستگیری و زندانی شدن هاشمی فارس: شما ظاهرا نقش واسطهای داشتید و برخی نقل قولها شما را واسطی بین مرحوم هاشمی و سایر انقلابیون ذکر کردهاند. این درست است؟ توکلی بینا: در مواردی چنین کارهایی انجام میدادیم. برای مثال شبی که آقای هاشمی در سال ۱۳۴۵ بازداشت شد، هیات امناء موسسه فرهنگی رفاه در منزل شهید باهنر جلسه داشت و همه چهارده
نفر ـ. که اعضای هیئت امناء بودند ـ. در آن شرکت داشتند. جلسه آن شب طولانی شد. بعد از خوردن شام وقتی آقای هاشمی قصد رفتن داشت، از من خواست که او را به منزلشان برسانم. منزل ایشان در خیابان بوعلی شمیران بود. خانه هم درکوچه بن بستی بود. ایشان را درب خانه پیاده کردم و به داخل رفتند و من هم برگشتم. غافل از آن که ساواکیها داخل خانه رفته و از ساعتها پیش منتظر ورود ایشان نشسته بودند تا بازداشتش کنند. همان شب ایشان را دستگیر و به زندان بردند. نامنویسی فرزندان هاشمی در مدارس را من انجام میدادم موقعی که آقای هاشمی در زندان بودند بهوسیله خانواده پیام دادند که به مسائل و مشکلات خانواده شان رسیدگی کنم. حتی نامنویسی فرزندان ایشان در مدارس را من انجام میدادم؛ بنابراین ارتباط تنگاتنگی داشتیم. یکی از روزها که خانم آقای هاشمی به ملاقات ایشان به زندان اوین رفته بودند به من تلفن زدند، حدود ۲ بعد از ظهر بود، گفتند: من با شما کار فوری دارم. رفتم منزلشان، جریان ملاقاتشان را با آقای هاشمی مطرح کردند. ایشان گفتند از آقای هاشمی بازجوئیهایی در زندان اوین شده است و در رابطه با ارتباطشان با آقای خامنهای
مسائلی مطرح گردیده لذا به من سفارش کردهاند که به شما بگویم. «سریع بروید مشهد و جریان بازجویی را برای آقای خامنهای مطرح و ایشان را در جریان قرار دهید که اگر ایشان را بازداشت کردند و جریان ارتباطشان با ایشان مطرح شد حرفها یکی باشد». من بعد از ملاقات با خانم آقای هاشمی مستقیم به فرودگاه رفتم. حدود یک ساعتی به مغرب مانده بود که وارد مشهد شدم. نزدیک غروب بود که وارد منزل آقای خامنهای در خیابان خسروی نو شدم. ایشان من را که دید تعجب کرد، چون بین هفته در منزل شهید اسلامی با ایشان ملاقات داشتم و در رابطه با مسائل موتلفه با ایشان مشورت کرده بودم. در آن دیدار آقای خامنهای را در جریان بازجویی آقای هاشمی در زندان اوین قرار دادم. قصد بازگشت داشتم که ایشان اجازه نداده و گفتند «امشب جلسه تشکیلاتی ما است و تو هم محرم هستی». جلسه بسیار حساب شده و خوبی بود و هدف ایشان از آن جلسه هم آماده کردن طلبهها برای مبارزه با پهلوی بود. آن شب شام را همانجا خوردیم و به منزل برگشتیم. ماجرای سفر برازجان فارس: عکسی از شما با آقای هاشمی در برازجان منشتر شده است. ماجرای آن سفر چه بود؟ توکلی
بینا: بله؛ آقایان عسگر اولادی، انواری، عراقی و چند نفر دیگر به زندان برازجان تبعید شده بودند. همراه آقایان هاشمی، مروارید، حدادیان و همسر شهید عراقی و دو فرزندش برای دیدار با آنها و گرفتن شرح حالی از اوضاع زندانیان به شیراز و شهرستان برازجان رفتیم. اگر خوب یادم بیاید آن عکس را در اصفهان یا شیراز گرفتیم. از آنجا به اصفهان رفتیم، یک روز ماندیم و بعد به شیراز و سپس به برازجان رفتیم. چند روز در برازجان بودیم و به هر نحوی اجازه گرفتیم و از صبح تا بعدازظهر داخل زندان بودیم. با این آقایان ملاقات داشتیم و حتی ناهار هم در زندان ماندیم. این اتفاق اثرات خوبی در روحیه خانوادههای زندانی گذاشت.
چه جالب! یعنی شما توانستید در زندان ساکن شوید؟ توکلی بینا: این به افسرهای زندان وابسته بود. بستگی به این داشت که آن افسر از چه خانوادهای باشد، چون بدنه نظامیها اعم از ارتش، شهربانی یا ژاندارمری مسلمان بودند و به همین دلیل هم بود که امام با دست خالی بر رژیم شاه غلبه کرد. رئیس زندان برازجان، افسر شریف و خوبی بود که اجازه داد ما در زندان باشیم. دو سه روزی در آنجا بودیم بعد به تهران آمدیم. اخیرا بحث شیوه ترور حسنعلی منصور داغ شد و شما این را مطرح کردید که آن دو اسلحه را از آقای هاشمی گرفتهاید، جزئیات آن ماجرا چه بود؟ توکلی بینا: در مورد ترور منصور در منزل آقای میرمحمد صادقی جلسهای گذاشتیم. فارس: همان جلسه ۱۸ ساعته؟ توکلی بینا: بله؛ ۱۸ ساعت طول کشید. در این جلسه قرار بود در مورد ماجرای ترور منصور تصمیمگیری شود. شورای مرکزی مؤتلفه همگی در جلسه بودند و مرحوم مطهری هم گفته بودند تا سه نفر از سران این حکومت از بین نرود، کاری پیش نمیرود. ما به این جمعبندی رسیدیم که چند نفر مفسد فیالارض هستند. یکی، نصیری ساواک، یکی محمدرضا شاه و دیگری حسنعلی منصور
که لایحه کاپیتولاسیون را تصویب کرده بود. فارس: بحثی مطرح شده که موافقت امام در این ترور جلب نشده بود. آیا حجت شرعی داشتید؟ توکلی بینا: امام آن زمان به ترکیه تبعید شده بودند. آقاسیدتقی خاموشی خدمت آقای میلانی رفته و از ایشان مجوز شرعی گرفتند. اکثر ما درس حوزه خوانده بودیم، ولی با وجود این مجوز گرفتیم که بعدها نگویند چند تا بچه بدون مشورت و مجوز اقدام به ترور کردهاند.
هاشمی از استفاده سلاحها برای ترور منصور خبر داشت فارس: بحث آقای هاشمی چه بود؟ شما گفتهاید که اسلحهها را از آقای هاشمی گرفتید. آیا خود ایشان از محل استفاده این اسلحهها خبر داشتند؟ توکلی بینا: قطعا خبر داشتند. اصلا آن زمان اخبار مبارزات به همه بزرگانی، چون شهید بهشتی، مطهری و آقای هاشمی رفسنجانی میرسید. قرار نبود ماجرای تامین سلاح توسط هاشمی علنی شود فارس: با وجود این آقای هاشمی تکذیب کرد. بعد آقای بادامچیان در یادداشتی از خاطرهای خبر داد که در آن آقای هاشمی گفته بود اگر از نقش من در ترور منصور بگویید تکذیب خواهم کرد. دلیل این پنهانکاری چیست؟ توکلی بینا: بله؛ اساسا قرار بود روحانیت را درگیر اینگونه ماجراها نکنیم تا چهرهای نامطلوب از آنان ایجاد نشود. اصل ماجرا این بود که آقای هاشمی آن دو اسلحه را دادند و اصلا قرار نبود این ماجرا علنی شود، اما این موضوع را آقای بادامچیان علنی کرد. فارس: بالاخره ما در تاریخ امثال میرزارضای کرمانی را داریم که شخصا ناصرالدین شاه را ترور کرد. این ایرادی دارد؟ توکلی بینا: جایگاه آقای هاشمی با میرزا رضای
کرمانی یکی نیست. آقای هاشمی فقیه بودند. از طرفی هم بالاخره دشمن سعی میکند چهرهای خشن از روحانیت جلوه دهد. به همین دلیل هم آقای هاشمی و حتی خود ما راضی به علنی کردن این مسئله نبودیم و در حقیقت این یک راز بود. غربیها به ما برچسب تروریست بودن میچسباندند، به ویژه به روحانیت که در هرم روحانیت هم امام قرار داشت، وقتی امام را ۱۳ آبان به ترکیه تبعید کردند ما ۱۴ آبان در نظام آباد جلسه گذاشتیم و ۱۲ نفر از اعضای شورای مرکزی بودیم، آنجا ۴ روحانی به عنوان شورای فقهی داشتیم. فارس: چه کسانی بودند؟ توکلیبینا: شهید بهشتی، شهید مطهری، انواری و آقای مولایی اعضای شورای فقهی بودند ما ۱۲ نفر که روحانی نبودیم هم آنجا جمع شدیم و نهایتاً به این جمعبندی رسیدیم که ۶۰ هزار مستشار در کشور است و امام تبعید شده و شاه اختیاری ندارد و فقط به او اعلیحضرت میبندند و بودجه، ارتش و آموزش و پرورش را در اختیار گرفتهاند و اعلامیه هم بی فایده بود از این رو به این جمعبندی رسیدیم که شاه، نصیری و حسنعلی منصور که در لایحه مصونیت آمریکا و تبعید امام موثر بود، در این وضعیت مقصر هستند و باید محاکمه شوند. مرحوم عراقی رابط شاخه
نظامی موتلفه بود و ما این بحث اسلحه را به او ابلاغ کردیم. ما ۱۲ عضو شورای مرکزی آن شب عهد کردیم که هیچ کارهایم؛ چون میدانستیم بالاخره ما را میگیرند. در سال ۳۳ من و آقای بادامچیان به منزل آقای هاشمی رفتیم و دو قبضه اسلحه از ایشان گرفتیم و با همان حسنعلی منصور را به درک واصل کردیم. فارس:، اما آقای بادامچیان آن را علنی کرد. توکلیبینا: کار خوبی نکرد؛ من و آقای بادامچیان به صفاییه قم رفتیم و اسلحه را گرفتیم و به تهران آمدیم، اما نگفتیم. فارس: بعد از انقلاب چه منعی داشت که این موضوع گفته نشود، اتفاقا بعد از انقلاب این یک افتخار بود. توکلیبینا: آقای هاشمی در خیلی از اتفاقات نقش داشت و لازم نبود گفته شود، زیرا این شبهه مطرح میشد که روحانیون تروریست هستند موضوعی که حالا هم میگویند. البته آقای هاشمی خودش چنین روحیهای داشت و در نیروی هوایی سخنرانی کرد، در بازجوییها مطرح میکردند که آقای هاشمی چنین کاری کرده، اما ما اظهار بیاطلاعی میکردیم. فارس: بالاخره بعد از انقلاب کسی برچسب تروریستی نمیزد و این افتخار روحانیت بود. توکلیبینا: لازم نبود گفته شود. آقای
هاشمی اهل بزرگنمایی نبود، هرچند برخی همین حالا بزرگنمایی میکنند. فارس: بالاخره، چون آقای هاشمی در ثبت خاطرات بسیار دقیق بودند از این لحاظ مطرح میکنم که چرا تا آخر این موضوع را حاشا کردند؟ توکلیبینا: از اول قرار بود ما این را نگوییم، خودش این موضوع را مکتوم کرد و از این رو ما هم مکتوم کردیم، اما آقای بادامچیان یکباره آمد و این را مطرح کرد. فارس: طبق خاطرات شهید عراقی امام نظر محکمی درباره این ترور نداشت و نظرشان غیر نظر آیتالله میلانی بود. توکلیبینا: اولاً امام اعتقادی به مبارزه مسلحانه نداشت، مرحوم میلانی خیلی به امام ارادت داشت و هرگاه امام اعلامیه میداد من آن را به محضر ایشان میبردم و امضا میگرفتم، ما برای اینکه تاریخ نگوید چهار جوان حکم قتل صادر کردند، اجازه گرفتیم،، اما امام موافق اقدام مسلحانه نبود، وقتی ما در زندان بودیم ایشان را به عراق تبعید کردند و امام آنجا حرف جالبی گفته بودند. فارس: یعنی امام کلیت آن را قبول داشت؟ توکلیبینا: بله امام قبول داشت و حرکت ما را تایید کرد. فارس: پس چطور میگویید امام اقدام مسلحانه را قبول نداشت،
اما حرکت شما را تایید کرد؟ توکلیبینا: توضیح میدهم؛ یک فردی به نام «حاج محمد علمدار» در غرب تهران بود، ما در زندان بودیم که ایشان به عراق خدمت امام میرود و پول زیادی به امام میدهد و میگوید من از رفقای آقای توکلیبینا هستم. من سالها رابط موتلفه با امام بودم و خدمت ایشان میرسیدیم و امام مرا میشناخت؛ لذا وقتی آقای علمدار اسم مرا میبرد، امام میگوید این جوانها زندان هستند و ممکن است خانوادههایشان متلاشی شوند؛ این پول را به خانواده آنها بدهید. معنی این کار مشحخص است چراکه ایشان مطلع بودند که ما را در قضیه ترور «حسنعلی منصور» گرفتهاند. فارس: آیا هاشمی از هدف تهیه این اسلحه خبر داشت؟ توکلیبینا: بله میدانست اسلحه را برای چه کاری میخواهیم. فارس: در کتاب زندگی و زمانه آقای هاشمی، آمده که خانم عفت مرعشی در انتقال پولها و پیامهایی بین مبارزین بادستور آقای هاشمی نقش داشت. یک خاطرهای هم آمده که یک یار آقای هاشمی کاغذ مچالهشدهای که ظاهرا اعلامیه امضاشده زندانیان بوده را به عفت خانم میدهند تا به شما برساند. نقش خانواده هاشمی در تنظیم روابط فیمابین انقلابیون به چه
طریق بود؟ توکلیبینا: خانم هاشمی یک زن زبل و زرنگ بود، حتی وقتی به آقای هاشمی حمله کردند ایشان خودش را حائل قرار داد. فارس: در دوره دوم خرداد هجمههای سنگینی علیه آقای هاشمی صورت گرفت و او را عالیجناب سرخپوش و آغاسی تهران خطاب کردند، چرا اصلاحطلبان به دنبال تخریب شخصیت ایشان بودند؟ توکلیبینا: آنها دنبال تخریب امام هم بودند و فقط تخریب آقای هاشمی مدنظرشان نبود؛ اصلاحطلبان خیلی به هاشمی کملطفی کردند. فارس: یکی از مسائلی که در مورد مرحوم هاشمی مطرح میشود چگونگی ثروتمند شدن ایشان بود، عدهای میگویند ایشان از ابتدا در یک خانواده ثروتمند و مرفه بزرگ شده که مرحوم در سخنانی در روزهای اول و دوم اسفند ۸۵ در مسجد ارک و مدرسه عالی شهید مطهری تلویحا آن را رد میکند و میگوید اینها همه اش دروغ است پدر من یک روحانی بود که با کشاورزی به زحمت زندگی خود و فرزنداش را اداره میکرد. عدهای هم به نقل از مرحوم شجونی میگویند آقای هاشمی با گرفتن ۳۰۰ قطعه زمین از مرحوم تولیت میلیاردر شد؟ روایت شما در این باره چیست؟ توکلیبینا: آن مرحوم حرف بیربط زد همان زمان هم به او گفتم.
فارس: روند ثروتمند شدن مرحوم هاشمی چگونه بود؟ چون به گفته خودشان از خانوادهای فقیر بودند. توکلیبینا: اولا اکثرا اداره کنندگان کشور ما روستازاده و از سوی دیگر باهوش و با اعتقاد هستند، آقای هاشمی یک جوان کم سن بود، پدرش هم کشاورز بود و وقتی به قم میآید، چیزی نداشت، البته پدرشان کمک میکرد، اما چیزی نداشتند. بالاخره یک طلبه کم سن بود که برای تحصیل علوم دینی به قم آمده بود، اما خودش یک فرد باهوش و فعال بود و در دوران طلبگی و سالیان دراز از سالهای ۳۹-۳۸ گاهی کار ساختمانی میکرد و یک خواهرزاده معمار داشت، لذا گاهی با خرید و فروش، زمینی میساختند و مشارکت میکردند. رفته رفته وقتی انقلاب آغاز شد آقای هاشمی از شاگردان باهوش امام بود و به صحنه آمد و پستهای مهمی را برعهده گرفت. امام به ایشان علاقمند بود. فارس: شما وکیل شخص آقای هاشمی قبل از انقلاب بودید؟ توکلیبینا: بله تا زمان حیاتشان هم وکیل ایشان بودم وکالت رسمی از ایشان دارم، یک نامهای هم به مجلس نوشته و به من داده بودند. فارس: نامه مجلس چه بود؟ توکلیبینا: یک نامه نوشتند که آقای توکلیبینا وکیل من است.
فارس: ماجرای واگذاری چندین قطعه زمین از سوی مرحوم تولیت چه بود؟ توکلیبینا: مرحوم تولیت تولیت قم و فرد ثروتمندی بود، ما قبل از انقلاب در قم شهرکی ساختیم، پولی برای مبارزه نبود، کمکی گرفتیم تا بتوانیم برای انقلاب کاری کنیم، اکثرا سابقهدار بودیم؛ مرحوم تولیت خیلی با آقای هاشمی دوست بود و ۳۰۰ قطعه زمین به قیمت ارزان به ایشان داد. آقای هاشمی فقط چند قطعه زمین را به بچههای خود داد و الباقی را به صورت رایگان به مردم و طلاب وگذار کرد. مثلا در یکی از نامهها ایشان خطاب به من نوشت که آقای توکلیبینا مجاناً واگذار شود. من هنوز نامههای آن را دارم؛ بنابراین ایشان گاهی چیزی میخرید و میفروخت و زندگی خود را میگذراند. مرفه به آن صورت نبودند. فارس: نگاه آقای هاشمی به عدالت اجتماعی چه بود؟ در توسعه اقتصادی و بازسازی بعد از جنگ آقای هاشمی نقش مهمی داشت، اما در عین حال عدالت اجتماعی نادیده گرفته شده و محرومین در آن دوره تحت فشار شدید بودند، ارزیابی شما از نگاه آقای هاشمی به عدالت چیست؟ توکلیبینا: برخی درباره آقای هاشمی بیانصافی میکنند در حالی که سنشان به انقلاب نمیرسد و مشکلات
قبل از انقلاب را ندیدند. آقای هاشمی در دورهای سکان اجرایی کشور را برعهده گرفت، که هیچ فرد عاقلی این کار را نمیکرد، حتی در بحث پذیرفتن قطعنامه به امام گفت: اجازه دهید این کار را کنم و هر چه میخواهید بعدش به من بگویید که قطعنامه به اسم شما تمام نشود که البته امام هم گفتند من جام زهر را نوشیدم. فارس: یعنی آقای هاشمی خود را در پذیرش قطعنامه سیبل قرار داد؟ توکلیبینا: بله؛ ایشان خود را سیبل قرار داد و به امام گفت: اجازه دهید من این را بپذیرم که امام خودشان شخصا این کار را کردند؛ یعنی نظرشان این بود که خودش هزینه بدهد، اما امام این کار را کردند. ما هشت سال جنگ و دو سال قطعنامه داشتیم که ۱۰ سال میشد، بعد از اینکه قطعنامه را پذیرفتیم و اینها از جبهه برگشتند میدانید چه آشوبی بود؟ وضعی کشور بد بود و چیزی نداشتیم، اما آقای هاشمی در این مقطع مسئولیت کشور را برعهده گرفت. فارس: نگاه آقای هاشمی به طبقات محروم چه بود؟ توکلیبینا: ایشان وقتی این سکان را به عهده گرفت خزانه کشور چیزی نداشت، افراد بسیاری از جبهه برگشته بودند، اوضاع بیکاری کشور بد بود، اداره کشور با بشکهای ۵ دلار
فاجعه است، اما با این حال زیربنای سازندگی توسط آقای هاشمی در این مقطع صورت گرفت. اگر بارش رحمت الهی بیاید ممکن است خانه یک فقیر هم زیر گل برود، وقتی انقلابی به آن عظمت کردیم، آقای هاشمی توانست سکان کشور را بگیرد، ایشان در همان بحث متروی تهران نقش ویژهای داشت و در نماز جمعه صحبت کرد و افراد مخالف را قانع کرد که کشور به این مترو نیاز دارد. فارس: این درست که ایشان در بازسازی کشور پس از جنگ موثر عمل کرد، اما مردم طبقات محروم تحت فشار بودند، یک بحث نیز مربوط به آشوبهای سال ۷۱ است که سیاستهای اقتصادی آقای هاشمی روی اقشار ضعیف فشار زیادی آورده بودند؛ برنامه آقای هاشمی برای حمایت از طبقه مرحوم چه بود؟ توکلیبینا: برخی از اینها را نمیشود گفت. فارس: چرا؟ یعنی حرفی برای گفتن نیست؟ توکلیبینا: حرف زیاد است، من خیلی چیزها میدانم. فارس: ما که نگاه میکنیم میبینیم به قول امام پابرهنهها و مستضعفین که، ولی نعمت انقلاب هستند در آن دوره فشار زیادی را با تورم ۴۹ درصد متحمل شدند. توکلیبینا: درست است قیمت برخی اقلام را بالا بردند، اما تلاش داشتند سطح درآمدها را نیز
بالا بیاورند؛ منتهی این نیمه کاره ماند و به آنجا نرسید و دولت آقای هاشمی تمام شد. اصلا شما نگاه کنید آقای هاشمی خودش از یک روستا (بهرمان) به قم آمده و فقر و محرومیت را حس کرده بود اینطور نبود که ایشان در ماشین بنشیند و از چیزی خبر نداشته باشد. اشراف کامل داشت، اما برخی بیانصافی میکنند. اما بالاخره کار بدون اشکال نمیشود، هیچ کس معصوم نیست، فقط معصوم است که هدایت الهی را دارد. فارس: اخیرا صحت خاطرهای که آقای هاشمی از شهید بهشتی نقل کرده بود ززیر سوال رفته است، همان خاطرهای که آقای هاشمی مدعی هستند شهید بهشتی به ایشان گفته «آسیاب به نوبت، نوبت تو هم میشود» روزنامه شرق در مصاحبه با منوچهر محمدی مدعی شد که این خاطره زاییده ذهن اوست، درباره این موضوع نظر شما چیست؟ توکلیبینا: مرحوم دکتر بهشتی آن مرد حکیم و عارف فیلسوف را ببینید با او چه کار کردند؟ وقتی به ورامین رفت اجازه ندادند حتی سخنرانی کند، به او فحش دادند اینها حق نبود، با آقای هاشمی هم همین رفتار را داشتند. فارس: بله، اما آقای منوچهر محمدی عملاً خاطرات آقای هاشمی و صحبت ایشان را با این حرف زیر سوال برده است.
توکلیبینا: من این را قبول ندارم، بعید است و من چنین چیزی را قبول ندارم. فارس: جریان اصلاحطلب سال ۸۸ به هاشمی نزدیک شد و به نوعی قرابت سیاسی رسید، درباره وقایع فتنه ۸۸ شما به آقای هاشمی نقد و نصیحتی داشتید؟ توکلیبینا: بله داشتیم، ما همیشه از شورای مرکزی موتلفه نزد ایشان میرفتیم و ایشان را نقد و تشویق میکردیم و اینطور نبود که با ایشان فقط احوالپرسی کنیم، ما حتما مواضع سال ۸۸ آقای هاشمی را نقد میکردیم و نسبت به مواضعی که داشت انتقادات خود را مطرح میکردیم. نامه رسمی هاشمی به توکلی بینا بهعنوان وکیل و صاحب اختیار شما وکیل آقای هاشمی بودید؟ توکلی بینا: بله؛ از زمانی که ایشان مجلس بود، یک نامه رسمی نوشته بود که توکلی بینا وکیل من است و حتی صاحب اختیار است که همه زندگی من را بفروشد؛ ایشان بچهها را برای این کارها نمیفرستاد و اگر کاری حقوقی بود من پیگیری میکردم. هیچ وصیتنامه جدیدی از هاشمی در کار نیست فارس: با توجه به ادعاهای مطرح شده پیرامون وجود و گم شدن وصیتنامه مرجوم هاشمی آیا وصیتنامه دیگری در کار است یا خیر؟ توکلی بینا: نه
اصلا هیچ وصیتنامه جدیدی در کار نیست. همان وصیتنامهای است که ایشان در سال ۱۳۷۹ نوشته بودند.
دیدگاه تان را بنویسید