سرویس سیاسی فردا: حجتالاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفتگو با روزنامه آرمان درباره لزوم تغییر در ساختار اصولگرایی
گفته است: در مورد نواصولگرایی، دو حالت ممکن است رخ بدهد. گاهی ما قصد داریم در مبانی تجدید نظر کنیم که بنده معتقدم مبانی بسیار محکمی مبتنی بر فرهنگ، تاریخ و تمدن اسلامی تدوین شده است. پیش از این نیز رئیس جامعه مدرسین و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز بیانیهای منتشر کردند که در آن بیانیه، ارزشهای مثبت و منفی مورد نظر این جناح تحت عنوان «منشور اصولگرایی» منتشر شد.
این بیانیه که زیر نظر جامعتین نگاشته شده است 24 بند داشت که 12 بند آن سلبی و 12 بند آن اثباتی بود. ما نیز همچنان این بیانیه را قبول داریم و هیچگونه تجدید نظری را در آن ضروری نمیبینیم. حالت دوم نواصولگرایی ممکن است مربوط به احزاب باشد که اگر مقصود از تغییر ساختار چنین است، ما اکنون فاقد احزاب فراگیر و قدرتمند هستیم و نیازمند بازسازی و تعریف چنین احزابی هستیم. این نقد را میتوان پذیرفت، چرا که این مشکل به صورت جدی مطرح و قابل پذیرش است. معنای آن نیز این است که نیازمند ایجاد یک ساختار فراگیر هستیم تا یک بدنه گسترده مردمی داشته باشد. اکنون تشکلی به نام «جمنا» شکل گرفته که قصد دارد مردم علاقهمند به انقلاب و نظام که تعریف ما از آنها «نیروهای انقلاب» است را متشکل کرده و سازماندهی کند.
از نظر من این موضوع بسیار خوبی است اما باید در قالب تشکیلاتی و حزبی صورت بگیرد تا به موفقیت برسد. به این معنا من معتقدم تغییر ساختار ضرورت دارد. سران جمعیت اصولگرا و احزاب این جناح باید گرد هم جمع شوند و بپذیرند که کارهای مشترک انجام دهند تا این حزب فراگیر شکل بگیرد. احزاب ما کوچک، ناکارآمد و بهروز نشده هستند. از سوی دیگر، شخصیتهای بزرگی نیز در کشور داریم که این شخصیتها نیز مطرح هستند. بنابراین باید تشکلی ایجاد شود که این شخصیتها و احزاب، تبدیل به یک حزب بزرگ شوند. مانند همین اتفاق نیز در دوران آغاز انقلاب اسلامی و تشکیل حزب جمهوری اسلامی رخ داد. اگر به چنین ساختاری دست پیدا کنیم، نتیجه آن بسیار اثرگذار و موفق است و اگر چنین موضوعی رخ ندهد، دائما با مشکلات انتخاباتی و فعالیتهای تبلیغاتی مواجه میشویم. در این صورت مجبوریم در ایام نزدیک به انتخابات گردهماییها و سخنرانیهای تبلیغاتی انجام دهیم که محصول آن نیز «کار پختهای» نخواهد بود و نتیجهای به دست نمیدهد که اثربخش، جذاب و موجب جلب اعتماد مردم به ویژه نسل جوان کشور شود.
اگر منظور از تغییر ساختار به این مورد برمیگردد من هم با آن موافقم. در مجموع اما شاید تعبیر نواصولگرایی، تعبیر درستی نباشد. نواصولگرایی این توهم و تصور را به وجود میآورد که ما قصد داریم در بنیانهای اصولگرایی تجدید نظر کنیم. درصورتی که چنین چیزی مد نظر نیست. آنچه اهمیت دارد، این نکته است که شاید در برخی شعارها، روشها و بعضا در ادبیاتمان نیازمند تغییر باشیم، اما در مبانی و اصول چنین تغییری قابل پذیرش نیست و از این منظر با بحث نواصولگرایی مخالفت داریم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا گفتمان اصولگرایی قابل تغییر بوده گفته است: پاسخ من به این پرسش منفی است. مانیفست همان چیزی است که به آن اشاره کردم. منشور اصولگرایی، سالها پیش از این توسط جامعتین و همه احزاب اصولگرا تعیین و تایید شده است. این مانیفست اصولگرایی است و قابل تغییر نیست. اگر هم قصد تغییر آن وجود داشته باشد باید توسط ساختاری که آن را تدوین کرده، تغییر یابد. بازنگری نیز به افزودن یا کاستن یک بند یا تغییر یک عبارت محدود میشود. چرا که اصول و مبانی را نمیتوان دستکاری کرد. اصول و مبانی ما، انقلاب، اسلام و نظام است. بنابراین مانیفست و گفتمان اصولگرایی قابل تغییر نیست.
دیدگاه تان را بنویسید