سرویس سیاسی فردا؛ ناصر ایمانی*: ترامپ، رییس جمهور جدید و غیرقابل پیش بینی آمریکا در نخستین اقدام خود پس از ریاست جمهوری، ورود اتباع چندین کشور از جمله ایران را به خاک آمریکا برای مدت یکماه ممنوع کرده است که احتمالاً این ممنوعیت تمدید هم خواهد شد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی این اقدام ترامپ را در راستای وعده انتخاباتی او مبنی بر محدودیت ورود مسلمانان به خاک آمریکا تحلیل کردند؛ حال آنکه چنین نیست.
بلکه این هفت کشور منجمله ایران دقیقاً کشورهایی هستند که آمریکا با حکومتهای آنها به نوعی «مشکل» دارد یعنی این اقدام کاملاً «سیاسی» است. آشکاراست که اگر قرار بود ترامپ اتباع کشورهایی را که در اقدامات تروریستی شرکت داشتند، از ورود به آمریکا ممنوع میکرد، میباید اتباع عربستان و مصر و تونس و لیبی را ممنوع میکرد نه ایران را که حتی یک نفر از ایرانیان در عملیاتهای تروریستی در آمریکا و اروپا شرکت نداشتند.
چندی پیش نیز اوباما قانونی را امضا کرد که اتباع کشورهایی که به ایران سفر میکنند باید برای ورود به آمریکا ویزا دریافت کنند؛ به تعبیر دیگر، اقدامات ضد ایرانی از سوی آمریکا پس از برجام نیز خصمانهتر شد درحالی که طی سی و هفت سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد چنین اقداماتی نبودیم زیرا با امضای برجام دیگر بهانهای از سوی غربیها برای تحت فشار گذاشتن اتباع ایران وجود نداشت.
از سوی دیگر، موضوع بریتانیا نیز علیه ایران به شدت خصمانه شده است؛ اظهارات اخیر نخست وزیر انگلیس در بحرین و دو روز پیش در آمریکا علیه ایران، بی سابقه است. پس از پیروزی انقلاب تاکنون که چندبار نیز روابط با انگلیس قطع شدۀ چنین اظهاراتی را علیه ایران ندیده بودیم در حال آن که برجام میبایست به ایران هراسی پایان میداد. موضع آلمان نیز که همواره روابط بهدور از تنش با ایران داشته است، به طور عجیبی پس از امضای برجام خصمانه شد. صدراعظم آلمان چندی پس از امضای برجام شرط روابط عادی با ایران را شناسایی رژیم صهیونیستی از سوی ایران اعلام کرد در حالی که میدانست این شرط تعلیق به محال است؛ لذا با توجه به این که به نظر میرسید توافق هستهای غرب با ایران، خیال آنها را از ایران هستهای آسوده میکند و روابط کاملاً عادی شده و ایران هراسی خاتمه مییابد، در عمل شاهدیم که نه تنها چنین نشده، بلکه غربیها مواضع خود را خصمانهتر کردهاند و آشکارا به ایران هراسی دامن میزنند.
بهنظر میرسد برخلاف تصورات برخی سیاسیون در داخل کشور، ایران هراسی ارتباط مستقیمی با مذاکرات هستهای نداشت بلکه ایران هراسی ارتباط دقیقی با قدرت ایران دارد و نه «ایران هستهای». آنها نه تنها ایران را هستهای نمیخواهند، بلکه آنرا قدرتمند نیز نمیخواهند؛ ایرانی که در منطقه با تسلط غربیها مقابله کرده و دارای قدرت بزرگ نظامی و تسلیحاتی باشد، مطلوب غربیها نیست؛ لذا ایران هراسی تا زمانی که ایران قوی باشد و با منافع غربیها مقابله کند، ادامه خواهد داشت.
به بیان دیگر از دیدگاه غربیها، ایران با امضاء برجام مقداری از راه را پیموده است اما هنوز راه زیادی در پیش دارد تا کاملاً مطابق میل آنها شود تا از ایران هراسی دست بردارند. مشکل غربیها با ایران از ابتدا هم بمب هستهای نبود زیرا میدانستند که ایران فعالیت پنهانی برای تسلیحات هستهای ندارد، چنانکه طی یکسال گذشته که بازرسان سازمان انرژی اتمی را به ایران گسیل داشتند، حتی یک مورد فعالیت مشکوک با بمب هستهای پیدا نکردند. مشکل اصلی آنها قدرت نظامی و موشکی ایران و نیز نفوذ ایران در منطقه است که حمایت از حزب الله لبنان نماد آن است لذا ایران هراسی تا آن زمان ادامه دارد.
تصور میفرمایید که ایرانی با چنین مشخصات، چه تفاوتی با رژیمهای مطلوب آمریکا و مطیع غرب در منطقه دارد؟
*صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید