روزنامه کیهان: با نگاهی گذرا به شخصیت رؤسای جمهور آمریکا در ادوار مختلف میتوان متوجه شد معمولا این اشخاص دچار اختلالاتی بودهاند. شاید معروفترین رسوایی تا قبل از ظهور پدیدهای همچون ترامپ، «بیل کلینتون» بود که رابطه مخفیاش با پنج زن بر ملا و برای پاسخگویی به دادگاه احضار شد. اما اکنون با انتخاب ترامپ که انتشار مکالمه به قول خودش در گوشی با «جب بوش» هویت واقعی او را نشان داد و آبروی او را ریخت همگان به خوبی دانستند که ارزشهای اخلاقی در آمریکا مرده است و دیگر کسی به آن توجهی ندارد. با این وجود «باندون توربویل» تحلیلگر ارشد گلوبال ریسرچ معتقد است که ترامپ هرقدر هم که گزینه نامناسبی باشد بدتر از کلینتون نیست و کلینتون بدترین گزینه ممکن برای ریاست جمهوری آمریکا بود. نویسنده کتابهای «حمله به دمشق»، «یورش آمریکا به سوریه»، و «36 دلیلی که کلینتون نباید رئیسجمهور شود» در رابطه با این موضوع و موضوعات مشابه با کیهان هم کلام شده است. این مصاحبه را در ادامه خواهید خواند.
* تا چه اندازهای شعارهای ترامپ در رابطه با مسائل داخلی آمریکا را تندروی میدانید و تا چه اندازه آنها را بیانگر واقعیات درونی آمریکا میدانید؟
من واقعا شعارها و گفتار ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی را تندروی و مصداق رادیکالیسم نمیدانم. اساسا پیشنهادهایی مبنی بر به پایان رساندن تجارت آزاد، خارج شدن از درگیریهای سوریه و غیره که برخی از مردم آمریکا آنها را افکار تندی در نظر میگیرند، واقعیتهایی است که در آمریکا 2016 رخ داده و علاجی برای آنها یافت نشده است. ما آمریکاییها عموما علاقهای به شنیدن حرفهایی که با اعتقادمان حتی ذرهای فرق داشته باشند، نداریم. حتی آنهایی که درستی آنها بسیار روشن باشد را «تندرو» میخوانیم. اما واقعیت را میتوانیم از زاویه دیگری هم ببینیم. ترامپ از مواضع خود عقب نشینی خواهد کرد درست همانند همه روسای جمهور آمریکایی که بعد از انتخاب شدنشان تمام شعارهای عدالت محورانه، تامین کار برای بیکاران و... را به فراموشی سپردند و به آن سویی رفتند که برایشان دارای منافع بیشتری است و اصطلاحا «محافظه کار» شدند و همسو با جریان معمول سیاسی کشور قرار گرفتند. در واقع عقب نشینی احتمالی ترامپ از مواضع قبلی چیز جدیدی نیست و آمریکاییها به آن عادت دارند.
اما من در عین حال هیلاری کلینتون را «بدترین گزینه» برای آمریکا میدانم. فراموش نکنید که ترامپ تمام خصوصیات یک «فاشیست» را دارد. ترامپ همواره از ماجراجویی آمریکا در خاورمیانه انتقاد میکرد و میگفت که چرا آمریکا باید در جنگهای پرهزینه همانند عراق و سوریه مشارکت کند. با این وجود من خیلی مطمئن نیستم که ترامپ فردی کاملا مخالف جنگ باشد. تصور میکنم تقابل ایدههای جمهوری اسلامی با آمریکا نیز همچنان ادامه یابد.
* به اعتقاد شما چطور شخصیتی همانند ترامپ که در طول مناظرات انتخاباتی چهره فاشیست، نژادپرست و زن ستیز وی بر ملا شد، توانست در ساختار آمریکا به رقابتهای انتخاباتی ادامه دهد و با استقبال مردم مواجه شود؟ آیا با توجه به شخصیتی که از ترامپ سراغ دارید، فکر میکنید او بتواند ریاست جمهوری را به پایان برساند؟
سابقه این جور از رفتارهای نامتعارف در بین کاندیدهای ریاست جمهوری در آمریکا بسیار معمول است. لیندون جانسون سی و ششمین رئیسجمهور آمریکا از ناراحتیهای روانی رنج میبرد. ریگان سالهای آخر ریاست جمهوری خود با خطر جدی آلزایمر روبرو بود. مشکلات اخلاقی، روانی و ذهنی بوش پدر بارها برای ملت آمریکا نمایان شد. جرج بوش و کلینتون هم از مریضیهای جدی جنسی رنج میبردند. اوباما هم حتی مشکل روانی داشت، او دچار خود شیفتگی مفرط بود. او خیلی احساس خود بزرگ بینی دارد. در واقع به نظر میرسد که داشتن اختلالات روحی و روانی پیش شرطی برای ورود به انتخابات در آمریکا است. حضور ترامپ در مقام ریاست جمهوری دقیقا بستگی به حمایت نخبگان و گروههای فشار از وی دارد. ترامپ تا به الان نشان داده که بسیار مواضع خود را تغییر میدهد و موضع ثابتی تا به الان از خود نشان نداده است. بنابراین بخاطر آنکه هنوز مواضع دقیقی از ترامپ موجود نیست، دقیقا نمیتوان سیاستهای وی را دقیق نقد کرد.
* آیا شما تفاوت جدی بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در سیاستگذاری خارجی و داخلی آمریکا متصور هستید؟ چقدر لابی آمریکا را در تعیین سیاستهای ایالات متحده مهم میدانید؟
واقعا تفاوتی به این دو قائل نیستم، اما همانطور که گفتم کلینتون بدترین گزینه ممکن بود. دولت کلینتون در صورت پیروزی تمام معادلات را به هم میریخت و سیاستهای غیر انسانی داخلی و خارجی را اعمال میکرد که در آن خبری از دموکراسی نبود. انتخاب کلینتون آغاز جنگ علیه بشریت بود. من امیدی هم به ترامپ ندارم او به معنای واقعی کلمه فاشیست است . من چهار سال آینده را به طور خلاصه سراشیبی بهره مندی از حقوق اولیه در داخل و نظامیگری در خارج از مرزها میدانم. دو حزب در آمریکا در واقع ویترین متفاوتی از یک مفهموم هستند. هر دوی آنها عاشق جنگ هستند. آنها قوانین آمریکا را هم نادیده میگیرند و آزادیها را محکوم میکنند. دموکراتها و جمهوریخواهان فقط هستند تا باشند. آنها در راس قدرت هستند تا مردم دلخوش به این باشند که میتوانند حزب حاکم را انتخاب کنند. این فقط تنها، وسیلهای است برای محدود کردن و کنترل مردم آمریکا.
* نتایج اعتراضات به انتخابات آمریکا چه شد. پس از پیروزی ترامپ ابعاد اعتراضی بسیار برجسته شد.
به طور کلی هماهنگی و استمرار حرکتهای یکنواخت و گسترده اعتراضی در آمریکا بسیار مشکل است، چراکه یا سرکوب میشود و یا توسط نیروهای امنیتی و پلیسی مهار میگردد. واقعیت در آمریکا بسیار تلخ است. آمریکاییها در حصار اطلاعاتی گرفتار هستند که باعث میشود واقعیتهای دنیا را ندانند و یا برعکس متوجه بشوند.رسانههای داخلی و تبلیغات و سانسورهای خبری سر آمریکاییها را زیر برف نگه داشته است. برای سازماندهی حرکتهای اعتراضی گسترده باید رسانه قوی در دست داشت و شهروندان آمریکا اگر به دنبال این هستند باید رسانهای برای خود دست و پا کنند و از آن در راستای منافع خودشان استفاده کنند. رسانههای مخالف با سیاستهای آمریکا نقشه بسزایی در شکلدهی افکار مردم آمریکا دارند؛ برای همین است که گوگل، فیس بوک و دیگر رسانههای از این دست همه کاری میکنند تا آن رسانهها را سانسور کنند و رسانههای تحت تسلط روسیه ذکر نمایند و نهایتا جلوی آن را بگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید