روزنامه کیهان: رجانیوز در تحلیلی به قلم دکتر سلیمانی استاد دانشگاه علم و صنعت نوشت: ممانعت از سخنرانی افراد هتاک و دریده دهن گرچه از ترویج فکر انحرافی یا وابسته یا خودباخته جلوگیری و به نحوی ایمنسازی میکند، ولی باید توجه داشت که هرچه این افراد بیشتر سخن بگویند، بیشتر عِرض و آبروی خود را میبرند و تاریخ مصرفشان زودتر تمام میشود. از طرفی دیگر سخن آنها بیشتر موجب افول سریعتر ستاره بختشان میشود. آیا اگر دکتر سروش به زبان خودش به قرآن حمله نمیکرد و اعجاز قرآن را منکر نمیشد، به این راحتی از صحنه خارج میشد؟ آیا اگر افرادی مثل مهاجرانی و اکبر گنجی و محسن کدیور و آغاجری و غیره با لبهای خود آن توهینها را بر سر زبان نمیآوردند، به این سادگی قابل طرد شدن بودند؟ تجربه نشان داده است که افرادی که راه انحراف را پیش میگیرند یا خودباختگی را پیشه میکنند و مغرور کف و سوتهای پوشالی میشوند، بر سرعت انحراف خود میافزایند و لذا زودتر سقوط میکنند. آیا اگر آقای علی مطهری آن جسارت را به امام رضا(ع) نکرده بود، امروز اینقدر نفرت برای خود میآفرید؟ درست است که این جسارت دل هر انسان آزادهای را، خواه مسلمان و خواه
نامسلمان، میآزارد و متأسف میکند و غمگین مینماید، ولی چند برابر آن ماهیتها رو میشود و افول تسریع میگردد.
اما ورود رئیس محترم جمهور به این موضوع را میتوان از چند منظر بررسی کرد. یکی اینکه قابل فهم و درک است که آرای رئیسجمهور ریزش و سقوط کرده است. نتایج نظرسنجیها هر روز موجب پریشانی بیشتر میشود. لذا باید مترصد چنین فرصتهایی بود تا شاید بتوان چند رأی جمعآوری شود. مردم از رئیسجمهور طلب اشتغال، وام، رونق اقتصادی، رفع رکود، جلوگیری از تعطیلی کارخانجات، توسعه و عمران و آبادی، میخواهند، که دست ایشان در همه این زمینهها کوتاه و خالی است. مردم در این 38 سال مرتب شاهد بودهاند که عدهای هر چه بیشتر دم از آزادی بیان زدهاند، در عمل سختگیری بیشتری کردهاند و منتقدان را کوبیدهاند و موافق خود را فقط میدان دادهاند.
این وجه در دولت یازدهم از برجستگی خاصی برخوردار است. بنابراین اگر بیانیه سیاسی رئیسجمهور در مورد لغو سخنرانی مشهد به این منظور صادر شده باشد، باید مطمئن باشند که مردم به این نوع بیانیهها توجهی نخواهند کرد.
از منظر دیگر، برجام به فرجام نرسید. برجام به جنازهای بیخاصیت به ضرر ایران و پُر خاصیت به نفع دشمنان تبدیل شده است. لذا رئیس محترم جمهور عصبانی هستند و لذا در اینگونه مواقع زود دست به حکم میشوند و حکم صادر میکنند. غافل از اینکه صدور حکم در زمان عصبانیت را هیچکس توصیه نمیکند. درست است که به دلیل افزایش 30درصد بیکاری در دولت یازدهم، سه برابر شدن نقدینگی، بردن پولها توسط نجومیبگیران، اختلاسهای چند هزار میلیاردی و دستبرد به سرمایه قشر زحمتکش تعلیم و تربیت، زمزمه عبور از روحانی، بیاعتباری پاسپورت ایرانی، گرانی و عدم همخوانی نرخ تورم اعلام شده با جیب مردم، تخصیص فقط و فقط حدود 10 درصد بودجه عمرانی به عمران و آبادی کشور، دو و نیم برابر شدن بودجه جاری و پر خرجی دولت، رکود در مسکن و صنعت فولاد و سیمان، زمینگیر شدن کشاورزان و عدم پرداخت به موقع مطالبات آنها، عدم پرداخت وامهای ازدواج، عدم توزیع سبد کالا، تناقض در آمارها، نزدیک به بنبست رسیدن طرح تحول پزشکی، کاهش قدرت خرید عموم، افزایش بیرویه قیمت حاملهای انرژی، عدم تحقق رشد اقتصادی موردنظر، اجبار دولت به حمایت از نجومیبگیرها، همه و همه در دولت
یازدهم موجب عصبانیت و نگرانی میشود، ولی باید بر عصبانیت چیره شد. فرد عصبانی همیشه بازنده است. هر چه حاشیهسازی بیشتر و گرد و غبار درست کردن بالا رود، برخلاف مصلحت دولت مستقر است و ظاهرا گوش شنوا نیست. ناکارآمدی دولت و رئیس دولت، با عصبانیت بیشتر میشود. دولت عصبانی عنان مدیریت را از دست میدهد و مرتب به جاده خاکی میزند.
به جای عصبانیت باید برای مردم کار کرد، مشکلات مردم را حل کرد و در وسط میدان خدمتگزاری بود. با فحش و حمله و دری وری گفتن به منتقدین و سایر قوا، گشایشی ایجاد نمیشود و رأی آنچنانی جمع نمیشود. بلکه ناکارآمدی بیشتر میشود و شیب ریزش رأی صعودیتر میگردد.
دیدگاه تان را بنویسید