روزنامه آرمان؛ محمد مهدي مظاهري*: در روزهاي اخير بان كي مون، ديپلمات سابق كره جنوبي و دبيركل سازمان ملل كه از سال ۲۰۰۶ به مدت ده سال اين سمت را بر عهده داشت، جاي خود را به «آنتونيو گوترس» داد كه نخست وزير سابق پرتغال و براي مدت ۱۰ سال نيز، كميسر عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان بوده است.
حال با پايان رسمي دوره فعاليت دبيركل پيشين و معرفي دبيركل جديد، ميتوان نگاهي داشت به عملكرد بان كي مون و اقدامات و فعاليتهاي وي به عنوان دبيركل مهمترين و بزرگترين سازمان جهاني و نيز به چالشهايي اشاره كرد كه دبيركل جديد سازمان ملل با آن مواجه است. بر اساس منشور سازمان ملل، دبيركل سازمان ملل متحد سرپرست دبيرخانه سازمان است و در راس آن قرار دارد. او در عمل سخنگو و رهبر سازمان ملل به شمار ميرود و بلندمرتبهترين كارمند بينالمللي محسوب ميشود. براي دبيركل سازمان ملل وظايف مختلفي تعريف شده است كه اجراي تصميمات سياسي سازمان، ايفاي نقش مهم در شوراي امنيت بهويژه زماني كه گزارش خود را درباره مسائل جاري ارائه ميدهد؛ اداره كردن انجام عمليات حفظ صلح، ترتيب دادن كنفرانسهاي بينالمللي، ميانجيگري در حل اختلافات بينالمللي، سفر به سراسر جهان براي حفظ تماس با مردم كشورهاي عضو، از جمله اين وظايف هستند. ميزان تاثيرگذاري دبيركل، معطوف به شخصيت، اراده و نفوذ وي در نظام بينالملل است و توانايي او در رهبري و مديريت، تجربه وسيع در زمينه روابط بينالملل، مهارت و توانمندي لازم در زمينه اقدامات ديپلماتيك و ارتباطات گسترده
و تسلط بر چند زبان از شرايط لازم براي ايفاي موثر نقش دبيركلي سازمان ملل هستند. با لحاظ چنين شرايطي به نظر ميرسد، عملكرد بان كي مون دبيركل آسيايي سازمان ملل چندان موفقيت آميز و در راستاي اقتدار و نقش آفريني جدي سازمان ملل در مسائل جهاني نبوده است. مهمترين نقطه ضعف بان كي مون، شخصيت ضعيف و نفوذپذيري قابل تامل وي بوده است كه سبب اتخاذ مواضع ضد و نقيض توسط او شده است. قرار دادن نام عربستان در فهرست سياه كودك كشي از يكسو و بلافاصله خارج كردن نام اين كشور از فهرست با فشارها و تهديدات اين كشور، يكي از موارد ضعف شخصيت وي بوده است.
از سوي ديگر بان كي مون در طي فعاليت ده ساله خويش پيشنهاد ميانجيگيري در بحرانهاي مختلفي را ارائه كرده است كه پيشنهاد ميانجيگري بين طرفهاي يمني، ميان هند و پاكستان بر سر مساله كشمير، ميانجيگري ميان ايران و آمريكا و ايران و عربستان از جمله اين پيشنهادات بودهاند. با اين وجود در همه موارد فوق ميانجيگيري وي يا مورد پذيرش قرار نگرفته يا موثر واقع نشده و به نتيجه ملموسي نرسيده است. اين امر به خوبي نشان ميدهد كه بان كي مون از چهره و شخصيتي مقتدر و اثر گذار برخوردار نبوده و سازمان ملل نيز در دوران تصدي وي جايگاه حل المسائلي و مثبت خود را تا حد زيادي از دست داده و به ساختاري غير كارآمد تبديل شده است.
حال دبيركل جديد در شرايطي سازمان ملل را تحويل ميگيرد كه ادامه درگيريها در سوريه، جنگ و تجاوز به يمن، تحركات طالبان در افغانستان و گسترش طلبي داعش از عراق و سوريه و تركيه گرفته تا آلمان، فرانسه، آمريكا، مردم خاورميانه و كل جامعه جهاني را با خطر فجايع انساني، جنگ، ويراني و افزايش تروريسم مواجه ساخته است. گوترس در وضعيتي بر مسند دبيركلي تكيه ميزند كه اين سازمان بيش از هميشه موقعيت و نفوذ جهاني خود را از دست داده است و به جاي آن قدرت نظامي و منافع ملي خود محورانه برخي كشورها به نيروي پيش برنده مسائل در عرصه بينالمللي تبديل شده است.
هر چند دبيركل سازمان ملل بر اساس منشور اين سازمان، از حق و قدرت تصميمگيري براي اقدامات بينالمللي برخوردار نيست و اين امر تا حد زيادي به اعضاي دائم شوراي امنيت سپرده شده است، اما شايد مهمترين رسالتي كه گوترس پرتغالي در وضعيت موجود دارد، نشان دادن شخصيتي مقتدرتر و نفوذناپذيرتر از دبيركل سازمان ملل، نزديكي و همدردي بيشتر با ملتها به جاي حرف شنوي از قدرتهاي بزرگ، اعمال فشار بر اعضاي دائم شوراي امنيت براي جديت در حل و فصل بحرانهاي بينالمللي و احياي حقوق و قوانين بينالمللي در جهاني باشد كه زير چكمه سربازان و كمربندهاي انتحاري تروريستها، نفسش به شماره افتاده است.
* استاد دانشگاه
دیدگاه تان را بنویسید