حمایت از روحانی باید مشروط باشد
علی محمد نمازی میگوید: روحانی نظریه خاصی درباره اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سیاست نداشت.
خبرگزاری تسنیم: «با آرپیجی یک هلیکوپتر عراقی را منفجر کردم که در تاریخ جنگ سابقه نداشت.» این بخشی از خاطرات علی محمد نمازی نماینده مردم لنجان در مجلس ششم است. وی که از جمله متحصین مجلس ششم بوده پس از پایان کار آن مجلس جنجالی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری رفت و مشاور حسین مرعشی رئیس وقت آن سازمان شد. نمازی که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و معاون امور استانهای این حزب است، نائب رئیس یدالله اسلامی دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار نیز هست. وی معتقد است از ابتدای انقلاب در همه صحنهها حضور داشته است. نمازی خاطره جالبی نیز از دوران جنگش دارد. خاطرهای که به قول خودش در جنگ سابقه نداشت «میخواستیم جاده بصره- العماره را بگیریم و پلش را منفجر کنیم تا سپاه 4 عراق که در العماره بود، نتواند به کمک سپاه 3 عراق که در شلمچه مستقر بود بیاید. نیروهای دشمن نفرات ما را با هلیکوپتر شکار میکردند و میزدند... یک بار هلی کوپتری سمت ما آمد و میخواست ما را بزند. زاویه 45 بیشترین برد سلاحهای غیرمستقیم است. من زاویه 45 درجه به آرپیجی دادم و این آیه را خواندم «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَی» و بعد شلیک کردم و هلیکوپتر پایین افتاد...». نمازی علت ناکارآمدی فراکسیون امید در مجلس دهم را نبود کارکرد حزبی در کشور میداند. او معتقد است شورای عالی سیاستگذاری بعد از پایان انتخابات فعالیتش را نیمهکاره رها کرد و منتخبان اصلاحطلب سرگردان شدند و نمیدانستند باید به چه کسی برای ریاست مجلس رأی دهند. هرچند خودش معتقد است باید سال اول لاریجانی رئیس میشد. عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره برجام نیز نظرش این است که روحانی نباید با مخالفان برجام درگیر میشد و با هیئتهای اقتصادی که به ایران میآمدند تفاهمنامه امضاء میکرد اما وی نتوانست از فضای پسابرجام درست استفاده کند. نائب رئیس مجمع نمایندگان ادوار همچنین میگوید باید غیر از روحانی سایر اصلاحطلبانی که احتمال تأیید آنها هست برای انتخابات سال بعد ثبتنام کنند و اگر هم اصلاحطلبان به ائتلاف بر سر «روحانی» رسیدند باید حمایتشان از او مشروط باشد. متن پیشرو گفتوگوی دو ساعته با علیمحمد نمازی است که از نظر میگذرانید: با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. مجلس دهم چندماهی است شکلگرفته و تقریباً مرزبندی و صفبندیهای جناحها و سلیقههای مختلف مشخص شده است. از ابتدای تشکیل مجلس تاکنون آنچه کموبیش ادامه دارد، بحث آن تصوری است که قبل و بعد از تشکیل مجلس از اصلاحطلبان لیست امید میشد. اصلاحطلبان وقتی وارد مجلس شدند شاهد این بودیم که طیفی تحت عنوان «فراکسیون اعتدال» جدا شدند، آقای عارف نیز در بحث ریاست مجلس آن توفیقی را که باید کسب نکردند. به نظر شما مسئلهای که منجر به این شد تا اصلاحطلبان درون مجلس به این وضعیت کنونی برسند، چه بود؟ حلقه مفقوده انتخابات در کشور ایران نبود کارکرد حزبی است و همه ما میدانیم که ابزار مهم دموکراسی و نظامهای دموکراتیک، تشکلها و تحزب است و اگر این را از نظامی بگیریم نمیشود نام آن را دموکراسی گذاشت. عمده اشکال هم از همین جا ناشی میشود. به همین دلیل هم بود که شهید مظلوم بهشتی (ره) و دوستان و همراهانش از جمله مقام معظم رهبری، دکتر باهنر و آیتالله هاشمی رفسنجانی، حزب جمهوری اسلامی را سال 58 تأسیس کردند. شهید بهشتی در آن زمان جمله معروفی فرمودند که «حزب معبد من است». فکر کنم گفتن این جمله در آن زمان و در فضای روحانیت سنتی و حوزههای سنتی، خیلی حرف بزرگی بود. این نشان میدهد که تشکل و حزب در نظر شهید بهشتی چقدر جایگاه و اهمیت داشته است. ما جزء اولین کسانی بودیم که سریعاً شعبه حزب جمهوری اسلامی را در شهرستان خودمان یعنی لنجان تأسیس کردیم. حزب هم که منحل شد من خیلی متأسف شدم. نمیخواستم این اتفاق رخ دهد و شاید دلیلش هم این بود که دوستان آن زمان نیامدند دو دسته شوند و یک حزب دیگر هم تشکیل بدهند که با هم رقابت کنند و چون اهتمام داشتند که با هم باشند، حزب نتوانست آنطور که باید فعالیت بکند. بعد از آن هم احزاب زیادی در کشور ما تشکیل شد ولی از لحاظ کیفی ما حزب پیدا نکردیم که آن نقش خودش را در انتخابات ایفا کند. امیدوار نبودم منتخبان اصلاحطلب بر سر مواضعشان بایستند/اشتباه تاکتیکی کردیم انتخابات دوره دهم مجلس هم دو جناح اصلی کشور یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان و احزابی که در دل این دو جناح بودند آمدند و با هم ائتلاف کردند. خود اصلاحطلبان با همه گستردگیای که دارند ائتلاف کردند و بر سر کاندیداها به توافق رسیدند که خودش یک موفقیت بزرگی بود و این مجلس محصول دو ائتلاف است: ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان. اما اینکه چرا اصلاحطلبان در عمل آن چیزی که صحبتش شده بود و آمار و ارقامی که در مجلس دهم عنوان میشد و فراکسیونشان با آن جمعیت شکل نگرفته است، به این دلیل است که کارهای حزبی زیربنایی نیست. من همان اول هم متوجه شدم که این اتفاق ممکن است رخ دهد و امیدوار نبودم وقتی منتخبان ما وارد مجلس میشوند و کارشان را بهعنوان نماینده شروع میکنند بر سر همان مواضعی که در انتخابات مطرح کرده بودیم بایستند. البته خود ما هم اشتباهات تاکتیکی داشتیم. کارورزی یکساله عارف در مجلس اشتباه تاکتیکی در کجا؟ من نظر شخصی خودم را میگویم و کاری به حزب و تشکل هم ندارم. اعتقاد من این بود که بعد از اینکه انتخابات مرحله اول برگزار شد ما باید باب مذاکره را با ایشان باز میگذاشتیم و در صورت توافق ریاست را به ایشان قول میدادیم و سر کرسیها و پستهای دیگر باهم توافق میکردیم. بعدهم آقای دکتر عارف بهعنوان رئیس فراکسیون امید کاندیدای نائب رئیسی اول میشد و یک سال نائب رئیس مجلس اول که بود با کار در مجلس آشنا میشد و کارورزیاش را طی میکرد. آقای لاریجانی هم اگر رضایت دوستان ما را در ادامه جلب میکرد، بازهم به ایشان رأی میدادند و اگر جلب نمیکرد به آقای عارف میگفتند که بیاید و کاندیدای ریاست شود. این را چند جا مطرح کردم و آقای عارف هم بر روی این نکته که میخواست رئیس مجلس بشود ،مُصر بود و این توافق بین ما اصلاحطلبان حاصل نشد. زمانی که آقای عارف میخواست سرلیست شود، برخی اصلاحطلبان و حتی برخی دوستان شما در کارگزاران میگفتند آقای عارف نباید سرلیست و حتی نامزد شود، چون وزن سیاسی ندارد. از طرفی وقتی اصلاحطلبان وارد مجلس شدند برخی میگفتند اگر آقای عارف بخواهد از ریاست مجلس کنارهگیری کند، به اصلاحطلبان خیانت کرده است. این فضای دوقطبی ناشی از چه بود؟ شورای عالی سیاستگذاری فعالیتش را نیمهکاره رها کرد/ نباید منتخبان اصلاحطلب سرگردان میشدند من در مصاحبه دیگری هم گفتم شورای عالی سیاستگذاری تا برگزاری انتخابات خیلی خوب پیش آمد ولی بعد از برگزاری انتخابات کار را رها کرد. آقای عارف اگر بهتنهایی هم کاندیدای مجلس میشد رأی میآورد چراکه فضای مثبتی بعد از ریاست جمهوری 92 برای ایشان به وجود آمده بود اما در بحث ریاست مجلس آقای عارف نباید تصمیمگیرنده میشد بلکه باید همان شورایی که این ائتلاف را درست کرده است و فهرست داده بود تصمیم میگرفت و باید از همان روز اول که نتیجه مشخص شد، جدی وارد کارزار میشدند و کاملاً اوضاعواحوال مجلس را تحلیل میکردند. به نظر من شورای سیاستگذاری باید جدی تصمیم میگرفت. منتخبینی که به مجلس آمدند، نباید سرگردان میشدند چون همانطور که شما اشاره کردید صحبتهای مختلفی گفته میشد. باید مانند سال 92 که عارف انصراف داد، وارد عمل میشدیم عدهای میگفتند اصلاً پیام انتخاب آقای عارف برای ملت یک پیروزی برای اصلاحطلبان است و اگر وی رئیس نشود نظر مردم تأمین نخواهد شد. مردم مأیوس میشوند و ممکن است در انتخابات بعدی تأثیر سوء بگذارد. از این صحبتها هم در جهت منفی و هم در جهت مثبت و یا موافق و مخالف مطرح میشد. به نظرم شورای سیاستگذاری باید سریعاً همانند کاری که در انتخابات ریاست جمهوری انجام داد، وارد عمل میشد. آن زمان بزرگان تصمیم گرفتند و گفتند آقای عارف شما انصراف بدهید و آقای عارف هم تبعیت کرد و انتخاب آقای روحانی هم محصول همین تصمیم بهموقع و تبعیت آقای دکتر عارف از آن تصمیم بود. شورای عالی سیاستگذاری باید بیشتر و محکمتر تصمیم میگرفت تا تشتت آراء به وجود نیاید و کارگزاران هم هیچ جا تصمیمی برعلیه عارف تا آنجا که من یادم هست نگرفتند.
در ظاهر همینطور است. همکاری آقای لاریجانی در بحث تصویب برجام در مجلس یک کار بسیار مهمی بود. آقای لاریجانی نقشی واقعاً کلیدی در روز تصویب مجلس ایفا کرد و برجام به تصویب رسید. اما به گفته خودتان آقای عارف هم یک از خود گذشتگی در سال 92 به نفع روحانی داشت؟ این دو با هم تفاوت دارد. ریاست مجلس یک ساله است و سالی یک بار تکرار میشود. ما میتوانستیم یک سال ریاست مجلس را به لاریجانی پاداش دهیم و بعد اگر راضی نبودیم سال بعد او را تغییر میدادیم. من شنیدم تعداد زیادی از وزرا با نمایندگان برای اینکه به آقای لاریجانی رأی بدهند، صحبت کرده بودند. بخشی از دولت تقریباً این را میخواستند که آقای لاریجانی رأی بیاورد و تا آنجا که ما شنیدیم و دیدیم و همهجا صحبت از آن بود، میگفتند عملکرد آقای لاریجانی در بحث برجام خیلی خوب بوده و در بعضی مواقع دیگر هم آقای لاریجانی در حمایت و دفاع از آقای روحانی و دولتش خوب عمل کرده است. روحانی حق ندارد بگوید اصلاحطلبان در پیروزیاش نقش نداشتند پروژهای که برخی اصلاحطلبان اخیراً مطرح کردند بحث «عبور از روحانی» است که البته در قالب حمایت مشروط از وی مطرح میشود. براساس اظهارنظرهای مطرحشده، اصلاحطلبان آقای روحانی را در قالب خودشان نمیبینند و نمیتوان روحانی یا حزب متبوعش یعنی «اعتدال و توسعه» را اصلاحطلب صد درصد دانست. در چنین شرایطی، عبور از روحانی را چه مقدار قابل تحقق میدانید؟ در انتخابات سال 92 اکثریت مردم مخالف وضع قبل بودند و میخواستند آن وضع ادامه پیدا نکند. آنها این ایجاد تغییر را در چهره آقای روحانی دیدند. در ایران متأسفانه میشود گفت یک دموکراسی تودهواری وجود دارد و مردم هر 8 سال یکبار مانند موج به یک سمت میروند و ما در این سالها همیشه شاهد این مسئله بودیم. در دوران دفاع مقدس به سمت آقای هاشمی و برنامه سازندگی رفتند. بعد از آقای هاشمی هجوم بردند به سمت «اصلاحات» و بحث توسعه سیاسی. بعد از آن هم رفتند به سمت آقای احمدینژاد و بحث معیشت و سفره و نفت و مبارزه با فساد! سال 92 بعد از تجزیه و تحلیل به این نتیجه رسیدند که به سمت آقای روحانی بروند. مردم وضعیت قبل را نمیخواستند و جناح اصولگرا هم نتوانسته بود کسی را معرفی کند که مردم اعتماد کنند آن شخص راه قبلی را نخواهد رفت. لذا مردم اعتمادشان از اصولگراها سلب شد و به سمت آقای روحانی آمدند که اصلاحطلبان از او حمایت کردند. حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی یک کاتالیزور قوی بود. حمایت اصلاحطلبان مردم را متقاعد کرد که بروند به سمت آقای روحانی؛ حالا نه آقای روحانی حق دارد بگوید اصلاحطلبان در پیروزی من نقشی نداشتند و مثلاً فقط چند نفر عضو «اعتدال و توسعه» این فضا را درست کردند و نه ما انتظار داشته باشیم آقای روحانی دربست اختیار ما باشد. اصلاحطبان نمیخواهند به نظام آسیبی برسد در جریان اصلاحات چندین بار گفته شده که آقای روحانی «رحم اجارهای» است و به تازگی هم آقای ناصری این مسئله را مطرح کردهاند؟ خیلی گفته نشده است. آقای مهندس اصغرزاده اولین بار طراح این بحث بود و اخیراً هم آقای دکتر ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان بحث رحم اجارهای را مطرح کردند. اینها برای اواخر است. اوایل ما هیچکدام منّتی بر آقای روحانی نگذاشتیم که شما محصول تلاش ما بودهاید. آقای روحانی هم خوب برخورد کرد و واقعاً همیشه به گونهای برخورد کرد که صفبندی به وجود نیاید و در جبهه شکاف ایجاد نشود اما بههرحال آقای روحانی همانطور که من گفتم اصلاحطلب نبوده و هنوز هم اصلاحطلب نیست. ایشان جزء جامعه روحانیت و اصولگرا بوده و از آنها فاصله گرفته است. من این را بارها گفتهام که ما اصلاحطلبان برای نظام خیلی زحمت کشیدهایم، من شخصاً برای نظام خیلی زحمت کشیدهام و نمیخواهیم خدایی نکرده این نظام آسیب ببیند. پاسخگوی اصلاحطلبانی که از مسیر نظام خارج شدند، نیستم البته برخی از اصلاحطلبان هم از مسیر نظام خارج شدهاند. این را هم باید درنظر داشته باشیم؟ من پاسخگوی آنها نیستم. من خودم را میبینم که قبل از انقلاب با شاه مخالف بودم و مبارزه کردهام. بعد از انقلاب از ابتدای کار همیشه در همه صحنهها حضور داشتم و از نظام دفاع کردم و حالا هم حاضر نیستم آسیبی به نظام برسد. در دوران دفاع مقدس در اکثر عملیاتها حضور داشتم. زمانی بود که ما 4 برادر بودیم و همزمان باهم در جبهه حضور داشتیم و کسانی نبودیم که برویم در ستاد جبهه و جنگ بنشینیم. متأسفانه در سالهای گذشته اتفاقی در جریان اصلاحات رخ داد که برخی از آنها به دلیل عملکردشان از نظام فاصله گرفتند. مثل فتنهای که سال 88 اتفاق افتاد و رهبر معظم انقلاب فرمودند برخی جریانات تقوای جمعی را رعایت نکردند. شاید همین مسئله موجب شد تا آن وجوه اصلاحطلبان که معتقدید برای نظام زحمت کشیدهاند، کمتر دیده شود اما بگذریم! اساساً شما با این بحث که آقای روحانی «رحم اجارهای» است مخالف هستید و روی کار آمدن روحانی را محصول یک کار مشترک میدانید؟ آقای روحانی از حمایت اصلاحطلبان استقبال کرد و خیلی هم خوشحال بود و ستادهای آقای هاشمی و آقای عارف تبدیل شد به ستادهای آقای روحانی. آقای روحانی آمد اصفهان در مراسم درگذشت مرحوم آیتالله طاهری شرکت کرد و حضور آقای روحانی در آن مراسم خیلی برای وی رأی ایجاد کرد. اصلاً برنامههای آقای روحانی در انتخابات تقریباً چیزی کمتر از برنامههای کاندیداهای اصلاحطلب نداشت، یعنی اگر آقای هاشمی هم تأیید میشد همین برنامهها را ارائه میداد و موضع آقای روحانی موضع اصلاحطلبی بود. ولی مواضع وی تحت عنوان اعتدال مطرح میشد؟ خب ما اصلاحطلبان اصالتاً معتدلیم.[میخندد] آقای مهندس شما اعتدال را روش میدانید یا مکتب؟ خیلیها در جریان اصلاحات معتقدند اساساً چیزی به نام «اعتدال» بهعنوان یک مکتب و تشکیلات نداریم. شما این تحلیل را قبول دارید؟ قطعاً اعتدال مکتب نیست، اعتدال میتواند جزیی از رفتار پیروان یک مکتب باشد و اعتدال همان روش و رفتار است. رفتارها میتواند معتدل باشد و هم میتواند افراطی و تفریطی باشد. پس شما قائل هستید در جریان سیاسی کشور ما دو تشکیلات اصلاحطلب و اصولگرا داریم و جریان سومی که ما اعتدال تعریفش کنیم و دارای یک گفتمان مشخصی باشد، نداریم؟ تعارضی در این قضیه نیست که میتواند یک جناح دیگری با لیدر، برنامه، شعار و تاکتیک خودش بیاید و مطرح شود و آنهم دارای رفتار معتدل باشد اما من بارها این مثال را زدهام که جناحهای سیاسی مانند کوهنوردانی هستند که قرار است یک قله را فتح کنند. بالاخره یک جمعی میگویند این راه نزدیکتر و کم هزینهتر است، جناح دیگر میگوید برنامه من بهتر جواب میدهد. اما نظر من این است دموکراسی با دو حزب قوی و فراگیر بیشتر جواب میدهد. ایکاش تمام احزاب و تشکلها میآمدند در دو حزب فراگیر ادغام میشدند که مردم زیاد در این کشمکشها سرگردان نباشند. در دولت روحانی هیچ تئوری ارائه نشد / مکتبی تحت عنوان «اعتدال» نداریم آقای روحانی تا چه حد توانسته است مفهوم اعتدال را با شعارهایی که داد نهادینه کند؟ در دولت آقای روحانی تئوریای ارائه نشد که بگوییم این تئوری برخاسته از ویژگی افراطی یا اعتدالی است. آقای روحانی در یک زمان کوتاهی بعد از ردصلاحیت آقای هاشمی بهعنوان نامزد اصلاحطلبان مطرح شد. ایشان هم مهمترین برنامهاش را بحث تفاهم و توافق هستهای مطرح کرد و عمده انرژیاش را در این قضیه گذاشت که من این را یک رفتار اعتدالی خوب میدانم. افرادی مانند آقای صالحی امیری یا افرادی که نزدیک به دولت هستند، میگویند دولت آقای روحانی محصول «مکتب نیاوران» است یعنی آن تلاشی که آقای روحانی سالها در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص به همراه عدهای انجام داد. آنها قائلند در کنار جریان اصولگرا و اصلاحطلب یک مکتب دیگر به نام اعتدال وجود دارد. من مکتبی را در کار نمیبینم. باید مواضع اصولی مکتب یک جایی چاپ شده باشد، راهبردهایش مشخصشده باشد، من هیچ کتابی ندیدم که بگوییم این مواضع اصولی مکتب آقای روحانی است. روحانی نظریه خاصی درباره اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سیاست ندارد یعنی تعریف درستی نشده است؟ اصلاً تعریف نشده است. آقای روحانی تمام هَمّ و غم خودش را در اقتصاد برای کنترل تورم گذاشت حتی به قیمت رکود. آیا روحانی نظریه اقتصادی خاصی به جامعه ارائه داد؟ آیا در مسائل اجتماعی دیدگاه ویژهای برای خودش داشت؟ یا مثلاً در سیاست یا در فرهنگ؟ خیر. اصلاً آقای روحانی فرصت نکرده است به این قضایا بپردازد. نظرم این است شاید هر کس دیگری رئیسجمهور میشد این پرونده هستهای خاتمه پیدا میکرد، منتها با یک هزینه بیشتر. تحریمها باعث نشد برجام اتفاق بیفتد. کاهش قیمت نفت به 30،40 دلار و کاهش صادرات نفت از دو و نیم میلیون بشکه به 800 هزار بشکه که به مرور داشت به صفر نزدیک میشد، موجب شد کشور قابل اداره کردن نباشد. مهمترین منبع درآمد ما در بودجه، نفت و مشتقات نفتی است. من معتقدم آقای روحانی به دلیل اعتمادی که در خارج کشور نسبت به اصلاحطلبان از زمان دولت اصلاحات وجود داشت، توانست با هزینه کمتری این توافق را رقم بزند هرچند بنظرم اگر آقای جلیلی هم بود باز این اتفاق رخ میداد ولی با هزینه بیشتر. روحانی نتوانست از فضای پسابرجام استفاده کند/نباید با مخالفین برجام درگیر میشد یعنی یکی از دلایل توافق برجام را اعتماد طرف مقابل به اصلاحطلبان میدانید؟ اعتماد نه به معنای وابستگی. از باب اینکه ما در زمان دولت اصلاحات در زمینه سیاست خارجی اثبات کرده بودیم خواهان تعامل با جهان هستیم. ایراد دیگری که من در مصاحبههای دیگر به آن اشاره کردم این بود که آقای روحانی باید از فرصت پسابرجام استفاده میکرد و باید میآمد موانع را به مردم معرفی میکرد. یادتان هست بعد از برجام چقدر هیئت اقتصادی خارجی در ایران بود؟ تمام هتلها پر از هیئتهای خارجی بود. این هیئتها برای گردش به ایران نیامده بودند، بلکه آمده بودند توافقنامه امضا کنند اما رفتند و دیگر برنگشتند و نشد آنگونه که انتظار بود از دستاوردهای برجام برای عمران و آبادی کشور استفاده شود. این یک واقعیتی است در جامعه که عدهای میخواستند برجام موفق نشود اما اینجا باز من انتقادی که به آقای روحانی دارم این است که نباید درگیر اینها میشد. باید با کسانی که به ایران آمدند تفاهمها را انجام میداد. به بحث انتخابات سال آینده برسیم. شورای عالی سیاستگذاری بدون حضور برخی احزاب اصلاحطلب اخیراً تشکیل جلسه داد و فعالیتش را برای انتخابات آغاز کند. نظرتان درباره سازوکار شورای سیاستگذاری چیست؟ ساختار جدید شورا شکل گرفته و تاکنون اگر اشتباه نکنم 16 تشکل عضو شورا شدند و 6 تشکل هم تصمیم نهایی خودشان را اتخاذ نکردهاند. سه نفر هم بهعنوان اعضای حقیقی به شورا اضافه شدند که اکنون 15 نفر بهعنوان اعضای حقیقی در شورا حضور دارند. این ساختار تعیین شده و نوبت تعیین استراتژی و تعیین برنامه برای شوراها و استانها است. نظرتان درباره خروج 6 تشکل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از شورای سیاستگذاری چیست؟ من پیشبینی میکنم این 6 حزب وارد شورای سیاستگذاری میشوند. من با برخی از دبیران کل این احزاب که صحبت کردم متوجه شدم توقع ویژهای ندارند ولی معتقدند شورای سیاستگذاری نباید نقش احزاب را کمرنگ کنند. البته همین نظر را رئیس دولت اصلاحات هم دارند که در بلندمدت احزاب باید نقش اصلی را ایفاء کنند و شورای سیاستگذاری یک اقتضاء موقت است. اصلاحطلبانی که تأیید صلاحیت میشوند باید در انتخابات ثبتنام کنند به نظرتان غیر از روحانی چه کسی میتواند نامزد اصلاحطلبان باشد؟ نظر من این است افراد دیگری از اصلاحطلبان که احتمال تأیید آنها هست میتوانند ثبتنام کنند و در چارچوب شورای عالی سیاستگذاری ائتلاف کنند. حمایت از روحانی باید مشروط باشد اصلاحطلبان گفتند به آقای روحانی هم برسند بحثشان حمایت مشروط است یعنی یک سهمی در دولت داشته باشند یا اینکه سهمشان بیشتر شود؟ نظر شخصی من این است اصلاحطلبان اگر هم به روحانی برسند باید حمایتشان از روحانی تا حدودی مشروط باشد. مشروط از این لحاظ که بدانیم برنامه روحانی برای اداره کشور چیست؟ چون مردم میخواهند به آقای روحانی رأی بدهند باید بدانند به چه برنامهای رأی میدهند. دوم اینکه به هر حال ما نمیگوییم از مدیرانش را از ما انتخاب کند اما روحانی باید همکاران توانمندی انتخاب کند که بتوانند برای کشور خوب کار کنند و توانایی و تجربه بیشتری داشته باشند.
کارگزاران چون یک حزب منظم است اخبار آن از سوی سخنگو گفته شود اما تا جایی که من اطلاع دارم ستاد انتخابات حزب شکل نگرفته و سیاست ما همان سیاستی است که در انتخابات مجلس در پیش گرفتیم. آقای مرعشی هماکنون بهعنوان عضو حقیقی در شورا حضور دارند و در چارچوب شورای سیاستگذاری فعالیت میکنیم. کنگره حزب در چه تاریخی برگزار میشود؟ قرار است کنگرههای استانی حزب کارگزاران از آذرماه تا دی برگزار شود و کنگره سراسری هم در بهمنماه برگزار میشود.
دیدگاه تان را بنویسید