روزنامه شرق: فیدل کاسترو و خانواده او بیش از ٥٠ سال است که بر کوبا حکمرانی میکنند. فیدل، برادران و خواهرانش در خانوادهای ثروتمند در «بیران»، در جنوب شرق کوبا، بزرگ شدند. آنگل، پدرشان، صاحب یک مرزعه شکر بود. خانواده کاسترو درمجموع ٩فرزند داشتند و فیدل نورچشمی این خانواده بود. او دوران تحصیلاتش را بهصورت خصوصی گذراند و در دانشگاه بهلحاظ سیاسی، به یک انقلابی رادیکال تبدیل شد. او به همراه برادرش رائول، در سال ١٩٥٣ میلادی علیه رژیم نامحبوب «فولخنثیو باتیستا» سر به شورش برداشت که البته موفق نبود. فیدل زندانی، آزاد و به مکزیک تبعید شد. بااینحال، او در سال ١٩٥٩ میلادی به کشور بازگشت و دولت باتیستا را سرنگون کرد.
فیدل کاسترو نخستوزیر و سپس در سال ١٩٧٦ رئیسجمهوری کوبا شد. او سالها پس از کسب قدرت هم با کلاهی ورزشی بر سر و يونیفرم نظامی بر تن، تلاش کرد خود را بهعنوان رهبری انقلابی در اذهان مردم نگه دارد. کوباییها او را «فرمانده» و «رهبر حداکثری» میخوانند. خوانیتا، خواهرش، او را یک احمق میدانست. او با برادرانش و تبوتاب انقلابی آنها مخالف بود. خوانیتا که سرانجام در ژوئن ١٩٦٤ میلادی از کوبا گریخت، در یک کنفرانس خبری گفت: «دیگر نمیتوانم بیش از این نسبت به آنچه در کشورم میگذرد، بیتفاوت باشم. برادران من، فیدل و رائول، کوبا را به زندانی بزرگ تبدیل کردهاند؛ زندانی که با آب احاطه شده است. (در کوبا) مردم به صلیبی کشیده میشوند که از سوی کمونیسم بینالمللی بر آنان تحمیل شده است».
اما سخنان خوانیتا خارج از مرزهای کوبا، فیدل را چندان برآشفته نکرد. او یک بار در پاسخ به اظهارات خواهرش، گفت: «امپریالیستها از تلاش برای پرداخت رشوه و بهخدمتگرفتن نزدیکان من هیچ ابایی ندارند... همانطور که این کار را با اعضای خانواده من کردند تا بتوانند بعدها از آنها بهعنوان ابزارهایی منفور در جهت منافع خود استفاده کنند».
به گفته «نوام چامسکی»، متفکر چپگرای آمریکایی، کاسترو «قهرمان آمریکای لاتین» و «سمبل یک مبارز موفق» است. شاید اینطور باشد، اما واقعیت این است که در پس این اقتدار واقعیتهای ناخوشایند بسیاری نیز وجود دارد؛ ازجمله اینکه در طول حکومت کاستروها، فساد همچنان رشد میکند، ظلموستم ادامه دارد و بسیاری از کوباییها مجبور به ترک شدهاند. اگرچه کسب اطلاعات موثق از کاستروها و فعالیتهای آنان دشوار است، اما با توجه به تحقیقات دانشگاه «میامی»، بسیاری از فرزندان برادرهای کاسترو پستهای مختلف دولتی را اشغال کرده و نقش مشاوران دولتی را در این کشور بازی میکنند.
رائول کاسترو در سال ٢٠٠٨ میلادی کرسی ریاستجمهوری را از فیدل تحویل گرفت و یک سال زودتر بهعنوان رهبر حزب کمونیست کوبا، جانشین برادرش شد. از آغاز زمامداری رائول، برخی محدودیتها، از جمله در زمینه دسترسی به اینترنت برداشته شد. اکنون این شایعه وجود دارد که بعد از رائول، پسرش «آلخاندرو اسپین» جانشین بعدی خواهد بود.
«آلینا فرناندز»، یکی از فرزندان فیدل کاسترو، یکی از معروفترین منتقدان رژیم پدر و عمویش است. همچنین «رافائل دیاز بالارت»، برادر همسر پیشین فیدل، نیز کوبا را ترک کرده و رهبری کمپین ضدکمونیستی را در خارج از مرزهای کشورش رهبری میکند. دو نفر از پسران دیاز بالارت به نامهای «لینکلن» و «ماریو» از سیاستمداران حزب جمهوریخواه آمریکا هستند.
فیدل در یک سخنرانی مشهور در سال ١٩٥٣ میلادی اعلام کرد: «تاریخ مرا خواهد بخشید». بااینحال، او که در خانوادهای کاتولیک بزرگ شده بود، میدانست بخشیدهشدن نیاز به اقرار به گناهان، ندامت، توبه و طلب بخشایش دارد.
سلالههای بیشمار
فیدل کاسترو نزدیک به ٩٠ سال زندگی کرده، اما اطلاعات اندکی از روی دیگر سکه زندگی «فرمانده» به خارج از دیوارهای زندگی او درز کرده است. به نوشته روزنامه دیلیتلگراف، صحبتکردن درباره اشتیاق وافر او به زنان در کوبا بهشدت تابو بوده و هست.
فیدل کاسترو بهعنوان یک شورشی جوان بیباک پیش و پس از انقلاب همواره مورد توجه زنان بود. او از همسر اول خود «میرتا دیاز بالارت» یک پسر به نام «فیدلیتو» (فیدل کوچک) دارد. زندگی او و میرتا پایدار نبود. در سالهای ١٩٦٢ تا ١٩٧٤ میلادی نیز، همسر دوم او، «دالیا سوتو دلواله»، پنج فرزند پسر دیگر برای او بهدنیا آورد. فیدل در سال ١٩٨٠ میلادی نیز یک ازدواج مخفیانه داشته که کمتر از آن سخن گفته شده است. نخستینبار آن لوئیز برادچ بود که در سال ٢٠٠٣ درباره زندگی شخصی فیدل در یک برنامه تلویزیونی صحبت کرد.
دیلیمیل مینویسد علاوه بر ازدواجهای رسمی، فیدل کاسترو با زنان بیشمار دیگری نیز ارتباط داشته که مهترین آنها در سال ١٩٥٥ و زمانی بوده که «فرمانده» ٢٩ساله آزادی خود را از زندان جشن گرفته بود. سال ١٩٥٦ (یک سال پس از آزادی کاسترو از زندان) سه زن سه فرزند براي وی بهدنیا آوردند. معروفترین آن زنان، «ناتالیا ریوئلتا» بود؛ یک زیبای اشرافی که مدافع سرسخت انقلاب کاسترو بود و برای او دختری به به نام آلینا فرناندز به دنیا آورد.
دیلیمیل مینویسد نام کاسترو در لاتین از کلمهای به معنی «وفادار» مشتق شده است. اگرچه کاسترو در زندگی به عقایدش وفادار ماند، اما در زندگی خصوصی کمترنشانی از وفاداری یافت میشود. درباره فرزندانش نیز اگرچه جزء طبقه ممتاز به حساب میآیند و کمتر در انظار عمومی ظاهر میشوند، اما برای مثال درباره، فیدلیتو (پسر نخست) زمانی که او موفق به ادارهکردن برنامه هستهای کشورش نشد، به دستور پدر اخراج شد. کاسترو گفته بود: «او بهدلیل بیلیاقتی اخراج شد. ما در اینجا سلطنت نداریم».
جنگ قدرت رائول
بااینحال، بسیاری از کوباییها با این گفته کاسترو موافق نیستند که البته دلایل خوبی هم برای این مخالفت دارند. پس از اینکه بیماری در سال ٢٠٠٦ فیدل را از پا انداخت، رائول جانشین او شد. برادچ و بسیاری در کوبا معتقدند جانشین بعدی، آلخاندرو، پسر ٥٠ساله رائول، است.
کتاب برادچ همچنین از جنگ قدرت بر سر جانشینی فیدل گفته و اینکه چطور رائول کاسترو با کنارزدن دو نفر از نزدیکان برادرش توانست جانشین او شود. کارلوس لیج، تزار اقتصادی کوبا و فیلیپ پرز روکی، وزیر وقت خارجه، هر دو از کسانی بودند که میتوانستند جانشین فیدل کاسترو باشند اما در عملیات پاکسازی رائول، از میدان خارج شدند.
دیدگاه تان را بنویسید