فردا: صبح امروز در جلسه مجلس شورای اسلامی، وزیر کشور به منظور پاسخگویی به سؤال علی مطهری پیرامون مرگ ستار بهشتی حاضر شد؛ که در نهایت با رأی نمایندگان مجلس نسبت به اظهارات نجار، مجلس از اظهارات وی قانع گشت. به گزارش «فردا»، متن سؤال مطهری به شرح زیر است: خلاصه سؤال بنده از جناب آقای نجار، وزیر محترم كشور این است كه چرا مرحوم آقای ستار بهشتی پس از یك هفته از بازداشت توسط پلیس فتا (یعنی پلیس تبادل فضای اطلاعات) كه زیرمجموعه پلیس امنیت نیروی انتظامی است فوت كرده است. اتهام او انتقاد از مسئولان نظام و شاید توهین به آنها در وبلاگ شخصیاش بوده است. البته توهین در قانون مجازات اسلامی تعریف خاصی دارد و باید شامل الفاظ ركیك باشد، اما تا آنجا كه من ملاحظه كردم چنین چیزی در نوشتههای او یافت نشد. سؤال بنده در واقع این است كه چرا باید در اثر سوء تدبیر، یك مسئله كوچك تبدیل به یك مسئله بزرگ و از دست رفتن جان یك جوان و آسیب وارد شدن به نظام اسلامی شود. اما پیگیری موضوع از طرف بنده چند علت دارد: علت اول، اهمیت موضوع از نظر دفاع از مظلوم است. همه وظیفه داریم از مظلوم دفاع كنیم. سخن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام درباره
بیرون آوردن خلخال از پای یك زن یهودی توسط دشمن در ناحیه مرزی كشور اسلامی را همه به یاد داریم كه فرمود اگر مسلمان از شنیدن این خبر دق كند و بمیرد از نظر من مورد ملامت نیست. علت دوم، نوع بینش موجود در برخی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی درباره حفظ نظام است كه برداشت غلطی از این موضوع و جمله معروف امام(ره) دارند كه حفظ نظام از اوجب واجبات است. فكر میكنند برای حفظ نظام دست به هركاری میتوان زد و از هر وسیلهای میتوان استفاده كرد. كسانی كه اقدام به قتلهای زنجیرهای از جمله قتل داریوش فروهر و همسرش كردند در بازجوییهای خود گفتند ما برای حفظ نظام و برای آنكه سایر روشنفكران بترسند دست به این كار زدیم. ولی دیدیم چه آسیبی به نظام وارد كردند. پس این بینش باید اصلاح شود. علت سومِ پیگیری این موضوع توسط بنده، نقش مؤثر برخورد با افراد متخلفِ درون نظام در حفظ نظام است. اگر قانون در مقابل اقویا ضعیف باشد و در مقابل ضعفا قوی، جامعه روی سعادت را نخواهد دید. پیغمبر اسلام(ص) فرمود: هرگز جامعهای به مقام قداست نمیرسد مگر آنگاه كه در آن جامعه، ضعیف حق خود را از قوی بدون لكنت زبان بگیرد. در اینجا خاطرهای را از شهید آیتالله
مطهری نقل میكنم. حدود سه هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ایشان خبر دادند كه دو نفر كمیتهای وارد منزلی شده و مرتكب سرقت یا جرم دیگری شدهاند، با آنها چه كنیم؟ ایشان فرمودند بلافاصله با آنها برخورد شود و هرچه حكم دادگاه بود درباره آنها به همین نام «كمیتهای» اجرا شود. ایشان نگفت در ابتدای انقلاب، مجازات دو فرد منسوب به انقلاب موجب تضعیف انقلاب است و نگفت آنها را به عنوان افراد نفوذی در كمیته یا كمیتهای نما مجازات كنید، بلكه گفت با عنوان واقعی «كمیتهای» مجازات كنید تا مردم بفهمند هیچ فرقی میان افراد حكومتی و افراد عادی نیست. علت چهارمِ پیگیری موضوع این است كه لازم است قبل از آنكه مخالفان نظام جمهوری اسلامی اقدام كنند، حامیان نظام و نهادهای قانونی به این گونه موضوعات بپردازند و احقاق حق كنند تا فرصت از آنها گرفته شود. به جای آنكه خانم شیرین عبادی وارد شود، نمایندگان مجلس وارد شوند و اجازه ندهند پرچم اصلاحات اجتماعی به دست مخالفان بیفتد. برخی معتقدند این گونه مسائل بهتر است به طور خصوصی و در خفا به مسئولان تذكر داده شود و علنی نشود. ولی این نظر درست نیست. اولاً اگر ما نگوییم، این طور نیست كه در جهان
ارتباطات، دیگران نیز نگویند. ثانیاً اگر علنی گفته نشود و در رسانهها مطرح نشود، مسئولان مربوط حسابی برای آن باز نمیكنند و به رفتار خود ادامه میدهند. بارها شاهد بودهایم كه در كشورهایی كه به حقوق مردم اهمیت كافی داده میشود، پس از اعلام یك تخلف مالی یا اخلاقی بزرگ در رسانهها، بالاترین مسئول مربوط، مانند وزیر یا رئیس یك سازمان، استعفا داده است. بنابراین طرح علنی موضوع، آثار مخصوص به خود را دارد و این كه رسانههای بیگانه ممكن است بهرهبرداری كنند دلیل قانعكنندهای برای امتناع از طرح علنی این گونه تخلفات نیست چون منافع طرح علنی، از جمله اصلاح یك روند غلط، بسیار بیشتر از مضار آن است. اما علت پیگیری این موضوع تا مطرح شدن در صحن علنی چه بوده است؟ بنده دو شرط داشتم برای قانع شدن و عدم پیگیری این سؤال. شرط اول من عذرخواهی رسمی از خانواده ستار بهشتی و ملت ایران و مقام رهبری و اعلان آن از طریق صدا و سیما و سایر رسانهها بود، كه این شرط تحقق پیدا نكرد. در مسئله مرگ خانم هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش مرحوم مهندس سحابی، بنده سؤالی از وزیر اطلاعات كردم و در كمیسیون امنیت ملی به ایشان عرض كردم كه این اتفاق
نه خواست شما و همكارانتان و نه خواست مقامات بالاتر بوده، بلكه مأموری سهواً برخورد خشنی با او كرده و با توجه به ناراحتی قلبی و هیجانی كه هاله سحابی داشته به زمین افتاده و از دنیا رفته است. چرا شما به خاطر خطای سهوی یك مأمور از خانواده سحابی و مردم عذرخواهی نمیكنید و واقعیت را به مردم نمیگویید تا علاوه بر افزایش اعتماد مردم به نظام، فرصت عرض اندام از مخالفان نظام گرفته شود؟ نبود فرهنگ عذرخواهی در میان مسئولان نظام ما، یك نقص بزرگ محسوب میشود كه امیدوارم پیگیری اینگونه موضوعات توسط مجلس زمینه رفع آن را فراهم كند. شرط دوم من جلب رضایت خانواده ستار بهشتی بود، كه این شرط هم تحقق پیدا نكرد، بلكه در مراسم چهلم ستار بهشتی آنها تحت فشار قرار گرفتند. همچنین مدتی است كه كیفرخواست متهم اصلی صادر شده ولی پرونده هنوز به دادگاه ارجاع نشده است. ممکن است بگویند مادر ستار بهشتی رضایت داده است، اما او گفته است حکم بازداشت دخترم را نشان دادند تا از من رضایت بگیرند. نمی¬خواستم داغ دیگری روی سینه¬ام بماند. مجبور شدم و امضا کردم. به علاوه فرضا رضایت نافذ باشد حق مدعی العموم برای پیگیری پرونده محفوظ است. البته این موضوع
ارتباط مستقیم با قوه قضائیه دارد اما وزارت كشور چون این اتفاق در زیر مجموعه او افتاده باید پیگیر باشد. پس، از آنجا كه این دو شرط برآورده نشد اكنون در صحن مطرح شده است. برخی این امر را موجب كاهش اقتدار نیروی انتظامی میدانند و در نتیجه به صلاح نمیدانند. باید به آنها گفت آنچه به صلاح نیست ضایع شدن حق مظلوم و سكوت در برابر آن است. زحمات و فداكاریهای پرسنل نیروی انتظامی در بخشهای مختلف بر كسی پوشیده نیست و انتقاد از رفتار چند عضو این نیرو كه به خیال خدمت به نظام صورت گرفته، چیزی از ارزشها و نقاط قوت و اقتدار این نیرو كم نمیكند. اما قصورها یا تقصیرهای پلیس فتا به این شرح است: 1. پرداختن به یك موضوع كماهمیت و بیتأثیر در آسیبرساندن به نظام. خود پلیس فتا قبول دارد كه تعداد بازدیدكنندگان وبلاگ ستار بهشتی در روز، حداكثر 8 نفر بوده و او از سطح سواد بالایی هم برخوردار نبوده و مطالبش چندان مؤثر نبوده است. در اینجا به پلیس فتا توصیه میكنم كه درباره سایر وبلاگنویسها كه برخی از آنها نیز در زندان هستند سختگیری نكنید، هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نكنید. به عنوان مثال اكنون كه آقای محمد نوریزاد كه با قلم
نسبتاً توانای خود آزاد است و نامهها و مقالات انتقادی و بعضاً تندی مینویسد، آیا آسیبی به نظام رسیده است، بلكه به این وسیله بخشی از منتقدان و مخالفان تخلیه روحی و روانی میشوند. پس اگر این انتقادها ادامه داشته باشد اتفاقی نمیافتد. علی علیهالسلام، امام معصوم، میفرمود از من در آشكار و خفا انتقاد كنید، یا میفرمود با من مانند سلاطین جائر سخن نگویید بلكه راحت حرفهای خود را مطرح كنید. شما به عنوان پلیس فتا باید همین روش را داشته باشید. ریشه نظام ما كه همان اعتقاد مردم به اسلام است آنچنان مستحكم است كه تندترین انتقادها آن را متزلزل نمیكند، بلكه انتقادات مشفقانه موجب رفع برخی كاستیها میشود و انتقادات مغرضانه نیز صاحبان آن را رسوا میكند. 2. قصور یا تقصیر دیگر پلیس فتا، نگهداری متهم در بازداشتگاه غیرقانونی و بازجویی در دفتر رئیس پلیس فتا در روز تعطیل بوده است. همه میدانند كه نگهداری متهم در «تحت نظرگاه» فقط برای چندساعت با حضور افسر نگهبان مجاز است در حالی كه ستار بهشتی در تحتنظرگاه پلیس فتا به مدت یك شب نگهداری شده و پس از بازگیری از زندان اوین نیز او را به تحتنظرگاه پلیس فتا منتقل كردهاند. 3. قصور یا
تقصیر سوم متهمان این پرونده، رفتار خشونتآمیز با ستار بهشتی بوده است كه مصداق شكنجه محسوب میشود. این درحالی است كه اصل سی و هشتم قانون اساسی میگوید: «هرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.» ستار بهشتی در نامهای به آقای اعلائی، مسئول اندرزگاه 350 زندان اوین، به عنوان شكایت از بازجوی خود چنین نوشته است: اینجانب ستار بهشتی در تاریخ 9/8/91 از طرف پلیس فتا در منزل، بدون حكم، بازداشت شدم و در مدت دو روز بازجویی مورد انواع تهدید و ضرب و شتم قرار گرفتم، از فحشهای ناموسی و بسیار توهینهای دیگر و انواع ضرب و شتم با مشت و لگد و بستن به میز و لگد زدن به سر بنده و اكنون در تاریخ 11/8/91 بنده را پلیس فتا باز احضار كرده و با خود میبرد و بنده هر اتفاقی كه برایم پیش آید مقصر را پلیس میدانم و همین طور اگر اعترافی از من گرفته شود تحت شكنجه بوده. در مدت 12 ساعت ماندن در بند 350 اتاق 2، اعضای اتاق شاهد آثار ضرب و شتم روی بدن بنده بودهاند و دو بار به پزشك مراجعه
كردم. در نهایت، گزارش خود را تقدیم شما میكنم و خواستار پیگیری این امر هستم - با تشكر، ستار بهشتی. جناب آقای محسنی اژهای دادستان كل كشور نیز به نقل از گزارش ابتدایی پزشكی قانونی خبر دادند كه «در چند نقطه از بدن ستار بهشتی از جمله ساق پا، دست، پشت، كتف و ران نشانههایی از كبودی وجود داشته است.» بنابراین رفتار خشن با وی قابل انكار نیست. البته بركناری رئیس پلیس فتا توسط فرمانده محترم نیروی انتظامی و نیز تدوین آییننامه نظارت بر بازداشتگاههای موقت از سوی قوه قضائیه، از اقدامات قابل تقدیر آنهاست كه نتیجه پیگیری این موضوع توسط مجلس بوده است. لازم است از جناب آقای احمد توكلی نماینده محترم تهران، ری، اسلام شهر و شمیرانات كه اولین بار این موضوع را در نطق خود در مجلس مطرح كردند و جناب آقای دواتگری نماینده محترم مراغه كه در پیگیری قضیه و تهیه گزارش برای مجلس بسیار فعال بودند تشكر ویژه داشته باشم. به هرحال طرح این موضوع در مجلس فرصت خوبی است برای رفع اشكالات احتمالی سیستم امنیتی و انتظامی كشور كه قطعا موجب اقتدار بیشتر آنها و ناامیدی بیشتر دشمنان انقلاب اسلامی خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید