سرویس سیاسی «فردا»: از زمانی که آقای احمدی نژاد داعیه آزادی مطلق را دولت خویش سر داد، چندان زمان زیادی نگذشته است. رئیس دولت نهم و دهم بارها از آزادی نزدیکی به مطلق خبر داده و تاکید کرده است چنین آزادی در ایران و در دولت او وجود دارد. شاید هنوز یادتان باشد، سه ماه پیش و نشست خبری رئیس جمهور را که در مهرماه امسال برگزار شد. در آن زمان یکی از روزنامههای کشور در وضعیت توقیف قرار گرفته بود و به همین بهانه و در همین رابطه سؤالی از رئیس دولت در آن جلسه پرسیده شد. احمدی نژاد در پاسخ گفت: «مشی دولت در 7 سال گذشته مشی روشنی است. دولت حداکثر تحمل ممکن را داشته و آزادی نزدیک به مطلق بوده است، نظرات ما هم معلوم است و به آن پایبند هستیم.»
این جملات و اظهارات را بگذارید در کنار وضع موجود و نگاهی به شرایط رسانههای منتقد دولت بیاندازید. آقای رئیس جمهور در شرایطی از مشیِ دولت به منظور تحمل حداکثری سخن به میان میآورد که بسیاری از سایتهای خبری و خبرگزاریها به طور پیوسته و مداوم باید در محکمههای قضایی، پاسخگوی دستاندازیهای قضایی دولت و جریان انحرافی و وابستگان آنها باشند. یک مجموعه رسانهای به جای اینکه در تحلیل و نشر خبر بکوشد، باید تمام توشه ذهنی و مالی خویش را در راستای مقابله با شکایات جریان معلوم الحال انحرافی صرف کند! در نهایت چه می شود؟ هیچ! نیروهای رسانهای که عمدتاً جوان و با نشاط (با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی) هستند پس از چندی به حاشیه رانده می شوند. رئیس جمهور که بر روند بسط آزادی مطلق طی هفت سال گذشته تکیه میکند یا این ماه ها را به یاد ندارد، یا تعریف ایشان از آزادی مطلق متفاوت است و یا با فرار رو به جلو قصد دارند در این چند ماه باقیمانده تلافی 7 سال را در بیاورند! تلافی که شاید معاون اول رئیس جمهور، بیشترین نفش را در ادای آن داشته باشد! شاهد مثال اینکه ایشان اکنون از سایت فردا و چند رسانه دیگر شکایت هایی مطرح کرده
اند و احتمالا به خاطر درج این نکته وکیل مبرز ایشان دوباره شکایتی را در دادسرا مطرح می کند! نکته مهم در این خصوص این است که اکنون در آستانه انتخابات شکایت های مکرری از جانب دولت علیه رسانه های منتقد صورت می گیرد. نتیجه منطقی این امر این است که به جای تقویت فضای نقد در بستر گفتگو، کار را به بازپرس و قاضی کشانده می شود.سوال این است که آیا این روند بویی از آزادی نزدیک به مطلق دارد؟! از قضا، این روند کمک شایانتری به در معرض اتهام قرار دادن جریان انحراف و مؤلفههای آن دارد. جریانی که همیشه در بوته نقد رسانههای خیرخواه نظام قرار داشته است، امروز خودش بار دیگر با پای خودش به میدان نقد این رسانهها آمده است و گویا دوست میدارند تا با تهورستانی از منتقدان فضای نقد را پرآشوب کنند. البته قضیه وجهی دیگر هم دارد؛جریان انحرافی میکوشد تا با اتلاف زمان رسانههای منتقد به وسیله ابزارهای قضایی و شکایات ناعادلانه، قوای مفید آنها را در جهت اطلاع رسانی و تحلیل رویدادها کاهش دهد. برآیند چنین ماجرایی، از یک واقعیت مهم حکایت دارد و آن نشانگر جهتگیری صحیح جوانان انقلابی و رسانهای در برابر جریان انحراف است. جوانانی انقلابی
ای که رهبر انقلاب، آنان را فرزندان خویش خطاب کرده است. هنگامی که قول و فعل دولت اینقدر با هم فاصله دارد، نشانگر مواضع صحیح رسانههای انقلابی در برابر چنین جریانی است. این جوانان در فاصله شعار تا عملکرد دولت هزینه میدهند تا ملت را از ماهیت انحرافگونه جریان نزدیک به دولت آگاه سازند. این هزینه البته برای فرزندان انقلابی رهبر انقلاب شیرین است چرا که به ظاهر شدن چنین باطنی منجر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید