مستنداتعلمیحقایق ۱۱ سپتامبر/ عکس
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر متخصصان علوم مختلف با انجام آزمایشهایی کاملاً علمی موفق شدهاند تا اندازهای از حوادث این روز معمّابرانگیز تاریخ آمریکا پرده بردارند.
رویدادی که واقعاً رخ داده و وقوع آن به همانگونهای بوده که نقل شده است، انطباق بینظیری با مستندات، شواهد و مدارکش دارد به گونهای که مجموعه مستندات چنین رویدادی، سامانهای آنچنان هماهنگ تشکیل میدهند که هر شبهه بیمورد، ناخودآگاه از آن بیرون رانده شده و راهی برای رشد و نمو و در نتیجه تضعیف آن سامانه قدرتمند پیدا نمیکند.
بر عکس، رویدادهای مشکوک یا رویدادهایی که در آنها تلاشمیشود بخشی از واقعیت یا همه آن پنهان شود راهی درست متضاد میپیمایند: در چنین وقایعی به جای آنکه سامانهای قدرتمند متشکل از جنبههای مختلف یک رویداد اصیل شکل بگیرد که راه بر هر گونه شبهه و تردید غیر مستدل و مطرح شده از سوی مغرضان میبندد، سامانه قدرتمند دیگری تولد مییابد که اجزاء تشکیل دهندهاش را شواهد مخالف و مغایر با روایت جعلکنندگان آن حادثه تشکیل میدهد ـ تُفاله چنین سامانهای هم معلوم است: حادثه جعلی، یا هر بُعدی از آن که برای پنهان نگاه داشتنش تلاش شده است. مخلص کلام اینکه، «حقیقت»، عاملی است که تعیین میکند چه سامانهای نیرو میگیرد.
حادثه 11 سپتامبر را شاید بتوان بارزترین مصداق حالت دوّم دانست که در آن روایتهای رسمی آمریکا ( که «کمسیون بررسی وقایع 11 سپتامبر»، «سازمان مدیریت بحران فدرال»، «موسسه ملّی استاندارد و فناوری» و «اف.بی.آی» آنها را ارائه کردهاند) در برابر تحقیقات مستقل محققان دیگری که تخصصهای گوناگونی از فیلمبرداری گرفته تا فیزیک هستهای داشتند، دوام نیاورد و به سرعت رنگ باخت.
آنچه دولت آمریکا در قالب کمسیون بررسی وقایع 11 سپتامبر و گزارشهای سایر نهادهای رسمی آمریکا درباره علل وقوع این حادثه و ابعاد مختلف آن ارائه کرد، تفاوتهای آشکاری با مستنداتی داشت که محققان با روشهایی کاملاً علمی و به دور از جانبداریهای سیاسی به دست آوردند.
مهندسان و معماران، کارشناسان تخریب، فیزیکدانان و خلبانان بخشی از مهمترین گروههایی هستند که با ارائه مدارک و شواهد علمی گزارش رسمی آمریکا درباره 11 سپتامبر را زیر سوال بردهاند. در زیر مهمترین شواهد علمی که از حقایق 11 سپتامبر پرده برمیدارند را مرور میکنیم.
• کشف شواهد ماده نانوترمیت در خرابههای برجهای تخریبشده
پرفسور استیون جونز، استاد فیزیک هستهای دانشگاه بیرمنگام بر اساس آزمایشهایی بر روی چهار نمونه متفاوت خاکروبه از خرابههای برجهای دوقلو و ساختمان 7 تجارت جهانی انجام داد به این نتیجه رسید که از نوعی ماده منفجره «نانو ترمیت» برای تخریب برجهای دو قلو استفاده شده بود.
پرفسور استیون جونز، دانشمند فیزیکدان آمریکاست که به خاطر تحقیقات گسترده درباره یازده سپتامبر و افشاگری درباره پنهانکاریهای آمریکا در این حادثه، از تدریس در دانشگاه منع شده است.
ماده نانوترمیت (سوپرترمیت) نوع بسیار قدرتمندی از ماده ترمیت است (اکسید آهن و آلمونیوم) که حداقل یک عنصر با اندازهای بسیار ریز، در اندازههای نانو یا حتی ریزتر از آن، دارد. ماده سوپرترمیت از لحاظ قدرت تخریبی به اندازهای بالاست که هر گرم آن، از هر ماده منفجره سنّتی دیگر که در عملیاتهای تخریب از آن استفاده میشود، انرژی بیشتری تولید میکند.
این عکس یک واکنش ترمیت را نشان میدهد که از منطقه واکنش آن، گرد سفید رنگ اکسید آلمونیوم برخاسته است ـ شباهتهای زیاد در آتشسوزی برجهای دوقلو با این واکنش، دانشمندان را متقاعد کرده است، واکنشی از این نوع عامل ریزش برجهای دو قلو بوده است.
«استیون جونز» در مقالهای علمی در همینباره، نتیجهگیری کرده است که لایه قرمز رنگ موجود در تراشههای قرمز و خاکستری رنگ کشف شده در خرابههای برجهای تجارت جهانی، ماده ترمیت فعال و عملنکرده است.
استیون جونز در هر کدام 4 نمونه متفاوت مخروبههای برجهای دوقلو، تکههای ریز یا تراشههایی متشکل از دو لایه، یکی به رنگ قرمز و دیگری به رنگ خاکستری یافت.
در آزمایشهای پرفسور جونز مشخص شد لایه خاکستری شامل اکسید آهن بود، درحالی که لایه قرمز حاوی آهن، اکسیژن، آلمونیوم، سیلیسیوم و کربن بود ـ یعنی همه عناصری که نانوترمیت را تشکیل میدهند.
آزمایشهای بیشتر بر روی این تراشههای قرمز و خاکستری نشان داد که این تراشهها، به طرز عجیبی در دمای 430 درجه سلسیوس آتش میگرفتند و با راهاندازی یک واکنش انفجاری باعث ایجاد حلقههای آهن میشدند ـ یعنی دقیقاً همان اتفاقی که در ترمیت میافتد.
دکتر جونز توضیح میدهد این سوپرترمیت که محققان «آزمایشگاه ملی لاورنس لیومور» و سایر آزمایشگاهها آن را شبیهسازی کردهاند دارای خصوصیاتی است که میتوان آنها را به لایه سطحی یک مکان یا ساختمان اسپری کرد و یا حتی آن را مانند رنگ چسباند تا بدین ترتیب لایهای به شدت انرژیزا و قابل انفجار روی سطح ساختمان ایجاد شود.
فیلم زیر شاهد دیگری بر استفاده از مواد منفجره نانوترمیت برای فروپاشی ساختمانهای تجارت جهانی است.
* جوی آهن مذاب در خرابههای 11 سپتامبر
پرفسور استیون جونز برای اثبات استفاده از ماده نانوترمیت برای تخریب برجهای دوقلو به دلایل فراوانی استناد کرد که یکی از مهمترین آنها شواهدی از وجود جوی آهن مذاب در زیر خرابههای برجهای تجارت جهانی بود که تا هفتهها بعد از ریختن ساختمان همچنان داغ بودند.
این فلزات داغ که بسیاری از شاهدان عینی و دانشمندان دیگر بررسی کننده ساختمانها به آن اشاره کردهاند، شاهدی بر رخ دادن واکنشهای ترمیتی در ساختمانها بوده است.
این فلزات مذاب 6 هفته پس از ریزش برجها در 11 سپتامبر در محل مورد نظر یافت شدهاند
* حجم عظیم تودههای گرد و خاک و سرعت انتشار آنها چه اسراری را فاش میکرد؟
اما شواهد علمی استفاده از مواد منفجره برای تخریب ساختمانهای تجارت جهانی تنها به استیون جونز محدود نمیشود. محققان دیگری مانند «جیم هافمن» به حجم عظیم گرد و غبار ناشی از ریختن برجهای دوقلو، سرعت انتشار و میزان پراکنده شدن آنها به محیط اطراف اشاره میکنند.
گزارش رسمی آمریکا این حجم گرد و خاک و پراکنده شدن آن را ناشی از انرژی پتانسیل ذخیره شده در ساختمان دانسته است؛ این در حالی است که انرژی پتانسیل ساختمان، کمتر از 50 هزار کیلووات بوده و برای پراکنده شدن آن در این حجم و با این سرعت 245 هزار کیلووات انرژی نیاز بوده است!
* «پیستون» مورد استناد دولت آمریکا از کار افتاده بود!
از جمله شواهد عینی دیگری که کارشناسان علم تخریب برای اثبات تخریب انفجار این ساختمانها به آن استناد میکنند، نحوه سقوط برجهای دوقلو است.
به گفته کارشناسان، سقوط بخشهای بالایی محل اصابت هواپیما در برجهای دوقلو، قبل از فروپاشی بخشهای دیگر ساختمان، شاهد دیگری از استفاده از مواد منفجره برای تخریب برجهاست.
گزارشهای رسمی دولت آمریکا برای سقوط برجهای دوقلو، مدل «سقوط هدایتشده به وسیله جاذبه» برای برجهای دوقلو را پیشنهاد میکند. در این مدل تأکید میشود که بخش بالایی ساختمان حکم پیستونی را دارد که طبقههای زیرین را پودر میکند، حال آنکه آنچه فیلمها و تصاویر فرود برجها نشان میدهند با این تبیین سازگار نیست.
برای اینکه در تخریب و سقوط هر ساختمانی مدل سقوط هدایتشده به وسیله جاذبه صدق کند، بخش بالایی ساختمان باید قابلیت ویژهای داشته باشد، به این معنی که این بخش قبل از اینکه خودش بر اثر برخورد به زمین تخریب شود باید سالم بماند تا بتواند فشار لازم را بر بخشهای زیرین و تخریب آنها وارد کند.
علیرغم این، چنانکه در فیلمها و تصاویر برجها به خصوص برج جنوبی دیده میشود، بخش بالایی زودتر از بخشهای دیگر به عنوان یک واحد یکپارچه به یک سمت خم شده و میافتد و این یعنی اینکه نیرویی وجود ندارد که مانند پیستون بر بخشهای زیرین ساختمان اعمال فشار کند و تخریب آنها را موجب شود؛ بر این اساس، تنها در صورت وجود عاملی مضاف میتوان حرکت تخریبی ساختمان را توجیه کرد.
در فیلم زیر به قسمت بالایی ساختمان توجه کنید که چگونه به صورت یک واحد سقوط میکند.
* زلزلههای ثبتشده در 11 سپتامبر
یکی از مدارک مهم دیگر که بر وقوع انفجار در برجهای دوقلو تأکید میکند، شواهد لرزهنگاری است که نزدیکترین ایستگاه لرزهنگاری به برجهای دوقلو ثبت کرده است.
لرزههای ثبت شده در برج جنوبی ساختمان تجارت جهانی
لرزههای ثبتشده در برج شمالی ساختمان تجارت جهانی
الگوهای لرزهنگاری ثبتشده برای برجها ابتدا حرکتهای پردامنه و سپس لرزههای ضعیفتر را نشان میدهند که تنها در صورت وقوع انفجار قابل توجیه است. لرزههای بزرگتر مربوط به انفجار بمب و لرزههای ضعیفتر مربوط به برخورد خرابههای ساختمان به سطح زمین هستند.
محققان این جهش عظیم در لرزههای ثبتشده همزمان با ریزش برجها را وقایعی «عجیب» و «غیرمعمول» میدانند که به هیچ عنوان با روایتهای رسمی دولت آمریکا که ادعا میکند این برجها بر اثر حرارت ناشی از سوختن بنزین هواپیما ریختهاند، همخوانی ندارد. در روز 11 سپتامبر، به خاطر این دو انفجار دو زلزله با شدت بالای دو ریشتر ثبت شدند.
* روایت آمریکا از 11 سپتامبر با قوانین نیوتن گلاویز شد!
یافتههای علمی دیگری هم سقوط ساختمانهای تجارت جهانی را به چالش میکشند. تحلیلهای علمی دانشمندان علم فیزیک نشان میدهد برجهای تجارت جهانی و ساختمان شماره 7 با سرعت سقوط آزاد فرو ریختند که این بر تمامی تحلیلهای روایت رسمی آمریکا در این باره که ریزش ساختمانها بر اثر آتشسوزی ناشی از سوختن بنزین هواپیما بوده، خط بطلان کشید.
اصل سوم قانون نیوتن تصریح میکند وقتی جسمی سنگین روی اجسام دیگر میافتد، یعنی وقتی دو جسم به هم برمیخورند، آنها به هم نیرویی در جهت عکس وارد میکنند. بنابراین وقتی یک شی سقوط میکند، اگر در مسیرش بر اجسام دیگری نیرو وارد کند، اجسام مورد نظر به خاطر نیروی متقابلی که بر جسم در حال سقوط وارد میکنند، آن را به عقب میرانند و از سرعت سقوط آن میکاهند.
بر این اساس، وقتی جسمی با سرعت سقوط آزاد فرود میآید ما نتیجه میگیریم که هیچ چیزی در مسیرش نیرویی بر آن وارد نمیکند تا از سرعتش بکاهد؛ ضمن اینکه بر اساس قانون سوم نیوتن، وقتی جسمی با سرعت سقوط آزاد سقوط میکند، میتوان گفت جسم در حال سقوط بر چیزی در مسیرش هم نیرو وارد نمیکند.
اینکه ساختمانهای تجارت جهانی با سرعت سقوط آزاد فرود آمدند به این معنی بود که هیچ عاملی برای مقاومت در مسیر آنها وجود نداشت زیرا بمبهای جاسازی شده در ساختمانها با انفجار راه را برای سقوط متوالی آنها فراهم میکرد.
* هواپیمایی که به پنتاگون برخورد کرد، دو بال 38 متری کم داشت
یافتههای علمی دیگر بر حوادث دیگری از 11 سپتامبر غیر از برجهای دوقلو و ساختمان شماره 7 نیز تمرکز کردهاند. جنجالبرانگیزترین تلاقی یافتههای فنّی با گزارش رسمی آمریکا در حادثه برخورد شی پرندهای ـ که به ادعای دولت آمریکا هواپیمای بوئینگ بود ـ به ساختمان پنتاگون مشاهده میشود.
بررسی ساختمان آسیبدیده پنتاگون نشان میدهد حفره ایجاد شده در این ساختمان به هیچ عنوان به اندازه دماغه هواپیمای بوئینگ نبود، اثری از بال 38 متری هواپیما روی ساختمان مشاهده نمیشود و هیچ قطعهای از لاشه هواپیمای مورد نظر در محل حادثه یافت نشد.
اما در گزارش رسمی آمریکا یک اشکال بسیار بزرگ هم بود که نادرست بودن آن بدون نیاز به مدارک علمی هم اثباتپذیر بود، اما محققان و دانشمندان برای آنکه دست به محکمکاری بزنند، برای اثبات آن هم دست به انجام آزمایشهای علمی بزنند.
گافی که افبیآی را به اعتراف واداشت
در گزارشهای رسمی آمریکا ادعا شده بود، برخی از مسافران هواپیمایی که به گفته مقامات آمریکا به ساختمان پنتاگون برخورد کرد، تماسهایی طولانی که گاه تا 12 دقیقه طول کشیده با خانوادههایشان داشتهاند.
دانشمندانی مانند «دیوید ری گریفین» و «الکساندر دودنی» با استدلالها و آزمایشهای علمی ثابت کردهاند این ادعا با توجه به تکنولوژیهای آن زمان گوشیهای موبایل، آن هم برای 12 دقیقه امکانپذیر نبوده است.
پرفسور «الکساندر دودنی» استاد علوم کامپیوتر دانشگاه «وسترن آنتاریو»، ریاضیدان و دانشمند محیط زیست که در زمینههای مختلف از جمله یازده سپتامبر پژوهشهای برجستهای دارد. «پرفسور دودنی» در سایت خود با عنوان «فیزیک 11 سپتامبر» استدلالهای قدرتمندی درباره این واقعه ارائه کرده است.
پرفسور دودنی با انجام آزمایشهای علمی احتمال درست بودن روایت رسمی آمریکا را «صفر» برآورد کرد.
پرفسور دودنی در سه آزمایش بسیار جالب با هواپیما در ارتفاعات مختلف پرواز کرد و ارتباط بین ارتفاع پرواز هواپیما و موفقیت در برقراری تماس با موبایل را آزمود. نتایج این آزمایشها در مقالهای در سال 2003 خلاصه شدند که نشان میداد احتمال موفقیت در برقراری تماس، تابعی از مقدار ثابت K ضربدر ارتفاع هواپیما از سطح دریا است.
«دودنی» دریافت در یک هواپیمای یک موتوره، احتمال موفقیت در برقرای تماس تنها در ارتفاع زیر دو هزار پایی امکان داشت. در ارتفاعات بالاتر از این، این احتمال به مرور کمتر میشد، چنانکه در ارتفاع 20 هزار پایی «احتمال اینکه یک تماس به زمین برسد و با یکی از ایستگاههای گوشی های همراه درگیر شود، کمتر از یک درصد است... احتمال اینکه در همین ارتفاع دو نفر موفق به برقراری تماس شوند، کمتر از یک در ده هزار است.»
دودنی در آزمایشهای بعدی از هواپیمای دوموتوره با اندازه بزرگتر استفاده کرد و دریافت در ارتفاع 7 هزار پایی این احتمال به صفر میرسد.
«گرمار رودلف»، شیمیدان آلمانی، یکی دیگر از اساتیدی است که احتمال برقراری چنین تماسهایی در ارتفاعات بالا را به چالش کشیده است. وی که همکاریهای علمی گستردهای با پرفسور دودنی دارد نیز در آزمایشی جالب نشان داد روایتهای رسمی آمریکا در این مورد با نقایص زیادی همراه بوده است.
مجموع این نقایص در گزارش رسمی باعث شد اف.بی.آی در سال 2006 و در گزارش دادگاه «زکریا موساوی» از متهمان 11 سپتامبر، تلویحاً به اشتباه خود اقرار کند، چرا که در این گزارش تنها به دو تماس تلفنی مربوط به پرواز 93 اشاره شده بود که در آنها ارتفاع هواپیما کمتر از 5000 فوت بود.
این یافتههای علمی بخشی از مهمترین مستنداتی بودهاند که دانشمندان مستقل برای پرده برداشتن از حقایق 11 سپتامبر انجام دادهاند. در سایه این تلاشهای مجدّانه است که امروز هر ذهن دوراندیش و استدلالگرایی حداقل به حادثه 11 سپتامبر به دیده شک و تردید نگاه می کند.
دیدگاه تان را بنویسید