متحدان آمریکا در برزخ

کد خبر: 1337540

این روزها متحدان اصلی آمریکا در شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی به سر می‌برند که روی کار آمدن دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه نیز بر پیچیدگی اوضاع این کشورها و سرنوشت نامعلوم و مبهم آنان خواهد افزود

متحدان آمریکا در برزخ

این روزها متحدان اصلی آمریکا در شرایط نامساعد سیاسی و اقتصادی به سر می‌برند که روی کار آمدن دونالد ترامپ (که قرار است روز ۲۰ ژانویه (اول بهمن) به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب آمریکا سوگند یاد کند) نیز بر پیچیدگی اوضاع این کشورها و سرنوشت نامعلوم و مبهم آنان خواهد افزود. او هنوز وارد کاخ سفید نشده خط و نشان‌های زیادی برای متحدان خود کشیده و پیش‌بینی می‌شود ترامپ چالش‌های بزرگی را برای اروپا در حوزه تجارت، دفاع و سیاست‌های اقلیمی ایجاد می‌کند که باید ادعای سرزمینی هم به آن اضافه کرد. از همین رو کارشناسان نسبت به ضربات جدی اقتصادی در اتحادیه اروپا هشدار داده‌اند. همچنانکه ژوزه مانوئل باروسو، رئیس پیشین کمیسیون اروپا بازگشت ترامپ به قدرت را «شوک درمانی» برای قاره‌ای توصیف کرده که با جنگ، ملی‌گرایی فزاینده و رکود اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کند.  او می گوید: «ترامپ نسخه ۲ این سه چالش را شدیدتر می‌کند و زنگ بیدارباشی ضروری برای اروپا است.»

دردسرهای ترامپ برای هم‌پیمانانش

هم‌زمان، سیاست‌های ملی‌گرایانه و حمایت‌گرایانه که با ریاست‌جمهوری ترامپ در ایالات متحده به اوج خود رسید، می‌تواند باعث تضعیف انسجام و همبستگی در میان کشورهای غربی شود. در چنین شرایطی، اتحادیه اروپا و ایالات متحده به‌ویژه در مواجهه با بحران‌های جهانی مانند جنگ اوکراین، بحران‌های اقتصادی و تهدیدات امنیتی روسیه، با مشکلات زیادی روبه‌رو خواهند بود. ترامپ پیش از ورود به کاخ سفید گفته است که باید جنگ اوکراین پایان یابد و پایان امروز جنگ اوکران به معنی پیروزی روسیه و شکست اروپاست. از سوی دیگر او بارها تأکید کرده است دیگر از حمایت‌های مالی واشنگتن از کی‌یف خبری نخواهد بود. از سوی دیگر، روی کار آمدن مجدد موجب قدرت گرفتن جریان راست افراطی در اروپا خواهد شد و جایگاه سیاسی رهبران منتخب راست افراطی اروپایی را تقویت خواهد کرد. دولت ترامپ در طول دوره نخست خود بر سیاست‌های ناسیونالیستی و پوپولیستی تأکید زیادی داشت. این سیاست‌ها شامل اولویت دادن به منافع ملی آمریکا، مخالفت با جهانی‌سازی و نهادهای بین‌المللی مانند اتحادیه اروپا و سازمان ملل و انتقاد از توافق‌های چندجانبه بین‌المللی بود. جریان‌های راست افراطی در اروپا مانند احزاب و گروه‌های نژادپرست و ضد مهاجرت، به شدت از این رویکرد حمایت کردند و آن را به‌عنوان الگویی برای اقدام‌های خود در کشورهایشان دیدند. این امر می‌تواند به تقویت احزاب مانند «آلترناتیو برای آلمان» در آلمان، «جبهه ملی» در فرانسه و «حزب آزادی اتریش» کمک کند. در دوره نخست زمامداری ترامپ، روابط واشنگتن و بروکسل به دلیل رویکردهای یک‌جانبه و انتقاد از سیاست‌های اتحادیه، تضعیف شد. بسیاری از رهبران راست افراطی در اروپا نیز از این رویکردهای ضد اتحادیه‌ای ترامپ استقبال کردند، زیرا با اهداف و دیدگاه‌های خود در تضاد با اتحادیه اروپا هماهنگ بود. در دولت دوم ترامپ این امکان وجود دارد راست‌های افراطی در اروپا امیدوار باشند که سیاست‌های ضد اتحادیه اروپا و تضعیف ائتلاف‌های بین‌المللی بیشتر در دستور کار قرار گیرد. این امر موجب تضعیف اتحادیه‌ اروپا و افزایش تلاش برای استقلال بیشتر کشورهای اروپایی از ساختارهای چندجانبه خواهد شد. تضعیف ائتلاف‌های بین‌المللی و تقویت رویکردهای ضد دموکراتیک جسورتر خواهد کرد. این امر می‌تواند چالش‌هایی برای ثبات سیاسی و دموکراتیک در اروپا ایجاد کند و تأثیرات منفی بر روابط میان کشورهای اروپایی و آمریکا داشته باشد.

روزنامه «گاردین» نیز در تحلیلی در این خصوص نوشته است:  «درحالی‌که رهبران راست افراطی اروپا ممکن است در موضوعاتی مانند مخالفت با مهاجرت و نهادهای بین‌المللی با ترامپ همسو باشند، تفاوت‌های قابل‌توجهی نیز با او دارند. برای مثال، حمایت قاطع ملونی از پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو و ادامه رویکرد درخواست او برای کمک‌های بین‌المللی به اوکراین در مبارزه با روسیه، از سوی انزواگرایان دولت آینده آمریکا مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. همچنین «مشارکت راهبردی همه‌جانبه» اوربان با چین که مجارستان به‌عنوان یک شریک اقتصادی کلیدی و سرمایه‌گذار خارجی با آغوش باز از آن استقبال کرده است، با رویکرد تهاجمی ترامپ در قبال پکن فاصله زیادی دارد.» در ادامه شرایط سیاسی و اقتصادی متحدان آمریکا را مرور می‌کنیم.

 استعفای فرماندار ایالت کانادا!

جدیدترین اخبار مربوط به کانادا است که نخست‌وزیر این کشور به دلیل مشکلات فزاینده سیاسی و اقتصادی مجبور به استعفا شد. ترودو ۵۳ ساله که از سال ۲۰۱۵ در رأس قدرت قرار دارد، تحت فشارهای فزاینده‌ای داخلی مجبور استعفا شد. وی به دلیل کاهش محبوبیت در نظرسنجی‌ها که بیش از ۲۰ درصد از رقیب محافظه‌کار خود، پیر پوآلیور عقب‌تر بود و همچنین ضعف در پارلمان به دلیل از دست دادن حمایت ائتلافی و نارضایتی‌های داخلی حزب، با چالش‌های زیادی روبه‌رو بود. از سوی دیگر، اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب ایالات متحده نیز وضعیت سیاسی کانادا را پیچیده‌تر کرده و تهدیدات او برای وضع تعرفه‌های ۲۵ درصدی بر کانادا و از ژانویه، نگرانی‌های جدی برای این کشور ایجاد کرد. همین موضوع موجب استعفای ناگهانی کریستیا فریلند، معاون نخست‌وزیر به دلیل اختلاف نظر با ترودو در مورد نحوه مدیریت جنگ اقتصادی پیش‌بینی‌شده با آمریکا شد و این ماجرا بر مشکلات ترودو افزود. البته این تمام ماجرا نیست. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا نیز طی روزهای گذشته اظهارات و تهدیداتی را مبتنی بر گسترش جغرافیای سرزمینی این کشور مطرح کرده است. او چندی پیش درباره تبدیل کانادا به پنجاه‌ویکمین ایالت ایالات متحده سخن گفت و در شبکه اجتماعی خود مدعی شد که بسیاری از کانادایی‌ها از این ایده استقبال می‌کنند. همین موضوع موجب شد جاستین ترودو، با فشارهای سیاسی و اقتصادی مواجه شود و مورد نقد برخی از سیاستمداران کانادایی، مبنی بر عدم آمادگی کافی برای مواجهه با ریاست‌جمهوری ترامپ، قرار گیرد. ترامپ همچنین پس از اعلام استعفای قریب الوقوع ترودو، ترودو را تحقیر و مجددا ادعای خود را مطرح و به کانادا پیشنهاد کرد تا به‌عنوان پنجاه‌ویکمین ایالت به ایالات متحده آمریکا بپیوندد. واکنش‌های ترامپ نسبت به بحران‌های داخلی کانادا به‌ویژه تهدیدهای اقتصادی و تعرفه‌ای علیه کالاهای کانادایی، می‌تواند روابط دو کشور را وارد مرحله‌ای جدید و پرچالش کند.

 جنگ تمام‌عیار ترامپ علیه انگلیس

و اما انگلیس نزدیک‌ترین کشور به آمریکا نیز از تهدیدهای ترامپ در امان نمانده است و دونالد ترامپ گفته است که با بازگشت به کاخ سفید قصد دارد علیه نخست‌وزیر انگلیس، کر استارمر یک «جنگ تمام‌عیار» به راه بیندازد و این موضوع نشان از پیچیدگی روابط آمریکا و بریتانیا در آینده دارد. ترامپ با انتقاد از سیاست‌های استارمر در قبال آمریکا و حمایت از حزب کارگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، نشان داده است که پیروزی در انتخابات آتی ایالات متحده می‌تواند تهدیدی جدی برای روابط دو کشور باشد. این وضعیت در کنار اتهامات مختلفی که به حزب کارگر نسبت به مداخله در انتخابات آمریکا وارد شده، پیچیدگی بیشتری به روابط بین‌الملل و همکاری‌های سیاسی میان کشورهای غربی افزوده است. با توجه به این تغییرات، برخی منابع از احتمال تنش‌های شدیدتر میان آمریکا و بریتانیا خبر می‌دهند.

ایلان ماسک و دخالت در سیاست انگلیس

در سطح دیگری از تنش‌های میان آمریکا و انگلیس، دخالت‌های ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و صاحب شبکه اجتماعی «توئیتر» (اکنون ایکس) در سیاست‌های داخلی بریتانیا توجه‌ها را جلب کرده است. انتقادهای تند ماسک از دولت بریتانیا و دخالت‌های علنی‌اش در مسائل سیاسی، موجب شده است که برخی از مقامات سیاسی این کشور خواستار فراخوانی سفیر بریتانیا از واشنگتن شوند. رهبری حزب لیبرال دموکرات‌ها از جمله اد دیوی، به شدت از این رفتار انتقاد کرده و ماسک را متهم به تضعیف دموکراسی و ارزش‌های سیاسی بریتانیا کرده است. این وضعیت می‌تواند به نوعی از تضعیف انسجام در روابط سیاسی و اقتصادی میان دو کشور منجر شود، به‌ویژه اگر این تنش‌ها به سطحی بالاتر در سطح اتحادیه اروپا و ایالات متحده کشیده شود.

 سایه ترامپ بر دانمارک

یکی دیگر از بخش‌های مهم تأثیر سیاست‌های ترامپ به‌ویژه بر کشورهای اسکاندیناوی است. اظهارات ترامپ مبنی بر تمایل به تصاحب جزیره گرینلند از دانمارک به‌ویژه در زمان تصدی ریاست‌جمهوری‌اش، واکنش‌هایی را در پی داشته است. دانمارک برای مقابله با تهدیدات احتمالی و نگرانی از تغییرات آینده، تصمیم به افزایش بودجه نظامی خود در این جزیره گرفته است. 

دولت دانمارک اعلام کرده که 1.5 میلیارد دلار برای تقویت حضور نظامی در گرینلند هزینه خواهد کرد. اما ماجرا به اظهارنظر ختم نشد و روز گذشته ترامپ جونیور، پسر ترامپ برای یک سفر از پیش اعلام شده وارد گرینلند شد و فیلمی از جزیره گرینلند در فضای مجازی منتشر کرد. گرینلند در قطب شمال واقع شده و به دلیل نزدیکی به مسیرهای کشتیرانی جدید و منابع عظیم معدنی، اهمیت استراتژیکی دارد. حضور نظامی و اقتصادی آمریکا در این منطقه می‌تواند برتری چشمگیری در برابر روسیه که فعالیت‌های نظامی خود را در قطب شمال افزایش داده، ایجاد کند. گرینلند دارای ذخایر غنی از مواد معدنی، نفت و گاز است. این اقدام به وضوح نشان می‌دهد که سیاست‌های ترامپ می‌تواند تأثیرات مستقیمی بر ثبات نظامی و اقتصادی در مناطق استراتژیک مانند قطب شمال بگذارد. بنابراین به نظر می رسد، ترامپ تا تعبیر خواب‌هایش درباره گرینلند دست از سر دانمارک بر نخواهد داشت.

آلمان: سقوط دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام

اما برخی دیگر از متحدان آمریکا قبل از روی کار آمدن ترامپ با مشکلات متعدد از جمله سقوط دولت و نارضایتی‌های داخلی مواجه هستند.

نمونه آن آلمان است که پارلمان این کشور رأی اعتماد خود را از نخست‌وزیر برداشت و این کشور در پی بحران‌های سیاسی و مالی عمیق، وارد دوره‌ای پرتنش شده است. رئیس‌جمهور آلمان، فرانک-والتر اشتاین‌مایر به تازگی پارلمان این کشور (بوندس‌تاگ) را منحل کرد تا مسیر انتخابات زودهنگام در فوریه ۲۰۲۵ هموار شود. این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که صدراعظم آلمان، اولاف شولتز موفق به کسب رأی اعتماد از پارلمان نشد. بحران اقتصادی و اختلافات شدید در ائتلاف حاکم به ویژه خروج حزب دموکرات‌های آزاد از ائتلاف سه‌جانبه، موجب سقوط دولت شولتز شد و شرایط را برای برگزاری انتخابات زودهنگام فراهم کرد.  این تحولات سیاسی در آلمان، با رقابت‌های شدید انتخاباتی همراه شده است. فردریش مرز، رهبر حزب محافظه‌کار که در نظرسنجی‌ها از شولتز پیشی گرفته است، وعده داده که قوانین سختگیرانه دولت فعلی را کاهش دهد و فضای اقتصادی را برای رشد باز کند. بااین‌حال، ظهور حزب راست‌گرای افراطی «آلترناتیو برای آلمان» به‌عنوان نیرویی سیاسی قدرتمند، رقابت‌ها را پیچیده‌تر کرده است. این حزب اگرچه از ائتلاف با دیگر احزاب خودداری کرده‌اند؛ اما نفوذ آن می‌تواند روند تشکیل دولت را دشوارتر کند.

اما بحران در آلمان پیچیده‌تر از آن است که تنها به تغییرات حزبی محدود شود. ظهور حزب راست‌گرای افراطی «آلترناتیو برای آلمان» به یکی از چالش‌های بزرگ سیاسی این کشور تبدیل شده است. این حزب که در سال‌های اخیر رشد قابل‌توجهی داشته، بسیاری از تحلیلگران را نگران کرده است؛ چرا که نفوذ این حزب می‌تواند روند تشکیل دولت جدید را پیچیده‌تر کند و مانع از همگرایی سیاسی و اجتماعی آلمان شود. 

فرانسه؛ بحران سیاسی و بی‌ثباتی دولت

در فرانسه نیز بحران‌های سیاسی به شدت در حال گسترش هستند. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، اکنون در یکی از سخت‌ترین دوران ریاست‌جمهوری خود قرار دارد. دولت او بارها با رأی عدم اعتماد مواجه شده و بی‌ثباتی سیاسی همچنان ادامه دارد. پس از کناره‌گیری دولت گابریل اتل در سپتامبر و سقوط دولت میشل بارنیه در دسامبر، مکرون فرانسوا بایرو را به‌عنوان نخست‌وزیر جدید معرفی کرد. بااین‌حال، این تغییرات نتوانسته‌اند بی‌اعتمادی عمومی را کاهش دهند.

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که ۶۳ درصد از مردم فرانسه خواهان کناره‌گیری مکرون هستند؛ اما او به ‌صراحت این درخواست‌ها را رد کرده است. بحران بدهی‌های عمومی که اکنون به ۱۱۳ درصد تولید ناخالص داخلی رسیده، فشارها را بر دولت افزایش داده و گزینه‌های مکرون را برای مدیریت بحران محدود کرده است. همچنین عدم امکان انحلال دوباره پارلمان تا ژوئیه ۲۰۲۵ نیز مانعی دیگر در راه خروج از بن‌بست سیاسی کنونی به‌شمار می‌رود.

تأثیر بحران‌های داخلی بر اتحادیه اروپا

بحران‌های سیاسی در فرانسه و آلمان به‌عنوان دو کشور اصلی اتحادیه اروپا، نه‌تنها بر وضعیت داخلی این کشورها تأثیرگذار است، بلکه آینده اتحادیه اروپا را نیز با چالش‌های جدیدی مواجه کرده است. هرچند اتحادیه اروپا به‌طور سنتی تحت رهبری این دو کشور پیش رفته، اکنون بی‌ثباتی سیاسی در آن‌ها، زمینه‌ساز تضعیف این اتحادیه است. چالش‌های اقتصادی همچنان بر سر راه کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار دارد. 

تورم بالا، بحران انرژی، کاهش رشد اقتصادی و بدهی‌های عمومی بالا، فشار مضاعفی بر کشورهای اروپایی وارد کرده است. بسیاری از کشورها به‌ویژه کشورهای جنوب اروپا از شرایط اقتصادی بدی رنج می‌برند که این امر، منجر به ناآرامی‌های اجتماعی و نارضایتی عمومی شده است. در این شرایط، اتحادیه اروپا به سختی قادر است تا به‌طور مؤثر به مسائل اقتصادی و اجتماعی خود رسیدگی کند. هم‌زمان با بحران‌های اقتصادی داخلی، اتحادیه اروپا با بحران‌هایی همچون جنگ اوکراین و تحریم‌ها علیه روسیه نیز مواجه است. این تحولات بین‌المللی تأثیرات قابل‌توجهی بر اقتصاد کشورهای اروپایی گذاشته و روند تغییرات انرژی و جابه‌جایی منابع را پیچیده‌تر کرده است.

صبح نو

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

قرص لاغری پلاتین