کدام هسته سخت؟
همانطور که از عبارت «هسته سخت» برمیآید، این گروه از افراد باید نقش محافظ اصلی انقلاب و نظام را از نظر فکری ایفا کنند؛ چراکه بخش سخت باید از مرکزیت نظام و ایدههای اصلی آن دفاع کند و در واقع نقطهای است که هم به سختی آسیب میبیند و هم اجازه آسیب دیدن به دیگر بخشها را نمیدهد. مشابه آن به وضوح در زمان جنگ قابل مشاهده بود. بچههایی که بدون امکانات و تجهیزات و کم تعداد در یک منطقه میجنگیدند و مقاومت میکردند تا راه برای پیشروی دشمن باز نشود.
سعید آجورلو مدیر مسوول روزنامه صبح نو نوشت: این روزها علاوه بر اینکه واژه «هسته سخت نظام» در برخی سخنان و گفتوگوها شنیده میشود، حرف و کلامی که چنین مفهومی را به ذهن متبادر کند هم کم به گوش نمیرسد. نمونه اخیر استفاده از چنین مفهومی در گفتوگوی دکتر فواد ایزدی با علی علیزاده شنیده شد؛ زمانی که ایزدی درباره اجرا نشدن قانون حجاب هشدار داد و قریب به این مضمون را گفت که اگر این قانون اجرا نشود، کسانی که بهخاطر نظام جلوی تیر میروند مأیوس خواهند شد. او به صورت تلویحی مدافعان اصلی نظام را فقط این طیف دانست که در زمان جنگ و سایر فتنهها هم به میدان آمدند و اگر سیگنال کوتاه آمدن نظام اسلامی را دریافت کنند، آنگاه در میدان حاضر نخواهند بود. مشابه کلماتی که حدود یک سال قبل محمدرضا شهبازی، مجری برنامه پاورقی در واکنش به بازگشت رشیدپور به تلویزیون به زبان آورد و از عبارت «اسکل نظام» برای توصیف این طیف استفاده کرد.
این جملات صریح توسط این افراد سرشناس را باید در کنار نوشتههای افرادی مانند آقای کوشکی و سخنرانی اخیر کامران غضنفری گذاشت که انگار در باطن خود به دنبال مرجعیتسازی برای جریان حزباللهی و انقلابی هستند و برای چنین هدفی ابتدا روایتهای رسمی را با حرفهای ضدروتین زیر سوال میبرند و سپس برداشتها و تلقیهای بعضا عجیب و غریب خود را جایگزین میکنند. نشانه چنین خطی البته در شبکه اجتماعی ایتا، برخی کانالهای تلگرامی و انبوهی اکانت توئیتری به سادگی قابل مشاهده است. افرادی در رأس که مدعی پرچمداری هسته سخت انقلابی هستند که توسط حلقه دوم حمایت میشوند و گسترش مییابند و در حلقههای بعدی تکثیر میشوند. در چنین شرایطی اما وقت مناسبی برای طرح این سوال است که اساسا معنای هسته سخت نظام چیست و فقط این افراد جزء هسته سخت نظام هستند؟ و چه باید کرد که روایتهای نادرست این افراد، بدنه نیروهای انقلابی را تحت تأثیر قرار ندهد؟
همانطور که از عبارت «هسته سخت» برمیآید، این گروه از افراد باید نقش محافظ اصلی انقلاب و نظام را از نظر فکری ایفا کنند؛ چراکه بخش سخت باید از مرکزیت نظام و ایدههای اصلی آن دفاع کند و در واقع نقطهای است که هم به سختی آسیب میبیند و هم اجازه آسیب دیدن به دیگر بخشها را نمیدهد. مشابه آن به وضوح در زمان جنگ قابل مشاهده بود. بچههایی که بدون امکانات و تجهیزات و کم تعداد در یک منطقه میجنگیدند و مقاومت میکردند تا راه برای پیشروی دشمن باز نشود.
با این توضیح آیا افرادی که به هر بهانهای و پس از هر اتفاقی در رأس گلایهکنندگان، شورشکنندگان و طلبکاران هستند، «هسته شل» نظاماند یا هسته سخت؟ این چه هسته سختی است که در لحظه دفاع، خود تبدیل به اولین مهاجم میشود و ژست اپوزیسیون میگیرد؟ اگر قرار بود که رزمندگان هم بهعنوان هسته سخت دفاعی اینگونه از کشور دفاع کنند، چیزی از وطن میماند؟ بسیاری از عادتها و خلقیات این گروه از مدعیان هسته سخت با تعریف اولیه از این مفهوم سنخیت ندارد و بیشتر جنبه طلبکاری از نظام به جای فداکاری برای نظام و انقلاب دارد.
یک ملاک و معیار سنجش برای میزان تعهد این مدعیان هسته سخت را باید در پیگیری و امتداد دادن فرمایشهای رهبری جستوجو کرد. حضرت آقا در مدت اخیر دو توصیه مهم و راهبردی داشتند. یکی اینکه موفقیت دولت، موفقیت کشور است و دیگری پرهیز از هر گونه دوقطبیسازی و نفرتپراکنی. متأسفانه در هر دو مورد کارنامه مدعیان هسته سخت نمره مردودی میگیرد. این افراد و گروهها به جای نقد کارشناسی، بیشترین حملات را به شخص رئیسجمهور انجام دادند و گروهی از آنان به صراحت در پی بنیصدرسازی از پزشکیان و دولتش هستند.
این چه هسته سختی است که اینگونه بیمحابا از توصیه علنی رهبر انقلاب عبور میکند و ساز خودش را میزند؟ مگر میشود در مقابل سخن ایشان «یومن ببعض و یکفر ببعض» بود و هر جا که خلاف میل و علایق فردی باشد از سخن ایشان گذشت یا سخن ایشان را تمسکی نگریست و تفسیر به رأی کرد. هنوز جملات آقای رسایی درباره تمجید رهبر انقلاب از مجلس یازدهم بهعنوان مجلس انقلابی فراموش نشده که ایشان در گفتوگویی این سخنان را انشایی دانستند و گفتند مجلس یازدهم باید انقلابی باشد. این شیوه از مواجهه با سخنان رهبر انقلاب متأسفانه به سلوک این گروه از افراد تبدیل شده است. یا درباره نفرتانگیزی نکردن ودوقطبی جعلی نساختن موارد بسیار زیادی از این افراد وجود دارد که اتفاقا دوقطبی را به درون جبهه انقلاب آوردند و از انقلابیتر مقابل انقلابی سخن گفتند. به وضوح و به صراحت به افراد درون جبهه انقلاب افترا و تهمت زدند. امثال مقداد خداداد در یک فیلم تندترین الفاظ را به برخی افراد در جبهه انقلاب منتسب کرد و با ادعای انقلابیگری، حرفهایی گفت که اتفاقا نشانه عبور آنها از انقلابیگری واقعی است. آیا چنین افراد و افکاری را که به وضوح از نص صریح حضرت آقا عبور میکنند میتوان هسته سخت نظام نامید؟
هسته سخت نظام به بهانه امر به معروف و نهی از منکر به وسط خیابان میآید و به فرماندهان نظامی انتقاد میکند و دستور میدهد که حیفا و تلآویو را بزنید؟ هسته سخت نظام به جای ایجاد آرامش در کشور و متحد شدن مقابل دشمن صهیونیست به دنبال کشاندن اختلاف و نزاع به نیروهای داخلی و جبهه انقلاب است؟ هنوز فراموش نکردیم که عضو شورای مرکزی یک جبهه تازه تأسیس سیاسی چگونه به صراحت اعلام کرد که ما در انتخابات مجلس دوازدهم به دنبال رقابت میان نیروهای جبهه انقلاب هستیم و آن بذری که سیاسیون فرصتطلب کاشتند امروز اینگونه کج و نادرست در فضای اجتماعی و سیاسی کشور روییده است.
تصویر نادرست این گروهها از جمهوری اسلامی که ناشی از کم بودن اطلاعات و برخی اوقات غرضها است متأسفانه به بدنه هم تسری داده میشود، درحالیکه سیاست خطی نیست و همراه با پیچیدگیها و محدویتهای زیادی است و مسئولان کشور بر اساس فرصتها، تهدیدها و شرایط برای منافع کشور تصمیم میگیرند و با همین تدابیر، کشور توانسته مقابل استکبار مقاومت کند، درحالیکه با دست فرمان این افراد معلوم نبود چه بر سر کشور میآمد. یکی مثل شهید سلیمانی پس از اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا در سال 2003 به جای زمزمه ناامیدی به میدان آمد و فرصتهای بزرگ برای کشور ساخت. این گروهها و افراد آن روز کجا بودند؟ آیا واقعا شرایط امروز منطقه از سال 2003 عقبتر است؟ حتما اینگونه نیست؛ اما برخلاف آن دوران، طلبکاران و سوپرانقلابیها پیشروی کردهاند و مجاهدان زبان نگاه میدارند و در اندیشه تدبیر هستند. مجاهدان واقعی وسط خیابان فریاد نمیزنند، بلکه مانند شهید سلیمانی در میانه میدان با دشمن هستند.
آیه 146 سوره آل عمران به مثابه نوری گشایشگر به خوبی درباره اصحاب واقعی پیامبران سخن میگوید که شاید بتواند توصیفی از هسته سخت واقعی نشان دهد؛
«وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»
«چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و بااینحال، اهل ایمان با سختیهایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند که) خدا صابران را دوست میدارد.»
در این آیه به صراحت بیان شده که اهل ایمان هرگز در سختیها زبان به ملامت نمیگشایند، طلبکار نمیشوند، شورش نمیکنند، دیگران را ناامید نمیکنند و صبر پیشه میکنند. آیا سخن و رفتار مدعیان هسته سخت نظام اینگونه است؟ خود این افراد قاضی شوند و نسبت خود را با این آیه دریابند.
واقعیت این است که این گروه در حالی خود را هسته سخت نظام مینامند که کمترین نسبتی با این توصیف دارند بااینحال صدای بلند این افراد موجب میشود انبوه افرادی را که در سکوت برای نظام و انقلاب دل میسوزانند، پای کار انقلاب و رهبری هستند و بدون ادعا و طلبکاری برای انقلاب فداکاری می کنند، دیده نشوند. برخلاف این افراد که به دنبال حذف دیگران و نابسازی درون جبهه انقلاب هستند؛ اما مشی صحیح بیرون نراندن آنها از این دایره و توصیه به اصلاح آنها است؛ اما با این توضیح که اولا این گروه حق ندارند خود را مالک کلمات، معانی و مفاهیم بدانند و دیگران را طرد کنند و ثانیا اینکه وظیفه دارند خود را اصلاح کنند و درعینحال وظیفه انقلابیهای واقعی و غیرمدعی است که راه ناصواب این افراد را توضیح دهند و اجازه ندهند که مرجعیت انقلابیگری در اختیار افرادی باشد که انقلابیگری را به طلبکاری از نظام و انقلاب معنی کردهاند.
انبوه جماعت حزباللهی و بسیاری از مردم بدون خط و خطوط خاص سیاسی مخاطب جریان انقلابی هستند که آرمان انقلاب را قبول دارند و برای کشور فداکاری میکنند؛ اما صدای بلند طلبکاری ندارند و نظام را به «نبودن خود» تهدید نمیکنند. نمونه اصلی انقلابگری شهید همت و شهید باکری بودند که آرام میسوختند و جان خود را به میدان آوردند، ولی هرگز خود را طلبکار کشور ندانستند و این رویشها همچنان در مجاهدانی چون شهید حججی و صدرزاده که فرزندان مکتب سلیمانی بودند ادامه یافت. مکتبی که ذوب در رهبری امام خامنهای بود، نه مدعی و طلبکار.
دیدگاه تان را بنویسید