خیـــز سوپر‌انقــلابی‌گری برای تحریف انقـــــلابی‌گری

کد خبر: 1333455

سخنان جدید کوشکی، غضنفری و ایزدی را می‌توان ظهور و بروز گرایشی از درون جناح راست دانست که انقلابی‌گری را با خوانش رادیکال در مقابل عقلانیت انقلابی و نهادهای رسمی و انقلابی قرار می‌دهد

خیـــز سوپر‌انقــلابی‌گری برای تحریف انقـــــلابی‌گری

فواد ایزدی، فارغ‌التحصیل رشته ارتباطات از آمریکا در گفت‌وگویی به موضوع حجاب و نقش آن در جامعه ایران اشاره کرده که این اظهارات واکنش‌های زیادی در فضای سیاسی و اجتماعی به‌ دنبال داشته‌اند. فواد ایزدی در مصاحبه‌ای به موضوع حجاب در ایران پرداخت و با اشاره به اینکه حجاب دستور اسلام است، تأکید کرد که هیچ شکی در الزام آن وجود ندارد. وی افزود: «یک‌سری جوان داریم که اگر برای کشور مشکل ایجاد شود، آن‌ها باید بروند جلوی تیر، چاره‌ای نیست و می‌روند. برای چه می‌روند؟ چون احساسات این است که این جمهوری اسلامی است، این جوان‌ها مذهبی هستند و حکومت را از خودشان می‌دانند.» ایزدی در ادامه چنین مطرح می‌کند: «این فرد اگر احساس کند حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست، برای چه باید برود جلوی تیر؟ خواهشی که از مسئولین داریم این است که کاری نکنند این ذهنیت در جوان‌های حزب‌اللهی جامعه ایجاد شود که این حکومت هم شبیه چیزی مثل جمهوری اسلامی پاکستان است. اگر این ذهنیت ایجاد شود آدم‌هایی که باید از کشور دفاع کنند، دفاع نخواهند کرد و ایران به سوریه تبدیل می‌شود، ارتشش نمی‌جنگد.»  این اظهارات ایزدی در کنار نوشته جدید کوشکی و سخنرانی غضنفری موج جدید سوپرانقلابی گری محسوب می شود.

این بحث حجاب بعد سیاست خارجی ایجاد می‌کند

ایزدی با بیان اینکه جوانان ایرانی در دفاع از جمهوری اسلامی داوطلب می‌شوند، این امر را به پای باورهای مذهبی و هویت اسلامی آن‌ها می‌گذارد. به گفته او، در صورتی که حکومت دیگر اسلامی نباشد، این انگیزه‌ها برای جوانان تغییر خواهد کرد و دیگر آن‌ها به دفاع از حکومت نخواهند پرداخت.

جوانان انقلاب؛ نه طلبکار، بلکه ایثارگر

این اظهارات ایزدی اما با نقدهایی روبه‌رو شده است. بسیاری از منتقدان معتقدند که چنین دیدگاهی به نوعی بازی با احساسات مذهبی است. 

سعید آجورلو در این باره می نویسد: جملات فواد ایزدی درباره نسبت لایحه عفاف و حجاب و جریان انقلابی، یک بدسلیقگی محض در معرفی بچه‌های انقلاب بود. اول اینکه آنها را طلبکار از حاکمیت نشان می‌داد. حال آنکه چه نسل جنگ عراق و چه نسل مدافعان حرم هیچ طلبی از جامعه و حکومت نداشتند و به جای حرف زدن و بها طلب کردن، از خود گذشتند که نوشته مثل مایی کجا از پس توصیف بزرگی آنان برآید.

دوم آنکه، رزمندگان هم مدافع دین و انقلاب بودند و هم مدافع وطن. برخلاف مدعیان وطن‌پرستی که یا کشور را تسلیم متفقین کردند یا هنگام ناملایمت، فرار کردند، رزمندگان ما وطن‌پرستان واقعی بودند. آقای ایزدی با این نگاه صرفا سیاسی دچار اشتباهی شناختی است و نگاه او به بچه‌های انقلاب واقعیت این بچه‌ها نیست. آنها نه طلبکار بودند نه بی‌تفاوت به وطن و چه‌قدر بد که توصیف چنان گوهرهایی در تسخیر چنین نگرش‌هایی افتاده که متأسفانه در صداوسیما هم صدرنشین شده‌اند. برای نسل‌هایی که در دوران جنگ به دفاع از کشور و انقلاب برخاستند، صحبت از «طلبکاری» به هیچ‌وجه مناسب نیست. این نسل‌ها با ایثار و فداکاری‌های بی‌مثال خود، نشان داده‌اند که هیچ‌گاه به دنبال گرفتن پاداش یا امتیاز از نظام نبوده‌اند. آن‌ها با انگیزه‌های معنوی و مذهبی به میدان رفتند و جانشان را فدای آرمان‌هایی کردند که به آن‌ها ایمان داشتند. از سوی دیگر، اشاره به رزمندگان به‌عنوان افرادی که تنها به دنبال منافع شخصی یا مطالبات از حکومت بودند، نوعی بی‌احترامی به نسل‌های فداکاری است که در دوران جنگ و بعد از آن بدون چشمداشت و بدون هیچ‌گونه انتظاری برای سرنوشت کشور خود جنگیدند. این نگرش نه‌تنها نادرست است، بلکه می‌تواند بر وحدت و انسجام میان مردم و مسئولین آسیب وارد کند. به ‌نظر می‌رسد آقای ایزدی در نگاه خود به موضوعات اجتماعی و انقلابی، تحلیل سیاسی را به ‌جای واقعیت‌های انسانی و ارزشی جایگزین کرده است. نباید فراموش کنیم که انقلاب اسلامی ایران به‌ویژه در دوران جنگ، برای بسیاری از جوانان به‌عنوان یک آرمان والا و اعتقادی بزرگ‌تر از هر گونه امتیاز و پاداش بوده است. حال اینکه این نسل‌ها را به‌عنوان طلبکار از حکومت معرفی کنیم، نه‌تنها به نادرستی پرداخته‌ایم، بلکه باعث تفرقه و آسیب به هویت واقعی آنان خواهیم شد. متأسفانه این‌گونه نگرش‌ها در برخی رسانه‌ها و برنامه‌های رسمی نیز تقویت می‌شود و از طرفی می‌تواند گسترش‌دهنده یک نگاه نادرست به نسل‌های انقلابی و شهدای جنگ باشد. نسل‌هایی که اگرچه در موقعیت‌های مختلف دچار مشکلات و کمبودها شدند؛ اما هیچ‌گاه از خط آرمانی خود خارج نشدند و نه‌تنها در برابر دشمنان خارجی، بلکه در برابر مشکلات داخلی نیز ایستادند. در نهایت باید گفت که این نوع نگرش‌ها که از سوی برخی افراد مطرح می‌شود، بیشتر در پی تقویت سیاست‌های خاصی است که ممکن است به‌ دنبال تقسیم‌کردن مردم و به فراموشی سپردن فداکاری‌های بزرگ این نسل‌ها باشد. به‌ جای این‌گونه تفاسیر، نیاز است که نسل‌های انقلابی و جهادگران واقعی را با احترام و درک عمیق‌تری معرفی کنیم، چراکه آن‌ها پایه‌گذاران ایران امروز هستند و نباید تلاش‌های آنان در تاریخ کم‌رنگ شود.

جوان‌های مذهبی از نگاه فواد ایزدی

این جملات بی‌تردید اظهاراتی هستند که نیاز به بازنگری و تحلیل دقیق دارند. آیا بهتر از این می‌شود «جوان‌های مذهبی» را از چشم جامعه انداخت؟ برای افرادی که به انقلاب و ارزش‌های آن ایمان دارند، صحبت از اینکه «حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست» و بر اساس این تصور، فداکاری‌هایشان کاهش یابد، نه‌تنها تصویر غلطی از معنای فداکاری و جهاد ارائه می‌دهد، بلکه دلسردی و بی‌اعتمادی به جوانان مذهبی را تشویق می‌کند.

آیا ارزش‌های مذهبی کم‌اهمیت‌اند؟

از نگاه فواد ایزدی، جوانان مذهبی ایران به‌خاطر «احساسات مذهبی» خود داوطلبانه می‌روند جلوی تیر. این تصور که تنها یک احساس مذهبی به‌عنوان انگیزه اصلی برای فداکاری این جوانان عمل می‌کند، به ‌شدت ناقص است و حقیقت گسترده‌تری را نادیده می‌گیرد. این جوانان در حقیقت برای حفظ آب و خاک، وطن و استقلال ایران حاضر به فداکاری هستند. جوانان مذهبی این کشور نه‌تنها به دیانت و احکام اسلامی وفادارند، بلکه به اصولی مانند استقلال و وحدت ملی نیز ایمان دارند.

آیا «حجاب» انگیزه اصلی دفاع از وطن است؟

سوالی که در اینجا پیش می‌آید این است: آیا در نظر آقای ایزدی، ارزش‌های ملی و میهنی برای این جوانان بی‌اهمیت است؟ آیا تمام انگیزه‌های فداکاری آن‌ها به موضوع حجاب و پوشش زنان کاهش یافته است؟ اظهارات او به‌طور تلویحی این پیام را می‌دهد که این جوانان تنها برای حفظ پوشش زنان یا به‌اصطلاح «حجاب» به میدان می‌روند، نه برای حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی کشور. این نگاه به ‌شدت سطحی و محدود است و در واقع این پرسش را مطرح می‌کند که آیا کشور، سرزمین و هویت ملی ایران برای جوانان مذهبی این‌قدر بی‌ارزش است که باید تنها به بهانه «حجاب» برای دفاع از کشور و انقلاب فداکاری کنند؟

ارزش‌های بنیادین و انگیزه‌های ملی

برای جوانان مذهبی ایران، حفظ «آب و خاک» این سرزمین از واجبات است. شاید به نظر برخی این نگاه کمی ایدئولوژیک باشد؛ اما در واقع این همان چیزی است که باعث می‌شود جوانان ایرانی در شرایط بحرانی تاریخ کشور برای دفاع از میهن خود داوطلب شوند. این جوانان به ‌خوبی می‌دانند که امنیت کشور، آینده نسل‌های آینده و تمامیت ارضی ایران به شدت به حفظ ارزش‌های انقلابی و ملی وابسته است. 

با این دیدگاه، باید به نقد صحبت‌های فواد ایزدی پرداخت. نگاه او نه‌تنها به بی‌احترامی به جانفشانی‌های جوانان مذهبی و انقلابی منجر می‌شود، بلکه تصویر نادرستی از انگیزه‌های این نسل به ‌دست می‌دهد. جوانان مذهبی ایران نه‌تنها برای حفظ پوشش زنان، بلکه برای میهن و سرزمین خود در خط مقدم ایستاده‌اند و این حقیقتی است که در اظهارات ایزدی از آن غفلت شده است. اگر قرار باشد انگیزه‌های نسل جوان مذهبی تنها به یک موضوع محدود شود، آن‌گاه باید گفت که این نسل هیچ‌گاه درک درستی از خود و تاریخش نداشته و خواهد داشت؛ اما واقعیت آن است که جوانان ایران با درک درست و عمیق از ارزش‌های ملی و مذهبی خود، همواره آماده فداکاری برای ایران و ایرانیان خواهند بود.

مانیفست سوپرانقلابی‌گری

نظرات آقایان کوشکی، ایزدی و غضنفری در روزهای اخیر به‌گونه‌ای است که می‌توان آن‌ها را مانیفست سوپرانقلابی‌گری دانست. آقای کوشکی، در توصیف وضعیت دولت، آن را به «تحریرالشام» شبیه می‌سازد و دو قوه دیگر را با ارتش سوریه مقایسه می‌کند. این مقایسه به‌طور تلویحی، نشان‌دهنده نگاه تند به وضعیت کنونی و برخی از نهادهای حاکمیتی است که به‌گونه‌ای آرمانی و افراطی تصور می‌شوند.

اما در این میان، آقای ایزدی بدترین نوع توصیف را از رابطه میان بچه‌های انقلابی و حکومت ارائه می‌دهد. او با اشاره به «طلبکاری» نسل انقلابی از حکومت، تصویری منفی و نادرست از این نسل‌ها به نمایش می‌گذارد که به ‌جای فداکاری و ایثار، آن‌ها را موجوداتی می‌سازد که در پی منافع شخصی از دولت هستند. این تفکر نه‌تنها واقعیت‌های تاریخی و فرهنگی کشور را تحریف می‌کند، بلکه به نوعی در تلاش است تا رابطه جوانان مذهبی و انقلابی را با حاکمیت به یک تقابل بی‌نتیجه تبدیل کند؛ اما در نهایت، تمام این رویکردها به‌گونه‌ای است که در پی تصاحب «انقلابی‌گری» به‌عنوان یک مفهوم و هویت جدید هستند.

سوپرانقلابی‌گری: تصاحب انقلابی‌گری

سوپرانقلابی‌گری به‌طور خلاصه به دنبال تصاحب انقلابی‌گری است. این جریان می‌خواهد انقلابی‌گری را به‌عنوان یک ایدئولوژی افراطی و انحصاری خود مصادره کرده و از آن برای مشروعیت‌بخشی به نظرات تند و یک‌جانبه‌گرایانه استفاده کند.

این نوع تفکر، نه‌تنها فاصله بین نسل‌های مختلف انقلاب را بیشتر می‌کند، بلکه هدفش ایجاد یک فضای رادیکال و مغایر با واقعیت‌های اجتماعی است.

در این راستا، این جریان حتی از توصیف‌هایی همچون «تحریرالشام» یا «ارتش سوریه» برای اعمال فشار و نادیده گرفتن دستاوردهای انقلاب استفاده می‌کند. آن‌ها در تلاش‌اند تا برای خود یک تصویر آرمانی بسازند که هیچ ارتباطی با واقعیت‌های جامعه و خواسته‌های مردم ندارد. این‌گونه جریان‌ها نه‌تنها آسیب‌هایی جدی به انسجام و اتحاد ملی وارد می‌آورند، بلکه تصور غلطی از انقلابی‌گری را در ذهن جامعه ایجاد می‌کنند.

نظرات آقایان کوشکی، ایزدی و غضنفری به‌ویژه در تحلیل و توصیف خود از جریان انقلابی، بیشتر شبیه به تلاش برای بازتعریف انقلابی‌گری به ‌صورت افراطی و انحصاری است. این رویکرد، به جای آنکه به تقویت اتحاد و همبستگی میان نسل‌های مختلف انقلاب کمک کند، موجب ایجاد شکاف‌های بیشتر در جامعه خواهد شد. انقلابی‌گری به‌عنوان یک میراث تاریخی و اجتماعی، باید به‌طور واقعی و در راستای منافع مردم و کشور تفسیر شود، نه به‌عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به نظرات افراطی و تند.

صبح نو

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

قرص لاغری پلاتین