اعتماد به نفس اسرائیل با طوفان الاقصی و حمله موشکی ایران ضربه خورد
این دو اقدام موجب شده تا بسیاری از ناظران نگرانی خود را از وقوع یک جنگ منطقهای ابراز نمایند. سؤال اینجاست که چرا اسرائیل اکنون در حال افزایش تنش آن هم به این شکل پرریسک و خطرناک است؟ مطمئناً حملات اخیر به خودی خود بیسابقه تلقی نمیشوند. اسرائیل سابقهای طولانی در ترور رهبران فلسطینی در کارنامه دارد و صدها نیروی رزمی حزبالله را در لبنان و سوریه هدف قرار داده است.
نشریه آمریکایی میگوید اعتماد به نفس اسرائیل پس از عملیات طوفانالاقصای حماس در ماه اکتبر و عملیات غیرقابل پیشبینی ایران در ماه آوریل و حمله موشکی به اسرائیل ضربه خورده و اسرائیل به همین دلیل مرتکب برخی ترورها شده است. فارن افرز در یادداشتی نوشت: دامنه جنگ میان اسرائیل و حماس در غزه که ده ماه از زمان آغاز آن میگذرد، مدتهاست که از محدوده جغرافیایی محلی خود خارج شده و موجب افزایش تنشهای نظامی خطرناکی در منطقه خاورمیانه شده است. این تنشها در درگیریهای مرگبار در مرز بین اسرائیل و لبنان، حملات حوثیها در دریای سرخ و علیه تلآویو، حملات نیروهای شبهنظامی وابسته به ایران علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و حتی رویارویی مستقیم بین ایران و اسرائیل نمود یافته است. اما اخیرا در یک بازه زمانی ۲۴ ساعته، اسرائیل مسئولیت ترور فواد شکر، یکی از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان در بیروت را برعهده گرفت و بدون پذیرش رسمی مسئولیت، اقدام به ترور اسماعیل هنیه، رئیس شاخه سیاسی حماس در جریان سفرش به تهران کرد.
این دو اقدام موجب شده تا بسیاری از ناظران نگرانی خود را از وقوع یک جنگ منطقهای ابراز نمایند. سؤال اینجاست که چرا اسرائیل اکنون در حال افزایش تنش آن هم به این شکل پرریسک و خطرناک است؟ مطمئناً حملات اخیر به خودی خود بیسابقه تلقی نمیشوند. اسرائیل سابقهای طولانی در ترور رهبران فلسطینی در کارنامه دارد و صدها نیروی رزمی حزبالله را در لبنان و سوریه هدف قرار داده است.
دورهای قبلی افزایش تنش در طی ده ماه گذشته منجر به وقوع یک جنگ تمامعیار نشده است. اما هرگز تضمینی برای کاهش تنش و مهار اقدامات تنشزا وجود ندارد. محاسبات عقلانی هر دولتی برای خویشتنداری میتواند به یکباره تحتالشعاع تحولات میدانی قرار گرفته و منجر به اشتباهات محاسباتی و یا حتی تصمیمات استراتژیک آگاهانه برای تحریک یک جنگ گسترده شود.
برای درک محاسبات فعلی اسرائیل، باید نحوه تغییر روحیات حاکم آن پس از حادثه ۷ اکتبر را درک کرد. قبل از حمله حماس، اعتماد به نفس اسرائیل به اوج خود رسیده بود. تلآویو معتقد بود که دولتهای عربی حتی اگر اختلافات خود با فلسطینیان را نیز حل نکرده باشند، باز هم ناگزیر از پذیرش اسرائیل خواهند بود و اینکه بدون متحمل شدن تبعات جدی یا به خطر افتادن حمایتی که از ایالات متحده دریافت میکند میتواند ایران و متحدانش را هدف قرار دهد. اما یکباره آن اعتماد به نفس بالا تبدیل به احساس عمیق آسیبپذیری شد. حمله حماس موجب از هم پاشیدن اکثر مفروضهای بنیادین اسرائیل شده است: اینکه برتری نظامی و تکنولوژیک آنها میتواند موجب بازدارندگی در برابر دشمنانشان شود و اینکه آنها میتوانند بدون حرکت به سمت صلح با فلسطینیان، پشت دیوارها به شکلی امن به حیات خود ادامه دهند.
آنگونه که یکی از مقامهای ارشد امنیت ملی اسرائیل صراحتاً گفت، اکنون بسیاری در دستگاه امنیتی اسرائیل متوجه شدهاند که «اسرائیل آنقدرها هم قدرتمند نیست.» به علاوه، تاثیری که حمله ماهآوریل ایران به اسرائیل داشته، در خارج از اسرائیل دستکم گرفته شده است. اسرائیل در حمله به ساختمان سفارت ایران در دمشق مرتکب اشتباه محاسباتی واضحی شد. تلآویو انتظار چنین پاسخ بیسابقه، گسترده و مستقیمی را که طی آن صدها موشک و پهپاد مستقیماً از خاک ایران به سمت اسرائیل شلیک شد نداشت. اگرچه اسرائیلیها دفاع پیچیده و هماهنگ شکلگرفته به رهبری آمریکا را که موجب دفع حمله ایران شد را تحسین کردند، اما این شکل از دفع حمله به تصویر آنها بهعنوان یک دولت متکی به خود لطمه زد./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید