چرا مسئولیت کشتارها در فلسطین به گردن آمریکاییهاست؟
آمریکاییها از سوی دیگر با حمایت تسلیحاتی از رژیم غاصب اسرائیل به سیاست موازنه وحشت مدنظر نظامیان صهیونیست دامن زدهاند، تا آنجا که جو بایدن در تایید اقدامات جریان تکفیری یهود در فلسطین، حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان المعمدانی را رد کرده و میگوید که این عملیات کار اسرائیلیها نبوده است.
«درد و رنج مردم فلسطین که از بیش از ۷۵ سال پیش ادامه داشته، مسأله جدید و پنهانی نیست؛ اما اوضاع در سالهای گذشته در فلسطین بسیار سختتر شد، بخصوص با روی کار آمدن این کابینه احمق، کودن و وحشی. این کابینه افراطی اسرائیل اسرای فلسطینی را تحت فشار قرار داد که این مسأله اوضاع انسانی را بسیار دشوار کرد. حدود ۲۰سال است که دو میلیون انسان در شرایط سخت در نوار غزه زندگی میکنند و کسی برای آنها کاری نکرده است.» این یکی از محورهای مهم سخنرانی اخیر دبیر کل حزب ا... لبنان در تحلیل عملیات طوفانالاقصی در فلسطین اشغالی است.
سید حسن نصرا... در بخش دیگری از این بیانات با اشاره به ابعاد سری این عملیات، به قدرت بالای حفاظت اطلاعات نیروهای مقاومت اشاره کرد و در توضیح ناکام ماندن سناریوهای دشمن برای تفرقهافکنی بین گروههای مقاومت میگوید: «هم تصمیم و هم اجرای عملیات بزرگ طوفانالاقصی صددرصد از سوی فلسطینیان بود و طراحان، این نقشه را ازهمه و حتی ازگروههای مقاومت مستقر در غزه پنهان کرده بودند. کاملا سری بودن این عملیات، عامل تضمینکننده موفقیت این عملیات غافلگیرکننده بود». با عطف به این محورها سراغ تحلیل برخی ابعاد پیدا و پنهان نبرد طوفانالاقصی از هفتم اکتبر تا امروز رفتهایم که در ادامه مطالعه خواهید کرد.
کاسبی به سبک کاخ سفید
آمریکاییها با ورود به بازی منطقهای رژیم صهیونیستی طبق معمول بازی دوگانه خود را دنبال میکنند. از یک سو در تلاشاند با هدف حفظ وجهه و روابط اقتصادی و انرژی خود و متحدانشان با دولتهای عربی غرب آسیا، نرم خبرها و اظهاراتی را در خصوص ممانعت کاخ سفید از ورود زمینی رژیم غاصب اسرائیل به نوار غزه منتشر کنند. آمریکاییها با این حربه میخواهند نقش خود را در افکار دولتهای عربی منطقه تحت عنوان پلیس خوب جا بزند. اما واقعیت ماجرا این است که آمریکا در تلاش است تا مانع از حماقت صهیونیستها شود؛ زیرا ورود به غزه، سرنوشت نامشخصی را برای ارتش کلاسیک صهیونیستی مقابل ارتش چریکی و نیروهای نامنظم اما حرفهای مقاومت اسلامی رقم خواهد زد. شکاف درنیروهای ارتش رژیم صهیونیستی، اختلاف نظرها و پیشی گرفتن آمار سربازان و فرماندهانی که خواهان ترک مخاصمه هستند در کنار تجربه طولانی مدت گروههای مقاومت در نبردهای نامنظم، به عنوان اصلیترین عامل نگرانی صهیونیستها تا امروز، مانع ورود ارتش رژیم به غزه شده و البته این آمریکاییها هستند که با وارونهنمایی در انعکاس و تحلیل تحولات غزه در پی آن هستند تا از خود نزد افکارعمومی منطقه چهرهای مسالمتجو نشان دهند. این نوع کاسبی سیاسی نسخه تکراری اما منحصر به فرد آمریکا درادوار مختلف بحرانهای بینالمللی از دهههای گذشته تا امروز محسوب میشود و آمریکاییها به شدت نگران تبعات طولانی و گسترده شدن جنگ در غزه هستند. با این وجود خبرها حاکی از آن است که ارتش تروریست آمریکا با حمایت اطلاعاتی از ارتش صهیونیستی نقش مکمل یک عملیات ترکیبی برای باز کردن جبهه زمینی در غزه را بازی میکند.
چرا مسئولیت کشتارها به گردن آمریکاییهاست؟
آمریکاییها از سوی دیگر با حمایت تسلیحاتی از رژیم غاصب اسرائیل به سیاست موازنه وحشت مدنظر نظامیان صهیونیست دامن زدهاند، تا آنجا که جو بایدن در تایید اقدامات جریان تکفیری یهود در فلسطین، حمله رژیم صهیونیستی به بیمارستان المعمدانی را رد کرده و میگوید که این عملیات کار اسرائیلیها نبوده است. براساس آخرین آمارهای منتشر شده از سوی دفتر دولت فلسطین، از ابتدای حملات چند گانه نیروهای ارتش غاصب اسرائیل به غزه، علاوه بر کشتار دردناک ۱۰هزار شهروند و کودک بیگناه در حملات هوایی، یک میلیون و ۴۰۰هزارفلسطینی آواره شدهاند که ۷۰درصد آنها در ۲۲۲ مرکز نگهداری از آوارگان که ۱۰۰مرکز در غزه و شمال نوار غزه واقع است، اسکان داده شدهاند. در همین رابطه رهبر معظم انقلاب در تحلیل وقایع اخیر به نکات مهمی اشاره کردهاند. ایشان در دیداری به کلیدواژه «نسلکشی مردم فلسطین» توسط صهیونیستها اشاره میکنند و در ادامه یادآور میشوند که ماهیت جامعه اشغالگر قدس نظامی و مسلح است. هرچند شهروند یا غیرنظامی باشند زیرا همه شهرکنشینها مسلح بوده و در مراکز نظامی مجبور به خدمت هستند. نکته دیگری که رهبرمعظم انقلاب باجدیت روی آن تاکید دارند، نقشآفرینی صریح آمریکاییها در جنایات امروز رژیم صهیونیستی است. ایشان با اشاره به ضرورت قطع شدن بمبارانها و عصبانیت ملتهای مسلمان از این قضیه، میفرمایند: «آنطور که اطلاعات متعدد به ما میگوید، سیاستِ جاری این روزها، یعنی همین هفته اخیر داخل رژیم صهیونیستی را آمریکاییها دارند تنظیم میکنند؛ یعنی سیاستگذار آنها هستند وکارهایی که انجام میگیرد سیاست آمریکاییهاست. آمریکاییها مسئولیت خودشان را موردتوجه قرار بدهند؛ مسئول هستند. اگرچنانچه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها بیتاب میشوند، نیروهای مقاومت بیتاب میشوند، دیگرکسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد؛ این را بدانند.[بعد،] ازکسانی توقع نکنند که «نگذارید فلان گروه، فلان کار را بکند»؛ کسی نمیتواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بیتاب شدند.»
سرنوشت میدان
عملیات ویژه تدافعی حماس در خاک فلسطین اشغالی در وهله اول دست برتر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی شبکه مقاومت را به رخ صهیونیستها کشید و این سران تلآویو هستند که در آینده باید نسبت به چرایی این ضعف درمجامع جهانی پاسخگو باشند! و بگویند که چرا آن رژیمی که داعیهدار تامین امنیت کشورهای همپیمان بوده است، ناگاه از زمین و هوا درگیر عملیات غافلگیرانه مقاومت میشود، به طوری که تا نهم اکتبر به جمعبندی مشخصی دراین خصوص نمیرسد ودست آخر با حمایت آمریکاییهایی عملیاتهای قهرآمیز و ضد انسانی خود را آغاز میکند. ازسوی دیگر وضعیت نامعلوم اسرای اسرائیلی بازی رابرای آمریکاییها و صهیونیستها حیثیتی خواهد کرد. آمریکا در ظاهر، تلاش خود را برای آزادی این اسرا بسیج خواهد کرد اما در واقعیت خواست یهودیها در وهله اول ترور یا مرگ این اسراست زیرا میتواند از آن به عنوان برگی برای مظلومنمایی نزد افکار عمومی بینالملل و تشدید اقدامات برای حملات ضد انسانی استفاده کند. البته تحلیلها بر این امر مرتبط است که ممکن است بخشی از زنان بازداشت شده توسط نیروهای حماس، آزاد شوند اما سرنوشت مردان صهیونیست بازداشت شده قطعا بدل به یک راهبرد استراتژیک در مسأله مبادلات و مذاکرات مقاومت فلسطین با تل آویو خواهد شد. ورود مستقیم ایران اسلامی و حزب ا... به میدان نبرد و گشودن جبههای جدید حداقل در ماههای آینده دور از انتظار ارزیابی میشود اما با ادامه ورود نیروهای چریک مقاومت به شهرها و احتمال سلاح به دست گرفتن مردم کرانه باختری، احتمال تشدید حمایتها دور از پیشبینی نخواهد بود. آنچه که در خلال تحولات این روزها نباید از آن غافل شد، تنگ شدن حلقه نیروهای مقاومت عراق، یمن، سوریه در تقابل با تحرکات ایالات متحده در ژئوپولیتیک مقاومت است که علاوه بر احتمال تشدید ممکن است در طول راهبرد خروج آمریکا از منطقه، بدل به اهرم فشار شبکه مقاومت بر ایالات متحده با هدف کاهش اقدامات خشونتآمیز صهیونیستها گردد. با عطف به سیاستهای چندگانه ریاض در دوران تلاش بن سلمان برای دور جدید توسعه اقتصادی و افزایش عمق و اثربخشی عربستان در تحولات منطقه، نقش مغفول ریاض در تحولات اخیر با این فرضیه که حملات حماس به رژیم صهیونیستی، موجب نرمال شدن خواستههای تلآویو در مذاکرات عادیسازی روابط با ریاض و دست برتر اعراب در بازی میانجیگرانه آمریکا میشود، قابل تحلیل است.
جام جم
دیدگاه تان را بنویسید