کیهان: آژانس، سوت پایان سیاسیبازی را میزند؟
این روزها آنچه به خوبی هویدا گشته، کارکرد خنثی و دوگانه نهادهای مسئول بینالمللی نسبت به مسئله فلسطین است که مسیر جنایت رژیم صهیونیستی را هموار کرده و اختیار عمل را به اشغالگران و کشورهای همپیمان غربی آن داده است.
حملات جنایتکارانه و سرشار از جنون رژیم صهیونیستی به غزه و نسلکشی بیسابقه مردم فلسطین، برگی دیگر از تاریخ جنایات جنگی را در جهان ورق زد و کارنامه سراسر جنایات رژیم صهیونیستی را سنگینتر از گذشته به معرض نمایش گذاشته است.
در این میان آنچه که بسیار مورد سؤال افکار عمومی جهان واقع شده، نوع واکنش و جایگاه نهادهای بینالمللی برای تحت فشار قرار دادن اشغالگران برای توقف حملات و مواخذه آن به دلیل جنایات جنگیِ انکارناپذیر و همچنین چرایی نبود یک ساز وکار سازنده حقوقی برای ممانعت از این اقدامات است.
این روزها آنچه به خوبی هویدا گشته، کارکرد خنثی و دوگانه نهادهای مسئول بینالمللی نسبت به مسئله فلسطین است که مسیر جنایت رژیم را هموار کرده و اختیار عمل را در اختیار اشغالگران و کشورهای همپیمان غربی آن قرار داده است. این سازمانها با شانه خالی کردن از وظایف محوله، بیتفاوت یا کم تفاوت به رفتار جنایت بار رژیم صهیونیستی و دیگر متحدان نشان دادند که عقلانیتشان تابعی از قواعد نانوشته غربی است و تکالیف بینالمللی تنها در راستای منافع کشورهای معلومالحال غربی به خدمت گرفته میشود.
رژیم صهیونیستی، نوار غزه را زیر شدیدترین موشکباران تاریخی با حجمی حدود ۳۰ هزار تن و معادل ۲ بمب اتمی، قرار داد. درنتیجه این حجم کشتار بیسابقه و همچنین محاصره کامل و قطعی آب، برق و قبضه شدن شریانهای حیاتی این منطقه به دست اشغالگران یک جهنم تمام عیار را در جهان به تصویر کشید. متناسب با آن، انتظارات جامعه جهانی از سازمانهای متصدی برای احقاق حقوق مردم این منطقه فزونی یافت و اکنون اکثریت خواهان یافتن راهحلی اساسی برای فشار به رژیم برای توقف این جنایات و برخورد مقتضی با رژیم در قبال جنایات جنگی هستند. آنها اما در عمل، شاهد ناکارآمدی، بیارادگی و سکوت مطلق این سازمانها با بازی نفوذ قدرتهای سلطه گر بودند که حتی نتوانستند ابتدائیترین مشکل مردم نوار غزه را رفع و کمترین نیاز آن مانند آب را تامین کنند.
مضاف بر این، این سؤال مطرح شده که آیا رژیمی که اراده بیمحابا برای قتل عام مردم دارد و تهدیدی نه بالقوه بلکه فعال برای جامعه جهانی محسوب میگردد، با مانع بینالمللی و حقوقی برای استفاده از سلاحهای ممنوعه و هستهای خود روبهرو است؟
اکنون اعتراضات عمومی جهان از حملات خونین و جنایاتبار رژیم، انگاره هویت تروریستی آن را نزد افکار عمومی ایجاد کرده است. علاوهبر آن، مطالبه عمومی جهان در توقف بمباران آمادگی میتواند به سطوح بالاتر و کابردیتر دیگری چون مطالبه محکومیت رژیم صهیونیستی در سازمانهای مربوطه نیز ورود پیدا کند.
افکار عمومی مؤلفهای قدرتمند در نقشآفرینی دولتها بوده و نمیتوان آن را دست کم گرفت. به عنوان مثال اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از بحرین و فراخواندن سفیر این کشور از تلآویو توسط کشوری که توافق عادی سازی با رژیم را امضا کرده ناشی از تعدیل فشار افکار عمومی داخلی است. علاوهبر آن، استفاده مکرر بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا از «وقفه بشر دوستانه» برای فریب جامعه جهانی نیز در همین راستا قرار دارد.
بنابر این میتوان گفت که یکی از دستاوردهای دراز مدت و جانبی طوفان الاقصی، طرح مسئله همین موضوع و یادآوری تکالیف بینالمللی به سازمان و نهادهای بینالمللی مسئول از سوی دولتهای جهان و با پشتوانه مطالبات مردمی است. از این رو، اکنون پتانسیل این مطالبه به انضمام مستندات روشن جنایات چندمنظوره رژیم صهیونیستی، یک ظرفیت فعال را ابتدا در حاکمان کشورها و در مرحله بعد در کل جهان به وجود آورده که میتوان به یاری آن، سازمانهای بینالمللی مسئول را وادار به اجرائی کردن موظفات و تکالیف محوله خود کرد.
رژیم در حجم جنایات جنگی خود علیه مردم فلسطین، به طور آشکارا نشان داد که «یک تهدید فعال» علیه منطقه و جامعه جهانی است و میتواند هر گونه طرحی را بدون موانع بینالمللی پیادهسازی کند. پتانسیل این تهدید فعال، قابل استفاده در مجامع بینالمللی نه تنها برای محکومیت، بلکه ارائه سازوکارهای بازدارنده برای اقدامات تهدیدزای آن خواهد بود.
تهدیدات وزیر کابینه رژیم صهیونیستی در مورد به کارگیری تسلیحات اتمی علیه مردم فلسطین، به خوبی خطر استفاده از تسلیحات اتمی رژیم صهیونیستی در منطقه و حتی جهان را به تصویر میکشد. شاید این وزیر به دلیل رفع تبعات منفی جهانی و تحت فشار نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی آن را یک استعاره خواند و تلاش کرد که آن را از موضوعیت بیندازد، اما این اظهارات نشاندهنده ارادهای بیبدیل در بهکارگیری آزادانه تسلیحات هستهای است. علاوهبر آن، اظهارات او مبنای حقوقی داشته و مراجع بینالمللی از جمله آژانس بینالملل اتمی بایستی در قبال آن موضع گرفته و نسبت به آن حساسیت نشان میدادند.
چرا که دامنه این تهدید اتمی، بر کل منطقه و جهان سایه انداخته و محصور به فلسطین نخواهد بود. البته نیازی به آشکارسازی نبود، طبق برآوردها حجم بمبهای پرتاب شده به غزه در زمان فشرده، معادل با حجم دو بمب اتم بوده و خسارتهای برابر، گزینه استفاده از بمب اتم را نیز ممکنتر میکند.
انتظاری که هیچ وقت به حقیقت نپیوست و به رژیم صهیونیستی برای سرپوش گذاشتن به تهدید اتمی مدد رساند. با این وجود اما این تهدید آشکار نگرانیهای مشروعی را در جامعه بینالملل ایجاد کرده که آژانس بینالمللی اتمی به عنوان مرجع مسئول باید در مقام پاسخگویی قرار گیرد.
اما سابقه آژانس، رفتار دوگانه آن را در برابر این نگرانیها ثابت میکند. در حالی این سازمان، فعالیتهای هستهای ایران را تحت فشارهای چندمنظوره خود قرار داده که در آن سو، رژیم صهیونیستی با خودداری از الحاق به معاهده NPT و عدم نظارت پادمانی تاسیسات هستهای همچنان آزادانه به فعالیتهای مخرب هستهای خود ادامه میدهد.
علاوهبر آن، این رژیم با برخورداری از حمایتهای همهجانبه کشورهای غربی، با جعل اسناد و بهانه سازی و استفاده از تریبون سازمانهای بینالمللی، در مسیر فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و همکاری با آژانس اتمی سنگ اندازی میکند. آژانس بینالمللی نیز با یکجانبهگرایی و چشم فرو بستن به تهدیدات واقعی و عینی تنها انگشت اتهام خود را به سمت ایران روانه کرده و با ایجاد مطالبات ادعایی جدید در روند حل و فصل اختلافات فیمابین اختلال ایجاد میکند.
این در حالی است که ایران حتی زیر فشردهترین و بینظیرترین نظارتها و خارج از تعهدات بینالمللی، به صورت داوطلبانه به آژانس اجازه داده تا چنانچه مقتضی باشد فعالیتهای راستیآزمایی و نظارت بیشتر اجرائی شود.
اکنون صورت تهاجمی و مهلک این جنایتکار جنگی بر همگان آشکار شده و رژیم صهیونیستی نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه بلکه تهدیدی دائمی برای صلح و امنیت بینالمللی محسوب میشود.
این موضوع زمانی به طور فزاینده خطرناکتر میشود که رژیم صهیونیستی با وجود پنهان سازی توان هستهای، یکی از خطرناکترین زرادخانههای هستهای مخفی در جهان را در اختیار دارد و فدراسیون دانشمندان آمریکایی «FAS» در گزارش سال ۲۰۲۳ خود تخمین زد که رژیم اسرائیل ۹۰ بمب اتم در اختیار دارد.
از این رو، مطالبات کنونی مردمی به انضمام تهدیدات عملی و حقوقی مقامات رژیم صهیونیستی فرصت مناسبی را در چهارچوبهای قانونی در اختیار دولتهای منطقه و حتی جهان قرار گذاشته تا طبق آن الزام رژیم صهیونیستی به الحاق به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و نظارتهای آژانس بینالمللی را میسر کنند.
در دسترسترین دلیل برای اعمال این مطالبات، استفاده رژیم صهیونیستی از بمبهای ممنوعه در بمباران نوار غزه است. اشغالگران که نه کنوانسیون سلاحهای بیولوژیکی را امضاء کرده و نه کنوانسیون سلاحهای شیمیایی را به تایید پارلمان خود رساندهاند، توانستند به راحتی از بمب فسفر سفید در بمباران غزه استفاده کنند. دیدهبان حقوق بشر در ۲۰ مهر ماه گزارش داد که رژیم صهیونیستی از فسفر سفید در عملیات نظامی خود در غزه و لبنان استفاده کرده است. از این رو، مصونیت رژیم صهیونیستی زیر چتر حامیان غربی و ایالات متحده، «اراده» استفاده از هر نوع سلاح برای پیشبرد مقاصد شوم را برای اشغالگران میسر کرده که در آینده نیز در سایه آن میتواند هر گونه حملات هستهای و شیمیایی را عملی کند. بر همین اساس بود که نماینده دائم ایران در سازمان منع سلاحهای شیمیایی، درباره استفاده احتمالی اسرائیل از سلاحهای شیمیایی در غزه هشدار داد و بر لزوم اتخاذ اقدامات لازم برای ممانعت از آن تاکید کرد.
اکنون برهه مناسبی برای به جریان انداختن مطالبه عمومی دولتها و مردم جهان از رژیم صهیونیستی برای کنترل و دسترسی دستگاههای نظارتی بینالمللی بر تسلیحات هستهای آن هست. لذا منطبق بر شرایط کنونی، کشورهای منطقه و جهان میتوانند به طور مشترک، دیپلماسی فعالی را در جهت وادار کردن رژیم صهیونیستی به قرار گرفتن در چهارچوبهای قانونی و تعهدات بینالمللی در جهت کاهش نگرانیهای بینالمللی از تهدیدات عملی رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار دهد. چرا که مستندات و شواهد کافی برای ارائه آن به نهادها و سازمانهای مسئول بینالمللی موجود است و اگر این اقدام به زمانی دیگر محول شود، با مرور زمان امکان آن ضعیف میگردد.
کیهان
دیدگاه تان را بنویسید