جبهه اصلاحات دستاوردهای خود را فراموش نکند!
جبهه اصلاحات ایران بیانیهای صادر کرده و در آن ضمن ادعای عدم باور روایت رسمی در خصوص قتل داریوش مهرجویی و همسرش و نیز مرگ آرمیتا گراوند، دانشآموز تهرانی، این عدم باور را متوجه کاستی و تقصیر حاکمیت و رسانههای حامی آن دانسته است.
جبهه اصلاحات ایران بیانیهای صادر کرده و در آن ضمن ادعای عدم باور روایت رسمی در خصوص قتل داریوش مهرجویی و همسرش و نیز مرگ آرمیتا گراوند، دانشآموز تهرانی، این عدم باور را متوجه کاستی و تقصیر حاکمیت و رسانههای حامی آن دانسته است.
در این بیانیه آمده است: «اندکی پس از قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش، جان باختن آرمیتا گراوند در بیمارستان بار دیگر ناتوانی حاکمیت را در اقناع افکار عمومی به نمایش گذاشت. این بار نیز این رسانه رسمی و رسانههای وابسته به حاکمیت بودند که به رغم برخورداری از امکانات فراوان و بودجههای هزاران میلیاردی و انبوه تبلیغات و مستندسازیهای یک سویه و نمایش آن در دهها شبکه تلویزیونی، در جنگ روایتها از رسانهها و شبکههای فضای مجازی شکست خوردند.»
بنا بر آنچه کانال تلگرامی امتداد منتشر کرده، این بیانیه میافزاید: «در هر کشوری ممکن است قتلی مشکوک رخ دهد یا دختری نوجوان کشته شود یا تصادفاً جان دهد، پرسش، اما اینجاست که چرا در ایران بر خلاف بسیاری از کشورها بلافاصله در پی این حوادث انگشت اتهام به سوی حاکمیت نشانه میرود؟ پاسخ بیطرفانه و مسئولانه به این پرسش خود راه حل مسئله است. بیاعتمادی به مردم و رسانههای مستقل و آزاد مهمترین عامل و منشأ عملکردهای خطای بعدی است. دیدگاهی که مردم را بالغ و صاحب تشخیص نمیداند، همواره نگران هدایت افکار عمومی از سوی دشمن و نا اهلان علیه خویش است از این رو حتی در مواردی که قصور یا تقصیر مسئولان و کارگزاران بحران میآفریند، سعی در خطاپوشی دارد تا مبادا دشمن سوء استفاده کند و افکار عمومی را آشوبناک سازد. نتیجه این بیاعتمادی و نگرانی از سوء استفاده نااهلان سیطره رویکرد امنیتی در هر مسئله ریز و درشتی است.»
رسانههای رسمی و حامی نظام البته کم کاری داشتهاند، خود مسئولان امر نیز در بسیاری مواقع با نابلدی یا سیاستهای اشتباه رسانهای باعث شدهاند موجسازی دشمن در القای دروغگویی و پنهان کاری نظام یا رسانههای داخلی شدت بیشتری بگیرد و شواهدی بر تأیید خود بیابد؛ اما نکته اصلی آن است که در هیچ کشوری اپوزیسیون وابسته به غرب وجود ندارد که چند دهه برای نهادینهسازی دروغگویی حاکمیت تلاش کرده باشد.
غیر از من و تو و اینترنشنال و بیبی سی فارسی و انگلیسی و العربیه فارسی و صدای امریکا و سیانان و فهرستی از رسانههای غربی که سالها برای وجود بیاعتمادی در ایران تلاش کردهاند، رسانههای اصلاحطلب هم در این مسیر کم تلاش نکردهاند!
در واقع، بخشی از بیاعتمادی مردم نسبت به نظام در میان تودههای حامی اصلاحطلبان است که باید به عنوان دستاورد و موفقیت اصلاحطلبان ثبت شود و اصلاحطلبان نباید این جریانسازی خود را و این دستاورد خود را نادیده بگیرند! سالها تلاش کردهاند روایتهای رسمی را دروغ بدانند و شواهدی دال بر دروغگویی نظام منتشر کنند، حالا تقصیر نظام است که اخبار رسمی باور نمیشود؟
در همین موضوع فوت دردناک آرمیتا گراوند در متروی تهران، باوجود انتشار همه مستندات و اطلاع رسانی دقیق و باوجود حضور خبرنگاران اصلاحطلب حتی در مدرسه آرمیتا و صحبت با دوستان او، و با آنکه هیچ مورد مشکوکی در گزارشها وجود نداشت، باز تنظیم مطالب در رسانههای اصلاحطلب به گونهای بود که گویی حرفهای پشت پردهای وجود دارد و بیان نشده است!
در همان ماجرای مرگ مهسا امینی چقدر اصلاحطلبان دروغ گفتند و حتی وقتی اسناد عدم ضرب و شتم مهسا منتشر شد، سانسور کردند و بر طبل قتل مهساامینی کوبیدند؟ موارد بسیار اینگونه میتوان بیان کرد. بنابراین، گرچه مسئولان در کار رسانه مقصر هستند، اما اصلاحطلبان هم دستاوردهای خود را فروتنانه! فراموش نکنند.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید