دکه/ بررسی مهمترین عناوین مطبوعات کشور
آقای سفسطه
در بسته خبری پیش رو به بررسی مهمترین عناوین مطبوعات کشور میپردازیم.
گروه سیاست سایت فردا - در بسته خبری پیش رو به بررسی مهمترین عناوین مطبوعات کشور میپردازیم.
کیهان: طوفانالاقصی درد زایمان منطقه است
تبعات و آثار طوفانالاقصی همچنان ادامه دارد و به همان نسبت تحلیلها و گمانهها درخصوص حال و آینده تحولات سرزمینهای اشغالی ادامه دارد.
روزنامه کیهان در این راستا نوشته: فلسطینیان میدانستند دیر یا زود با چنین وضعیتی مواجه میشوند و میدانستند اگر امروز در مقابل رژیم صهیونیستی کوتاه بیایند، به طور قطع در آینده رژیم صهیونیستی طرح فلسطینی زدایی را با کوچاندن آنها به خارج از کشورِشان را اجرا میکند. لذا در قضیه فلسطین بر خلاف سایر جنگها کشتار بیشتر و بمبارانهای اینچنینی روی یک وجب خاکِ تحت محاصره پیروزی محسوب نمیشود. طوفان الاقصی در حقیقت «درد زایمان منطقه» است که روزی وزیر خارجه وقت آمریکا از آن سخن گفته بود. سال ٢٠٠٦ در جنگ ۳۳ روزه، زمانی که بمبهای اسرائیل بر سر مردم بیروت فرود می آمد، کاندولیزا رایس ضمن دفاع از این اقدام جنایتکارانه تلآویو گفته بود«این درد زایمان خاورمیانه جدید است»! اما امروز بعداز ۱۷ سال نه به نابودی حزبالله منجر شد و نه به زایمان «یک خاورمیانه جدید» که خانم رایس و نظام سلطه انتظار آن را میکشیدند.
جام جم: مردم از تزریق ناامیدی به کشور خسته هستند نه از حمایت فلسطین
محمدجواد ظریف در امتداد رویکرد دولت سابق در شرایطی که حتی غیرمسلمانان نیز دغدغهمند مظلومیت مردم فلسطین شدهاند مردم ایران اسلامی را خسته از حمایت آرمان فلسطین و تنها قربانیان این تهاجم نامیده است.
روزنامه جام جم در این باره نوشته: «سفسطه» بهترین تعبیری است که میتوان به سخنان اخیر محمد جواد ظریف، وزیر پیشین و استاد کنونی روابط بینالملل نسبت داد. شاید یادآوری این مسأله به آقای دیپلماسی ضرورت دارد که مردم خستهاند اما نه از حمایت فلسطین یا هر ملت مظلوم دیگر. آنها از تزریق حس یأس و ناامیدی به کشور خسته هستند. این اظهارات تمام و کمال بازی در پازل آمریکا و اسرائیل است و به کاهش قدرت مانور جمهوری اسلامی منجر میشود آن هم در شرایطی که همه بازیگران منطقهای و دولتهای اشغالگر و غاصبی که معادلات منطقه را دچار چالش کردهاند در این خصوص اشتراک نظر دارند که جمهوری اسلامی ایران نقش تعیین کنندهای در این عرصه دارد و نمیتوان به نقش آفرینی این دولت نوظهور منطقهای بیتفاوت بود. طرح این سخنان از هیچ شخص، گروه و حزبی که تحت لوای جمهوری اسلامی به نان و نامی رسیدهاند، پذیرفته نیست، چراکه صراحتا مخالف مواضع رهبری، قانون اساسی وسه اصل عزت، حکمت و مصلحت و علاوه بر این، همه قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را که به بهای از دست دادن دلاورمردانی همچون سردار تهرانی مقدم به دست آمده تباه میکند.
جوان: روشنفکری در برزخ «در حاکمیت و بر حاکمیت» نوسان دارد
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه چند شب پیش در برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» که از شبکه افق پخش میشود، ضمن تقبیح مدعیان روشنفکری ایران در حمایت از رژیمصهیونیستی، این حمایت را بسیار ننگین و دردآور توصیف کرد.
روزنامه جوان در این خصوص نوشته: پس از این اظهارنظر انتقادی، موجی از حملات رسانهای علیه این استاد فلسفه تدارک دیده شد که همچنان هم ادامه دارد. یکی در نقد او به روال معمول مدعیان روشنفکری در ایران به جای پاسخ به نقد عالمانه وی از منش روشنفکری، باز هم پشت دفاع از «توده مردم» پنهان شده و عبدالکریمی را متهم به تب و هذیانگویی کرد. نویسنده هتاک، سپس عبدالکریمی را متهم کرده که برای منافع فردی «خودش را به نیروهای امنیتی چسبانده است»! اینکه عنوان میشود روشنفکری در ایران بیمار است و با بیماری متولد شده است، ناظر بر همین رفتارهاست. روشنفکری در ایران همواره در برزخ «در حاکمیت و بر حاکمیت» نوسان داشته و به دلیل همین تذبذب گفتمانی نه در میان تودهها جایی داشته و نه قدرت آنها را جدی گرفته است.
صبح نو: در هجوم رادیکال های چپ و راست واژه حزباللهی مظلوم واقع شده است
جمله «این مملکت مال حزباللهیهاست» از سوی یک عضو شورای مرکزی حزب نوپدید و نوظهور «شریان» در صداوسیما واکنش بسیاری را به دنبال داشته است و بسیاری از دلسوزان کشور و فعالان سیاسی و حزبی نسبت به این اظهارات واکنش نشان دادند.
روزنامه صبح نو با اشاره به این موضوع نوشته: در دهه اول انقلاب چپهای حزباللهی، تندرویها و رفتارهایی داشتند که بعدها نام خود را به دوم خردادی و بعدا اصلاحطلب تغییر دادند. در دهه 70 بخشی از کسانی که از جنگ بازگشته بودند با شهر جدید احساس غریبگی کردند و به دنبال بازگرداندن فضا به اوایل دهه 60 از بازسازی معنوی سخن گفتند و با قرار دادن مقر خود در مسجد ارک، انصار حزب الله را بنا نهادند. با ظهور محمود احمدینژاد در سیاست و تشکیل دولت او دوباره برخی جریان های تندرو در پوشش حزباللهی به صحنه آمدند و با تصمیمها و رفتارهای خود، رفتارها و کنشهای احمدینژاد را بهگونهای تغییر دادند که هنوز که هنوز است رئیس دولتهای نهم و دهم در حلقه محاصره آنان قرار دارد. پس از پایان دولت محمود احمدینژاد، گروهی که در دولت محمود احمدینژاد از حامیان اصلی او محسوب میشدند، پس از تبری جستن از رئیس دولتهای نهم و دهم همچنان به حیات سیاسی خود ادامه دادند. طیفی از آنها همیشه در میان اصولگرایان ساز مخالف نواختهاند و اختلاف را به درون خانواده انقلاب آوردهاند. حذف چهرههای اصیل اصولگرا و انقلابی با کلیدواژه اصلح همواره در دستور کار این جریان ها قرار داشته و امروز نیز با برخی رفتارها و تکرویهای این جریان در بین نیروهای انقلابی، انشقاق و اختلافهایی را ایجاد کرده است. در هجوم برخی رادیکال های چپ و راست واژه حزباللهی مظلوم واقع شده و برخی افراد بدون سابقه سیاسی از این واژه برای اهداف سیاسی خود بهره می برند.
دیدگاه تان را بنویسید