اشک تمساح جبهه اصلاحات برای اقتصاد در حال احیا
روزنامه زنجیرهای اعتماد با چند سال تاخیر و در حالی که روند تولید در کشور مجددا رونق گرفته، از قول یک گروه سیاسی موسوم به جمعیت تولیدگرایان مدعی شد: فرصتهای طلایی برای توسعه کشور را از دست دادهایم.
روزنامه زنجیرهای اعتماد با چند سال تاخیر و در حالی که روند تولید در کشور مجددا رونق گرفته، از قول یک گروه سیاسی موسوم به جمعیت تولیدگرایان مدعی شد: فرصتهای طلایی برای توسعه کشور را از دست دادهایم.
این گروه سیاسی، از احزاب تشکیلدهنده جبهه اصلاحات است که در پوشش نام اقتصادی، فعالیت سیاسی میکند! علی ظفرزاده دبیرکل جمعیت مذکور، از اعضای فراکسیون حزب مشارکت در مجلس ششم بود.
اعتماد از قول حزب سیاسی مذکور نوشت: «فرصتهای طلایی برای توسعه کشور را از دست دادهایم. شاخصها و نمادهای بسیاری این وضعیت را به تصویر میکشند.
طی یک سده گذشته، فرصتهای طلایی را با وجود در اختیار داشتن منابع عظیم مالی و توان اثرگذاری سیاسی، به ویژه بر اثر فقدان دو مورد فوق، از دست دادهایم. بیش از ۲۰۰۰ میلیارد دلار منابع مستقیم ارزی ناشی از انواع صادرات طی ۶۰ سال اخیر در اختیار تصمیمگیران ما بوده است و آنچه امروز در حال تجربه آن هستیم، هیچ سنخیتی با این حجم منابع عظیم ندارد. نابسامانی و ناهمترازی در سیاستهای داخلی و خارجی و ناتوانی در آیندهنگری، ناکارآمدی، سوءمدیریت و عدم اهلیت حرفهای از مهمترین علل عقبماندگی کشور است. اقتصاد و همچنین نابسامانیهای به وجود آمده در سیاستهای داخلی و خارجی، عامل اساسی مشکلات ایران در ابعاد مختلف است. توسعهخواهی نیاز حیاتی بقا و امنیت کشور است. برنامهریزی و تدوین راهبرد توسعه و ایجاد عزم ملی برای تحقق آن، ضروری و حیاتی است. به دلیل توسعه نیافتگی، نقش دولت در هدایت و مراقبت از توسعه، اساسی و مهم است و نمیتوان آن را به بازار سپرد دولت و نهادهای مختلف و همچنین نهادهای امنیتی و نظامی به هیچ وجه نباید در اجرای اقتصاد ورود کنند و اجرا، مبتنی بر اقتصاد آزاد با تکیه بر نهادهای باکیفیت پشتیبان آن به ویژه در زمینههای شفافیت، امنیت و عدالت، تنها توسط بخش خصوصی دارای اهلیت انجام شود. توسعه پایدار و رفاه اجتماعی برای جامعه، هنگامی محقق میشود که شایستهسالاری و دموکراسی با برگزاری انتخابات آزاد نهادینه شود.»
موضعگیری سیاسی حزب اصلاحطلب و بازنشر آن در روزنامه اعتماد در حالی است که بیشترین فرصتهای رونق اقتصادی، از سوی مدیر یا اشرافی غربگرا نابود شد و طیف یاد شده در مقابل آن سوء مدیریت نه تنها ساکت نبود، بلکه سوء مدیریت یاد شده را ریلگذاری و تشویق هم میکرد. منفی شدن رشد اقتصادی، و تورم 60 درصدی که بیش از هر چیز به تولید آسیب میزند، از یادگارهای دوره مدیریت اشرافی غربگراست. در مقابل، ظرف دو سال اخیر ضمن احیای صادرات نفتی و غیرنفتی و تنوعبخشی به شرکای اقتصادی کشور، 5400 واحد تولیدی تعطیل یا نیمه تعطل هم احیا شده و ضمن عبور از دوره رکود، رشد اقتصادی هم به بیش از 4 درصد افزایش یافته است.
در رندی نویسندگان بیانیه مغرضانه سیاسی همین بس که با جمع بستن و کلیگویی درباره عملکرد 60 ساله اقتصاد، دو دوره قبل و بعد از انقلاب را با هم یکی میکند و حال آن که صادرات نفت کشور در قبل از انقلاب تا شش میلیون بشکه در روز هم افزایش یافت اما فقر و تنگدستی و محرومیت در میان بخش عمدهای از جمعیت 35 میلیونی کشور بیداد میکرد؛ تا آنجا که مسعود بهنود از همکاران نشریات قبل از انقلاب (همکار بعدی نشریات زنجیرهای مدعی اصلاحات و سپس شبکه دولتی بیبیسی)، درباره وضعیت رژیم پهلوی در اوج درآمدهای نفتی به قاصدک آنلاین (نشریه دانشجویی در تورنتو) گفت: «اصلاً نوع گفتمان در زمان شاه جور دیگری بود. طوری که حتی در جمع چند نفره هم، کسی کمتر از اعلیحضرت نمیگفت، نوشتن که هیچ. از نخستوزیر و وزرا هم حتی نمیشد انتقاد کرد. هویدا هر سال، که شاه به سن موریس برای اسکی میرفت، سردبیرها را میخواست و میگفت شاه دو ماهی میخواهند استراحت کنند و خسته شدهاند. اگر جوادیه، آب و یا بم، نان ندارد، همیشه نداشتهاند. در این دو ماه هیچ خبر منفی ننویسید. هویدا میگفت: اشکالی ندارد مردم حتی 40 هزار تا از روزنامه شما را نخرند، پولش را میدهیم. بعد از انقلاب حتی در بدترین دوران مطبوعات، موقعی که ماهها مخفی شده بودیم، سانسور این طوری نشد، یعنی به این ترتیب که نماینده ساواک بیاید بغل دست من، تیتر بخواند...».
در مقابل، با وجودی که اکنون جمعیت کشور 85 میلیون نفر و صادرات نفت زیر دو میلیون بشکه است، پیشرفتهای بسیار بزرگی در زمینه محرومیتزدایی، کاهش شکاف طبقاتی، بهبود شاخصهای زندگی و افزایش چشمگیر امید به زندگی و همچنین گسترش چند ده برابری زیر ساختهای متنوع توسعه و پیشرفت فراهم شده است.
یادآور میشود روزنامه اعتماد پیش از این در چند نوبت اذعان کرده که سیاستهای اقتصادی دولت سابق، به مثابه پوست موز و استخوان در گلوی سیاستگذاران است./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید