سوریه، آزمون دیپلماسی اقتصادی
اصل حضور اسد در تهران در اردیبهشت1401 و دیدارش با رهبر انقلاب و همچنین تأکید وی بر روابط راهبردی ایران و سوریه در مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت ایران از جبهه مقاومت را میتوان در همین زمینه مورد توجه قرار داد.
نویسنده : محمدصادق مصدق
آخرین بار محمود احمدی نژاد، رئیسجمهور پیشین کشورمان بود که در تاریخ 6 اسفند سال 1388 به سوریه سفر کرد و حالا بعد از 13 سال، بار دیگر رئیسجمهور ایران به این کشور رفته است. این سفر، ولو با تأخیری 13ساله، به دلیل تقارن با برخی تحولات منطقهای بهخصوص احیای روابط ایران و عربستان و همچنین دو اتفاق دیگر، یعنی تلاش ریاض برای ترمیم روابط خود با دمشق و پالس مثبت جهان عرب برای بازگشت سوریه و همچنین تکاپوهای مشترک ایران و روسیه برای بهبود مناسبات ترکیه و سوریه حائز اهمیت است.در ماههای اخیر نیز و بهویژه پس از سفر بشار اسد به امارات، برخی گمانهزنیها وجود داشت که احتمالاً دمشق شرایط کشورهای عربی برای عادیسازی رابطه با سوریه و مشارکت در بازسازی این کشور را پذیرفته است. ورود سوریه به روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و کاهش رابطه با ایران هم از جمله شروط اعراب عنوان میشد،با وجود این اما سفرهای متعدد و اظهارات و گفتوشنودهای مقامات دو کشور نشان میدهد دمشق همچنان در نپذیرفتن شروط محور عبری- عربی- غربی مصمم است. اصل حضور اسد در تهران در اردیبهشت1401 و دیدارش با رهبر انقلاب و همچنین تأکید وی بر روابط راهبردی ایران و سوریه در مقابله با رژیم صهیونیستی و حمایت ایران از جبهه مقاومت را میتوان در همین زمینه مورد توجه قرار داد.رهبر انقلاب نیز در آن دیدار چند بار بر لزوم تقویت روابط تهران و دمشق و جلوگیری از تضعیف این روابط تأکید کردند. مسئلهای که حداقل در بعد اقتصادی چندان مورد توجه دولتهای دو کشور نبوده و در آمار و ارقام تجارت طرفین مشهود است. با توجه به خیز برخی کشورها مانند امارات برای حضور در بازارهای سوریه و نفوذ ترکیه در مناطق شمالی این کشور، تهران باید بیش از گذشته به توسعه روابط اقتصادی خود با سوریه توجه کند به ویژه آن که دوره بازسازی و سازندگیِ کشورهای جنگزده، بهترین زمان برای تثبیت منافع اقتصادی و تجاری و تقویت همگراییهای سیاسی است. منازعه سوریه، ویرانیهای بسیاری را بر این کشور تحمیل کرده است. براساس برخی آمارها، بازسازی سوریه به سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری و صرف زمان 10 تا 15 سال نیاز دارد. این درحالی است که حدود 70 درصد از خاک سوریه هماکنون در اختیار دولت مرکزی است و 30 درصد باقی مانده در تصرف کردها، معارضان و تروریستها قرار دارد. به این محدودیتها باید تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا علیه سوریه را نیز اضافه کرد.با وجود این ،سوریه به صورت جدی وارد فرایند بازسازی شده است و تهران اگر میدان را خالی کند، جای آن را کسانی پر میکنند که نه تنها در پیروزی امروز سوریه سهیم نیستند بلکه جزو معارضه بودهاند (ترکیه، آمریکا، سعودی، امارات). حضور فعال در سوریه و استفاده از فرصت های آن مانند بهرهبرداری از معادن، صادرات خدمات فنی و مهندسی، صادرات کالا و بازارسازی برای محصولات ایرانی (که نتیجه این ها تولید شغل و ثروت است)،طبیعتا جزو اولویت هاست، تصویر سوریه در افکار عمومی نیز از یک تصویر مصرفکننده منابع کشور باید به تصویر یک فرصت برای درآمدزایی برای کشور تغییر یابد. البته بخشی از تحقق این موضوع به اهمیت افزایش توانمندی بخشهای دولتی و خصوصی ایران متناسب با نیازهای سوریه و رفع برخی موانع ساختاری و حقوقی موجود در این زمینه و بخشی دیگر نیز به توافق نامههای تجاری و اقتصادی که بین مقامات دو کشور به امضا میرسد و شرایطی که دولت سوریه برای حضور تجار و بازرگانان ایرانی در این کشور ایجاد می کند، باز میگردد. به نظر میرسد اما فارغ از همه این موانع، مهمترین چالش ایران در این عرصه، ناتوانی - یا حداقل کاستی- داخلی در تبدیل قدرت سخت به قدرت اقتصادی است. موضوعی که حتی بازار اقتصادی ایران در عراق را نیز در معرض تهدید قرار داده است. خلاصه آن که در فضای پسامنازعاتی سوریه، دیپلماسی اقتصادی، جایگاه مهمی خواهد داشت. این اصل باید مورد توجه تهران باشد که سیاست خارجی، پیشرانی برای گسترش مراودات اقتصادی و بهبود اقتصاد داخلی است./ خراسان
دیدگاه تان را بنویسید