یادداشتی از مصطفی غفاری
سودای تحول؛ علیه محافظهکاری و تجدیدنظرطلبی
یک استاد دانشگاه نوشت: قابلتوجه است که بحث تحولگرایی توسط رهبر 84 ساله انقلاب بهطور جدی مطرح میشود و دیگران نیز دعوت میشوند تا در آن تأمل کنند.
به گزارش سایت فردا به نقل از روزنامه «صبح نو» عضو مصطفی غفاری نوشت:
1. تحول از آن دست مفاهیمی است که معمولا بار معنایی مثبت و بازتاب خوشآیندی در ذهن آدمیان دارد؛ هرچند همه انسانها یا کنشگران اجتماعی به یک اندازه تحولاندیش، تحولخواه و تحولآفرین نیستند. ریشه برخی تحولات در ذات خلقت است؛ به بیان الهیاتی، تحول یکی از سنتهای جاری آفرینش است، چه در افق هستی و چه در نفس آدمی. تحول به این معنا یک ضرورت وجودی و خارج از اراده ماست. آنچه میتواند درباره آن موضوعیت داشته باشد، تفکر، تمایل، تصمیم و اقدام ما در واکنش به تحول است. اما هستی اجتماعی انسان و دامنه اختیار او در این میدان چنان است که خودش نیز میتواند مبدأ و منشأ تحولاتی باشد؛ یعنی بر اساس فکری ـ هرچند ناخودآگاه یا ناسنجیده ـ کنشی داشته باشد تا تحولی معنادار را رقم بزند. این تحول میتواند بعدا در جریان تطورات اجتماعی پخته یا دگرگون شود. در هر دو صورت، میتوان «مدیریت تحول» را در نظر آورد و ذیل آن پرسشهایی مطرح کرد.
2. اگر تحول واکنشی باشد، میتوان پرسید که آیا ما رابطه درستی با تحولات سابق، جاری و آتی برقرار کردهایم؟ آیا از روند تحولات پیشی گرفتهایم یا در جا زده یا پس رفتهایم؟ آیا سوار بر امواج تحول شده و به ساحل امنی رسیدهایم یا امواج آن ما را در خود شکسته و پس زده است یا آسوده از جریان تحول، جایی به خواب خوش رفتهایم؟ اگر تحول کنشی باشد، میتوان پرسید که آنچه موضوع اراده ما در این زمینه قرار گرفته، از حیث ارزشی مثبت است یا منفی؟ تفکر ما درباره تحول و کنشگری سلبی یا ایجابی ما بر اساس آن، کارآمد بوده یا ناکارآمد و شکستخورده؟ آیا فرمان تحولآفرینی از دست ما رها شده یا رشته ابتکار عمل را در دست داریم؟ اما پرسش فراتر این است که در چه شرایطی، تحول به یکی از این دو معنا تبدیل به موضوع اندیشهورزی و ارادهورزی ما میشود؟ وقتی تحول موضوع تعامل و تبادل فکری در فضای عمومی جامعه قرار میگیرد، این پرسش، شکلی از جامعهشناسی معرفت به خود میگیرد؟ چه رخ داده یا پیش آمده که ما را به دغدغه تحول رهنمون شده است؟ چرا امروز درباره تحول میاندیشیم و سخن میگوییم؟
3. رهبر انقلاب در سخنانی که یکی از مهمترین و عمومیترین کنشهای ایشان در طول سال است، مساله تحول را برای طرح با افکار عمومی در آغاز سال نو «انتخاب» کردند. البته به نظر میرسد این یکی از دغدغههای مستمر ایشان است که هر از چند گاه، به شکلی آن را به تفصیل بیان میکنند. برای نمونه سخنرانی آیتالله خامنهای در سالگرد رحلت امام خمینی(ره) در سال 1399 نیز به تشریح ابعاد شخصیت و مدیریت رهبر کبیر انقلاب در زمینه تحولاندیشی، تحولخواهی و تحولآفرینی اختصاص داشت. اما میتوان پرسید که چرا رهبر انقلاب در این مقطع، طرح چنین سرفصلی را برای مباحثه در فضای عمومی کشور برگزیدهاند و دیگران را نیز به مشارکت در آن فراخواندهاند؟ از دید ایشان باید کمبود یا آسیبی هم در پروسه تطبیق حرکت عمومی کشور با تحولات جاری جامعه و جهان وجود داشته باشد و هم در پیشبرد پروژه تحول در مقیاس ملی یا فروتر و فراتر از آن، نقص یا انحراف یا عقبگردی در کار باشد که طرح مساله تحول را ضروری میکند؛ آن هم پس از پشتسر گذاشتن ناآرامیهای سال سخت 1401.
4. قابلتوجه است که بحث تحولگرایی توسط رهبر 84 ساله انقلاب بهطور جدی مطرح میشود و دیگران نیز دعوت میشوند تا در آن تأمل کنند. واکاوی سخنان ایشان نشان میدهد که چند محور عمده را دنبال میکنند که مهمترین آن عبارت است از «تلاش برای هدفگذاری و معنادهی به تحول»؛ یعنی برطرف کردن نقاط ضعف بر پایه حفظ و ارتقای نقاط قوت. این امر موجب میشود مبدأ و مقصد تحول روشن شده و از اشتراک لفظی با «دیگران» که هدفهای دیگری از طرح چنین مفهومی دارند، «مرزبندی» شود. به این ترتیب، ریلگذاری تحول در کشور مشخص شده و «خطوط قرمز» آن ترسیم میشود. به این معنا که هرچه موجب از دست رفتن یا کاهش «قدرت ملی» شود، حدّ یَقِف تحولگرایی است و هرچه موجب رویش و افزایش در این امر گردد، باید در دستورکار ملی باشد. البته این کار لوازمی دارد که ازجمله مهمترین آنها «تشخیص واقعبینانه» نقاط مثبت و منفی است. برای این منظور، هم نیازمند عقلانیت و هم نیازمند شجاعت هستیم. رهبر انقلاب با در پیش گرفتن رویکرد خودانتقادی نسبت به کارنامه حکمرانی نظام در سالهای گذشته میگویند: «آن روزی که همه سررشته کارها را دست دولت دادیم، به این نیت این کار را کردیم که عدالت اقتصادی برقرار بشود و عدالت اقتصادی برقرار نشد. به خطا خیال میکردند که اگر چنانچه کلید اقتصاد دست دولت باشد، عدالت اقتصادی بهوجود میآید؛ این اشتباه بود و چنین چیزی اتفاق نیفتاد... یکی از عیوب بزرگ اقتصاد ما، شاید بزرگترین عیب اقتصاد ما این است.»
5. فراخواندن صاحبنظران به دنبالگیری بحث تحول نشان میدهد که رهبر انقلاب اگرچه مبانی و برخی لوازم تحولگرایی را مطرح کردهاند اما در مقام احصای تمام ابعاد بحث نبودهاند. در این زمینه، فراتر از جهاد تبیین، نیازمند ورود به عرصه جهاد تولید هستیم. در واقع لازم است نظرات کارشناسی در این زمینه ارائه شده و ضمن اندیشهورزی، درباره آنها تضاربآرا صورت گیرد تا رای ثواب بهدست آید. البته نه محافظهکاران و نه تجدیدنظرطلبان در برابر این مطالبه بیکار نخواهند نشست. تحولگرایی پیش از هر چیز نیازمند داشتن «سودای تحول» است؛ اما محافظهکاران که از وضع موجود راضی هستند، از آن میترسند و دیگران را هم میترسانند؛ همچنین تجدیدنظرطلبان که دنبال برهم زدن زمین بازی هستند، آن را نمیپسندند و دیگران را هم رویگردان میکنند.
6. اگرچه «انقلابیگری» بر پایه ایده تحول یک دهه در دستورکار گفتمانسازی نظام بوده است اما با وجود طنین گفتمان انقلابی در فضای سیاسی امروز کشور، به نظر نمیرسد طراحیها و تدبیرهای سیاسی در ایران امروز به همان اندازه انقلابی باشد. یکی از مهمترین ابعاد انقلابیگری، میدانداری حداکثری مردم است. چیزی که رهبر انقلاب در همین سخنرانی نیز بار دیگر بهعنوان «راهحل»، نه «مساله» بر آن پای فشردهاند و آن را رمز پیروزی در عرصههای سیاسی، اقتصادی و ... میدانند و طراحی نقشهای برای گشودن عرصه مشارکت برای مردم را از مسئولان نظام مطالبه کردهاند. اما نقشهریزی هم در گرو باور به هدف و زنده بودن شعله تحولخواهی در جان حکمرانان است. چه بسا مخاطب اول رهبری در این گفتار، کارگزاران و نخبگانی باشند که یا ایدهای برای تحول ندارند یا عزمی برای تحول از خود نشان نمیدهند.
7. اگر میخواهیم کشور از «نوسان زیگزاگی بین محافظهکاری و تجدیدنظرطلبی» نجات پیدا کند، راهی جز این نیست که «عامه مردم» سودای تحول را درونی کنند؛ نه آنکه فقط هادیان فکری-سیاسی درباره آن سخن بگویند. مردم عاقلانه این را میدانند که مشارکت بدون «حس عاملیت» و «امکان رقابت»، نه معنادار است و نه پایدار. آیا کارگزاران کشور نیز حاضرند شجاعانه به خطای حکمرانی خود در تنگ و تنک کردن شاهراه مردمسالاری اذعان کنند و راه تحول در پیش بگیرند؟ یا با روشهای نادرستِ ناباورانه نسبت به توانمندی مردم، مطالبه تحول مدنظر رهبر انقلاب را به سرنوشت خصوصیسازی در اجرای اصل 44 دچار میکنند که سود واگذاری آن به مردم نرسید؟
دیدگاه تان را بنویسید