یادداشتی از علی مهدیان درباره لزوم تحول
سلوک با جمهوری اسلامی
علی مهدیان، فعال جهادی، نوشت: چشمتان به سخنان تحولخواهانه رهبران عارف، حکیم و فقیهتان باشد نه مارهای خوشخطوخالی که نه دین را فهمیدهاند، نه اقتصاد را.
به گزارش سایت فردا، علی مهدیان در روزنامه «صبح نو» نوشت: امام (ره) در پیام خود، دوازدهم فروردین پنجاهوهشت را روز «آغاز حکومت الله» در زمین نامید. رک و راست بگویم، بسیاری از اهل علم سالها است که این جمله را جدی نگرفتهاند. این سخن یک فقیه است. سخن یک عارف است. کسی که رقیبان و دشمنانش هم حتی او را فقیه و عارف میدانستند. دقت کنید هنوز قانون اساسی هم نوشته نشده بود، فقط دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» با اراده مردم تثبیت شده بود، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. همین را او میگوید آغاز حکومت الله.
این مهمترین حرف اثباتی انقلاب اسلامی بوده، هست و خواهد بود. این همان ایدهای است که سلطنت این و آن را زیر سوال میبرد. هم در ایران، پهلویها و پهلویچهها را، هم در کل دنیا، حاکمان مستکبر عالم را. این همان ایدهای است که سازندگی در کشور را به جهاد سازندگی سپرد. جنگ را به بسیج مستضعفین و محرومیتزدایی را به اندیشه «بشاگرد را باید بشاگردی بسازد» سپرد. این همان ایدهای است که مهمترین نقطه اختلاف دولت موقت لیبرال با امام (ره) شد که میگفتند «به مردم بگویید به خانه بروند و کار را به دست ما بسپارند.»
این همان ایده نهضت سوادآموزی دهه شصت است. این ایده بنمایه «انقلاب علمی» دهه هشتاد و نود در کشور است. این اندیشه زیر سوال بردن سوپرمنپرستی است. این اندیشه معناکننده درست انتظار است. این حرف نوی امروز ما است که نرمافزار حاکم بر دنیا را به چالش کشیده. این ایدهای است که تحققاش جز با «تحولی در قواره یک انقلاب ایمانی» شدنی نیست. حکومت الله مگر شوخی است. یعنی بروز قدرت بینهایت خدا که در هر ساحتی وارد شود، همه چیز را به نفع سعادت همه بشر زیر و رو میکند. سردار قدس میگفت جان من و هزاران مثل من فدایش. امام (ره) میگفت حفظش حتی مهمتر از حفظ جان امام معصوم (ع) است. چرا؟ چون همه انبیا و اولیا هم برای تحقق همین نرمافزار توحیدی میجنگیدند و شهید میشدند. این حقیقت ولایت است در زمین. این فلسفه عملی همه فقه است.
حالا برگردید به سخنان امسال رهبری در نوروز. ایشان گفتند مهمترین دارایی ما همین نظام با عمق ایمانیاش میباشد. هر چه داریم از همین حقیقت است و مهمترین ضعف ما نیز این است که مردمسالاری دینی را وارد صحنه اقتصاد نکردیم. به پول نفت آویزان شدیم، نه اراده مردم. تولید یعنی اراده ناشی از ایمان مردم در صحنه اقتصاد. پشتوانه پولتان را این حقیقت قرار دهید. تورم هم جمع میشود. ارزش پولتان هم زیاد میشود. به جای آنکه چشم به دست کثیف بیگانه داشته باشید، به جای آنکه از فروش کارخانهها زیر عبای اصل ۴۴ دولتتان ارتزاق کند، به جای آنکه فقط به مردم سر بزنید و دنبال پرکردن جیبشان باشید، بروید سراغ حاکم کردن مردم در اقتصاد. این راهحل توحیدی اقتصاد کشور است.
چشمتان به سخنان تحولخواهانه رهبران عارف، حکیم و فقیهتان باشد نه مارهای خوشخطوخالی که نه دین را فهمیدهاند، نه اقتصاد را (میگویند دین نظام اقتصادی ندارد تا جای پای لیبرالها و نئولیبرالها را باز کنند) بیایید به تحول حقیقی بپیوندیم، نه تحجرخواهی غربگرایان. دیدید ساحل اغتشاشاتشان باز هم همان نیم پهلوی و ربع پهلوی بیچاره بود. اینها خود تحجرند. خود تکرارند. اینها چیزی ندارند، مگر همان حرفهای تکراری دنیای مدرن که صدای شکستن استخوانهایش گوش فلک را کر کرده است. اینها آخر سر شما را برمیگردانند به تقدیم هویت تان به دنیاخواهان مستکبر و آمریکا مثل همان سالهای قبل انقلاب. اینها امروز هم پرچمشان عریان شدن تن است، نه اثاره عقل.
به این وضعی که داریم راضی نیستیم بله، باید در پی انقلاب باشیم و تحول، بله. اما هیچ تحولی شدنی نیست مگر با الله. «لاحول و لا قوه الا بالله». فقط خدای انقلاب یعنی «مقلب القلوب» است که میتواند «حول حالنا الی احسنالحال» شدنی شود. انقلاب و تحول یعنی سلوک با الله، با توحید، با «حکومت الله» و این یعنی «سلوک با جمهوری اسلامی» و لاغیر.
دیدگاه تان را بنویسید