ایران و «ابتکار امنیت جهانی» چین
میانجی گری چین در بهبود روابط ایران و عربستان سعودی یک درس مهم برای سیاستگذاری خارجی کشورمان دارد و آن ضرورت سازگاری منافع ژئوپلتیک ایران با الگوی «ابتکار امنیت جهانی» چین و فرصت سازی از آن است.
کیهان برزگر در «خبرآنلاین» نوشت: میانجی گری چین در بهبود روابط ایران و عربستان سعودی یک درس مهم برای سیاستگذاری خارجی کشورمان دارد و آن ضرورت سازگاری منافع ژئوپلتیک ایران با الگوی «ابتکار امنیت جهانی» چین و فرصت سازی از آن است. چین همواره به عنوان یک منبع منفعت اقتصادی، جذب سرمایه گذاری و تکنولوژی در ایران نگریسته می شده است. اما واقعیت این است که چین به لحاظ انجام سرمایه گذاری گسترده بهای چندانی به کشورهای دارای اقتصاد کم حجم و تحت تحریم های بین المللی نمی دهد. پس ایران باید بر روی نقطه قوت خود که همان برتری ژئوپلتیک و ایفای نقش ثبات زایی در منطقه غرب آسیا بوده متمرکز شود که در نگاه جهانی جدید چین اهمیت زیادی پیدا کرده است. تقویت نقش فعال سیاسی و ژئوپلتیک در منطقه بر وزن استراتژیک کشورمان در نزد چین می افزاید و این خود منجر به سرازیر شدن سرمایه گذاری و انتقال فناوری از چین به کشورمان می شود.
الگوی جدید سیاست خارجی چین متمرکز بر سه مفهوم اصلی «ابتکار تمدن جهانی»* به معنای عدم تحمیل ارزش ها و الگوهای کشورهای غربی به دیگران، «ابتکار امنیت جهانی»** به معنای مخالفت با تلاش های غرب برای مهار قدرت نظامی و به اصطلاح تهدید چین، و «ابتکار توسعه جهانی»*** به معنای تعمیم مدل رشد اقتصادی چین با جهان غیرغربی (جهان جنوب) بدون تحمیل شرایط خود است. هدف این الگو، تقویت جایگاه ژئوپلتیک چین در زنجیره انتقال منطقه ای و جهانی کالاها در نظام امنیت منطقه ای و جهانی است. در تحول نگاه جدید چینی، «ابتکار یک جاده یک کمربند»**** تعبیر ویژه ای از منفعت صرف منطقه ای را تداعی می کرد که هزینه آن الزاما به نفع منافع چین نبود، چون کشورهای منطقه ای توان مالی-اقتصادی لازم برای اجرای کامل آن در حوزه سرزمینی خود را نداشتند. لذا نیاز بود تا ابتکار چینی به شکلی جنبه گسترده تری پیدا کند که جنبه های فرهنگی، امنیتی و توسعه ای جهانی در چارچوب تامین منافع چین را هم در بر گیرد. در توصیف این مدل سیاست خارجی، شی جی پینگ رئیس جمهور چین در دیدار اخیر خود با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بر ضرورت «همزیستی مسالمت آمیز» و اجرای نگرش «برد-برد» در صحنه سیاست جهانی تاکید کرد.
اما پرسش اصلی این است که چین چگونه قادر خواهد بود بین دو نگرش بازی اقتصادی منطقه ای و جهانی و بازی سیاسی و ژئوپلتیک که بی تردید مواجهه و حساسیت غرب را در پی خواهد داشت تعادل برقرار کند. میانجیگری چین در بهبود روابط ایران و سعودی بیش از اینکه غربی ها را نسبت به خروج ایران از به اصطلاح انزوای منطقه ای و جهانی نگران کند، به بازیگری فعال ژئوپلتیک چین در صحنه معادلات سیاسی منطقه غرب آسیا حساس کرد. برای دهه ها کنترل روندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بطور کامل در اختیار غربی ها بود. تردیدی نیست که چین در هر صورت خواهان حفظ و حتی توسعه روابط با آمریکا و اروپا در چارچوب تامین منافع خود است. چون از این طریق نشان می دهد که در معادلات سیاست و اقتصاد جهانی منزوی نیست و این وضعیت بر ارزش استراتژیک چین در جهان غربی و جهان غیر غربی (جهان جنوب) می افزاید.
الگوی جدید جهانی چین به نوعی خواهان برقراری تعال بین دو عنصر «اقتصاد» و «ژئوپلتیک» است. یک نمونه آشکار از بکارگیری این الگو رویکرد چین نسبت به عملکرد روسیه در جنگ اوکراین است. اکنون دو دیدگاه در چین نسبت به این جنگ وجود دارد: نخست، اینکه روسیه یک قدرت در حال نزول و تحت تحریم بین المللی است و چیزی ندارد که به چین اضافه کند. حتی واردات انرژی از روسیه هم برای این کشور جذاب نیست، چون چین با قدرت مالی خود قادر است انرژی را از هر جایی تامین کند. روسیه حتی برای چین ارزش نقش متعادل کننده قدرت آمریکا را هم ندارد و به این لحاظ چین کاملا آگاه است که تنها باید متکی به خود باشد. دوم، و به واقع رویکرد قالب مورد نظر رهبری چین که به شخص پوتین هم علاقمند است، اینکه چین به هر حال نیاز به دوستان و متحدان ویژه خود دارد و لذا در شرایط سخت و بحران باید از آنها، هر چند بطور غیرعلنی، حمایت کند تا به نوعی توجه غرب را بر روی آنها متمرکز نگهدارد و از این طریق به الگوی امنیت جهانی مورد نظر و متعادل خود دست یابد.
چنین معادله ای در روابط کنونی چین با عربستان سعودی و ایران هم صادق است. با تقویت فرهنگ برد-برد در منطقه غرب آسیا، به واقع چین در خط مرزی بازی اقتصادی و ژئوپلتیک در منطقه و جهان با رویکردی ترکیبی به مواجهه با غرب می رود. با این منطق، چین به میانجیگری در جهت بهبود روابط دو قدرت منطقه ای یعنی ایران و سعودی پرداخت. برای چین، عربستان به لحاظ سیاسی و ژئوپلتیک (درست یا غلط) رهبر جهان اسلام است و همزمان جایگاه ویژه اقتصادی برای غرب دارد، که به نوعی می تواند نقطه اتصال چین با غرب برای مواجهه با تلاش های غرب برای مهار به اصطلاح تهدید نظامی چین، به ویژه در مسئله تایوان باشد. در مقابل، ایران یک بازیگر ژئوپلتیک و تاثیر گذار در معادله قدرت و ایجاد ثبات منطقه ای در غرب آسیا و همزمان یک بازیگر ضد نفوذ غرب در منطقه است. البته موضوع تحریم های اقتصادی غرب علیه ایران برای چین به لحاظ اقتصادی یک مانع بزرگ بوده و اکنون محدودیت اصلی چین چگونگی برقراری تعادل بین اقتصاد کم حجم و تحت تحریم کشورمان با روابط اقتصادی پرحجم با غرب است. اما نقش برتر ژئوپلتیک و سیاسی ایران در منطقه، گسترش روابط چین با کشورمان را تنظیم و جبران می کند.
در الگوی جدید جهانی چین، کالای سیاسی و ژئوپلتیک در کنار کالای اقتصادی که هم اکنون هم به نوعی در کنترل چین قرار دارد، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. بر این مبنا، اهمیت منطقه غرب آسیا برای چین در شرایط کنونی سیاست جهانی ترکیبی از اهمیت ژئوپلتیک و اقتصادی برای مواجهه با غرب، بدون برانگیختن ضدیت با آن است. به واقع، رهبران چین کاملا آگاه هستند که آمریکا همیشه در منازعه دائم با کشورشان باقی خواهد ماند و در این روند چین تنها باید به خود متکی باشد. به عبارت دیگر، هیچ قدرت متعادل کننده ای (به غیر از خود چین) نمی تواند به کمک این کشور بیاید. در چنین شرایطی، وجود و حضور دوستان ویژه همچون ایران، روسیه و حتی عربستان سعودی و قرار دادن آنها در یک قالب دوستی، بدون ایجاد هیچگونه اتحاد یا تعهدی با آنها، می تواند سوپاپ اطمینانی برای الگوی امنیت جهانی چین در مواجهه با معادله غرب باشد.
در چنین شرایطی، سیاستگذاران کشورمان با توجه به نقش برتر ژئوپلتیک ایران، باید از فرصت پدید آمده در رقابت جاری بین قدرت های جهانی (منازعه روسیه با غرب و منازعه غرب با چین) استفاده کرده و با ایفای نقش سازنده و متعادل در حل بحران های منطقه ای و اجرای سیاست فعال ژئوپلتیک (همانند ایفای نقش امنیتی به موقع در سرکوب داعش در منطقه)، الگوی سیاست خارجی کشور را با نگاه جهانی چین سازگار کرده و از این طریق ظرفیت های عظیم و بالقوه اقتصادی کشور را با اقناع چین به انجام سرمایه گذاری گسترده و انتقال فناوری به کشورمان فعال کنند. ایفای نقش سیاسی و ژئوپلتیک به نوعی پیشتیبان ظرفیت سازی بالای اقتصادی کشورمان می شود و نهایتا برعیار قدرت منطقه ای ایران در نزد چین، روسیه، کل جهان جنوب و حتی غرب می افزاید. مهمتر اینکه چنین تحولی منجر به بهبود زنجیره وار روابط سیاسی-اقتصادی کشورمان در حوزه همسایگی و جهان عرب می گردد.
دیدگاه تان را بنویسید