گفتوگوی «فردا» با دبیرکل سابق کانون صرافان و مدیرعامل پیشین بانک ملی
چرا وعدههای ارزی دولت محقق نمیشود؟
احمد لواسانی و عبدالحمید انصاری هر دو باور دارند که راهاندازی مرکز مبادلات ارزی در شرایط کنونی میتواند به ثبات بازار ارز کمک کند.
گروه اقتصاد سایت فردا: اغراق نیست بگوییم در سه دهه اخیر حداقل بازار ارز و البته طلا چنین دستخوش تغییرات ناگهانی نبوده است، اتفاقی که باعث شد دلار به مرز رقم 50 هزار تومان برسد و حتی از آن سربزند، توالی مکرر افزایش قیمت ارز حتی حساسیتهای شهروندان را هم کمی نسبت به این موضوع کمتر کرد، اتفاقی طبیعی برای شهروندانی که دیگر به جای انتقاد و گلایه از وضعیت موجود تنها به تماشاگر صرف آن مبدل شدند، سرمایههایشان روز به روز بیارزشتر میشد و حتی تاب و توانی برای گلایه هم نداشتند، برخی در فضای مجازی ویدئویی نه چندان قدیمی از سیدابراهیم رئیسی را دست به دست میکردند که وعده دلار 5 هزارتومانی را میداد اما واقعیت بیرون از این ویدئو اعدادی بود ثبت بر روی صرافیها که این رقم را تا 50 هزار تومان نشان میداد. اقدامات چند ماهه اخیر دولت هم نتوانست افسار افزایش دلار را مهار کند، نه تغییرات در تیم کابینه اقتصادی و جایگزینی رئیس بانک مرکزی و نه حتی برخوردهای سلبی با اخلالگران و البته تصمیماتی راهبردی در راستای کاهش ارز. مهمتر از همه سوالات و نگرانیها در رابطه با راهکار مهار این وضعیت حداقل برای شهروندان نگران این سوال است که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
بیاعتنایی به بسته سیاستی جدید
پس از رشد شگفت دلار تا مرز 50 هزار تومان امروز اما با تصمیمات ساختمان میرداماد قیمت دلار تا نزدیک به 42 هزار تومان کاهش داشت، توقف فروش ارز با کارت ملی و البته فعالیت مرکز مبادله ارز و طلا تصمیماتی بود که چنین وضعیت را پیش آورده است. دیروز مرکز مبادله ارز و طلای ایران با حضور رئیس کل بانک مرکزی رونمایی و اولین نرخ کشف شده ارز در این مرکز مشخص هم شد. بر اساس اولین معاملات بازار مبادله ارز و طلای ایران قیمت اسکناس دلار ۴۱۵۴۹ تومان و قیمت حواله دلار ۳۶۱۳۰ تومان کشف شد. اما این وضعیت بیرون از ساختمان مرکز مبادله ار زو طلا حکایت دیگری دارد. به این معنا در حالی که نرخ کشف شده برای هر برگ اسکناس دلار در مرکز مبادله ارز و طلای کشور در محدوده میانههای کانال قیمتی ۴۱ هزار تومانی ثبت شد، نرخ ارز مذکور در معاملات بازار آزاد تهران در کانال ۴۹ هزار تومانی پیشروی کرد و به پله انتهایی این کانال رسید. اگرچه پیشتر عدهای از فعالان بازار ارز پیشبینی میکردند با اجرایی شدن بسته سیاستی جدید بانک مرکزی نرخ ارز در معاملات غیررسمی ریزشهایی را تجربه کند. اما روز گذشته با مشخص شدن کاهش حجم عرضه ارز رسمی در بازار نرخ آزاد مجددا پیشرفت کرد.
وقتی برای دلار آمادگی نداریم!
واکنش دولت به وضعیت کنونی هم جالب توجه است، گوش شهروندان از حرفهای محمدرضا فرزین رئیس بانک مرکزی که پر است، بیش از آنکه راهکاری مبتنی بر اجرایی شدن داشته باشد وعدههایی از زبان او شنیده شد که قول بسامانی بازار را داشت! او همین دیروز و در آیین افتتاح مرکز مبادله ارز اعلام کرد «مذاکرات و گشایشهای ارزی در راه است» و « دلار آرام میگیرد»! احسان خاندوزی سخنگوی اقتصادی دولت هم در نشستی خبری در مقابل سوال خبرنگاری که از دلار 49 هزار تومانی پرسیده بود آب پاکی را روی دست آنها ریخت و گفت « برای این سوال آماده نیستم!» و البته عبدالله گنجی، عضو شورای عالی اطلاع رسانی دولت هم در توئیتی نوشت: «همان هایی که در اروپا دنبال تحریم، قطعنامه و عدم مذاکره اند اینجا در جلد فیک های بی همه چیز می گویند دلار چی شد؟ گویی دلار یک دکمه دارد که رئیسی نمی خواهد آن را قطع کند. همه می دانند قیمت دلار امروز، دلایل اقتصادی ندارد. راه کار کوتاه مدت و اضطراری همان در اختیار گرفتن ٢۵قلم کالا.» به جز این اظهارنظرها حداقل از سوی دولت هنوز اظهارنظری در رابظه با وضعیت ارزی کنونی نبوده است، خود این موضوع هم شاید قابل توجه باشد، اینکه در حالی که ارزش پول نزدیک به ده درصد پایینتر آمده همچنان سیاست سکوت در پاستور ادامه دارد.
هیجانزده نشویم!
اما ماجرای ارز به کجا میرسد؟ وعدههای دولت در مهار آن چه شد و سیاست تازه بانک مرکزی چقدر میتواند افزایش قیمت ارز را مهار کند؟ همه هم به ماجرای کنونی بدبین نیستند. یکی از کارشناسانی که باور دارد میتواند آرام آرام به وضعیت کنونی سروسامانی داد احمد لواسانی؛ دبیرکل سابق کانون صرافان است. او به فردا میگوید« با ابلاغ سیاستهای جدید و همچنین افتتاح مرکز مبادله ارزی که طبق وعده دادهشده در این هفته محقق شد، تکلیف بانک و صرافی و صادرکننده و واردکننده مشخص میشود و نقش و جایگاه و تاثیر آنها در بازار ارز شفاف میشود.»
او میگوید « قطعا سیاست بانک مرکزی بر کنترل قیمتها در بازار ارز است؛ اینکه چگونه بخواهد روشهای کنترلی را اجرایی کند، حائز اهمیت است. با تغییر سیاست بانک مرکزی و راهاندازی مرکز مبادله ارزی تا حدودی شرایط بهبود پیدا میکند و بازار به نقطه اتکای مناسبی میرسد.» رد این تحلیل را شاید بتوان در کاهش قیمت قابل توجه ارز طی یک روز متوجه شد اما نکته در این است که چقدر میتوان قیمت دلار در مرکز مبادله را واقعی دانست. احمد لواسانی میگوید « تاکنون در اسفند چنین التهابی در بازار ارز و نرخها نداشتهایم بنابراین مردم باید هوشیار باشند که تحتتاثیر هیجانات این بازار قرار نگیرند؛ چراکه هر لحظه ممکن است با هر اتفاق و خبری و اعلام سیاست جدید بانک مرکزی شاهد روند معکوس قیمتها در بازار باشیم و روند کاهشی در نرخ ارز را تجربه کنیم.»
پاتک میرداماد به دشمنان!
تنها عبداله گنجی نیست که معتقد است ریشه افزایش قیمت ار دلایلی اقتصادی ندارد، این باوری است که بسیاری از کارشناسان هم به نظر میرسد با جدیت به آن اعتقاد دارند. یکی از آنها عبدالحمید انصاری، مدیرعامل پیشین بانک ملی است. او به فردا میگوید « اتفاقات اخیر بازار ارز بیش از اینکه ریشه اقتصادی داشته باشد، ناشی از جنگ روانی دشمن است.» او معتقد است دشمن برای فشار به کشور مانورهای ارزی را از طرق مختلف راهاندازی میکند که بانک مرکزی باید به آنها پاسخ دهد. انصاری هم از جمله کارشناسانی است که راهاندازی مرکز مبادله ارز را به نوعی واکنش درست و سریع به بازار ارز میداند و به فردا میگوید « در شرایط فعلی راهاندازی مرکز مبادلات ارز و طلا توسط بانک مرکزی، میتواند یکی از پاسخهای مناسب به تلاش دشمن برای بههم زدن بازار ارز باشد. دشمن در دو سه ماه گذشته در خیال خودش چندین بار براندازی در کشور انجام داد و همواره در حال هزینه کردن برای ناامنسازی فضای اقتصادی کشور است. بانک مرکزی به تدریج در حال بدل زدن به اقدامات دشمن است و به نظر میرسد بهزودی با عملیاتی شدن همه برنامههای تیم مدیریتی جدید بانک مرکزی آرامش به بازار ارز برمیگردد و توطئههای دشمن در این زمینه با شکست مواجه میشود.»
کدام بازار واقعی است؟
اما این سیاست تازه ارزی بانک مرکزی تازگی دارد؟ مهمترین نقد اقتصاددانان به این شیوه به پاسخ این پرسش برمیگردد. نقد بسیاری از آنها مربوط به موضوع بازارسازی دولتی است. بهعقیده آنها، سیاستگذار بهدلیل آنکه شوکهای ارزی، قدرت تغییر روندهای قیمتی بازار را ندارد، به سمت عدم پذیرش قیمت بازار آزاد و دنبال ایجاد بازاری صحیح از منظر خودش میرود. این سیاستی است که بارها و بارها تکرار شده و گویی قصدی برای توقف آن نیست. از مرکز مبادله در دولت احمدینژاد گرفته تا بازار نیما در دولت روحانی و حالا هم بازار مبادله ارز و طلای دولت رئیسی. اما این بازارسازیهای دولتی هرگز به مقصود نرسیده؛ چراکه با وجود قاچاق اعلام شدن بازار غیر رسمی، از منظر مردم، بازاری واقعا بازار است که هر کس بتواند یک دلار را بدون هیچ مانعی و بدون آنکه کسی از وی بپرسد چرا میخواهد این دلار را مبادله کند، اقدام به خرید و فروش کند. همین قیمت است که انتظارات تورمی را شکل میدهد نه قیمتی که در بازار دولتیساز بهدست میآید. اینها واقعیاتی است که تصمیمگیرندگان بیش از کارشناسان به آن واقفند؛ اما هیچ عزمی برای تغییر این فرآیند تاریخی بازارسازی دولتی وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید