ولایتی: حاج قاسم بالاتر از یک نظامی، دیپلماتی برجسته بود
کفایت حاج قاسم در حوزههای سیاسی، اجتماعی، امنیتـی و بهویژه در حـوزه دیپلماسی و روابط بینالملل باعث شد نهاد و تفکر مقاومت در زمان او شکل بگیرد و به بلوغ برسد. این جملات را «علیاکبر ولایتی» مشاور بینالملل رهبر معظم انقلاب در مورد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میگوید.
«علیاکبر ولایتی» مشاور بینالملل رهبر معظم انقلاب و وزیر اسبق امور خارجه کشورمان از جمله کسانی است که بهواسطه فعالیتهای دیپلماتیک منطقهای ارتباطی مسـتمر با «حاج قاسم سلیمانی» داشـت. ارتباطـی نظامی - دیپلماتیک کـه از طریق آن گفتمان «مقاومت مدبرانه» را جلو میبردند. ولایتی از این گفتمان و از اقدامات سردار سلیمانی در این حـوزه صحبت میکند.
به گفته او، مساله مقاومت که توسط سردار سلیمانی فرماندهی میشد، یک امر مستحبی در انقلاب ما نیست بلکه یک امر اساسی برای دفاع از ایران و آرمانهای جمهوری اسلامی است.
مساله مقاومت کـه توسط حاج قاسم سلیمانی فرماندهی میشد، یک امر مستحبی در انقلاب ما نیست بلکه یک امر اساسی برای دفاع از ایران و آرمانهای جمهوری اسلامی است
منطق مستحکم حاج قاسم در حوزه دیپلماسی
مشاور بینالملل رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه حاج قاسم بـا همین مقاومت مدبرانه و منطق مستحکم در حوزه دیپلماسی توانست از این فرصت منطقهای حداکثر اسـتفاده را بکند؛ میافزاید: همه اقرار میکنند به اینکه اگر ایران ورود نمیکرد دمشـق و سپس بغداد توسط داعشـیها سـقوط کرده بود. علت کمککردن ما این بود کـه اگر هر بلایی سر همسایههایمان بیاید، انعکاس آن روی ما هم خواهد بود؛ علاوه بر اینکه نمیتوانیم با کشوری متحد باشیم و در گرفتاریها کمکش نکنیم؛ چون زمانی که ما هم مشکل پیدا میکنیم آنها به ما کمک میکنند.
ولایتی اضافه میکند: نزدیکترین کشورها به ما کسانی هستند که به لحاظ جغرافیایـی بـه ما نزدیک هسـتند و از نظر اعتقادی و فرهنگی با ما اشترکات دارند؛ اگر به این فاکتور همسایگی، فاکتور همسـنگری در حوزه انقلابی، اسـتقلالخواهی و عزتخواهی برای اسلام و مسلمین را اضافه کنیم؛ آن وقت میشود مصداقی مانند جبهه مقاومت.
ما و عراق، سـوریه، لبنان، فلسطین، یمن، افغانستان و ... کشـورهای مسلمان هستیم؛ فرهنگ و دیدگاههای مشترک داریم؛ دیدگاههای آرمانی و انقلابی مشـترک داریم، بنابراینن کنار هم بـه کمک یکدیگر پرداختیم.
مشاور بینالملل رهبری ادامه میدهد، در جنگ ایران و عراق، سوریه از ابتدا تا انتها با ما بود؛ حتی از یک نفع مادی روزمره و کلان گذشت. ترانزیت نفت عراق از طریق خط لولهای به دریای مدیترانه میرفت که به فرمان مرحوم حافظ اسد برای کمک به ایران، این لوله را بستند و از یک حق ترانزیت فوقالعاده، خودشان را محروم کردند. سردار سلیمانی در این مدت شناخت بسیار خوبی از کشورهای عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و افغانستان پیدا و تلاش کرد نقاط اشتراک را افزایش دهد و نقاط افتراق را کم کند.
حاج قاسم بالاتر از یک نظامی، دیپلماتی برجسته بود
ولایتی با یادآوری اینکه حاج قاسم مردی جنگده بود و هیچگاه پوتین را از پایش در نیاورد، میگوید: اما دوست و دشمن اقرار میکنند که او بالاتر از آنکه یک نظامی باشد، یک دیپلمات برجسته بود که پیش از آنکه جنگی دربگیرد با قدرت استدلال کار را جلو میبرد و البته همه منطقه غرب آسیا اقرار دارند به اینکه اگر مشکلی داشتند او با جان و دل کمک میکرد که مشکلات برطرف شود. یک چنین ویژگی را هیچیک از رجال نظامی و سیاسی کشورهای منطقه ما در تاریخ معاصر نداشتهاند.
سردار سلیمانی هم درایت داشت، هم سیاست را خوب میشناخت و هم میدانست کجا باید چه اقدامی انجام دهد؛ رفتار خارج از چهارچوب عقلانیت از او دیده نمیشد
ولایتی توضیح میدهد: هـر کشوری در دنیا قدرت بیشـتری دارد بخش قابل ملاحظهای از آن قدرت به همکاریهای منطقهای یا بینالمللی مربوط است؛ یعنی در دنیای امروز با حدود ۲۰۰ کشـور، اینکه برخی کشـورها اقتدار بیشتری دارند، آنهایـی هسـتند که با کشورهای همسایه خود اشتراک نظر بیشتری دارند، اتحاد برقرار و به یکدیگر کمک میکنند.
وی با یادآوری اینکه ما کشور اسلامی با ۱۵ کشور همسایه هستیم که ۱۳ همسایهمان کشور اسلامی است، ادامه میدهد: هیچکدام از کشورهای اسلامی این شانس را ندارند که با ۱۳ کشور اسلامی همسایه باشند. کمتر کشوری در دنیا یافت میشود که این تعداد همسایه داشته باشد. این هم تهدید است و هم فرصت؛ اگر بیعرضه باشیم تبدیل به تهدید میشود؛ هر روز یک همسایه، سربلند میکند، یک بلا سر ما میآورد اما با همسایهها با تدبیر باشیم و از موضع اقتدار، حقوق برابر و احترام متقابل همکاری داشته باشیم، به یک فرصت استثنایی تبدیل میشود.
وی ادامه میدهد: در مورد شاخصهای حاج قاسم که گفتمان مقاومتِ مدبرانه را پیش میبرد؛ نخست شناخت دقیق وی از وضعیت موجود کشورهایی که مورد بحث هستند، بود. تا سوریه و عراق را نشناسیم، نمیتوانیم کمکشان کنیم. باید مشکلات و امکانات آنها را ببینیم و امکانات آنها را بسیج و کمک کنیم تا بتوانند بایستند. حاج قاسم فرماندهای نبود که در تهران بنشیند و دستور صادر کند؛ خودش به میدان جنگ میرفت. چنین چیزی در تاریخ جنگها کـه فرمانده اصلی، خـود در متن میدان و خط مقدم جبهه باشـد، کمیاب است و بعد هم درایت داشت؛ هم سیاست را خوب میشناخت و هم میدانست کجا باید چه اقدامی انجام دهد. رفتار خارج از چهارچوب عقلانیت از او دیده نمیشد.
مشاور رهبری میگوید: حاج قاسم با برخی از سیاستمداران منطقه مانند خود بشار اسد، نبیه برّی در لبنان، آقایان نخستوزیر سابق عراق، مسئولان رده بالای کشورهای لبنان، سـوریه، عراق و فلسطین، یک همکاری نزدیک در زمینه سیاسی دیپلماتیک داشت و در عین حال صمیمیت و رفاقت بین آنها ایجاد میشد. او در عین حال یک استراتژیست بود. جزو استراتژیستهای بزرگ قرن اخیر.
به گفته وی، حاج قاسم را غربیها با مارشال رومل آلمانی در جنگ دوم جهانی مقایسه میکنند. او یک استراتژیست بود؛ من از بعضی عراقیها، لبنانیها و سوریها شنیدم که بسیاری از آنها مایوس بودند در اینکه یک دشمن سخت میآید و بخشی از زمینهای آنها را اشغال میکند؛ داعشیها و النصرهایها در دمشق تا چندصدمتری دفتر بشار اسد آمدند. در این شرایط سردار شهید سلیمانی میرفت و کمک میکرد و اینها را عقب میراند در حالی که تا اشغال پایتخت سـوریه چند قدم بیشـتر فاصله نداشتند.
ولایتی اضافه میکند، عزت این است که ما بهگونهای عمل کنیم که در شان ایرانی و یک کشور اسلامی و در شان کشور پیشرو باشد که پرچمدار عرصه مقاومت اسلامی است. بنده شاهد بودم حاج قاسم گاهی با برخی از افراد رده بالای کشورهای طرف مقابل، بهگونهای رفتار میکرد که طرف یا از روی استدال و یا تحت تأثیر هیمنه و استحکام رای که او داشت، قرار میگرفت؛ حتی کشورهایی که اسم نمیبرم اما به قدرتهای درجه اول دنیا مشهورند؛ حاج قاسم با آنها طوری احتجاج میکرد که آنها ناچار میشدند.
دیپلماسی و کار نظامی مکمل هم هستند، توضیح میدهد: هرجا دیپلماسی کم میآورد جنگ شروع میشود، هر جا دیپلماسی نارسایی پیدا میکند راهحل جنگ، خود را نشان میدهد
هر جا دیپلماسی کم میآورد، جنگ شروع میشود
ولایتی با یادآوری اینکه دیپلماسی و کار نظامی مکمل هم هستند، توضیح میدهد: هرجا دیپلماسی کم میآورد جنگ شروع میشود، هر جا دیپلماسی نارسایی پیدا میکند راهحل جنگ، خود را نشان میدهد؛ پس تا آنجا که امکانپذیر است باید اهداف را بدون درگیری نظامی پیش برد؛ این میشود مهمترین قسـمت دیپلماسـی. اگر پشتوانه دیپلماسـی، قدرت نظامی نباشد حرف آدم نفوذ ندارد و برای حرفهایش اعتباری قائل نیسـتند چون طرف میبیند این توان را دارد کـه کار نظامی انجام دهد و به دلیل اینکه از تلفات طرفین پیشـگیری کند، با تدبیر کار میکند و این موثر است.
قدرت موشکی ما، جلو برنده قدرت دیپلماسی است
وزیر اسبق امور خارجه ادامه میدهد: قدرت موشکی ما، جلوبرنده قدرت دیپلماسی ماست. آن روزی که میگوییم نزنید! اگر بزنید میخورید، یکی بزنید ده تا میخورید، باید نشان دهیم که میتوانیم. بعد از جنگ جهانی دوم تابهحال کسی بـه آمریکا حمله نکرده بـود، چه رسد به اینکه حمله کند و آمریکا پاسخ ندهد؛ نخستین باری که هیمنه آمریکا را ایران شکست، از آن موقع به بعد یک نقطه عطف جدیدی در تاریخ معاصر ایران هست که جز در ۱۳۰ سال اولیه صفویه در ایران پس از اسلام سابقه ندارد.
وی میافزاید: چنین اقتداری که ایران در بین سـالهای ۹۰۷ تـا ۱۰۳۸ که ۱۳۱ سال طول کشید در عصر صفوی آن زمان شاه عباس صفوی، ایران یکی از چند قدرت بزرگ آن روز جهان بود. انگلیس، روسیه و هلند، عثمانی و گورکانیان هند و ایران؛ ایران به طور قطع از قدرتهای درجه یک آن زمان بود؛ بعد از آنها به نزول افتاد تا زمان جمهوری اسلامی ایران. از آن زمان تاکنون ۴۰۰ سال گذشته و ایران هیچگاه در این ۴۰۰ سال پس از سال ۱۰۳۸ هجری، به اقتدار امروز نبوده است.این فعالیتهای مقاومت و گفتمان مقاومتِ مدبرانه، حالا به یک نتیجهای رسیده و داعش قطعشده؛ حال ما یک جادهای داریم از تهران تا لاذقیه؛ این چه فرصتهایی را برای گفتمان مقاومت ایجاد میکند؟
هـر اتحادیه منطقهای، به طور حتم باید ارتباطشان ارتباط فیزیکی در کنار ارتباط معنوی و روحی باشد که این ارتباط زمینی بین ما، عراق، سوریه و فلسطین است که از لاذقیه رد شویم، برویم بیروت و از آنجا تا غزه؛ یک ارتباط استراتژیکی است که کمک میکند اهداف ما برای ایجاد انسجام بیشتر در مسائل منطقهای، سریعتر پیش برود.
منبع: مکتب حاج قاسم؛ یادنامه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، بنیاد حفظ و نشر آثار سپهبد قاسم سلیمانی، شماره هفتم، پاییز و زمستان
دیدگاه تان را بنویسید