کارنامه سهماهه اصلاحطلبان در آشوب
اصلاحطلبان که همواره خود را مدعی خط امام و بازوی نظام جمهوری اسلامی معرفی میکنند، در سهماهه التهاب کشور چگونه عمل کردند؟ اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم چه باید بگوییم؟ بدون تردید اصلاحطلبان درون کشور دنبال اغتشاش نبودند و از اغتشاش استقبال نکردند، اما همه آنچه انجام دادند بدتر از کار منافقان مدینه در صدر اسلام بود. البته بخشی در این سه ماه سکوت کردند و بخشی در رسانه رسمی و غیررسمی فعال بودند که اینجا میپردازیم.
ابتدا آتش تهیه مهسا امینی را ریختند. این کار در رسانه رسمی و غیررسمی انجام شد. آنقدر در این موضوع دمیدند که بزرگانشان همچون محقق داماد و خاتمی نیز بازی خوردند و بیانیه خونخواهی صادر کردند و تا زدوخوردها در خیابان شروع شد، گفتند ما با خشونت مخالفیم، اما صرفاً نظام را به خشونت و سرکوب متهم کردند و دیگر هیچ؟ تابلوداران اصلاح هیچ دشمنی را به رسمیت نشناختند، هیچ تجزیهطلبی را ندیدند، هیچ قطعنامهای را محکوم نکردند، هیچ سرویس امنیتی خارجی را ندیدند، هیچ سلاحی را دست اغتشاشگران ندیدند، هیچ شهیدی را هشتگ نکردند. در مراسم هیچ شهیدی شرکت نکردند، در رسانه رسمی تیترهای تحریککننده میزدند و همزمان در توئیتر از نبود آزادی مطبوعات سخن میگفتند، برخی خبرنگارانشان برای اینترنشنال تولید محتوا و از علی کریمی حمایت کردند.
فاجعه شاهچراغ شیراز را گردن نظام انداختند (سعید شریعتی و...) شهادت کودک دهساله ایذهای را گردن نظام انداختند (محمود صادقی، پروانه سلحشوری، زیباکلام و...) آمارهای بیمبنا از کشتهها درست میکردند (زیباکلام، صادقی و...) شهدای مظلوم را کسانی معرفی کردند رفتهاند پرچم و قرآن بسوزانند، اما تصادفاً مورد اصابت قرارگرفتهاند و کشتهاند و حالا صداوسیما به آنان شهید میگوید (شکوریراد سخنگوی اصلاحات) بهاندازه سر سوزن با نظام همراهی نکردند. برخی در این میانه راهحل را حذف نظارت استصوابی اعلام کردند. بهجز بحث خشونت از جهت مطالبات و جهتگیری با رسانههای سعودی فرقی نداشتند. یکبار حاضر نشدند بگویند نیکا شاهکرمی، سارینا اسماعیلزاده (کرج) و دختر اردبیلی ربطی به اغتشاشات ندارد. منافقین مشغول قتل بسیجیان و پلیس بدون سلاح در خیابان بودند (۸۱ شهید)، محمود صادقی میگفت اینهمه میکشید که بگویید مهسا امینی را نکشتیم؟ فهمیده بودند که نه براندازان آنها را به رسمیت میشناسند نه نظام.
اما نهایتاً خاتمی بیانیهای – با روح محافظهکاری کمتر- صادر کرد و شعار پ ک ک مبتنیبر زن، زندگی و آزادی را ستود. درحالیکه میدانست که این شعار پس زمینه اینترنشنال، تجمع برلین و کاناداست و زیر آن هیچ حرفی از حقوق زن بهجز جنبههای ارتباطی با جنس دیگر نیست؟ اصلاحطلبان هیچ شعار رکیک جنسی در شریف و... را ندیدند و محکوم نکردند. در درون دانشگاه با اعتصاب دانشجویان همراهی میکردند و برخی علنی در تجمعات دانشجویی شرکت میکردند. درعینحال پشت پرده به دیدار رئیسی و شمخانی و اژهای میرفتند شاید کلاهی از این حوادث دوخته شود. هنوز نفهمیدهاند که نظام جز در مقابل صداقت و خداگونگی کوتاه نمیآید. بیانیه میرحسین بخشی دیگر از عملکرد این جریان بود که تندتر از مواضع مریم رجوی بود.
۴۷ سرویس اطلاعاتی پشت داستان بودند. در کردستان و سیستان و بلوچستان جنگ مسلحانه بود، اما اصلاحطلبان فقط نظام را به سرکوب متهم کردند و حتی حاضر نشدند طرف مقابل را هم محکوم کنند. در وسط معرکه جنگ شهری و زمانی که خسارات میلیاردی به اماکن پرچمدار وارد شد، مطالبه آنان چه بود؟ بدون تردید اصلاحطلبان یا فعالان آنان تنها اختلافشان با پهلوی و رجوی و اصلاحطلبان خارج اختلاف بر سر روش براندازی جمهوری اسلامی است. یعنی روش خشن را مفید نمیدانند، اما از هر روشی که بدون خونریزی پایان جمهوری اسلامی را اعلام کند، استقبال میکنند.
بدون تردید جهتگیریهای فرهنگی این سه ماه در حوزه دین، امربهمعروف و زنان و فرهنگ به بار نشستن میوه مبارزه ۲۵ ساله اصلاحطلبان با جمهوری اسلامی بود، اما کی بود! کی بود! ما نبودیم آنان بلند است. هیچ شایعهای را محکوم نکردند، هیچ دروغی را نفی نکردند، به هیچ دروغگویی (علی دایی و علی کریمی و...) اعتراض نکردند، از قاتلان شهیدان حمایت کردند و علیه قصاص به میدان آمدند. گویی در قبال ۸۱ شهید حتی یک نفر نباید قصاص شود و شتر دیدی جاپایش را هم ندیدی. بهنظر میرسد میدان دادن به این جریان سکولار-دموکراسی خواه خیانت به امام و شهیدان است جمهوری اسلامی اگر نجیبی در این جبهه میبیند گلچین کند و پایان عبدالله ابن ابیها را اعلام کند.
منبع: روزنامه جوان
دیدگاه تان را بنویسید