«فردا» بررسی میکند:
پیام اصلی مذاکرات برجامی امان / بازی دوگانه غرب با توافق هستهای
اکنون مطالبات جمهوری اسلامی ایران جمعبندی و به صورت شفاف به طرف مقابل ارائه شده است و توپ در زمین آمریکا و تروئیکای اروپایی است.
گروه سیاست سایت فردا، حنیف غفاری: برگزاری مذاکرات اخیر در امان و موضع گیری ظاهرا سلبی مقامات آمریکایی در قبال احیای توافق هسته ای ، نشانه دیگری در خصوص تناض دوحوزه «دیپلماسی آشکار» و «دیپلماسی پنهان» در سیاست خارجی آمریکاست. این موضوع، طی روزهای اخیرودر پی شکست غرب در استمرار اغتشاشات داخلی در ایران شدت گرفته است. تناقض در میان رفتار و گفتار مقامات غربی در قبال مذاکرات وین و فرآیند احیای توافق هستهای موج میزند! آمریکا و تروئیکای اروپایی هنوز پاسخ صریحی به مطالبات منطقی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران در قبال موضوعات اختلافی (که حل آنها برای احیای برجام ضروری است) ندادهاند. از سوی دیگر، میان بازی غرب در حوزه «دیپلماسی پنهان» و «دیپلماسی آشکار» تفاوتی معنادار وجود دارد؛ به گونهای که در اولی «دیپلماسی التماسی» و در دومی «بازی مقصرسازی علیه ایران» خودنمایی میکند! به راستی این تناقضات نشاندهنده چیست؟ آیا غرب در حال هدایت یک بازی هدفمند و منطبق با منافع راهبردی و تاکتیکی خود در مذاکرات وین است یا اتفاق دیگری رخ داده است؟
واقعیت امر این است که از زمان حضور بایدن در مسند قدرت در امریکا( ابتدای سال 2021 میلادی) ، مقامات غربی ( امریکا و تروییکای اروپایی)، نقشه راه خاصی را در قبال آنچه "احیای برجام"می خواندند ترسیم کردند. به عبارت بهتر، ماتریس برجامی غرب» که متشکل از راهبردها و تاکتیکهای آن در فرآیند احیای توافق هستهای بوده تا حد زیادی در هم ریخته و مضمحل شده است. دلیل این مسئله، اصرار جمهوری اسلامی ایران بر خطوط قرمزی، مانند «لزوم تضمینمحوری و راستیآزمایی» و «رفع عملیاتی تحریمها» است. اگر کشور ما بر روی این موضوعات اصراری نمیکرد، توافقی به همان سبک و سیاق توافق اولیه برجام منعقد میشد که ثمره آن، «تعهدپذیری مطلق ایران» در مقابل «تعلیق قطرهچکانی تحریمها» بود. بنابراین، تأکید مکرر جمهوری اسلامی ایران بر «عدم احیای صوریبرجام»، بسیاری از محاسبات غرب را در قبال کشورمان بر هم ریخته است. در ابتدا، اعضای دولت بایدن مانند جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه وی در صدد بودند بازگشت ظاهری آمریکا به توافق هستهای را منوط به «کسب امتیازات فرابرجامی»، مانند «دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران پس از سال 2025 میلادی» کنند! این روند تاماهها پس از حضوربایدن در مسند قدرت ادامه داشت.
سرانجام مقامات امریکایی به این نتیجه رسیدند که بین «بازگشت واقعی به توافق هسته ای» و «استمرار مسیر دولت ترامپ» باید یک گزینه را انتخاب کرده و البته تبعات آن را نیز بپذیرند! همین مسئله منجر به تناقض رفتاری و گفتاری آمریکا در عرصه «دیپلماسی آشکار» و «دیپلماسی پنهان» شد. این روند پس از تشدید اغتشاشات اخیر در ایران (که آن نیز با هدایت دشمنان خارجی ازجمله آمریکا صورت گرفت) پررنگ تر شد. اما اکنون، با فروکش کردن اغتشاشات، مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا بیش از پیش درگیری تناقضات خودساخته دولتشان در قبال مذاکرات وین و احیای برجام شدهاند.
اکنون مطالبات جمهوری اسلامی ایران جمعبندی و به صورت شفاف به طرف مقابل ارائه شده است. توپ اکنون در زمین آمریکا و تروئیکای اروپایی است. بدون شک جنگ روانی غرب طی روزهای آتی در قبال موارد اختلافی به نقطه اوج خود خواهد رسید. این قاعده در خصوص آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مدیر کل وابسته و غیر مستقل آن نیز صادق است. این روزها کسی از رافائل گروسی به عنوان مدیر کلی موفق در مسند مدیریت آژانس یاد نمیکند! مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی کماکان ترجیح میدهد کمترین سخنی در خصوص مذاکرات احیای برجام و نحوه عملکرد آژانس در این معادله (معطوف به گذشته، حال و آینده) بر زبان نیاورد. بر همگان مسجل است که گروسی در انتظار پاسخ نهایی آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال احیای توافق هستهای و سازوکار پیشنهادی آنهاست تا بر مبنای آن، نظر (به اصطلاح) فنی خود را در قبال موارد ادعایی و اختلافات پادمانی با ایران بیان کند. فراموش نکنیم که در چنین شرایطی برخی اقدامات جمهوری اسلامی ایران از جمله اغاز غنی سازی 60 درصدی در فردو، نماد جدیت کشورمان در مواجهه با رویکرد سیاسی و ابزاری غرب در قبال مذاکرات است.بدیهی است که در چنین شرایطی، هزینه های بازی دوگانه غرب در عرصه دیپلماسی پنهان و آشکار، بیش از هر زمان دیگری متوجه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا خواهد شد. موضوعی که غرب زمان زیادی تا هضم آن ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید