فرافکنی با ادعای دیپلماسی سردرگم

کد خبر: 1181357

شاید اگر امریکا در ایران سفارتخانه داشت امروز یکی از کارویژه‌های خود را در تأثیرگذاری روی اذهان نخبگان و مردم قرار می‌داد تا شرکای تهران به‌عنوان دشمن و دشمنان ایران به نام دوست معرفی شوند و پروژه خنثی‌سازی تحریم‌ها در چهارچوب همکاری با کشورهای متحد همچون دولت گذشته پیگیری نشود. این اتفاق به‌خوبی می‌تواند خودتحریمی داخلی را به تحریم یک‌جانبه امریکا اضافه کند و کلنگی شدن اقتصاد ایران و بازماندن ایران از مسیر توسعه و پیشرفت را آنگونه که در دهه نود رقم خورد به ارمغان بیاورد.

فرافکنی با ادعای دیپلماسی سردرگم

اکنون حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور در دولت روحانی در مطلبی با عنوان «سه گامِ دیپلماتیک روسیه برای انحراف برجام» با تبرئه کردن امریکا در مسأله بدعهدی در ماجرای برجام، روسیه را مقصر این مسأله معرفی کرده و چهره‌ای ساده‌لوحانه از دیپلماسی هوشمندانه ایران به نمایش گذاشته است. ابوطالبی در این نوشتار با بیان این ادعا که «برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در حال تبدیل شدن به یک بحران در عرصه امنیت بین‌الملل برای ایران است» مقصر آن را روسیه معرفی کرد.

وی به سبک اتهامات زرد از سوی حامیان دولت سابق در فضای مجازی، روسیه را سخنگوی مذاکرات معرفی کرده و مدعی شد: «روسیه با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفت‌و‌گوها به نتیجه برسد؛ تا از یک سو در عرصه تحریم در صحنه سیاسی جهان تنها نماند و از سوی دیگر بهره‌گیری‌ از روش‌های مبارزه با تحریم و موقعیت ایران، فشارهای تحریم بر روسیه‌ را کاهش دهد.»

معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور سابق با بیان اینکه روسیه تلاش داشته چین و ایران را در جبهه خود علیه اوکراین قرار دهد، مدعی شد: «روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد و آنچه را که ایران مانند گذشته می‌توانست به‌عنوان یک مسأله مذاکراتی به نتیجه برساند به امنیت بین‌الملل پیوند زد.»

وی در پایان پیش‌بینی کرد این روند به محکومیت ایران منتهی می‌شود: «چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱ و توسط مکانیسم ماشه، صرفاً ایران را به فصل هفتم منشور بازمی‌گرداند و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج می‌نماید! آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارت‌های کشور عمیق‌تر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟» در این خصوص چند نکته قابل تأمل است.

یک یادداشت و چند مغالطه

یک؛ این یادداشت معتقد است موضوع اتهامی به ایران با کلیدواژه ارسال پهپاد به روسیه می‌تواند به فعال‌سازی مکانیزم ماشه منتهی شود. این اتفاق به دلایلی که توضیح داده خواهد شد امکانپذیر نیست و بیشتر نشان دهنده آن است که معاون سیاسی دولت سابق نه تنها برجام که تاکنون قطعنامه 2231 را هم مطالعه نکرده است. سابقه دولتمردان گذشته نیز تأییدکننده این مسأله است که آنها اساساً ارتباطی با متون حقوقی نداشته و ساخته‌های ذهنی منفک از متن را به عنوان واقعیت و تحلیل ارائه می‌دهند.

دو؛ برای ارتباط برقرار کردن بین مسأله پهپادی ایران با قطعنامه 2231 ابتدا اوکراین باید ثابت کند که ایران به روسیه برای حمله به کی‌یف پهپاد فروخته است. در مرحله بعد کشورهای غربی باید ارتباط  این معامله را با قطعنامه 2231 مشخص کنند. طبق این قطعنامه از سال 2020 تحریم تسلیحاتی ایران پایان یافته است و تنها سلاح‌هایی که تسهیل کننده استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی باشد ممنوعیت معاملاتی دارند. پهپاد به جهت محدودیت برد تاکنون در این دسته‌بندی جای نگرفته و ارتباطی با محدودیت قطعنامه مذکور ندارد.

سه؛ ادعای مانع شدن روسیه برای توافق نیز از جمله ادعاهایی است که حتی امریکایی‌ها آن را رد کرده‌اند. «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا در جلسه استماع در مجلس نمایندگان در اردیبهشت امسال تصریح کرد که «روسیه در کنار چین و اتحادیه اروپا به پیشرفت مذاکرات با ایران در وین کمک می‌کند و مسکو مانعی برای بازگشت دوجانبه به برجام نیست.» در رفت و برگشت پیش‌نویس‌های توافق احتمالی به عنوان آخرین تعاملات رسمی دیپلماتیک نیز تنها خواسته‌های ایران و امریکا رد و بدل می‌شد که امریکایی‌ها در نهایت به آخرین متن ارسال شده توسط تهران پاسخ ندادند. در این مراودات نیز نه روسیه که امریکا به دلیل تعلل و نزدیکی انتخابات کنگره تاکنون از پاسخ طفره رفته است.

چهار؛ در حالی که امریکا مقصر اصلی خروج از توافق بوده و اکنون نیز از عدم تصمیم‌گیری سیاسی رنج می‌برد اتهام به کشورهایی که در شرایط تحریمی بستر لازم برای همکاری را دارند آدرس غلط دادن به جامعه است. امریکا چه در دوره بایدن چه در دوره ترامپ یا اوباما مظهر اصلی بدعهدی و خیانت بوده است اما دولتمردان سابق اکنون گفتن این واقعیت را ضربه به گفتمانی می‌دانند که قبلاً نمایندگی کرده‌اند. این درحالی است که حمید ابوطالبی به عنوان معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در مهر سال 1396 و پیش از خروج امریکا از برجام از تبدیل این توافق به بهانه‌ای برای تشدید اختلافات از سوی امریکا سخن گفت و نوشته بود: «با بازگشت زورگویی یکجانبه در عرصه بین‌الملل، جبهه‌‌بندی و خط‌کشی‌های تازه ضرورت بیشتری یافت، جهان ناامن‌تر و نگرانی خردمندان بیشتر شد، زیرا برجام که تفاهمی برای آرامش صحنه بین‌الملل و دوجانبه بود، به بهانه‌ای جهت تشدید اختلاف تبدیل گردید؛ گامی که امریکا درحال برداشتن آن است.» حتی می‌توان به جرأت گفت برخورد ایالات متحده با حمید ابوطالبی،‌ خود نمود واقعی از خباثت امریکایی‌ها دارد؛ این کشور در سال 93 که توافق ژنو امضا شده بود و رؤسای جمهور ایران و امریکا برای اولین‌بار با یکدیگر گفت‌وگوی تلفنی کرده بودند با دیپورت کردن حمید ابوطالبی به عنوان نزدیک‌ترین چهره سیاسی به حسن روحانی که قرار بود نماینده ایران در سازمان ملل باشد غیرقابل اعتماد بودن این کشور را ثابت کرد و نشان دادند تن دادن به خواسته‌های آنها نیز کمکی به حل منازعه نخواهد کرد.

پنج؛ امریکا که در رسیدن به راهبرد خود در دولت سیزدهم یعنی دستیابی به برجامی «قوی‌تر و طولانی‌تر» شکست خورد و حتی از ارائه تضامین لازم برای عدم بدعهدی مجدد سر باز زد عملاً پشت فرمان خودرویی نشست که دونالد ترامپ مسیر آن را مشخص کرده و او آن را فاجعه‌آمیز خوانده بود. اکنون این کشور تصور می‌کند با پهپادهراسی و حمایت از اغتشاشگران می‌تواند آنچه با تحریم‌ها به دست نیاورده را از ایران به عنوان امتیاز دریافت نماید. نادیده گرفتن این سناریو و تاختن به کشورهایی غیر از امریکا، انگلیس و فرانسه چیزی جز تسهیل مسیر ساخته شده توسط اتاق‌های فکر واشنگتن نیست.

شش؛ معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور درحالی دولت را متهم به «دیپلماسی سردرگم» می‌کند که همچنان آثار سردرگمی و مسیر اشتباه دولت گذشته بر زندگی مردم ایران سایه انداخته و هر از چندگاهی برخی مسئولان سابق به آن اشاره می‌کنند. چند روز قبل بود که رئیس سابق سازمان انرژی اتمی در مصاحبه‌ای به انفعال و سردرگمی دولت روحانی در فردای خروج از برجام پرداخته و عدم اقدام متقابل در برابر امریکا را نقطه ضعف دولت معرفی کرده بود. دیپلماسی معقولانه تهران، امروز در حال ترمیم روابط با کشورهایی است که در یک دهه گذشته نادیده گرفته شده بودند. احیای  دیپلماسی اقتصادی، افزایش فروش نفت، استفاده از خطوط ترانزیتی و بازپس‌گیری اهمیت ژئوپلیتیک ایران، جذب سرمایه خارجی بیش از دوره برجام و… از جمله شواهدی است که همین مسأله را ثابت می‌کند.

روزنامه ایران

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد