«فردا» گزارش میدهد
فرافکنی آن هم با تاخیر!
روحانی و همکارانش بعد از هشت سال مسئولیت و آن عملکرد غیرقابل دفاع، همچنین بعد از یک سال و اندی که جناح متبوعشان با رای مردم قدرت را واگذار کرده است؛ زبان گشوده و شروع به فرافکنی کردهاند.
گروه سیاست سایت فردا - آقای روحانی و همکارانش بعد از هشت سال مسئولیت و آن عملکرد غیرقابل دفاع، همچنین بعد از یک سال و اندی که با رای مردم جناح متبوعشان قدرت را واگذار کرده است؛ زبان گشوده و شروع به فرافکنی کردهاند. حرفهایی با هدف تطهیر خود و اقداماتشان که البته خریدار چندانی ندارد.
در هیم راستا است که اسحاق جهانگیری گفته؛ «اسفند سال ۹۶ کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود...همه میگفتند وضعیت ارز خراب است.»
در واکنش به این اظهارات کیهان نوشته: وضعیت معاون اول رئیس دولت تدبیر برخلاف وعدههای آن دولت مبنی بر بازگشت 150 میلیارد دلار از داراییهای ایران در صورت توافق با آمریکا تاکید کرد موجودی اسکناس کشور در اسفند 1396 زیر صد میلیون دلار بوده است. سال 1396 سال اوج اجرای برجام بود.
جهانگیری به این مسئله مهم اشاره نکرده که اگر دولت گرفتار مضیقههای ارزی بود چگونه به خود اجازه داد ظرف چند ماه، بالغ بر 18 میلیارد دلار ارز دولتی را واگذار و خزانه را باز هم خالیتر کند؟!
حرفهای جهانگیری البته با واکنشهای دیگری هم همراه بوده است، مثلا روزنامه صبح نو نوشته: آقای معاون اول نیز که در این ماهها پاسخی برای وضعیت نامطلوب برآمده از عملکرد دولت متبوع خود ندارد، برای فرافکنی به میدان آمده و با اظهاراتی باز هم توپ ناکارآمدی خود و دوستانش را به زمین نهادهای دیگر انداخته است؛ راهبردی که در هشت سال معاوناولیاش نیز شاهد آن بودیم.
جهانگیری در شرایطی حمله به مجلس یازدهم را بار دیگر در دستورکار قرار داده که این مجلس از ابتدا با طرحهای اقتصادی تلاش کرده است گره از مشکلات اقتصادی باز کند؛ موضوعی که از ابتدا مورد تاکید نمایندگان و رییس مجلس بود.
ادعاهای جهانگیری علیه مجلس یازدهم در حالی است که محمدرضا میرتاجالدینی میگوید: مجلس یازدهم چند راهبرد در مسائل اقتصادی را از ابتدای روی کار آمدن در دستورکار خود قرار داد.
وی به طرحهایی همچون جهش تولید مسکن، اصلاح نظام یارانه و نظام بانکی اشاره کرده و افزوده: این راهبردها در شرایطی انجام شد که در دولت قبل و مجلس قبل ارادهای برای انجام آن نداشتند.
ناگفته نماند که برخی رسانههای اصلاحطلب اما از سخنان روحانی و معاون اول استقبال کردهاند. مثلا روزنامه آرمان ملی در شماره امروز خود مثل گذشته برای دولت روحانی سینه سپر کرده و در مقام مدافع نوشته: «اگر به نمودار عملکردی دولت دوازدهم نگاه کنیم و فقط پنج شنبههای افتتاح دولت را از نظر بگذرانیم میبینیم چه میزان اقدامات ثمربخش و افتتاحهای سودده در آن دولت انجام شده است. اما جدای از این مسائل هرچند که انتقاداتی به عملکرد مخصوصا اقتصادی دولت روحانی وارد بود اما اگر به صراط عدالت پیش برویم دولت روحانی نیز با مصائب و مشکلاتی هم روبهرو بود که بر مسائل داخلی به ویژه اقتصاد کشور تاثیر میگذاشت. قدر مسلم هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که آمریکا در سال 2018 بخواهد از برجام خارج شود و تحریمهای یکجانبه و ظالمانهای را علیه کشورمان بازگرداند. اما شرایط به سمت و سویی رفت که وضعیت اقتصادی کشور از اردیبهشت ماه سال 97 به این سو متلاطم شد و اتفاقاتی افتاد که کم کم نارضایتی را در پی خود آورد. ماجرای ارز 4200 که به ارز جهانگیری معروف شد در حالی که خود شخص جهانگیری تاثیری در آن نداشت و این تصویب سران قوا بود اما به نام او تمام شد. یا ماجرای افزایش قیمت بنزین و اتفاقات ناگوار آبان 98 که حسن روحانی؛ رئیس جمهور پیشین اخیرا در کتابی به آن اشاره کرده و این طرح را نتیجه تصمیم سران قوا اعلام کرده است. اینها تنها 2 نمونه از اتفاقاتی است که در دولت دوم روحانی رخ داد، همه چیز به پای دولت نوشته شد و در نهایت دولت تنها ماند. جنگ اقتصادی منبعث از خروج آمریکا از برجام نیز یکی از مهمترین مسائلی بود که دولت روحانی را در تندباد حوادث قرار داد. هر چند که باید اذعان داشت با همه این احوال دولت روحانی دارای ایرادات و اشکالاتی بود که به جهت عملکرد نه چندان مثبت رخ داد. مجموع این مسائل است که بسیاری معتقدند حسن روحانی و دولتمردانش همچون جهانگیری و ظریف سینهای مملو از اسرار و ناگفتهها دارند ، هرچند که برخی نیز معتقدند که روحانی و مردانش هر آنچه باید گفته میشد را باید در دولت خود بیان میکردند نه اینکه امروز 13 ماه پس از روی کارآمدن دولت جدید مثال نوشداروی پس از مرگ سهراب باشند .»
همه اصلاحطلبان اما این رویکرد تازه روحانی و جهانگیری را قابل دفاع نمیدانند. مثلا در این خصوص صادق زیباکلام از هواداران پروپا قرص روحانی گفته: من نه حذف ارز ترجیحی کار دارم و نه ادامه یارانه، برای من موضوع دردآور تری وجود دارد و آن هم شکست این سکوت پس از این مدت طولانی است.
وی ادامه داده: روحانی نزدیک به پنج سال سکوت کرد، در دولت دوم تدبیر و امید فقط از او سکوت دیدیم و حالا هم در یکسال اول دولت رئیسی باز هم شاهد این موضوع از سوی حسن روحانی بودیم. برایم به شدت تاسف آور است که حسن روحانی جرات، جسارت و شهامت پرده برداری از واقعیات را هیچ گاه پیدا نکرد. باید به روحانی بگوییم دیر است، برای اینکه سکوت خود را بشکنی بعد از ۵ سال بسیار دیر است.
دیدگاه تان را بنویسید