تحلیل از چپ و راست؛
از پکن تا واشنگتن
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
10ویژگی مدیریت هیئتی
محسن مهدیان در «همشهری» نوشت: «حتما شما هم شنیدهاید؛ کار بینظم و بدون برنامه را میگویند هیئتی عمل کردن. اتهام بزرگی است. پیشنهاد میکنم این محرم، مسئولان محترم یکبار با نگاه سبک مدیریت تراز و الگو، هیئت را ارزیابی کنند؛ خاصه هیئتهای قدیمی و اصیل.
اما ویژگی مدیریت هیئتی چیست؟
یکم؛ مردمی بودن: مهمترین ویژگی مدیریت در هیئت این است که کاملا مردمی است. کمترین اتکا را به حکومت دارد و تمام سرمایهاش را از همراهی مردم میگیرد؛ از بانی هیئت تا مشارکت مردم تا اداره مراسم و... .
دوم؛ نظم: هیئت در همه بخشها نظم دارد؛ از نوع نشستن و نقش خدام تا نوع عزاداری و نقش میاندارها تا توزیع غذا و زمانبندی مراسم و... . با این حال بلوغ نظم در نظم خودجوش است که اتفاقا در هیئت در بالاترین سطح وجود دارد و هیئت بدون ناظم هم منظم است.
سوم؛ توجه به جزئیات: یکی از مهمترین شاخصهای مدیریت، عبور از کلیات و توجه کردن به جزئیات است. مدیریت هیئت، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه چایی ریختن تا اسپند دود کردن و استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن کفشها تا سبک چیدمان هیئت تا سبک نصب کتیبهها تا نوع نشستن زمان عزاداری تا اشعاری که خوانده میشود و...؛ به همه جای هیئت فکر میکنند. حتی برای موتور هیئتیها هم «موتور بپا» تعیین میکنند.
چهارم؛ ادب و احترام:یکی از ویژگیهای بارز مدیریت در هیئت ادب است. بانی هیئت در نهایت تکریم با شرکتکنندگان برخورد میکند؛ معمولا دست به سینه کنار در میایستد و عزاداران را احترام میکند. کفشها را جفت میکنند. اگر فردی رفتار غیرمنطقی هم کند، صبوری بخرج میدهند. بزرگترها را تعظیم میکنند.
پنجم؛ مدیریت پرمحتوا:یکی از ویژگیهای اصلی مدیریت در هیئت، محتوا بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیئت بدون روح نیست. تمیز کردن فرشها و خیابانها و حتی دستشوییها هم باانگیزه و علاقه انجام میشود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوا داشته باشد هیچ وقت ناقص و ضعیف اجرا نمیشود. برای همین هرکس در هیئت هر کاری بهعهدهاش است احساس میکند مهمترین کار عالم را انجام میدهد.
ششم؛ مدیریت مشارکتجویانه:یکی از ویژگیهای مدیریت هیئت این است که کاملا مشارکتجویانه است و همه را درگیر میکند. از برپایی هیئت تا اداره هیئت، همه سهیم هستند.
هفتم؛ مدیریت همدلانه:خادمان هیئت در نهایت همدلی با یکدیگر کار میکنند. از مواضع شخصیشان به احترام هیئت کوتاه میآیند و در تعامل با هم سعهصدر دارند. نظرات مخالف را تحمل میکنند تا هیئت به بهترین شکل برگزار شود.
هشتم؛ میدان دادن به جوانان: در هیئت، پیر و جوان در بهترین شکل کنار هم کار میکنند. هیئت محل حرمت به قدیمیترها و ریشسفیدها و البته میدان دادن به جوانترهاست؛ هم انتقال تجربه پیرغلامان است و هم شور و انگیزه جوانترها.
نهم؛ رعایت آداب: یکی از نکات مهم در هیئتداری رعایت آداب و سنن است. هرکاری آدابی دارد و مناسکی. هیئتدار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند؛ اینکه چطور از مردم پذیرایی کند. چطور چایی و شربت تعارف کند. چطور غذا توزیع کند. به چه سبکی با همسایهها تعامل کند. چطور و به چه سبکی عزاداری کند و... .
دهم؛ مدیریت غیرطبقاتی: بانی و خادم و ناظمان هیئت با همه یکسان برخورد میکنند. فرقی نمیکند پامنبریها دارا باشند یا ندار، والی باشند یا رعیت و... .
کاش همه جا و همه روز، هیئتی مدیریت میکردیم!»
چند کلمه با سخنگویان انقلاب!
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله «رسالت» نوشت: « رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور از آنان به عنوان سخنگویان انقلاب و پرچمداران عدالت در کشور یاد کردند.
سخنگویی انقلاب و پرچمداری عدالت؛ شرایط ، اقتضائات و نیز به دانشی نیاز دارد که باید توجهی مضاعف را به خود اختصاص دهد.استکبار جهانی در مواجهه با انقلاب اسلامی با چهار سد بزرگ و مستحکم روبهرو است که با نبرد نرم و سخت درصدد نفوذ به آن است اما هرچه تلاش میکند کمتر نتیجه میگیرد. اولین سد بزرگ «سازمان» انقلاب است . آن سازمانی که انقلاب را پدید آورد، سازمان روحانیت، مراجع، حوزههای علمیه، شبکه وسیع مساجد ، هیئتها و تکیههای مذهبی و …است. ائمه جمعه به عنوان تبیینکننده مبانی انقلاب اسلامی و پرچمداری مطالبات انقلابی در صف اول این سازمان وسیع و گسترده قرار دارند.
از درون چنین سازمانی امامین انقلاب اسلامی ظهور کردند و معادلات قدرت را در ایران، منطقه و جهان تغییر دادند. صیانت از سلامت و استحکام این سازمان به عهده ائمه جمعه است. نوآوریها در بازتولید قدرت نرم در این سازمان همانطور که رهبری فرمودند؛ ربط مستقیم به رفتار پدرانه ، گفتار و رفتاری مؤمنانه و مبتنی بر تقوا دارد.
دومین سد بزرگ انقلاب در مواجهه با دشمن، نوع «ارتباطات» مردم و روحانیت است که مفصلبندی سازمان انقلاب و روحانیت را قوام میبخشد. این ارتباطات حزبی، جریانی و گروهی نیست. جنس آن مردمی است که در مساجد و جایگاههای نماز جمعه شکل میگیرد و سازماندهی میشود.
حفظ این ارتباطات و گسترش آن فوقالعاده مهم است . رهبر معظم انقلاب در همین دیدار ائمه جمعه یکی از وظایف خطیر ائمه جمعه را ارتباط با گروههای پرشمار جوانان خودجوش ، بیادعا و بینام و نشان نام بردند. تشکیلات نمازجمعهها باید با پشتوانه ارتباطات مردمی بهویژه در حوزه جوانان استحکام خود را حفظ کند. رخنه جریان قدرت و ثروت به این تشکیلات به سلامت و مشروعیت آن آسیب میزند.
سومین سد بزرگ انقلاب در مقابل تهاجم دشمن، نوع «اطلاعات»ی است که توسط ائمه جمعه همه هفته در خطبههای نورانی نمازجمعه تولید می شود. خطبههای نماز جمعه عرصه ظهور تولید ادبیات و تولید گفتمان انقلابی است. ائمه جمعه برای صیانت از انقلاب باید با شناخت دقیق از تکنیکها و تاکتیکهای جنگشناختی پای در عرصه میادین جهاد تبیین بگذارند. جهاد تبیین آنتیویروس جنگشناختی دشمن است.
رهبر معظم انقلاب در این دیدار تأکید کردند: ادبیات خطبه باید اتحادآفرین ، امیدبخش و به دور از حاشیهسازی به نفع دشمن باشد. آزاداندیشی و نظریهپردازی در این حوزه و نوآوریهای گفتمانی، دشمن را ازنفوذ در چنین سدی ناامید میکند.
چهارمین سد انقلاب در مقابل دشمن، دستگاه محاسباتی مردم و مسئولان است که همه هفته در نماز جمعه بهروز ، بهنگام میشود. رهبر انقلاب بارها در بیانات گونهگون روی تنظیم دستگاه محاسباتی مردم و مسئولان تأکید کردهاند و فرمودند: «هدف دشمن ایجاد اختلال در نظام محاسباتی من و شماست.اگر دستگاه محاسباتی را حفظ کنیم ، سالم نگه داریم دشمن نمیتواند کاری کند.»
یکی از جایگاههای مهم حفظ دستگاه محاسباتی و تنظیم روابط دولت و ملت، تشکیلات وسیع ائمه جمعه سراسر کشور است. دشمن امروز «علوم مغزی» را به جنگافزار تبدیل کرده است.
آنها با تغییر فکر، ذوق و مزاج ما ، ذهن و مغز ما را هک میکنند و همه محاسبات را به هم میریزند بخش عظیمی از مقابله با این جنگافزارهای نرم دشمن، به عهده ائمه جمعه است.
«محاسبات» را باید در اجتماعات عظیم جمعه و جماعات به طور روزانه و هفتگی حفظ کرد.باید معلوم شود دیروز کجا بودیم ، امروز کجا هستیم و فردا به کجا خواهیم رفت.
فیلسوفان سیاسی و علمای علم سیاست میگویند هرکس که روی چهار پایه «سازمان» ، «اطلاعات»، «ارتباطات» و «محاسبات» درست بایستد میتواند به حفظ قدرت خود امیدوار باشد. اکنون ائمهجمعه سراسر کشور در سخنگاههای نماز جمعه محکم و استوار روی این چهار پایه برای حفظ قدرت اسلام ایستادهاند. همین انقلاب را تاکنون بیمه کرده و دشمن را درجنگ سخت و نرم به شکست رسانده است.»
تهدید پکن و تغییر مسیر واشنگتن
نبی شریفی در یادداشتی برای «خراسان» نوشت: « دو ساعت و 17 دقیقه زمان زیادی بود که روسای جمهور چین و آمریکا در گفت و گوی اخیرشان به مسئله تایوان بپردازند. اما یک تک جمله هشدار آمیز در پنجمین گفت و گوی تلفنی شی جین پینگ و جو بایدن، کافی بود تا مشخص شود روند مذاکرات چگونه بوده است. رئیس جمهور چین گفته بود: «کسانی که با آتش بازی میکنند، خواهند سوخت.» در پی این سخن تهدیدآمیز، ابتدا اعلام شد که سفر احتمالی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان «در دست بررسی» است. سپس، دیروز اعلام شد در لیست سفر آسیایی نانسی پلوسی، نامی از تایوان ذکر نشده است. این در حالی است که در یک هفته گذشته، برنامه سفر به تایوان در حاشیه دیدار از کشورهای سنگاپور، مالزی، کره جنوبی و ژاپن، به محل تنش میان چین و آمریکا بدل شده بود. پلوسی از نظر سلسله مراتب قدرت در آمریکا، بعد از معاون رئیسجمهور سومین مقام عالیرتبه کشورش محسوب میشود. به همین دلیل اگر او به تایوان سفر می کرد، بلندپایهترین مقام آمریکایی بود که از سال ۱۹۹۷ تاکنون به این جزیره سفر کرده است. حال آن که جمهوری خلق چین، موجودیت تایوان را به رسمیت نمیشناسد؛ کشوری که پس از پیروزی انقلاب کمونیستی چین در سال ۱۹۴۹ و توسط حاکمان ملیگرای سابق تاسیس شد اما پکن آن را استانی از خاک خود می داند.پس از حمله روسیه به خاک اوکراین، «تایوان» نیز، راجع به حمله از سوی همسایه خود، چین نگران شده است. تایوانیها آن چه را در اوکراین رخ داده بسیار مشابه وضعیت خود و چین میدانند. هرچند تفاوت هایی همچون این که اوکراین، برخلاف تایوان، کشوری مستقل است در این بین وجود دارد. توجه به مسئله تایوان، با اعمال سیاست چرخش به شرق در دوره ریاست جمهوری اوباما و «مهار چین» در دوران ریاست جمهوری ترامپ و سپس بایدن، به اوج خود رسیده است. اما «استقلال تایوان» آرزوی جدیدی برای این جزیره نیست و« چن شویی-بیان» نخستین سیاستمداری بود که این ایده را در سال ۲۰۰۰ میلادی، در انتخابات ریاست جمهوری تایوان مطرح کرد. این موضوع واکنش تند چین را در پی داشت و در سال ۲۰۰۴ در پکن قانون «ضد جداییطلبی» تصویب شد که در آن آمده، چین این حق را دارد که حتی از «راههای غیرمسالمتآمیز» جلوی جدایی تایوان را بگیرد. بنابرین، استفاده از «راههای غیرمسالمتآمیز» برای کنترل بر تایوان که رئیس جمهور شی جین پینگ نیز آن را به عنوان یک اهرم فشار مطرح کرده نیز ایده جدیدی نیست. همان طور که گفته شد، آن چه جدید است، بازی آمریکا با کارت حمایت از استقلال تایوان برای مهار رقیب ابر قدرت خود است. مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا، زمانی گفته بود که جهان آزاد باید چین را تغییر دهد، وگرنه «چین ما را تغییر خواهد داد.» حالا آمریکا تلاش می کند جلوی چین را بگیرد، اما تجربه نشان داده که پکن و واشنگتن هیچ کدام تمایلی به افزایش تنش ها تا مرحله ای که نتوان آن را کنترل کرد ، ندارند چرا که دو طرف از قدرت رقیب خود آگاهی دارند. در همین زمینه، هفته گذشته، جو بایدن در جمع خبرنگاران گفت که ارتش آمریکا به این نتیجه رسیده که سفر پلوسی، «ایده خوبی نیست.» حدود 6 هفته پیش، پکن ناوهواپیمابر «فوجیان» را که پیشرفتهترین و همچنین اولین ناو دریایی «کاملاً ساخت داخل چین» است ،به آب انداخت. این سومین ناو هواپیمابر چین محسوب می شود. پنتاگون میگوید که هم اکنون چین ۳۵۰ کشتی جنگی در مقابل ۲۹۳ کشتی جنگی ایالات متحده دارد. چین در ۲۰ سال گذشته ناوگان خود را سه برابر کرده و قصد دارد تا پایان امسال تعداد کشتیهای جنگی خود را به ۴۰۰ برساند، این در حالی است که برنامه ایالات متحده برای افزایش تعداد ناوهای خود به ۳۵۵ هنوز برنامه زمانی مشخصی ندارد. همچنین به گفته پنتاگون، چین تا سال ۲۰۲۷ بیش از ۷۰۰ کلاهک هستهای در اختیار خواهد داشت. تجارت دو جانبه و میزان بالای مبادلات اقتصادی چین و آمریکا از جمله دلایل دیگری است که این دو را به مدیریت حدی از تنش وا داشته است. بر اساس گزارش روزنامه «گلوبال تایمز» چین، تجارت کلی دو کشور از ماه ژانویه تا نوامبر سال 2021 به 682.32 میلیارد دلار رسیده است. رئیس جمهوری آمریکا هم اینک با حمله روسیه به اوکراین با کوهی از مشکلات داخلی دست و پنجه نرم میکند و مایل نیست با چالش تازهای روبه رو شود. حال آن که دولت پکن در ماجرای اوکراین، تا حدودی با سیاست های تحریمی واشنگتن علیه مسکو همراه بوده است. تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر چین، نزدیکی مسکو-پکن دو همسایه قدرتمند را در پی خواهد داشت. اتحادی که در عصر کنونی به نفع واشنگتن نخواهد بود. اما به خوبی مشخص است که موضوع تایوان در این سیاست تنش زدایانه چین یک استثناست که دولتمردان پکن درباره آن حاضر به هیچ انعطاف ونرمشی نیستند . موضوعی که شاید روزی شعله های یک جنگ ویرانگر جهانی را از شرق دور روشن کند.»
روابط ایران و مصر ضرورت منطقه
سیف الرضا شهابی در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق به شبکه العربیه اعلام کرد: گفتوگوهای اطلاعاتی ایران با مصر و اردن در بغداد شروع شد. این خبر با صراحت مورد تایید وزارت امور خارجه ایران قرار نگرفت. روابط ایران و مصر به عمر سالهای جمهوری اسلامی میرسد.
در ماههای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ به خاطر ورود مصر به معاهده کمپ دیوید در دوران ریاست جمهوری انور سادات و در کنارش پذیرایی سادات از شاه ایران، بر اساس دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی روابط تهران-قاهره قطع شد و از آن زمان همچنان قطع است.
در سالهای اخیر هرازگاهی اظهاراتی از سوی مقامات دو کشور و یا دیدارهایی غیر رسمی بین مقامات ایران با مصر در حاشیه برخی از اجلاسهای منطقهای و بینالمللی انجام گرفته یا آقای احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش اعلام آمادگی کرد سفارت ایران در قاهره بازگشایی کند ولی متاسفانه برقراری رابطه به طور جدی وارد فاز عملیاتی نشد.
سادات که در دوره او روابط قطع بود، ترور شد. جانشینش حسنی مبارک بر اثر اعتراضات مردم سرنگون شد، نفر بعدی آقای محمد مرسی از جمعیت اخوان المسلمین هم بر اساس کودتای نظامیان برکنار شد. اکنون که الفتاح السیسی قدرت را در دست گرفته، بهترین فرصت برای دو طرف است بعد از تغییرات ذکر شده در چهار دهه گذشته، یخ روابط ایران و مصر را ذوب کنند و درصدد برقراری روابط باشند. قطع رابطه بین دو کشور قدرتمند در منطقه و جهان اسلام به هیچوجه به نفع دو کشور و حتی دیگر کشورهای منطقه نیست.
مصر در شرایط اقتصادی خوبی قرار ندارد. از یک طرف چشم به کمکهای مالی آمریکا به خاطر امضای کمپ دیوید دوخته و از طرف دیگر به کمکهای اقتصادی کشورهای خلیج فارس که بعضی از آنها با ایران چالش دارند نیاز دارد. مصر برای اینکه از این کمکها محروم نشود، در رابطه با ایران با معذوریت روبهرو است. از طرف دیگر اسرائیل هم با نفوذی که در نظام سیاسی مصر دارد به انحای مختلف کارشکنی میکند.
اکنون بیش از هر زمانی دولت آقای السیسی نیاز به اراده قوی دارد تا عزم را جزم کند و برای برقراری رابطه گامهای محکم بر دارد تا سفارتخانهها در دو کشور بازگشایی شود.
بخشی از این اراده منوط به این است ایران و مصر به کشورهای منطقه اطمینان بدهند برقراری رابطه تهران-قاهره علیه هیچ کشوری نیست. همچنین برقراری رابطه تهران-ریاض میتواند جاده را برای ارتباط دیپلماتیک ایران و مصر هموار کند و بخشی از موانع را برطرف کند.
کلام آخر، سابقه دوستی و ارتباط ایران و مصر تاریخی است. نباید تاریخ طولانی رابطه بین دو این کشور دچار گسل بشود. روابط ایران و مصر ضرورت منطقه است.»
امر بمعروف و نهی از منکر در اسارت بازیهای سیاسی
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «این روزها که سخن از امر بمعروف و نهی از منکر فراوان گفته میشود، اصیلترین روش برای فهم درست این فریضه الهی مراجعه به روش حضرت امام حسین علیهالسلام در مواجهه با آنست. مناسبت ماه محرم و نهضت عاشورا، پیوند عمیقی با امر بمعروف و نهی از منکر دارد و انتظار اینست که سخنوران اهل سواد و دانش که درک صحیحی از قیام امام حسین علیهالسلام و فلسفه نهضت آن حضرت دارند با استفاده از فرصت مجالس و محافل عزاداری ماههای محرم و صفر درباره اصل این حکم حیاتبخش اسلامی، شرایط و چگونگی انجام آن و همینطور مراحل مختلفی که دارد روشنگری کنند.
اختلاف نظرهائی که این روزها در زمینه ابعاد مختلف امر بمعروف و نهی از منکر وجود دارد و در رسانهها به ویژه فضای مجازی منعکس میشود، نهتنها مشکلی از جامعه حل نمیکند بلکه به میزان قابل توجهی بر مشکلات میافزاید. علت اینست که اکثر این اظهارنظرها آبشخور سیاسی دارند و با هدف از میدان خارج ساختن رقیب و حریف مطرح میشوند. عدهای بگونهای سخن میگویند که گوئی امر بمعروف و نهی از منکر منحصر به مقابله با حکمرانان است و شامل سایر موارد نمیشود. اینها عموماً کسانی هستند که با دولتمردان و حاکمان فعلی مشکل دارند و لازم میدانند همه چیز را از شیپور مخالفخوانی عبور بدهند. همین افراد اگر خودشان حکمرانی را در اختیار داشته باشند، مقابله با حکمرانان را حتی تحت عنوان امر بمعروف و نهی از منکر نیز امری خلاف و مستوجب عقاب میدانند. عدهای دیگر اصولاً حکمرانان را فراتر از امر بمعروف و نهی از منکر میدانند و این فریضه الهی را در اموری پائینتر از سطح حکمرانی محدود میکنند. این برخورد نیز مثل برخورد جماعت اول، کاملاً سیاسی است و به همین دلیل هیچکدام از این دو نگاه و تفسیر را نمیتوان با هدف اسلام از امر بمعروف و نهی از منکر منطبق دانست. امام حسین علیهالسلام، در سراسر زندگی پربرکت خود که بخشی از آن را نهضت عاشورا تشکیل میدهد، امر بمعروف و نهی از منکر را به صورت همهجانبه و شامل و کامل انجام دادند. ایستادگی در برابر حاکم جائری همچون یزید از یکطرف و اقامه واجبات الهی و مبارزه با فحشا از طرف دیگر.
یکی از کوتاهیهائی که درباره معرفی امام حسین علیهالسلام تاکنون صورت گرفته اینست که هرکس میخواهد آن حضرت را معرفی کند، فقط به نهضت عاشورا اکتفا مینماید و سخنان و خطبهها و رفتار همان ایام ایشان را مطرح میکند در حالی که امام حسین در طول عمر مبارک 57ساله خود مطالب زیادی به مناسبتهای مختلف فرمودند و اقدامات زیادی در مواجهه با مسائل گوناگون داشتند که همگی برای پیروان آن حضرت به ویژه کسانی که مدعی مدیریت جامعه براساس تعالیم اهل بیت علیهمالسلام هستند، باید الگو و حجت عملی باشد. رفتار مهربانانه با مردم، رسیدگی به زندگی محرومین، هدایت افراد گمراه، آموزش چگونگی برخورد با افرادی که به احکام الهی پایبندی نشان نمیدهند، تاکید بر اهمیت انجام خواستههای ارباب رجوع، تلاش برای برقراری عدالت و مقابله با ظلم و جور حکام در زمینههای مختلف حقوق عامه و حتی نجات دادن افراد خاص از طمعکاریهای صاحبان قدرت، مجموعهای از سیره عملی امام حسین علیهالسلام را تشکیل میدهند که امر بمعروف و نهی از منکر را با در نظر گرفتن این مجموعه و نه فقط بخشی از آن میتوان به درستی شناخت.
اینکه در نظام جمهوری اسلامی بعد از 42 سال هنوز بر سر تعریف امر بمعروف و نهی از منکر و ابعاد، مراتب، مراحل، مصادیق و چگونگی انجام آن اختلاف نظر وجود دارد و حاکمان به نحوی و منتقدان آنان به نحو دیگری درباره آن نظر میدهند و عمل میکنند، نشان دهنده بلاتکلیفی این فریضه الهی در فقه نیست بلکه افشاگر برخوردهای سیاسی و ابزاری با آنست. متاسفانه این برخورد سیاسی، طرفینی است و هیچکدام حاضر نیستند دست از تفسیرهای خودساخته بردارند و به سیره جامع امام حسین علیهالسلام گردن بنهند.
مشکل دیگر، متولیان امر بمعروف و نهی از منکر هستند که متاسفانه تفسیر جامعی از آن ندارند و همین ویژگی سبب شده است اقداماتشان نتیجه عکس به بار آورد. تاسف بالاتر اینست که بعضی از دولتمردان نیز به تفسیر همین افراد از امر بمعروف و نهی از منکر متکی میشوند و با برخوردار ساختن آنان از قدرت دولتی، ناکارآمدی این نهاد را افزایش میدهند.
راه چاره اینست که اولاً امر بمعروف و نهی از منکر از اسارت سیاست بازیها نجات داده شود و ثانیاً افراد جامعنگری جایگزین متولیان کنونی نهاد امر بمعروف و نهی از منکر شوند. راه بهتری هم البته وجود دارد و آن اینست که عملکرد دولتمردان، عادلانه و صادقانه باشد تا کارنامه حکمرانان، مشوق عملی مردم برای گردن نهادن به احکام الهی و قوانین گردد. اگر به این نقطه برسیم، جامعه ما سر تا پا به یک نهاد امر بمعروف و نهی از منکر تبدیل خواهد شد.»
باز هم نابرابری آموزشی
محمدحسین شریفزادگان برای «شرق» نوشت: «بهتازگی گزارشی از نابرابری آموزشی از یکی از کارشناسان دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی منتشر شد که گواهی است بر دیگر مستندات نابرابری آموزشی در ایران. به قول داگلاس نورث «اگر میخواهید بدانید که کشوری توسعه مییابد یا نه دنبال کارخانههای آن نروید، در پیشدبستان و دبستان آن را جستوجو کنید». نابرابری آموزشی اجازه نمیدهد که همه استعدادها و ظرفیتهای انسانی یک جامعه در معرض آموزش قرار گیرند و براساس تواناییها و ظرفیتهای خود به منظور رشد انسانی و مشارکت در فرایند توسعه جامعه ارتقا یابند؛ بنابراین نابرابری هم به خاطر محرومماندن از همه ظرفیتها به ضرر جامعه است و هم از منظر ارتقای انسانی ستمی است به کسانی که مورد نابرابری آموزشی قرار میگیرند. از سوی دیگر بدون مشارکت عمومی برای توسعه و آموزش همه استعدادها و ظرفیتهای انسانی نمیتوان به این اصل که «آموزش و نظام تعلیم و تربیت نقطه عزیمت توسعه هر کشوری است» نائل آمد. خلاصه گزارش میگوید از ارزیابی یک نمونه ۱۲ هزار نفری از کسانی که رتبه کنکور سراسری آنها زیر ۳۰۰۰ بوده است:
- ۵۶ درصد قبولی پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی از دهک دهم پردرآمدها بوده است.
- ۶۲ درصد قبولی مهندسی کامپیوتر نیز از گروه درآمدی دهم انتخاب شدهاند.
- ۵۵ درصد از ورودیهای گروه فنی و مهندسی در دانشگاه صنعتی شریف نیز از گروه درآمدی دهم قبول شدهاند.
- ۸۰ درصد کل قبولیهای زیر رتبه ۳۰۰۰ از دهک ۸ تا ۱۰ درآمدی انتخاب شدهاند.
- ۳۲ درصد قبولیهای گروه ریاضی و ۱۲ درصد گروه انسانی از مناطق ۱ تا ۶ تهران بوده است.
- 25 درصد قبولیهای همه رشتهها از ۹ منطقه تهران بوده است.
این آمار نشان میدهد که شانس پردرآمدهای جامعه برای ورود به رشتههای شاخص دانشگاهی مثل پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، مهندسی، روانشناسی و حقوق به طور فاحشی بیشتر است و حاکی از آن است که به علت فقر و نابرابری درآمدی، استعدادهای خوب و متوسط نتوانستهاند با بهرهمندی از مدارس غیردولتی و کلاسهای تقویتی گرانقیمت خود را آماده رقابت در کنکور کنند و عملا کنکور سراسری صحنه رقابت ناعادلانهای است بین دانشآموزان خوب و متوسط دارای درآمد کم و متوسط با دانشآموزان خوب و متوسط پردرآمدها که نتایج آن عملکرد فوقالذکر و جاماندن بسیاری از ظرفیتها و استعدادهای جامعه در رقابتی غیرمنصفانه و غیرعادلانه است. ممکن است گفته شود که نتایج این وضع نخبهپروری است و نتایج آن به نفع کشور خواهد شد. در پاسخ باید گفت که نابرابری آموزشی از دو سوی جامعه و فرد، به ضرر توسعه انسانی و اجتماعی و اقتصادی کشور است و از سوی دیگر خلاف اولیهترین حقوق شهروندی در استفاده مساوی از آموزش نوجوانان و جوانان ایرانزمین است. میدانیم که قانون اساسی ایران به طور صریح و روشن آموزش و پرورش را حقوق اولیه انسانها و آن را تا دیپلم رایگان دانسته و دولت را موظف به اجرای آن میداند؛ بنابراین هر سیاستی نظیر تأسیس مدارس غیردولتی خلاف صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است؛ حتی ممکن است این تصور ایجاد شود که در کشورهای توسعهیافته نیز نابرابری آموزشی وجود دارد؛ ولی میتوان گفت که در فرانسه براساس اصل برابری شعار انقلاب فرانسه «تعلیم و تربیت از پیشدبستان تا دانشگاه، دولتی و رایگان» است و در دیگر کشورهای اروپایی نیز اگرچه ممکن است مدارس غیردولتی وجود داشته باشند؛ ولی سطح کمی و کیفی مدارس دولتی فاصله بین این مدارس با مدارس غیردولتی را جبران میکند و آنها، هرگز راهکار میلتون فریدمن برای کشور شیلی در زمان حکومت پینوشه را برای آموزش فرادستان جامعه و نخبهگرایی که امروزه بهعنوان «بدترین نمونه نابرابری آموزشی» در جهان ذکر میشود، انتخاب نکردند. چیزی که امروز در ایران تا حدی انجام میشود. نابرابری آموزشی حداقل در این گزارش رابطه معنیدار فقر و نابرابری درآمدی و اقتصادی جامعه را با نابرابری آموزشی توضیح میدهد. راهکار اساسی کاهش فقر و نابرابری در جامعه این است که از طریق اصلاح ساختار اقتصادی کشور مثل اصلاح سیاست خارجی معطوف به توسعه ملی، اصلاح حکمروایی اقتصادی و همچنین ایجاد رشد و توسعه اقتصادی بتوان در پرتو ایجاد ثروت در جامعه پوشش رفاه اجتماعی ایران را براساس توانمندسازی نه توزیع فقر به انجام رساند. درعینحال رشد و توسعه اقتصادی کافی نیست. میتوان رشد اقتصادی داشت و جامعه نابرابر و غیرعادلانه باشد؛ بنابراین علاوه بر رشد اقتصادی، جامعه ایران باید یک «نظریه رفاه اجتماعی» داشته باشد که خود را با مناسبات اقتصاد ایران تنظیم و سازگار کند که بهشدت فقدان آن در ایران محسوس است. رشد و توسعه اقتصادی کاهش فقر و اجرای نظریه رفاه اجتماعی در ایران که میتواند نابرابری درآمدی و درنهایت نابرابری آموزشی را کاهش دهد، مستلزم پذیرش الزامات و ضرورتهای آن است که بدون تندادن به آنها رشد و توسعه اقتصادی، کاهش نابرابری و فقر و نابرابری آموزشی تحقق پیدا نخواهد کرد.»
دیدگاه تان را بنویسید