یک روزنامه زنجیرهای ضمن طرح این گزاره که «اقتصاد، علم است و دستوری اداره نمیشود»، ادعا کرد: ریشه مشکلات اقتصادی، تحریم است(!)
روزنامه آرمان در تحلیلی که ملغمهای از همه چیز است و در عین حال هیچ محتوای درستی ندارد، مینویسد «یکسال از عمر دولت سیزدهم گذشت نکته مهم و قابل تامل این است که واقعیتهای تلخ و شیرین در معرض دیدگان ملت ایران قرار دارد بنابراین پروپاگاندا و تبلیغات مثبت و منفی نمیتواند طول، عرض و ارتفاع واقعیتهای جامعه امروز ایران را کم یا زیاد کند چرا که مردم در بطن واقعیتها زندگی میکنند و با پوست، گوشت و استخوانشان واقعیتها را لمس و درک میکنند. آیا دولت سیزدهم متوجه پیامِ اعتراضات اقشار و اصناف میشود؟ اگر پیام اعتراضات را میشنود در قبال برون رفت از مشکلات وضعیت موجود چه تدابیر و راهکارهایی دارد؟ برای مثال تغییر وزیر کار، رفاه و تعاون این پیام را به جامعه داده که صدا و پیام اعتراضات شنیده شده است اما نکته مهم این است تغییر و تبدیل زمانی معنی و مفهوم واقعی میدهد که تغییر و تبدیل توامان شکلی و ماهوی باشد، چرا که تغییرات شکلی دوای درد مشکلات خرد و کلان اقتصادی و معیشتی نیست.
بنابراین مهمتر از تغییر وزرا، دولت باید نگاه خود را نسبت به مسائل راهبردی و اقتصادی اصلاح کند. دولت سیزدهم باید بپذیرد تحریمها در اقتصاد و معیشت مردم نقش مهم و اساسی بازی میکند. وقتی دولت بپذیرد تحریمها ریشه مشکلات اقتصادی و معیشتی ملت است در چنین شرایطی سیاستخارجیشان را به گونهای تنظیم میکند که به تحریمها پایان دهند. در چنین فضاییست که میتوان امیدوار بود که منشأ بیماری شناسایی شده است و به تعبیری متناسب با بیماری، درمان صورت میپذیرد.
همانطور که میدانید اقتصاد علم است بنابراین دستوری اداره نمیشود بنابراین دولت باید از تجربیات اقتصادی موفق جوامع توسعهیافته الگوبرداری کند تا بتواند به جامعه امروز ایران به صورت واقعی وعده رشد اقتصادی با درصدهای مختلف بدهد. بنابراین دولت سیزدهم متوجه باشد تا زمانی که راهبردهای کلان تجربه شده همیشگی در حوزه مدیریت سیاست خارجی و داخلی تکرار شود، مشکل اقتصاد با انتخاب فلان وزیر یا جایگزینی او با یک فرد دیگر حل و فصل
نخواهد شد».
در دقت نظر نویسنده همین بس که سالگرد انتخابات ریاست جمهوری را با سالگرد تشکیل دولت (اوایل شهریور ماه) اشتباه گرفته است. ثانیاً مدیران و حامیان دولت مدعی تدبیر تا ماههای پایانی 8 سال مدیریت خود، تقصیر مشکلات را گردن «دولت سابق» میانداختند؛ اما حالا که کمتر از 10 ماه از کنار رفتن آنها میگذرد، اصرار دارند نتایج بیتدبیریهای انباشته خود را صرفاً متوجه عملکرد دولت جدید کنند.
این طیف در حالی مشکلاتی مانند تورم را به رخ میکشند که خود، زیرساختهای قدرتمند تولید تورم را به یادگار گذاشتهاند؛ از جمله نقدینگی 9 برابر شده، کسری بودجه 480 هزار میلیاردی، بدهی 1500 هزار میلیاردی، تعطیلی تولید و رونق بیرویه واردات و قاچاق، نگاه تکبعدی به مدیریت اقتصادی و حوالت دادن راه حل همه مشکلات به برجام، تحمیل ارز ترجیحی به اقتصاد کشور و واگذاری 60 میلیارد دلار و...
نکته سوم و عجیبتر از همه این است که امروز مصائب حاصل از نگاه افراطی برجام زده، روشن شده اما نشریات زنجیرهای اصرار دارند با وجود آشکار شدن این خسارتها و مصائب، برجام را نه به عنوان امالمصائب بلکه به عنوان راهحل جا بزنند. سؤال روشن این است که اگر تحریم علت همه مشکلات اقتصادی بود و برجام قرار بود همه این مشکلات را بالمره و یکجا حل کند، چرا تحریمها در دولت برجام 8 برابر شد و به جای حل شدن مشکلات، بر حجم آنها افزود؟! چرا راه حل «امتیاز بده و رونق اقتصادی بخر»، هم طمع و زیادهخواهی و تعدیگری دشمن را افزایش داد و هم مشکلات اقتصادی را شدت بخشید. علت همان است که نویسنده اذعان میکند اما خلاف آن نسخه میپیچد. «اقتصاد، علم است». هیچ کشوری با تأکید بر واگذاری امتیاز غیرقابل بازگشت از توانمندیها و منافع قدرت، نتوانسته رونق اقتصادی را تجربه کند. بلکه تقویت توانمندیهای اقتصادی و نظامی را پشتوانه اقتدار دیپلماتیک خود قرار داده است، چیزی که در روند تنظیم و اجرای معیوب برجام، درست خلاف آن رفتار شد و ادعا کردند «برنامه هستهای (و بعداً توانمندیهای نظامی و نفوذ منطقهای) مزاحم و دردسر است»!
دیدگاه تان را بنویسید