تحلیل از چپ و راست؛
از مذاکره با سعودی تا سفر بایدن
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
حکمرانی دینی و امکان تساهل در اصول
عبدا... گنجی-مدیرمسئول همشهری در یادداشتی نوشت: «چرا گشت ارشاد دارید؟ به حکومت چه ربطی دارد طرف حجاب دارد یا ندارد؟ چرا در امر خصوصی دخالت میکنید؟ چرا فلانی دستگیر میشود؟ او که روشهای خشونتآمیز را ترویج نمیکرد. چرا درمقابل زیادهخواهی آمریکا کوتاه نمیآیید مگر نمیبینید مردم دچار مشکل اقتصادی هستند؟
در اینباره باید صادقانه با دوستان، دشمنان و ناظران سخن گفت. موضوع را زمانی میفهمیم که تصویر درستی از فلسفه حکمرانی در جامعه مسلمانی داشته باشیم. حاکمانی که فلسفه حکومت برایشان قدرت برای قدرت یا قدرت برای مواهب قدرت است، از هر آنچه موجب ناراحتی و سروصدا میشود پرهیز میکنند. چرا جمهوری اسلامی چنین نمیکند؟ برخی از بهاصطلاح نخبگان میگویند اقدامات (اقدامات ارادی) جمهوری اسلامی در راستای نابودی خودش است اما حاکمیت و اجزای آن متوجه نیستند که تیشه به ریشه خود میزنند؛ این سؤال مهمی است. کسی که حکومت را برای استفاده هزار فامیل خود میخواهد، به هرکس یا هر کشوری بهنوعی باج میدهد. یکی را آبنبات، دیگری را مسئولیت، کشوری را باج میدهد و جای دیگری عقبنشینی میکند که تاج و تخت محفوظ بماند. بعضا با افتخار میگویند کوروش وقتی وارد بابل شد به مردم گفت «بر دین خود آزاد هستید» و این را نشانه رفتار دموکراتیک کوروش یا احترام به حقوق بشر میدانند. اما شهید مطهری معتقد است اگر کوروش چنین گفته باشد پس به چه دلیل سرزمین آنان را تصرف کرد؟ آیا آرامش آنان را برای استثمار اقتصادی میخواست؟ پیامبر اسلام به کدام سرزمین رفت که هدفی جز اصلاح دین داشته باشد؟ بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند مانند حکومتهای عرفی هر صدایی را با دانپاشی و نمکریزی ساکت کند که حکومتش برقرار باشد. این سیره امیرالمومنین است. بهرغم نص، او با بیعت عمومی در قدرت حاضر شد اما در سراسر نهجالبلاغه یکبار ندارد که «ایها الناس بفرمایید من الان چهکار کنم؟» گفت با اصرار شما حکومت را میپذیرم اما براساس سنت پیامبر و کتاب خدا و عقل خود حکومت میکنم و دیدید که چگونه هزینه این راهبرد را کمتر از 5سال داد و همه عمر حکومتش در جنگ داخلی سپری شد. حال چرا روشنفکران ما نمیگویند علی(ع) درایت نداشت؟ بلد نبود هرکس را بهصورتی نمکگیر کند و حکومت را ادامه دهد؟
امام فرمود تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر آن است که آنجا یک طاغوتی میآید و طاغوت قبلی را برمیدارد و میگوید باید من باشم. امام میگوید برای ما هر دو طاغوتند و آن طاغوتی که جدید آمده است ولو اینکه آدم خوبی هم باشد به یک بُعد از انسان توجه دارد و آن بعد مادی است و سپس میگوید ما «قیامالله» کردیم. در قیامالله استفاده از مواهب عرفی حکومت برای حاکمان همانقدر زشت و ناپسند است که عدول از اصول اسلامی برای حفظ حکومت واجد نکوهش است. بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند بهقول امام «جمهوری اسلامی لفظی» و بهقول مقام معظم رهبری «جمهوری اسلامی اسمی» باشد. نمیتواند بهنام دین، خود پرچمدار فسق و فجور و مروج گناه در جامعه باشد. ممکن است آلودگانی در حکومت باشند و البته هستند، اما سیره حاکمان نمیتواند بهصورتی باشد که برای مانایی در قدرت درمقابل فساد چشمبند بزند و احتمالا تحسین هم بشنود. برای مدیریت عالی نظام از جهت ارادی کاری ندارد که مراکز فساد را همانند مراکز عبادی محترم بشمارد و از مقبولیت حداکثری برخوردار و همگان برای او کف بزنند. اما این حکومت، حکومت دینی نیست. نگاه واقعگرایانه و اصولی به ما میگوید جمهوری اسلامی نمیتواند مروج ولنگاری باشد یا آن را در حیطه عمومی تأیید کند (حوزه خصوصی امر دیگری است)، بنابراین یا باید بر اصول اسلامی در جامعهای که 99درصد آن مدعای مسلمانی دارند بایستد یا حکومت را رها و حجت را تمام نماید. اگر روزی دیدیم که مسئولان حکومت از جمهوری اسلامی صرفا به یک اسم، نام و پسوند اکتفا کردهاند، معنایش این است که قدرت به ماهو قدرت، برایشان مهم است و درمقابل هرچه برای این قدرت مشکلآفرین است، کوتاه میآیند و سازش میکنند تا در قدرت بمانند البته تاکید بر اصول اسلامی بدین معنا نیست که حاکمیت صرفا روشهای قهری را به خدمت بگیرد و روشهای تربیتی را نادیده انگارد. برخورد با مردم باید وزین و توأم با حفظ شأن آنان باشد؛ کما اینکه نمیتوان بر روی سیاسی بودن برخی نابهنجاریها چشم پوشید و صرفا آن را فرهنگی تفسیر کرد.»
انتقاد حقوقی| درباره بازداشت تاجزاده و هنرمندان
عمادالدین باقی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت:
1- خبرگزاریهای دولتی ایرنا و مهر نوشتهاند تاجزاده به اتهام «اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور» و «نشراکاذیب جهت تشویش اذهان عمومی» و مصطفی آل احمد و محمد رسول اف دو فیلمساز دیگر به اتهام برهم زدن امنیت روانی جامعه بازداشت شدهاند.
این دو اتهام در سالهای گذشته آنقدر علیه افراد منتقد تکرار و تبدیل به برچسب علیه مخالفین شده که بر اثر وفور تکرار به ابتذال کشیده شده و گویی هزاران نفر (تعداد متهمانی که بالفعل پرونده برایشان درست شده نه همه آنانکه بالقوه درمعرض این اتهام هستند) از شهروندان در پی اجتماع و تبانی و نشراکاذیب علیه حکومت هستند. ... قانون اساسی فقط اخلال عملی در مبانی نظام را برنتافته و طبق آنچه واضعین قانون اساسی هنگام بررسی اصل 24 تصریح کردهاند حتی اگر کسی در رد سیستم جمهوری اسلامی کتاب بنویسد مصداق آزادی بیان است ...
2- نکته دوم درباره بازداشت است که قطعا خلاف قانون بوده و اگر اصل بر قانون باشد عاملان نقص قانون باید تعقیب شوند. طبق ماده ۱۸۰ قانون آیین دادرسی کیفری فقط «در موارد زیر بازپرس میتواند بدون آنکه ابتدا احضاریه فرستاده باشد، دستور جلب متهم را صادر کند:
الف- در مورد جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو یا حبس ابد است.
ب- هرگاه محل اقامت، محل کسب یا شغل متهم معین نباشد و اقدامات بازپرس برای شناسایی نشانی وی به نتیجه نرسد.
پ- در مورد جرایم تعزیری درجه پنج و بالاتر در صورتیکه از اوضاع و احوال و قرائن موجود، بیم تبانی یا فرار یا مخفی شدن متهم برود.
ت- در مورد اشخاصی که به جرایم سازمانیافته و جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی متهم باشند.»
...
3- نکته سوم درباره روش بازداشت است. ساعت ۱۱ شب روز جمعه با یک تیم ۱۵ نفره به خانه تاجزاده ریختهاند درحالی که به لحاظ قانونی، حکم جلب عادی فقط در روز و ایام کاری قابل اجرا بوده و جلب سیار هم مطلقا شامل حال تاجزاده نمیشود و برای همگان محرز است که وی قطعا در صورت احضار شدن به مرجع قضایی مراجعه میکرد.
ماده ۱۸۳ قانون آیین دادرسی کیفری تصریح دارد: «جلب متهم به استثنای موارد ضروری باید در روز به عمل آید و در همان روز به وسیله بازپرس یا قاضی کشیک تعیین تکلیف شود. تبصره- تشخیص موارد ضرورت با توجه به اهمیت جرم، وضعیت متهم، کیفیت ارتکاب جرم و احتمال فرار متهم با نظر بازپرس است. بازپرس موارد ضرورت را در پرونده درج میکند.» تبصره ماده ۱۴۰ همین قانون تعریف دقیقی از روز به این شرح ارایه داده است: «روز از طلوع آفتاب تا غروب آن است.» اما در جرایم سنگین مانند سلب حیات یا قاچاق بزرگ مواد مخدر یا قاچاق انسان یا جاسوسی محرز شده (کسانی که دسترسی به اطلاعات محرمانه دولتی دارند و نوعا خود کارگزاران شاغل هستند) که بیم فرار یا تبانی وجود دارد بازپرس میتواند با ذکر دلایل، برگه جلب سیار بدهد. آیا کسی را به اتهام نشر اکاذیب یا برهم زدن امنیت روانی جامعه -حتی با فرض درستی اتهام- اینگونه بازداشت میکنند؟
گویی انگیزه این نوع اقدام علیه کنشگران سیاسی و مدنی شناخته شده و قانونگرا، نوعی غضب سیاسی است برای اینکه بگویند با شما مانند قاتلان و جاسوسان رفتار میکنیم. ....
ملاحظه:
از آنجا که ممکن است افرادی اشکال کنند که چرا نگارنده در مورد برخی از متهمان دیگر یادداشتی ننوشته است، پیشاپیش لازم میدانم توضیح بدهم 1- بازداشت تاجزاده و هنرمندان با توجه به بازتاب آن در داخل کشور فرصتی برای نقد حقوقی برخی از رویههای نادرست قضایی است. 2- موقعیت اجتماعی اشخاص متفاوت است. 3- تاکنون درصدها مورد دیگر از افرادی که حتی ناشناخته بودهاند به صورت مقاله یا نامهنگاری با مسوولان یا لایحه حقوقی، اعتراض شده است. 4- درباره کسانی که رفتار قابل پیشبینی و اطمینان از برائتشان از زدوبندهای خارجی یا با ویرانگران وجود دارد با اطمینان بیشتری میتوان سخن گفت. 5- درباره کسی چون تاجزاده که منتقد است و قانونگرایی، اصل اساسی اوست میتوان در رسانههای داخلی هم نوشت اما درباره دیگران حتی اگر برانداز باشند ما صرفا میتوانیم در مسیرهای حقوقی و قضایی دفاع لازم را انجام دهیم که چنین میکنیم.»
لبخند سه مرد لرزان مقابل دوربین
محمد صرفی در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: «پس از یک سال و نیم تلاش آمریکا برای دور نگه داشتن خود از غرب آسیا، دو روز دیگر رئیسجمهور آمریکا اولین سفر خود را به منطقه آغاز میکند. این سفر چهار روزه از ورود به سرزمینهای اشغالی آغاز شده و پس از آن «جو بایدن» راهی جده میشود تا با مقامات سعودی دیدار کند. این سفر در حالی انجام میشود که منطقه و حتی جهان، دستخوش تحولات مهم و قابلتوجهی شده است. .. در میان اهداف اعلامی و غیراعلامی این سفر، عرضه نفت حرف اول را میزند. ... بایدن امیدوار است بتواند عرضهکنندگان نفت منطقه، بهخصوص ریاض را درباره افزایش تولید و عرضه نفت متقاعد کند تا به این وسیله، قیمتهای سرکش داخلی را مهار کرده و نتیجه انتخابات پیش رو را به نفع خود رقم بزند. ... همچنین بایدن علاقهمند است با افزایش عرضه نفت، متحدان اروپایی واشنگتن را نیز از بحران انرژی نجات دهد و به این شکل خود را در قامت رهبری قوی و قابل اتکا برای غرب مطرح کند.
هدف دیگری که بایدن در این سفر دنبال میکند، همراه کردن کشورها در بلوکبندی جدید جهانی است. او از رهبران کشورهای عربی خواهد خواست به شکل صریح و روشنی در قبال پرونده روسیه و چین موضعگیری و رفتار کنند و در قبال این دو کشور به اردوگاه غرب بپیوندند. تحقق این هدف با موانع جدی روبهروست. اکنون چین با ابزار اقتصادی، روابط قوی و گرمی با اغلب کشورهای منطقه دارد و روسیه نیز نقش تازهای برای خود در تحولات جهانی تعریف کرده است. پایتختهای عربی نیز زوال آمریکا را دریافته و اگرچه همچنان به واشنگتن وابسته هستند اما میدانند که دیگر نباید همه تخممرغهای خود را در سبد لرزان آمریکا بچینند. ...
موضوع دیگر این سفر، روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی است .... آنطور که منابع آمریکایی میگویند یکی از اهداف سفر بایدن، تلاش برای نزدیک کردن بیشتر رژیم اسرائیل با متحدان منطقهای آمریکا- بهخصوص عربستان- خواهد بود. بهانه این نزدیکی مقابله با محور مقاومت به رهبری ایران است. محوری که موجودیت رژیم اسرائیل و منافع آمریکا را با تهدیدهای جدی روبهرو کرده و جبههبندی جدیدی را در منطقه رقم زده است. آمریکا میکوشد خود را متعهد به امنیت متحدان منطقهای خود جلوه دهد اما تحولات چند سال اخیر نشان میدهد، این کشور حتی قادر به حفاظت کامل و قابل قبول از خود و منافعش در منطقه هم نیست، چه رسد به دادن تضمین به دیگران. ...
موضوع مهم دیگر بایدن در این سفر، ایران خواهد بود. مذاکرات در دوحه به دلیل باجخواهی مسلم آمریکا شکست خورد و دورنمای روشنی نیز ندارد. آمریکاییها در عمل «پلن ب» ندارند و تمام کارتهای خود را رو کردهاند. لفاظی و تهدید درباره گزینه نظامی و یا همکاری با رژیم صهیونیستی برای خرابکاری مستقیم در ایران یا درگیری با متحدان منطقهای نیز، چیزی را عوض نمیکند و صرفاً تنشها را در منطقه افزایش خواهد داد و بیش از پیش آمریکا را در باتلاق فرو خواهد برد و این آخرین چیزی است که دولت متزلزل بایدن در شرایط کنونی به آن نیاز دارد.
پیگیری طرح دفاع هوایی مشترک علیه محور مقاومت، مسئله دیگری است که برخی برای این سفر مطرح میکنند. ...
با در نظر گرفتن مجموعه شرایط فعلی، همانطور که تحلیلگران آمریکایی نیز اذعان دارند، سفر بایدن به منطقه نمیتواند دستاورد قابل توجه عملی و ملموسی داشته باشد و چیزی بیش از ثبت لبخندهای قلابی در عکسهای یادگاری مقابل دوربینها نخواهد بود. البته که وضعیت متزلزل بایدن، لاپید و بنسلمان بهگونهای است که همین عکسهای یادگاری هم برای آنها دستاورد محسوب میشود.»
توسعه تهران و بحران آب
مهدی زارع در سرمقاله امروز «شرق» نوشت: « 16 تیر 1401 سازمان آب منطقهای تهران اعلام کرد حجم ذخیره آب سدهای تأمینکننده آب شرب استان تهران در حال حاضر 622 میلیون مترمکعب است که در مقایسه با ذخیره 756 میلیون مترمکعبی روز مشابه سال گذشته، ۱۳۳ میلیون مترمکعب کاهش را نشان میدهد. میزان ورودی آب سدهای پنجگانه استان، از ابتدای سال آبی جاری تاکنون، به حدود 980 میلیون مترمکعب رسیده که این مقدار در مدت مشابه سال آبی گذشته بیش از هزارو 203 میلیون مترمکعب بوده و نسبت به مدت مشابه سال گذشته 19 درصد کاهش یافته است. از ابتدای سال آبی (ابتدای مهر سال 1400) تاکنون بیش از 180.1 میلیمتر بارندگی در حوزه استان تهران ثبت شده که این مقدار نسبت به 266.4 میلیمتر بارندگی در مدت مشابه سال قبل، کاهش 32درصدی را نشان میدهد. کمبود آب، در شرق استان تهران با حفر چاههای جدید، بهسازی چاههای قدیمی، افزایش برداشت آب از سد لتیان و مدارکردن تصفیهخانههای اضطراری، به صورت موقت برطرف میشود. در غرب استان تهران، در شهرهای پرند، نسیمشهر و اسلامشهر، برای حل مشکل کمبود آب، علاوه بر افزایش تولید ۶۰۰لیتری ناشی از بهسازی چاهها و حفر چاههای جدید در آن محدوده و اجاره چاههای جدید، حدود هزار لیتر بر ثانیه آب از تهران به این شهرها انتقال مییابد. جمعیت تهران در افق ۱۴۱۰ دو میلیون نفر افزایش خواهد یافت. پیشبینیها حاکی از آن است که تا سال ۱۴۱۰، ۵۸۰ هزار نفر به جمعیت پردیس، یک میلیون نفر به منطقه ۲۲ تهران و ۵۰۰ هزار نفر در حواشی تهران به جمعیت اضافه میشود و این موضوع بحران آب را جدیتر میکند. میزان مصرف فعلی شهر تهران سالانه یکمیلیاردو ۵۰ میلیون مترمکعب است. میزان مصرف آب در تهران تقریبا دو تا ۲.۵ درصد در هر سال رشد دارد و طبق آخرین آمار این استان در حال حاضر بالاترین رکورد «تولید آب» را تجربه میکند که این مقدار حدود ۴۳ هزار لیتر در ثانیه است.
آخرین دادههای جمعآوریشده از شهرهای اقماری تهران نشان میدهد زمین در برخی مناطق، به دلیل فرونشست زمین که با افزایش بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی تشدید شده، در حال ترکخوردن است. بیشینه مقدار فرونشست زمین در دشتهای ورامین، ری، تهران، شهریار و معینآباد به ترتیب به 13، 25، 7، 36 و 25 سانتیمتر در سال میرسد. مناطق 16، 17، 18، 19 و 20 تهران که بخشهای مرکزی و جنوبی پایتخت را در بر میگیرند، در مقایسه با منطقه شمالی بیشتر در معرض فرونشست زمین هستند.
تهران و پیرامون آن تنها دو درصد از منابع آبی کشور و بیش از 20 درصد جمعیت را در خود جای دادهاند. مصرف آب در پایتخت بیش از یک میلیارد مترمکعب در سال است که یکسوم آن از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود. سرعت مصرف آب زیرزمینی بسیار سریع است و نمیتوان آن را بهطور طبیعی دوباره پر کرد. بیش از 50 سال قبل آب زیرزمینی تهران از طریق قناتها قابل دستیابی بود.
نشت قدیمی سیستم توزیع آب در زیر شهر تهران مشکل مهم دیگری است. شادروان مهندس مهدی بازرگان در سال 1331 در زمان دولت زندهیاد دکتر محمد مصدق مسئول احداث شبکه لولهکشی آب تهران شد و آن را به ثمر رسانید. به دلیل آنکه بخشهایی از شبکه توزیع آب تهران از اوایل دهه 30 شمسی -حدود 70 سال قبل- قدمت دارد، نشتی بین 10 تا بیش از 40 درصد آب جاری تهران گزارش میشود. ضربات و ارتعاشات مداوم تونلهای حفاری در عمق زمین برای گسترش شبکه مترو به گفته کارشناسان شهری از دیگر عوامل افزایش احتمال فرونشست زمین است. چنین روندی به توسعه تخریب سفره آب زیرزمینی در محدوده تهران، آلودهترشدن آن و البته فرونشست در مناطق بیشتری از تهران و با میزانی بیش از قبل میانجامد که تخریب تدریجی زیرساختها و ساختمانهای تهران را موجب میشود.»
نقطهزنی مسائل حوزه رفاه و تأمین اجتماعی
میرهاشم موسوی، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشت: «ضمن تبریک فرا رسیدن هفته تأمیناجتماعی – 20 تا 26 تیرماه – و گرامیداشت تقارن فرخنده این هفته با دوعید بزرگ مسلمانان جهان، لازم به یادآوری است سازمان تأمیناجتماعی که مهمترین سازمان در نظام بیمه اجتماعی و بازنشستگی کشور است، بالغ بر 45 میلیون نفر از اقشار مختلف مردم را تحت پوشش خدمات متنوع بیمهای و درمانی خود دارد؛ سازمانی که بزرگترین سازمان اجتماعی و مردمنهاد کشور است و به اتکاء منابع حاصل از مشارکت شرکای اجتماعی، وظیفه خطیر صیانت از معیشت و سلامت اقشار مولد جامعه و خانواده تحتتکفل آنان را بر عهده دارد.
در این سازمان، تلاش برای بازسازی ساختاری، رفع موانع خدمت و نیز توسعه و تسهیل شیوههای ارائه خدمات متنوع بیمهای و درمانی، از ابتدای کار دولت مردمی و انقلابی و استقرار تیم مدیریتی جدید در سازمان تأمیناجتماعی بر مبنای سه راهبرد کلان «تحول، تحقق عدالت و ارتقای اعتماد» آغاز شده و خرسندیم نتایج و ثمرات این تلاشها در حوزههایی مانند توسعه پوشش بیمهای با اولویت بیمه زنان خانهدار، دختران و دانشجویان در قالب طرح بیمه فراگیر خانواده ایرانیان، پوشش هزینههای درمان ناباروری، توسعه امکانات و مراکز ارائه خدمات درمانی با اولویت مناطق کمتربرخوردار، توسعه و تکمیل طرح نسخه الکترونیک، هوشمندسازی خدمات و... نمایان شده است.
ما در سازمان تأمیناجتماعی با الهام از اصول مصرح در قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این باوریم، آسایش و رفاه اجتماعی، حقی است همگانی و تضمینی که بخش مهمی از آن میتواند و باید در سایه تلاش و کوشش نیروهای مولد جامعه و به اتکای سرمایهگذاری در عرصههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، ایجاد اشتغال، ارتقای درآمدهای ملی و بازتوزیع عادلانه و عزتمدارانه آنها از طریق بیمههای اجتماعی و تأمیناجتماعی محقق شود. بیشک تقویت هرچه بیشتر این سازمان و رفع برخی دغدغهها در زمینه تعادل منابع و مصارف آن، در ارائه خدمات مطلوبتر به ذینفعان، حمایت مؤثر از نیروهای مولد جامعه و فراهم شدن بستری امن و آرام برای توسعه تولید داخلی مؤثر است.
مدیران و کارکنان این سازمان برای غلبه بر دشواریهای ناشی از عدم توازن میان منابع و مصارف، ضمن توکل به عنایات الهی، خود را نیازمند مساعدت و یاری همه مسئولان دلسوز در دولت خدمتگزار و مجلس محترم و سایر نهادهای قانونگذار و تصمیمساز در کشور میدانند و امید داریم با توجه به ابلاغ سیاستهای کلان این حوزه در ابتدای سالجاری توسط رهبری؛ هفته تأمیناجتماعی امسال، نقطهعطفی در توجه هر چه جدیتر به اهمیت مأموریتهای خطیر این سازمان و ضرورت تقویت روزافزون حوزه بیمههای اجتماعی باشد.
مدیران و کارکنان سازمان تأمیناجتماعی وظیفه خود میدانند در آستانه 25 تیرماه، روز تأمیناجتماعی، با گرامیداشت یاد و خاطره همه کسانی که طی دههها خدمتگزاری صادقانه، در مسیر تعالی و توسعه این سازمان و ارتقای سطح خدمات آن تلاش و مجاهدت کردند، بار دیگر بر پیمان خود برای جلب رضایتمندی نیروهای مولد دیروز و امروز کشور تأکید کرده و ضمن کوشش برای رفع کاستیها و مشکلات ناخواسته و ناگزیر، متعهد میشوند که در تلاش برای غلبه بر چالشها، به صورت خستگیناپذیر لحظهای از پای ننشسته و از هیچ تلاشی در جهت خدمتگزاری و صیانت از حقوق خانواده بزرگ و ۴۵ میلیون نفره تأمیناجتماعی، دریغ نورزند؛ انشاءالله...»
«سکوت» را تمرین کنیم
مجید ابهری آسیبشناس در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «زمانیکه در جلسهای فردی در میان حرفهایش به پریشان گویی وآسمان و ریسمان بافی مشغول میشود با سررفتن حوصله مخاطبان دوست و همراهش به وی میگویند: «برادر حرف زدن بلد نیستی؛ سکوت کردن که بلد هستی.» گاهی برخی از ما حتی هنر سکوت را نیز بهدرستی بلد نیستیم. اکثر ما در جلسات مختلف مشاهده کردهایم که برخی به هرقیمت، حرف زدن را برای خود مرتبه نخست بهحساب میآورند. از نگاه رفتارشناسی اجتماعی برخی از افراد سکوت را برای خود و جایگاهشان شکست و ناکامی تلقی کرده و خودشان را همواره موظف به حرف زدن میدانند. برای آنها اصلا عواقب سخن نسنجیده، ارزش و محلی از عنایت ندارد و به همین جهت بر اساس شنیدهها و خواندهها، اظهار فضل آنها نه تنها؛ جامعه را ملتهب میکند. نظریه پردازیهای دور از منطق از اصلیترین مبانی کشش به مطالب شاد بوده و بر اهل آن چندان دارای اهمیت نیست که بر مخاطبان آنها چه خواهد آمد. با ایراد و اشکال نه تنها سخن ارزشی ندارد و مشکلی حل نمیکند، بلکه بر انباشت دشواریها افزوده خواهد شد. دلسوزان مردم و کشور بهجای نظریه پردازی برای حل مشکلات راهحل ارائه دهند. بارها در مورد گرانیها گفته و نوشته شده، آلودگیهای تنفسی این اصلیترین حقوق طبیعی هر انسان (نفس کشیدن) را مشکل کرده است. این مشکلات آشکارتر از آفتاب هستند. از روزگار پیروزی انقلاب اسلامی در دفعات و مراحل مختلف و بر اساس فرضیات، فرهنگی و سیاسی مهاجرتهای هدفمند و بیهدف صورت گرفتهاند. زمانیکه یک مدیر هنوز مفهوم ۵ به اضافه یک را بهدرستی نمیداند و در مقابل رسانهها آنرا تفسیر میکند، باید به چه کسی شکایت برد؟ افرادی که اینگونه کج سلیقگیها را مشاهده میکنند، چه تفکر و واکنشی باید بروز دهند. نکته تاسف انگیزتر بعدی اینکه گاهی خبرنگاران با فیلم و تصویر، شکار لحظهها کرده و گاه تصاویری بهدست میآورند که موجب تاسف دوستان میشود. مدیر یا مسئولی در حال چرت زدن یا بازی با گوشی همراه و تماشای برخی از عکسها و فیلمها دیده میشوند. واقعا این افراد نمیدانند یا مایل نیستند بدانند که رفتارهای مسئولان زیر ذرهبین است؟ چندی پیش یکی از اعضای شورای شهر در جلسه رسمی در یکی از شهرهای درحال ساختن موشک کاغذی در تله تصویری افتاده ودر توجیه کار خود این حرکت را تیک عصبی خود قلمداد کرده بود. ایشان اصلا معنی تیک عصبی را به عنوان یک سندروم عصبی نمیدانستند و گرنه شاید اصلا بهکار نمیبردند. گاه توجیهات برخی از افراد بارز عذر بدتر از گناه میگردد. و در نهایت اینکه اگر بعضی از ما حرف زدن بلد نیستیم لااقل سکوت را تمرین کرده یا بیشتر تمرین کنیم.
هیچکس شما را از خواب بیدار نخواهد کرد!
حنیف غفاری در سرمقاله «رسالت» نوشت: «طی روزهای اخیر، مقامات غربی در حال مخابره سیگنالهای متناقضی در قبال توافق هستهای و روند مذاکره با ایران هستند. بیانیه اخیر واشنگتن و تروئیکای اروپایی در خصوص آخرین تحولات برجام،بهوضوح نشان میدهد که بازیگران غربی بار دیگر به مارس ۲۰۲۲ ( زمان برگزاری آخرین دور مذاکرات در وین ) بازگشتهاند. بر اساس این بیانیه جدید، وزرای خارجه آمریکا و سه کشور اروپایی در بیانیهای خواهان رویکرد مثبت ایران نسبت به توافقات بهدستآمده در مذاکرات احیای برجام شدند! فراتر از آن، دیپلماتهای غربی مدعی شدهاند که اصرار ایران بر ارائه تضمینهای اعتباری و رفع محدودیتهای غیر برجامی متعارض و مزاحم در مسیر رفع عملیاتی تحریمهای ضد ایرانی ،مصداق زیادهخواهی و طرح مطالبات فرابرجامی محسوب میشود. جمهوری اسلامی ایران بارها پاسخ این ادعاهای نخنما و هدفمند را داده است!مقامات غربی موظف هستند محدودیتهایی که با برچسبهای غیر برجامی علیه کشورمان وضعشده و در تعارض با رفع عملیاتی تحریمهای برجامی کشورمان میباشد را برطرف سازند. این محدودیتها پس از خروج ترامپ از برجام وضعشده و قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی ادعایی آمریکا ( موسوم به FTO ) نیز یکی از این موارد محسوب میشود. حفظ این محدودیتها به معنای نقض ماده ۲۹ توافق برجام خواهد بود. مطابق این ماده، آمریکا و اتحادیه اروپا نباید بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، اقدامی را در ممانعت از رفع عملیاتی تحریمها علیه کشورمان صورت دهند. بازیگران غربی درصدد هستند در بین دو گزاره « بازگشت واقعی به برجام» و » ادامه مسیر قبلی »، گزاره سومی به نام “«بازگشت غیرعملیاتی به برجام» را خلق کنند.آمریکا و تروئیکای اروپایی تصور میکنند که با القای مطالبات عملیاتی و حقوقی ایران بهمثابه « مطالبات فرابرجامی»، قادر به خلق این گزاره سوم خواهند بود. واشنگتن و تروئیکای اروپایی از مرحله خبط تاکتیکی عبور کرده و دچار نوعی خبط محاسباتی و راهبردی شدهاند. ثمره و خروجی این خبط، قطعا محدود و موقت نخواهد بود!
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی ایران هرگز بازگشت غیرعملیاتی غرب به توافق هستهای و رفع قطرهچکانی تحریمها را برنمیتابد. هر بار مذاکرات در وین یا دوحه برگزارشده،تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان بر روی این قاعده و مشتقات آن ( خطاب بهطرف مقابل) تاکید کرده است. در این معادله، صدور بیانیههای متعدد قطعا نمیتواند برای غرب و طرفداران احیای غیرواقعی برجام راهگشا باشد! صورتمسئله کاملا مشخص است. دولت بایدن و شرکای اروپایی واشنگتن خود را بهصورت عامدانه به خواب زدهاند تا بلکه «گذشت زمان» منجر به عدول ایران از خطوط قرمز کشورمان در مذاکرات احیای برجام شود. بهتر است بازیگران غربی آگاه باشند که اگر ایران قصد عدول از بایستههای احیای عملیاتی برجام را داشت، این اقدام را در همان ماه مارس ۲۰۲۲( اسفندماه ۱۴۰۰) صورت میداد.از سوی دیگر، صدور بیانیهها و مواضع تکراری بهوضوح نشان میدهد که دیپلماتهای پرادعای غربی خود را در مذاکرات بهصورت عامدانه به خوب زدهاند. آنها اطمینان داشته باشند که هیچکس آنها را از این خواب خودساخته بیدار نخواهد کرد و ایران نیز کمترین تلاشی در این مسیر نمیکند! غرب زمانی متوجه آثار و تبعات این بازی ناشیانه و نامتوازن خود در عرصه سیاست خارجی خواهد شد که دیگر قدرت انتخابی میان دوراهی «آگاهی» و « جهل» نخواهد داشت!»
وسط مذاکرات با سعودی به یاد شهدای منا هم باشید!
محمدجواد اخوان در سرمقاله «جوان» نوشت: «چند سالی است که موسم حج و خصوصاً عید سعید قربان برای جمعی از هموطنان ما یادآور فاجعه تلخ منا است؛ فاجعهای که طی آن بیش از ۷ هزار نفر از حجاج در سرزمین منا گرفتار حادثهای مشکوک شدند و در اثر ازدحام و فقدان امدادرسانی مناسب، در حالت احرام به شهادت رسیدند. سهلانگاری و بیتفاوتی مأموران سعودی در برخورد با این فاجعه هم به گفته شاهدان عینی و هم به شهادت فیلمها و تصاویر موجود، مسلم و محرز است. تصاویر شهدای فاجعه نشان میدهد تعداد زیادی از آنها با لبان خشکیده و عطشان دعوت حق را لبیک گفتهاند و این مطلب با توجه به دمای ۴۳ درجهای روز فاجعه در سرزمین حجاز معنا و مفهوم خاص خود را مییابد. علاوه بر اینها گروههای امدادی و پزشکی ایرانی از همان ساعات اولیه وقوع این فاجعه، برای کمک به حال مجروحان این حادثه و پس از آن در بیمارستانهای سعودی حاضر شدند تا نهتنها به حجاج ایرانی بلکه تا حد امکان به مجروحان سایر کشورها نیز خدمترسانی کنند، اما با ممانعت مسئولان سعودی مواجه شدند. همچنین دستور مسئولان سعودی مبنی بر جمعآوری دوربینهای مداربسته در محل وقوع فاجعه منا نیز بر عمق شائبهها در خصوص ماهیت این حادثه میافزاید.
حادثه منا، خونبارترین و مرگبارترین فاجعه تاریخ حج ابراهیمی است و نکته قابلتأمل آن است که این حادثه در عصر رسانهها و ارتباطات رخ داده، با اینحال در بسیاری از نقاط دنیا و حتی در کشورهای غربی، آنگونه که بایدوشاید دیده و شنیده نشد. این بدان معناست که فشار لابیهای پنهان و آشکار سعودیها و متحدانشان و نیز تطمیع رسانهها با پترودلارهای سعودی، عملاً فاجعه را به سانسور کشانده است. از سویی، از جمله حقوق کنسولی متعارف شناختهشده، دسترسی به اجساد و اجازه انتقال آنها به کشور متبوع است. بااینحال در روزهای نخست، بنای سعودیها بر آن بود که کل ابدان شهدای منا را بدون سروصدای رسانهای در مکه به خاک بسپارند و مستندات موجود نشان میدهد در روزهای نخست نیز فاز اول این تصمیم اجرایی شده و شتابزده چند صد تن از پیکرهایی که به دلیل نگهداری نامناسب و غیراصولی در کانتینر نگهداری میشد، به خاک سپرده شدند. پس از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی به سعودیها، در خصوص عمل به وظایف خود در قبال پیکر شهدا، ناگهان ورق برگشت و آنها مجبور به پذیرش نظر مسئولان ایرانی و خانوادههای شهدا شدند و البته با فرازوفرود زیادی پیکرها را به جمهوری اسلامی ایران تحویل دادند.
اکنون بعد از گذشت هفت سال به بهانههایی همچون قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و سعودی، هیچگونه پیشرفتی در پیگیری حقوقی این دو فاجعه و شهدای آن مشاهده نمیشود. جالب این است که بهرغم آنکه در طول سالهای گذشته حاکمان بدطینت ریاض، هر روز خباثت خود را علیه ملت ایران بیشتر به نمایش گذاشته و از هیچ تلاشی برای ضربهزدن به کشورمان فروگذار نکردهاند، خبرهایی از مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم میان ایران و عربستان شنیده میشود، بیآنکه خبری از پیگیری حقوقی فاجعه منا حداقل در اثنای این گفتگوها باشد. به مسئولان ذیربط در وزارت امور خارجه و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی این نکته را باید یادآور شد که فاجعه منا و حقوق ۴۶۰ نفر ایرانی قربانی آن یکی از مهمترین پروندههای موجود میان ایران و عربستان است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. مطالبه تشکیل کمیته حقیقتیاب بینالمللی با حضور ایران و پذیرش قصور و تقصیرهای عربستان سعودی کف مطالبات ماست. کاش دیپلماتهای ما وسط مذاکرات چند لحظهای هم به یاد شهدای مظلوم منا بیفتند!
بار دیگر ضرورت توجه به حقوق این شهروندان مظلوم ایرانی را به مسئولان وزارت امور خارجه، سازمان حج و زیارت و بنیاد شهید یادآور شده و این نوشتار را با گرامیداشت شهدای مظلوم فاجعه منا و با تذکر از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی پایان میبریم که چند سال پیش در دیدار کارگزاران و مسئولان حج فرمودند: «فاجعه مسجدالحرام و منا در سال ۹۴ [هم]این قضیه فراموششدنی نیست؛ این باید حتماً تعقیب بشود، دنبال بشود، مجموعه و هیئت حقیقتیاب با حضور مدّعی اصلی - که جمهوری اسلامی است- باید تشکیل بشود، باید به مجامع بینالمللی مراجعه بشود، از هرجایی که ممکن است باید کمک گرفته بشود تا احقاق حق بشود؛ اینجا ظلم بزرگی انجام گرفت... این، مطالبه لازم دارد؛ این، دنبالگیری لازم دارد؛ از دنبالگیری از این قضیه خسته نشوید. دنبال کنید، بخواهید. مسئولان محترم - چه در بعثه، چه در سازمان حج، چه در دستگاههای ذیربط، وزارت خارجه، قوه قضائیه و دیگران- باید قضیه را دنبال بکنند.»
دیدگاه تان را بنویسید