تحلیل از چپ و راست؛
میدان مبارزه
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
میدان مبارزه کجاست؟
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله «رسالت» نوشت: «مقام معظم رهبری در سیوسومین سالگرد ارتحال امام فرمودند: امام (ره) رهبری بزرگترین انقلاب تاریخ بشر را به عهده داشت. سرانگشت رهبری امام (ره) همیشه «میدان مبارزه» را مشخص میکرد. امام (ره) به مردم میگفت: «میدان کجاست» بعد فرمودند: نقشه و مکتب درست است راهرو گاهی مسیر را غلط میرود ما در همه سرفصلهای توسعه موفق بودیم. مگر جاهایی که مسیر را غلط رفتیم.
حکمرانی نبوی به قرائت علی (ع) و فرهنگ اهل بیت (ع) سه مبنا دارد:
۱- حرکت بر محور حق و گریز از باطل
۲- بسط و توسعه عدالت
۳- رضایت عامه
در یک جامعه دینی باید دین و اخلاق براساس فرهنگ وحی و رهنمودهای پیامبر اعظم (ص)
تبیین و ترویج شود. بر این مبنا صدق ، امانتداری و تعهدات فردی و جمعی در حکمرانی نهادینه شود.
حرکت حکمرانان باید در مسیر اجرای عدالت باشد به طوری که مردم احساس عدالت کنند. شاید احساس و ادراک عدالت مهمتر از بحث خود اجرای «عدالت» باشد. از دل این ادراک «کارآمدی» حکومت آشکار میشود. ... دولت آقای رئیسی با درک حکمرانی علوی و نبوی در مسیر اجرای عدالت و رضایت عامه حرکت میکند. اما دشمن با تحمیل یک جنگ نرم در حوزه های گوناگون مدام در درک مردم از «حق» اخلال میکند!
دشمن با سوزن بانی تحریمها و نفوذ جریان ارتجاع در بدنه مدیریتی کشور به طور منظم انقلاب را در تحقق عدالت و توسعه دچار چالش میکند . دشمن با کوچکنمایی پیشرفتها و بزرگنمایی مشکلات، رضایت عامه را هدف قرار داده است و با جنگ رسانهای نمیگذارد مردم حقایق انقلاب و دستاوردهای جمهوری اسلامی را ببینند. ... خداوند در چند جای قرآن به مؤمنین فرموده است: پا جای گامهای شیطان نگذارید. امروز تمام زور ارتش رسانهای غرب روی این «معنا» متمرکز است که با دروغ و تهمت، تحریف و وارونهگویی «حس بدبختی» و «حس نگون بختی» را به جامعه به صورت یک ویروس تزریق کند.
ما در عصر «فقد دروازهبانی خبر» زندگی میکنیم. هرکسی هر چیزی را هر طور خواست میگوید و هیچ حساب و کتاب حقوقی در میان نیست. ما در وسط معرکه «جنگ روایتها» قرار داریم. قرار است نتیجه این جنگ به روایت دشمن «جابهجایی جلاد و شهید» صورت گیرد.
دشمن به «خبر» به عنوان یک «صنعت» نگاه میکند. صنعتی که تولید آن «تحیر» ، «وحشت» ، «ابهام» ، «شگفتی» و یأس است. میگویند مردم ایران را باید در اقیانوسی از اخبار «بد» گرفتار کرد تا آنقدر دست و پا بزنند و مواهب انقلاب اسلامی را فراموش کنند.
اینکه امروز مقام معظم رهبری پرچم «جهاد تبیین» را برافراشتهاند باید زیر این پرچم جمع شویم و پاسخ خود را از این سؤال که « میدان مبارزه کجاست؟» در همین محدوده پیدا کنیم.
خلاصه بیانیه ۶۱ اقتصاددان درباره اوضاع اقتصادی کشور که ۴۰ تن از آنان همان جماعتی بودند که از سیاستهای اقتصادی دولت روحانی حمایت میکردند، دادن آدرس غلط در مورد «میدان مبارزه اقتصادی کجاست؟» بود! این بیانیه نوعی همصدایی با قطعنامه شورای حکام آژانس و همصدایی با تحریمها بود!
خلاصه بیانیه مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت سیوسومین سال ارتحال حضرت امام (ره) دادن آدرس غلط در مورد «میدان مبارزه سیاسی کجاست؟» بود.
خلاصه بیانیه برخی سلبریتیها تحت عنوان «تفنگ را زمین بگذار» دادن آدرس غلط در مورد پرسش «میدان مبارزه مقولات امنیتی کجاست؟» بود! متأسفانه برخی از این امضاکنندگان یا از روی جهالت یا غفلت و یا خیانت «قلم» و «حنجره» خود را به دشمن در جنگشناختی اجاره دادهاند و به ملت خود پشت کردهاند و مشغول جابهجایی آدرس «جلاد و شهید» هستند!
این جماعت دستاندرکار تخریب سازه سرمایه اجتماعی دولت و نظام انقلابی و بازگشت «ارتجاع غرب» و بازگشت سلطه امپریالیسم آمریکا به کشور هستند، چوب آن را در دنیا خواهند خورد و در آخرت هم از مجازاتهای الهی بینصیب نخواهند بود.
مقام معظم رهبری طی یک دهه گذشته «میدان اصلی مبارزه» را اقتصاد مقاومتی و تأمین معیشت مردم قرار داد. میدان مبارزه امروز اهتمام به افزایش «تولید ملی» و بالابردن بهره وری و خنثی کردن تحریم های ظالمانه است.
دشمن در این میدان اخلال می کند و جریان ارتجاع را بازی می دهد و با همین بیانیه ها آنها را به کار می گیرد.نیروهای انقلاب، قوای سه گانه به ویژه دولت باید در این میدان دست به ماشه و به هنگام حضوری مداوم داشته باشند.»
شطرنج پیچیده سیاست در عراق
سیدرضی عمادی در یادداشتی برای روزنامه «خراسان» نوشت: «کشمکشهای سیاسی در عراق بر سر انتخاب نخست وزیر این کشور و تشکیل دولت، همچنان ادامه دارد. سلسله رایزنیها و گفت وگوهای سیاسی میان سران هیئت هماهنگی شیعی با رهبران جریان صدر به ریاست «مقتدی صدر» نیز تاکنون هیچ نتیجهای به دنبال نداشته است. همین مسئله، آینده سیاسی عراق را آن هم با گذشت 9 ماه از انتخابات در هالهای از ابهام قرار داده است. هفته گذشته نیز مقتدی صدر از تمامی نمایندگان منتسب به خود که بزرگترین فراکسیون پارلمان عراق را با ۷۳ نماینده تشکیل میدادند، خواسته بود تا خود را برای استعفا آماده کنند و زمانی که او دستور میدهد این استعفاها را تقدیم کنند. یک شنبه شب، محمد حلبوسی، رئیس پارلمان عراق در توئیتر خبر داد: «متاسفانه با بیمیلی و اکراه درخواست برادران و خواهرانمان، نمایندگان جریان صدر را برای استعفا دریافت کردهایم.» ساعاتی پیش از اقدام نمایندگان جریان صدر به استعفا، رهبر این جریان نیز بار دیگر با صدور بیانیه و ایجاد فضاسازی، الحشدالشعبی را به دخالت در سیاست و تجارت متهم کرد. طبیعی است که جریانهای سنی عراق، کردها و برخی شیعیان از جمله جریان صدر و به بیان دیگر، عمده گروههایی که حشد را به غلط یا درست در زمین نوری المالکی یا ایران میبینند، راضی به ادامه حیات آن بهعنوان یک شاخه نظامی مستقل از ارتش و نیروهای امنیتی نیستند. واقعیت این است که در عراق امروز، ایجاد واگرایی میان نیروهای سیاسی نزدیک به حشد و دیگر گروههای سیاسی شیعی به طور جدی در دستور کار قرار گرفته و تلاش میشود مقاومت عراق به عنوان مهمترین عامل نابسامانی سیاسی و مشکلات اقتصادی این کشور معرفی شود اما اکنون و با امضای استعفای نمایندگان جریان صدر توسط رئیس پارلمان، این سوال مطرح میشود که سناریوهای پیش روی صحنه سیاسی عراق چیست؟ سناریوی نخست این است که امکان بازگشت نمایندگان جریان صدر به پارلمان عراق وجود دارد. از یک سو، منابع آگاه در کمیسیون انتخابات عراق بیان کردند این کمیسیون هنوز سندی رسمی مبنی بر استعفای نمایندگان جریان صدر دریافت نکرده است. از سوی دیگر، سابقه دارد که محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان با استعفای برخی از نمایندگان موافقت کرده اما این نمایندگان درخواست بازگشت دادهاند و الحلبوسی نیز پذیرفته است. سناریوی دوم این است که نمایندگان جریان صدر انصراف قطعی دهند. در این صورت، مطابق قانون اساسی عراق، 73 کرسی این پارلمان به افرادی تعلق خواهد گرفت که در حوزههای انتخابیه خود حائز بیشترین آرا شده بودند. از آن جایی که نمایندگان جریان صدر در حوزههای انتخابیه شیعیان عراق رقابت کرده و به پارلمان راه یافته بودند و مهمترین رقبای آنها نیز از میان دیگر گروههای شیعی بودند بنابراین، کرسیهای نمایندگان مستعفی نیز به نامزدهای شیعی تعلق میگیرد که عمدتاً از نامزدهای چارچوب هماهنگی شیعه هستند. در این صورت، چارچوب هماهنگی شیعه باید تلاش کند از طریق ائتلاف با دیگر گروهها، زمینه خروج از بن بست سیاسی را فراهم کند. اگر در تحقق این هدف ناکام بماند، عملاً زمینه برای برگزاری انتخابات دیگر فراهم خواهد شد. سناریوی سوم این است که با پیوستن نمایندگانی دیگر به موج استعفا، این استعفاها مقدمه انحلال پارلمان و برگزاری مجدد انتخابات باشد. در این صورت، دولت مصطفی الکاظمی همچنان تا زمان برگزاری انتخابات جدید به فعالیت خود ادامه خواهد داد. سناریوی چهارم این است که مقتدی صدر تلاش کند از اهرم تظاهرات خیابانی علیه رقبای خود بهره گیرد و در واقع، استعفاها مقدمه بیثباتی در عراق باشد. پیش از این نیز بارها رهبر جریان صدر از به خیابان کشاندن مردم برای اعمال فشار بر دولتها و تأمین اهداف خود بهره گرفته است. اکنون نیز برخی از تحلیلگران معتقد هستند مقتدی صدر سعی دارد بنبست سیاسی را به صحنه خیابان بکشاند و رقبا را تحت فشار مردمی قرار دهد و اهداف خود را تأمین کند. به نظر میرسد با اقدام صدر صحنه سیاسی عراق پیچیدهتر و اختلافها عمیقتر خواهد شد زیرا از یک سو برگزاری انتخابات مجدد پارلمانی مطلوب متحدان صدر از جمله جریان التقدم وابسته به محمد الحلبوسی نیست و حتی ممکن است ریاست وی بر پارلمان عراق به خطر بیفتد و از سوی دیگر، بعید است تظاهرات خیابانی به تأمین اهداف صدر و متحدانش منجر شود و رقبا در مقابل این تاکتیک صدر تسلیم شوند. اگر استعفاها اجرایی شود و نمایندگان جایگزین وارد پارلمان شوند و چارچوب هماهنگی موفق به تشکیل کابینه شود نیز مقتدی صدر و هواداران وی در نقش اپوزیسیون ظاهر میشوند و سعی میکنند به اشکال مختلف ناکارآمدی کابینه را ثابت کنند که این نیز موجب شدیدتر شدن مشکلات در عراق خواهد شد. عراقی که علاوه بر بن بست در روند سیاسی اش، با شرایط وخیم اقتصادی نیز دست و پنجه نرم میکند و همه اینها زمینه ساز افزایش تحرک گروههای تروریستی مانند داعش خواهد شد. بنابراین احتمال رشد دوباره جریانات سلفی-تکفیری و شاخههای تروریستی آن در عراق نیز وجود دارد.»
سرنوشت نامشخص برجام
محمدجواد جمالی نوبندگانی عضو سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «مذاکرات هستهای در وین خیلی وقت است که پیش نرفته و حالا که آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم این رویه غیردوستانه را پیش گرفته و قطعنامه داده هم وضعیت بدتر به نظر میرسد. همزمان با پیچیدهتر شدن موضوع هستهای ایران اما شاهدیم که برخی از تحلیلگران و رسانههای در پی شرح چرایی رسیدن به این وضعیت برآمدهاند و بعضا هم خطای تحلیلی دارند یا عامدانه آدرس غلط میدهند. علل مختلفی مثل بیاعتمادی که آمریکا ایجاد کرد، بیتصمیمی بایدن، فشار رژیم صهیونیستی و... سبب شد که مذاکرات در وضعیت فعلی باشد. یکی از موانع اصلی اقدام ترامپ و خروج از برجام است. او زیر میز برجام زد و اروپاییها نیز نتوانستند کاری کنند. این یک دیوار بلند بیاعتمادی در طرف ایرانی ایجاد کرد. موضوع بعدی هم این است که آقای بایدن هم دچار یک میدان مینی شده که ترامپ و پمپئو در مسیر برگشت برجام ایجاد کردهاند. به خصوص تحریمهای سخت و عجیبی که ایجاد کردند و اگرچه به مساله برجام ربط نداشت اما در شکل گیری تفاهم نقش دارد. از جمله تحریمهای سپاه که اگر لغو نشود امکان تحریم هر شرکتی که با این مجموعه همکاری کند، وجود خواهد داشت. نکته دیگر اینکه بایدن هم میخواهد که از فشارهای ترامپ به نفع مذاکرات خود استفاده کند و هم خوف دارد که تندروهای مخالف برجام در انتخابات پیشرو علیه او از این مساله استفاده کنند. به نظر من بایدن دچار بیتصمیمی شده است. فشار کشورهای منطقه و صهیونیستها هم موضوعی است که نباید فراموش شود. مثلا آقای گروسی قبل از اینکه گزارش خود را به شورای حکام دهد، خیلی عیان به سرزمینهای اشغالی رفت و درباره مساله هستهای با آقای بنت صحبت کرد. این دیگر خیلی آشکارا تاثیرگذاری صهیونیستها را نشان میدهد. از طرف دیگر کابینه بنت از اکثریت افتاده و آنها هم فشار حزب لیکود و نتانیاهو را روی سر خود احساس میکنند و دنبال امتیازگیری بیشتر در بحث هستهای هستند. با توجه به این مسائل میتوان گفت که کمترین چیزی که در این بحث میگنجد، نقش روسهاست. آنها که در شورای حکام هم به نفع ما رأی دادند. اگرچه در ابتدا یک جنگ روانی ایجاد کرده بودند که روسیه شرط گذاشته مذاکرات به نتیجه نرسید اما به نظر میرسد که موانع اصلی همینهاست که بیان شد. به نظر من قدری زمان میبرد که بحث کنگره و کابینه اسرائیل معلوم شود. ضمن اینکه تحرکات جدید ایران در قبال آژانس میتواند تاثیراتی داشته باشد. همه اینها مسائلی است که توافق را به تاخیر انداخته است.»
بخوانید و خودتان قضاوت کنید
مسعود اکبری در یادداشتی برای« به این خبرها توجه کنید: «روزنامه بیلد آلمان: به دلیل افزایش تورم مردم مجبور به کاهش وعدههای غذایی خود شدهاند.»؛ «روزنامه لوفیگارو: تورم فرانسه رکورد 37 ساله را شکست.»؛ «با افزایش بیوقفه تورم در کشورهای غربی، از انگلیس خبر میرسد که بهدلیل وخامت اوضاع، پارلمان این کشور از دولت بوریس جانسون خواسته است تا وزارت فقر غذایی تشکیل بدهد»؛ «جو بایدن: تورم در آمریکا به دلیل حمایت از اوکراین است، مردم باید تحمل کنند.» ... حالا به این خبرها توجه کنید: «5 میلیون و 792 هزار نفر در ایران تحت پوشش بیمه سلامت رایگان قرار گرفتند.»؛ «قیمت خرید تضمینی گندم از کشاورزان توسط دولت در سالجاری 130 درصد افزایش پیدا کرد»؛ «سازمان جهانی فائو اعلام کرد: پیشبینی افزایش 34 درصدی تولید غلات ایران و کاهش 25 درصدی واردات»؛ «تعداد فوتیهای کرونا در کمتر از یکسال از 700 نفر در روز به 1 نفر در روز کاهش یافته و چندین روز نیز رکورد فوتیهای کرونا به صفر رسید»؛ «تراز تجاری کشور برای دومین ماه متوالی مثبت شد و صادرات غیرنفتی از واردات پیشی گرفت.»؛ «ادامه ریزش قیمتها در بازار سکه و ارز»؛ «شاخص بورس همچنان بر مدار صعود» ... بهتازگی اطلاعات ویژهای از یکی از خبرنگاران رویترز مستقر در پاریس به نام «جان آیریش» به شبکههای اجتماعی درز پیدا کرده که نشان میدهد وی جاسوس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است. لنی (اسم مستعار افسر موساد) طی تماسهای مکرر با جان (خبرنگار رویترز مستقر در پاریس) اطلاعاتی را علیه ایران ارسال میکند. در یکی از گفتوگوها، لنی که سعی میکند اطلاعات خود را بهصورت کنترلشده در اختیار جان قرار دهد، تاکید میکند:«جمهوری اسلامی ایران به مرحلهای رسیده که چه با برجام و چه بدون برجام، توانایی رسیدن به سوخت ۲۰ درصد و بالاتر از آن را هم دارد و این نشان میدهد تحریمها و تأثیر آن بر اقتصاد ایران، کارایی قبلی خود را از دست داده اما باید فضای رسانههای بینالمللی بهگونهای باشد که نخبگان در ایران را به این تحلیل برساند که بدون برجام، اقتصاد ایران شکست خواهد خورد.» این جدیدترین سند جنگ رسانهای دشمن با ایران با این دستور کار است که «به ملت ایران و به جوان ایرانی القاء کند که شما نمیتوانید بدون ارتباط و اتصال با قدرتهای غربی به جایی برسید.» حالا این دستور کار عملیات روانی و رسانهای سازمانهای جاسوسی غربی- عبری- عربی را بگذارید کنار اظهارنظر یکی از مدعیان اصلاحات فراری که پیش از این گفته بود:«ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای آمریکا، انگلیس، اسرائیل و سعودی هستیم. وظیفه ما فرو پاشاندن سازمان اجتماعی و کشاندن مردم به خشونت جمعی است... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی، مدافع حقوق بشر، فمینیست و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولتهای راست افراطی در غرب هستیم.» ... همانقدر که ما در رسانهها و افکارعمومی و شبکههای اجتماعی نیازمند بیان نقاط ضعف و مطالبهگری از دولت و دیگر نهادهای حاکمیتی برای بهبود اوضاع هستیم، به همان میزان نیز نیازمند انتشار نقاط قوت، اقدامات مثبت، و پیشرفتها و انتشار «اخبار خوب» هستیم. »
رخت بربستن نظریهپردازی از دانشگاه!
علی ربیعی سخنگوی دولت روحانی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «در جلسه «آیین ارجگذاری دو دهه نقشآفرینی انجمن علوم سیاسی ایران در سپهر دانش سیاست» شرکت کردم. همیشه معتقد بودهام که افزایش مشارکت اجتماعی منجر به اثربخشی بیشتر فعالیتهای تکتک آحاد در جامعه شده و در این میان نهادهای مدنی - علمی میتوانند نقش تعیین کنندهای همراه با افزایش آگاهیبخشی، توزیع اطلاعات و نگاه علمی ایفا کنند. از این رو نهادهای مدنی علمی نه تنها به نیازهای صرفا علمی بلکه به نیازهای فرهنگی- اجتماعی همپاسخ میدهند. بهطور کلی نهادهای مدنی، میتوانند نقش میانجیهای اجتماعی را هم برعهده بگیرند، خصوصا اگر نهادهای مدنی دارای ماهیت علمی و منبع و کانون تولید دانش باشند. به رغم این واقعیت که حیات اجتماعی با نهادهای علمی نشاط میگیرد و پویا میشود، در فضای رسمی علمی روندهای محدودکننده و تنگنظرانهای مشاهده میشود. متاسفانه در استخدام، ارتقا، تایید صلاحیت عمومی و جذب اساتید جدید دانشگاهها شاهد روندی هستیم که اگر ادامه یابد دیگر حرفی نو و کارگشا از دانشگاهها خصوصا در زمینه علوم انسانی شنیده نخواهد شد. در صورت ادامه این فرآیند، پیشبینی میشود که در آیندهای نه چندان دور حوزه نظریهپردازی از دانشگاهها رخت برخواهد بست. با این وصف انجمنهای علمی میتوانند این رسالت حفظ نهادهای نظریه پردازی و ترویج علم را تا حدودی برعهده بگیرند.در این مراسم به نکاتی چند اشاره کردم: همواره این سوال باقی است با توجه به اینکه ما آرمانهایی روشن، پاسخگو و کاملا پیشرو را داشتهایم چرا در دست یافتن با آنها دچار کاستی شدهایم؟ به اذعان وجدان جمعی جامعه، امام خمینی (ره) فردی بود که با همه صداقت آرمانها را بیان میکرد. فقرزدایی، زندگی با کرامت مردم و میزان قرار دادن رای ملت، مشارکت سیاسی و اجتماعی را خواهان بود. انقلابیون و پدران قانون اساسی ما نیز صادق بودند. اما پرسش این است، وضعیت ما اکنون چرا چنین شده است؟بیتردید یکی از دلایل ایجاد وضعیت فعلی، فقدان دانش برای درک درست از جهان و داخل است. ما هم در عاملیت و هم ساختار، در سیاستگذاری و اجرای سیاست در ساخت قدرت به خوبی بر اساس دانش عمل نکردیم.
یکی از دلایل این امر، این است که با دو امتناع همزمان در عرصه مدنی و سیاسی مواجه بودهایم. ساخت قدرت مایل نیست از روشنفکری استفاده کند و روشنفکری هم مایل نیست با ساخت قدرت کار کند. برخی از اتفاقات منجر به جریان نگرفتن دانش لازم و در نتیجه پدید آمدن نهادهای ناکارآمد شده است و با توجه به مشکلات موجود در سیستم جذب و جایگزین شدن شیوههای جذب غیرعلمی نتوانستیم به آرمانها نائل شویم.
در این میان انجمنهای علمی به خصوص در حوزه علوم انسانی با کارکردهای متنوع خود میتوانند به بهبود فرآیند کمک کنند. من فکر میکنم انجمنهای علمی باید حداقل سه کارکرد داشته باشد:
۱ - تولید علم و دانش: اینقدر باید نوشت که نادانی زیر خروارها نوشته دفن شود.
۲- گفتوگوی اجتماعی: انجمنها میتوانند به کانون گفتوگوی اجتماعی و نزدیک کردن آرا و نیز مدارا و برکشیده شدن نظریات بهبودبخش کمک کنند .
۳- میانجیگری اجتماعی:
جوامع بدون میانجیهای اجتماعی پایداری مناسب را نخواهند داشت. به علل مختلف در جامعه ما از نقش میانجیهای اجتماعی کاسته شده. میانجیها لولای بین ساخت قدرت و مردم و جامعه هستند. کارکرد نقش میانجیگری در شرایط امروز میتواند هم به عملکرد بهتر ساخت قدرت و همراه کردن و منطقی کردن خواستهای مردم کمک کند.»
دیدگاه تان را بنویسید