تحلیل از چپ و راست؛
آتشهای زیر خاکستر
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
شورای حکام و مسئولیت تاریخی
حسن هانیزاده در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: « تلاش سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در حقیقت برای تصویب قطعنامهای در شورای حکام علیه ایران تحت تاثیر و فشار آمریکا صورت گرفته. اغلب اعضای شورای حکام بر این عقیده هستند که جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای اخیر صادقانه با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای همکاری داشته و هیچگونه گزارشی که متضمن ارتکاب خلاف ایران باشد، مشاهده نشده. در طول بازرسیهای صورت گرفته، گزارشهایی که توسط مدیرکل آژانس آقای رافائل گروسی به شورای حکام در طول دوسال اخیر ارائه شده، نشان میدهد که ایران به تمام تعهدات خودش در چارچوب برجام عمل کرده. اما از آنجا که آمریکا به صورت غیرمستقیم در روند مذاکرات 1+4 و ایران در وین کارشکنی کرده و روند مذاکرات را متوقف ساخته، طبیعی است که آمریکاییها سیاست خودشان را با رژیم صهیونیستی و لابی صهیونیستی هماهنگ میکنند و با توجه به شکستهایی که اخیرا اسرائیل در داخل و منطقه متحمل شده، بیشتر فشارهای لابی صهیونیستی برای تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام و سپس ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت است که به نظر میرسد چنین رویکردی در میان شورای حکام وجود ندارد اما به هر حال آمریکا و سه کشور اروپایی که تابعی از سیاستهای آمریکا هستند در پی تصویب قطعنامه در شورای حکام و حداقل صدور بیانیه در محکومیت ایران خواهند بود و تلاش هم صورت خواهد گرفت که پرونده ایران بار دیگر به شورای امنیت بازگردد و این میتواند مشکل بزرگی به لحاظ سیاسی برای ایران ایجاد کند. به همین دلیل به نظر میرسد اعضای شورای حکام در حال حاضر در حال رایزنی هستند و خروجی این رایزنی هنوز مشخص نیست اما به نظر میرسد که اعضای شورای حکام نخواهند توانست قطعنامهای علیه ایران صادر کنند بلکه در حد بیانیه اکتفا خواهند کرد. به همین دلیل شرایط همچنان مبهم است بهویژه اینکه برخی کشورها مانند چین و روسیه بهشدت حتی با صدور بیانیه علیه ایران مخالف هستند. آنچه مسلم است تلاش سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان به نیابت از آمریکا صورت میگیرد تا به خیال خود ایران را در سطح جهان منزوی کنند. این درحالی است که پنجره مذاکرات همچنان باز است و از نظر ایران روند مذاکرات متوقف نشده بلکه یکسری مشکلات وجود دارد که خارج از مذاکرات وین بر روند مذاکرات تاثیر گذاشته است. مذاکرات در حال پیشرفت بود و خروجی قابل قبولی بههمراه داشت اما در آخرین لحظه آمریکا ورود پیدا کرد و سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان را وادار کرد که یکسری پیش شرطهای جدیدی برای ایران قرار دهد. به ویژه اینکه آمریکاییها حاضر نیستند برخی نهادهای نظامی ایران را از لیست سازمانهای تروریستی خارج کنند و این میتواند یک بنبستی در روند مذاکرات ایجاد کند اما با توجه به تلاشهایی که صورت میگیرد این امید وجود دارد که در آینده باب مذاکرات ایران و کشورهای1+4 در وین گشوده شود و خروجی قابل قبولی در مذاکرات وین به دست آید.»
بال زدن پروانه در اوکراین؛ قحطی و گرسنگی در دنیا
فرزانه دانایی در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشت: «تحولات جهانی به ما یادآوری میکند که احتمال جنگی ۳ ماهه در اوکراین میتواند باعث ایجاد قحطی مواد غذایی در آفریقا یا مشغول شدن تمام دنیا به رقابت برای خرید و تولید گندم شود.
رسانههای غربی مدتی است به این مساله پرداختهاند و یک نمونه معروف از اظهارنگرانیها در این باره را میتوان در جلد هفتهنامه اکونومیست مشاهده کرد؛ جایی که یک خوشه گندم مشاهده میشود که به جای دانههای گندم، در آن اسکلت سر انسان وجود دارد. ... «برنامه جهانی غذا» در عین حال پیشبینی کرده است تنش جهانی بر سر دسترسی به غلات همچون گندم و ذرت در نتیجه جنگ اوکراین، به دلیل وجود پارهای عوامل در آمریکای لاتین همچون نابرابریها، عوامل اقلیمی، چالشهای سیاسی و اجتماعی، این منطقه را با خطر بحران حاد ناامنی غذایی مواجه خواهد کرد.
نکته جالب در این میان تلاش یکباره غرب بویژه آمریکا و فرانسه برای پایان دادن به جنگ اوکراین از طریق مذاکره بین مسکو و کییف است. ایالاتمتحده که از شرایط ایجاد شده برای روسیه تا حد زیادی خرسند بود و اعتقاد داشت جنگ اوکراین باید مانند تلهای روسیه را در خود ببلعد تا قوای روسی بشدت ضعیف شوند و اقتصاد این کشور نیز توان ایستادن دوباره روی پای خود را نداشته باشد، حالا از فروش موشکهای دوربرد که میتواند خاک روسیه را هدف قرار دهد به اوکراین خودداری میکند و اعتقاد دارد نباید روسیه را بیش از پیش در ماجرای اوکراین تحریک کرد. نظریه کیسینجر برای پایان دادن به جنگ با اعطای برخی مناطق اوکراین به روسیه نیز در همین راستا ارزیابی میشود که با مخالفت رهبران غربی مواجه نشد. در اروپا نیز امانوئل مکرون معتقد است نباید روسیه را تحقیر کرد تا کشورهای اروپایی و بویژه فرانسه بتوانند تا روزی که جنگ متوقف میشود، از طریق کانالهای دیپلماتیک، راهی برای خروج از این وضعیت بیابند.
به نظر میرسد اروپا و آمریکا به وضعیت بحرانی به وجود آمده برای بازار غلات و انرژی جهان بخوبی واقفند و هر کدام سعی دارند با ایفای نقش تعیین شده در این پازل، به دنبال پایان دادن به این بحران باشند. آمریکا همچنان قرار است نقش پلیس بد را بازی کند؛ کشوری که از برداشته شدن محاصره بنادر اوکراین حمایت میکند ولی آن را دلیلی برای رفع بخشی از تحریمهای خود علیه مسکو نمیداند! فرانسه نیز قرار است نقش پلیس خوب یا میانجی دیپلماتیک را بازی کند که به دنبال پایان دادن به این مناقشه برای بازگرداندن روسیه به آغوش نظم بینالمللی فعلی است! همه اینها در حالی است که تلاش آمریکا برای بازگرداندن عربستان (بزرگترین تولیدکننده نفت جهان) به جامعه جهانی و محور غربی که بعد از قتل خاشقجی به صورت عمدی از این جامعه رانده شده بود، در همین راستاست.
همه این تلاشها برای پایان دادن به جنگ اوکراین بدون برداشتن تحریمها علیه روسیه، عملا تنها بخش کوچکی از بحرانهای ایجاد شده فعلی و بحرانهایی که قرار است در آینده ایجاد شود را مدیریت میکند. باز شدن بنادر اوکراین تاکنون باعث نشده است صادرات محصولات این کشور به صورت عادی انجام شود و تنها به دزدی بیشتر غلات یا انحصار داشتن آنها در دست یک یا ۲ کشور دامن زده است. افق نگاه بایدن به مسائل جهانی تا حد زیادی متاثر از انتخاباتهای پیش رو در آمریکاست. او تلاش دارد تا برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره در آبانماه سال جاری، تا حدی بحران اقتصادی و انرژی به وجود آمده در آمریکا را حل کند و برای بعد از آن، برای حلوفصل این بحران و درگیری، به گونهای که منجر به قحطی بزرگ در جهان نشود، برنامهای ندارد.»
پیشنهادی به قوه قضاییه
عباس عبدی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «برخی افراد گمان میکنند که مردم موظف هستند هر کسی را که دستگاه قضایی محکوم کرد یا هر حکمی را که داد؛ عادلانه بدانند، در حالی که چنین نیست، بلکه جامعه و فرآیند قضایی باید به گونهای باشد که احکام آن مطابق درک مردم از عدالت و منطبق بر آن باشد. فلسفه هیات منصفه نیز همین است. برای این کار برگزاری دادگاههای علنی و آزاد بسیار اهمیت دارد. کاری که در ایران چندان مرسوم نیست. ... اکنون ساختمان متروپل آبادان فرو ریخته و احساسات مردم یک شهر، استان و حتی کشور را جریحهدار کرده است. خیلی حرفها درباره این ماجرا گفته میشود. از فسادهای موجود در آن تا دخالت و نفوذ افراد سیاسی و مدیران منطقهای و حتی کشوری و نیز زنده بودن یا فوت مالک ساختمان، همگی موجب میشود که حدسها و گمانها و اخبار راست و دروغ فراوانی زده شود و مردم در حیرت و سرگردانی تحلیلی و داوری قرار گیرند. آخرین مورد نیز اتهامات معاون اجرایی رییسجمهور علیه استاندار سابق خوزستان و پاسخهای متقابل وی علیه مسوولیتهای مقامات دولت جدید در بیتوجهی قوانین و اخطارها بوده است که اجازه بهرهبرداری از ساختمان را دادهاند.
راهحل برای خروج از این سرگردانی چیست؟ راهحل اصلی و ریشهای برگزاری یک دادگاه بدون هیچ قید و شرطی و بازخواست از همه افراد متهم و شهود است. از مقامات سیاسی استان یا بالاتر گرفته تا مقامات قضایی محل و نیز سازمانهای گوناگون مثل شهرداری، وزارت راه و شهرسازی، سازمان نظام مهندسی و سایر نهادهای ذیربط حتی مقامات دیگر مثل ائمه جمعه، صداوسیما، نیروی انتظامی و نظارتی و اطلاعاتی و... همه باید اتهامات احتمالی را بشنوند و دفاعیات خود را صادقانه مطرح کنند.
متروپل فرو ریخته و تاکنون بیش از ۴۰ نفر قربانی شدهاند. هزینههای مادی و روانی سنگینی به مردم شهر و استان وارد شده است، دو پرسش اساسی برای جامعه وجود دارد. اول اینکه چرا این اتفاق رخ داده و چه کسانی مقصر بودهاند؟ دوم اینکه آیا درباره آنان عدالت اجرا خواهد شد؟
متاسفانه هنوز هم درباره آتش گرفتن ساختمان پلاسکو که شش سال از آن میگذرد این پرسشها بیپاسخ مانده است. البته گزارش ملی آن حادثه بعدا منتشر شد که نکات جالبی داشت ولی ظاهرا به بایگانی رفت و در دستور کار برای اجرا قرار نگرفت یا اگر قرار گرفت کسی مطلع نیست. ولی حکم دادگاه بدوی آن ۵ سال بعد صادر شد که بازتابی نداشت، گویی که جامعه فراموش کرد که پلاسکویی آتش گرفت یا خیر؟ یا کسی محکوم شد یا خیر؟ عدالت اجرا شد یا خیر؟ درسآموزی انجام شد یا خیر؟
بیایید برای فروریزی متروپل راه دیگری را در پیش بگیریم. دادگاهی مستقل و کاملا آزاد که محدودیتهای امنیتی و مصلحتی برای آن برقرار نشود و همه افراد و دستاندرکاران احتمالی و دارای نقش فراخوانده شوند و متهمان با داشتن وکلای مبرز و مسلط بکوشند که واقعیت ماجرا را در صحن عمومی دادگاه به تصویر بکشند و در نهایت نیز حکمی مناسب که نشانگر اجرای عدالت باشد برای اقناع وجدان عمومی صادر شود. در غیر این صورت نه تنها مردم را با حقوق، قانون و عدالت همراه و اجتماعی نکردهایم، بلکه کینه و نفرت از این موارد را در دل جامعه عمیقتر کردهایم.»
آتشهای زیر خاکستر
حسین فصیحی در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «در چند هفته گذشته حوادث ناگواری در کشور رقم خورد که پیامدهای آن جامعه را به شدت تحت تأثیر قرار داد. آخرین حادثه، ریزش برج متروپل آبادان بود. با وجود اینکه ۱۵روز از وقوع حادثه گذشته، هنوز آواربرداری در متروپل ادامه دارد. تا این جای کار مرگ ۴۱ نفر تأیید شده و خسارت مالی کلانی هم بر جای مانده است. آوار شدن ساختمان متروپل فساد روی داده برای بنا شدن ساختمان را به خوبی عیان کرد و نشان داد به معجزه پول میتوان ساختارهای قانونی را به خدمت گرفت. سالهاست که فساد روی داده در جریان حادثه متروپل در ساختار شهری نهادینه شده و توانسته به حیات خود ادامه دهد و مشخص هم نیست با وجود این حادثه بشود مانع شیوع آن شد. عمل نکردن مجریان قانون به وظایف و اختیارات قانونیشان عمدهترین دلیل موفقیت متخلفان است.
حادثه هولناک دیگر ششم و هفتم خرداد ماه اتفاق افتاد. عامل حادثه مردی ۲۴ساله اهل یکی از روستاهای شهرستان شهریار بود. ششم خردادماه وقتی متوجه شد یکی از سازمانهای دولتی قصد تصاحب باغشان را دارد، دست به اسلحه برد و پنج نگهبانی راکه از سوی آن سازمان برای زمین گماشته شده بود، به قتل رساند و یک نفر را هم زخمی کرد و به تهران گریخت. متهم یک روز بعد در خیابان طالقانی تهران به سمت مأموران پلیس تیراندازی کرد که در جریان آن چهار مأمور زخمی شدند و متهم سرانجام بازداشت شد. پرونده حادثه هنوز در مراحل اولیه بررسی قرار دارد با این حال بررسیهای اولیه نشان میدهد تلاش متهم برای رسیدن به حق قانونیاش ثمری نداشته و سرانجام دست به اسلحه برده و حادثه خونین را رقم زدهاست. متهم در اولین گفتگو به خبرنگار ما گفت که قصد کشتن نگهبانها را نداشته و آن روز به دنبال مدیر سازمان میگشته تا او را تهدید کند که حادثه اینگونه رقم خورده است.
حادثه ناگوار دیگر تیراندازی در سازمان اموال و املاک بنیاد مستضعفان ایلام بود که صبح چهارشنبه، ۲۸اردیبهشت اتفاق افتاد. عامل حادثه که کارمند اخراجی سازمان بود با شلیک گلوله و انفجار نارنجک چهار نفر را به قتل رساند و هفت نفر را مجروح و روانه بیمارستان کرد. او وقتی متوجه شده بود که مدیر سازمان قصد اخراج وی را دارد در جریان انتقام کور این حادثه خونین را رقم زد.
این حوادث و حوادث ناگوارتری که در آینده اتفاق میافتد به دلیل بیتوجهی به پیامدهایی است که مدام در حال رقم خوردن است. تجربه نشان دادهاست که بسیاری از افراد وقتی برای احقاق حق خود با بنبست مواجه میشوند، دست به رفتارهای پرخطری میزنند که پیامد آن دیگر قابل جبران نیست. بسته شدن این پروندهها بدون بررسی و در نظر گرفتن راهکارهای عملی برای پیشگیری از وقوع آتش زیر خاکستری خواهد بود که هر لحظه امکان شعلهور شدنش وجود دارد.»
مسدودسازی توسعه با شعاردادن!
امیر ناظمی در سرمقاله «شرق» نوشت: «تورم، بیکاری و تحریم بینالمللی شدهاند ویژگی چند دهه اخیر ایران امروز. صرفنظر از دولتها، افراد یا سیاستهای اعلامی، باید پذیرفت که ایران امروز درگیر این بیماریهای سختدرمان است. کافی است به این بیماریهای زمینهای، هرازگاهی آتشگرفتن یا فروریختن ساختمانی هم افزوده شود تا بحران کارآمدی را تبدیل به اصلیترین بحران مدیریتی در ایران کند. دولت آقای رئیسی اما همچنان باور نکرده که انتخابات یک سال است تمام شده است. هنوز وزرای این کابینه فکر میکنند در یک نمایش تلویزیونی نشستهاند و باید حرفهای مهیج بزنند و وعدههای عجیب مانند ایجاد شغل با یک میلیون تومان یا درج قیمت تولیدکننده روی کالاها را بدهند یا هزار ایدهای که مشخص نیست از کدام نظریه برآمده، در کجا آزمون عملی شده است یا... .
سادهترین راه فرار برای دولت امروز، انداختن تقصیرها گردن دولت قبل است. دولتی که فکر میکند با پشتیبانی لشکری فجازی میتواند اقتصاد، سیاست و اجتماع را مدیریت و حکمرانی کند. همانگونه که حدادعادل چند روز پیش گفت: «ما اول انقلاب فکر میکردیم اگر رادیو و تلویزیون دست ما باشد، تمام است»، حالا هم دنبالهروهای انقلابیون کهنسال، گروهی از جوانان نواصوگرایی هستند که فکر میکنند با یک لشکر فجازی میتوانند «کارآمدی» را جایگزین بیماریهای سختدرمان کنند. اصطلاحهایی مانند «بانیان وضع موجود» یا «محاکمه روحانی»، برآمده از همین نگاههای سادهاندیشانهای است که تصور میکند با گفتن اینکه مشکل مربوط به دولت قبل (و نه دولتهای قبل) است، میتواند برای خودش «سرمایه اجتماعی» یا «کارآمدی» بخرد. آنها فراموش کردهاند که یک سال از انتخابات گذشته و تورم همین دوره کوتاه دولت جدید، به اندازه چند سال در گذشته بوده است. آنها فراموش کردهاند که این شعارها در نهایت آنها را در دو موقعیت سخت قرار خواهد داد:
1- انتقال مشکل امروز به مشکل بزرگتر فردا: شرکت ناکارآمدی را تصور کنید که برای هزینههایش مدام از بانک یا افراد وام میگیرد؛ او تنها با وامگرفتن مشکل امروز را به تعویق میاندازد. ...
2- مسدودسازی توسعه: اما مشکل اصلی در پیشفرضهایی است که این دولت در حال عمومیسازی آن است. پیشفرض کلیدی که در پس تمام این شعارها در حال تولید است، این گزاره است: «در یک محیط ناکارآمد، امکان فعالیتهای کارآمد امکانناپذیر است». آنها در تلاش هستند تا ابتدا با حمله به شخص حسن روحانی و ارائه تصویری اغراقشده از او و برچسبزنی به او، از روحانی مشروعیتزدایی کنند. در قدم دوم، این مشروعیتزدایی را در قالب برچسب ناکارآمدی به کل دولت او تسری دهند. به این ترتیب، به این گزاره کلیدی دست یابند که «در دولت واداده روحانی، هیچ کار درستی انجام نشده است و هیچ داستان موفقیتی وجود ندارد». همه مشکل آن است که این راهبرد حزبیشان، راهبردی غیرملی است. ...
راهبرد «اینجا کسی موفق نیست»، محور گفتمان نواصولگرایان شده است. ... اما مطالعات توسعه به ما نشان میدهد این گزاره نهتنها اشتباه است، بلکه یک پیشفرض ضدتوسعه است. ... «کانونهای اثربخش» نام دیگر سازمانها یا سیاستهای کارآمد در یک محیط ناکارآمد است ... آنچه منافع کوتاهمدت نواصولگرایان را با منافع بلندمدت براندازان همراستا کرده، چشمپوشی و نادیدهانگاری همین مفهوم «کانون اثربخشی» است. نادیدهگرفتن این واقعیت در توسعه، پیامدهای زیر را به دنبال دارد:
1- ناامیدسازی: انکار «کانونهای اثربخشی» تکهای از «کلانروایت بنبست توسعه» است. ...
2- الگوگیری: موفقیت یک نهاد کارآمد در یک محیط ناکارآمد، بیش از هر چیزی آشکارکننده یک نسخه قابل تصحیح، تکرار و استفاده است. ...
سخن آخر: بدیهی است که نه این یادداشت و نه هیچ هشدار دیگری آنان را از این راه نادرست برنمیگرداند. بااینحال، سخن اصلی با «جامعه مدنی» است. عصبانیت جامعه مدنی از ناکارآمدیها قابل فهم است، اما تفاوت جامعه مدنی با لشکر فجازی در همین نقطه است. آنهایی که به توسعه باور دارند، باید به دانش توسعه و توسعهیافتگی نیز باور داشته باشند. فراگیرکردن یک گزاره نادرست میتواند بهسادگی آینده را از دست ما برباید.»
لایه های پنهان قطعنامه غربی علیه ایران
هادی محمدی در یادداشتی برای «خراسان» نوشت: «این روزها مدام از احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و احتمال بازگشت قطعنامههای این شورا در صورت تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن گفته میشود اما این اتفاق چقدر عملیاتی است و چه زمانی را نیاز دارد؟ واقعیت این است که رفتن پرونده ایران به شورای امنیت از دو مسیر ممکن است. مسیر اول که مسیر سریعتر محسوب میشود و ۶۰روز زمان نیاز دارد بر اساس بندهای 36 و 37 برجام و موسوم به «مکانیسم ماشه» خواهد بود. در این مسیر در صورت شکایت یکی از اعضای برجام به کمیسیون مشترک برجام مبنی بر نقض برجام توسط ایران، این شکایت در چند مرحله بررسی میشود و در صورت قانع نشدن عضو شاکی از پاسخهای ایران، پرونده به شورای امنیت میرود و در نهایت بدون رای گیری شش قطعنامه قبلی علیه ایران به صورت خودکار عملیاتی میشوند و ایران مشمول تحریمهای این شش قطعنامه میشود. در این مسیر هیچ کشور دارای حق وتو از جمله چین و روسیه هم نمیتوانند مانع ایجاد کنند. مسیر دوم طولانیتر و حدود 3 تا 6 ماه طول میکشد و مسیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. در این مسیر در صورت تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس که در آن قید شده باشد پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت برود، ادامه بررسی پرونده ایران در شورای امنیت خواهد بود که میتواند به صدور قطعنامه این شورا و تحریمهای جدید بینجامد. در این مسیر روسیه و چین و هر کدام از 35عضو شورای حکام آژانس میتوانند رای منفی بدهند اما امکان وتو کردن ندارند و رای اکثریت در شورای حکام نشان میدهد پرونده به شورای امنیت برود یا نرود. الان در ابتدای مسیر دوم هستیم و اگر قطعنامه در این هفته علیه کشورمان صادر شود، اگرچه این قطعنامه چنین خواستهای برای رفتن ایران به شورای امنیت ندارد اما در صورت توافق نکردن در مذاکرات هستهای و ادامه روند فعلی بن بست نسبی در همکاری ایران و آژانس، ممکن است در نشست بعدی شورای حکام آژانس که سه ماه دیگر خواهد بود، قطعنامه تندتری صادر شود.
در صورتی که از مسیر آژانس پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود، در آن جا بر خلاف مسیر مکانیسم ماشه و برجام، برای تصویب قطعنامه نیاز به رای گیری است که البته با توجه به شرایط جدید بینالمللی و دعواهای متعدد میان روسیه و آمریکا این احتمال وجود دارد که روسیه و چین یا روسیه به تنهایی قطعنامه علیه ایران را وتو کنند.
با این اوصاف نگاهی به انگیزههای یکی از طرفهای اصلی به حرکت درآوردن چرخ های صدور قطعنامه علیه ایران یعنی ایالات متحده آمریکا حاکی از این است که واشنگتن به دنبال این است که در شرایط فعلی با اتخاذ رویکرد تهاجمیتر به گمان خود ایران را به سمت انعطاف سوق دهد، به همین دلیل طی هفتههای اخیر کاخ سفید رفتار و زبان دیپلماتیک خود را در قبال ایران تندتر کرده است. فشار به یونان برای مصادره محموله نفتی ایران، اعمال دور جدید تحریمها در قبال فروش نفت، تصمیم بایدن برای خارج نکردن سپاه از فهرست گروههای تروریستی و... حاکی از این است که آمریکا و اروپاییها تلاش مشترکی را برای صدور قطعنامه علیه ایران با هدف بازگرداندن تهران به پای میز مذاکرهای آغاز کردهاند که اکنون به گمان آنها با وجود سایه تهدید قطعنامهای جدید، مولفههای قبلی و خط قرمزهای ایران را به کنار خواهد زد. حتی برخی کارشناسان معتقدند لحن قطعنامه که به نوعی فقط خواستار همکاری و پاسخ ایران به چند سوال آژانس است، کشورمان را به سمت واکنش خیلی تند نخواهد برد اما در مقابل برخی این تحلیل را چندان محتمل نمیدانند چرا که برای ایران جدای از لحن قطعنامه، باب شدن دوباره این روند اهمیت بسیاری دارد لذا پیش بینی دقیق واکنش ایران خیلی منطقی به نظر نمیرسد.
البته اگرچه ایران بارها اعلام کرده در برابر هر قطعنامه شورای حکام با توجه به سطح و خواستههای آن به صورت متناسب پاسخ لازم را خواهد داد و در این مورد نیز نهایتا این واکنش متناسب با لحن قطعنامه نهایی خواهد بود اما غرب باید بداند این واکنش ممکن است به سمت تندترین حد واکنش هم برود. به یاد داشته باشیم که دولت جمهوری اسلامی ایران در زمان حسن روحانی، در بند آخر سند رسمی ۱۷اردیبهشت۹۸ که در آستانه گام اول کاهش تعهدات برجامی ایران، خطاب به سران 1+4 ارسال شد، تصریح کرده بود اگر به هر بهانهای پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شود، جمهوری اسلامی ایران ازNPT خارج خواهد شد و طرف مقابل باید آماده هزینههای این اقدام احمقانه خود باشد. به نظر میرسد ایران برای اقدامات احتمالی طرفهای غربی در نهادهای بینالمللی سناریو سازی مناسب را انجام داده و به عنوان اقدامات بازدارنده به نوعی پلن B خود را نیز تدوین کرده است، به گونهای که آنها هم به این پلن و تبعات سخت آن آگاه هستند.»
دیدگاه تان را بنویسید