یادمان نرفته
محمدرضا خباز درباره توانایی دولت برای کنترل و مدیریت تبعات حذف ارز ترجیحی نکاتی را در قالب یادداشت نوشت.
به گزارش فردا: متن این یادداشت به شرح زیر است:
در اقتصاد سالم هر گونه ترجیح و رانت محکوم است. وقتی قیمت ارز مابهالتفاوت داشته باشد خود زمینه فساد را فراهم می کند بنابراین اگر ارز ترجیحی بدون تبعات و آثار منفی اتفاق بیفتد، اتفاقی خوبی ارزیابی می شود.
اگر دولت بتواند با تولید بیشتر، واردات به موقع و کنترل بازار جلوی افزایش قیمت ها را بگیرد، برداشتن ارز ترجیحی خوب است ولی من توان این دولت نمی بینیم که قدرت انجام این کار را داشته باشد. 6 ماه است که دستور دادند انبارهای گمرک تخلیه شوند اما اتفاق قابل قبولی در این زمینه نیفتاده است.
در ابتدایی ترین مسائل مثل کنترل قیمت سیب زمینی در بازار اتفاقی نیفتاد. بخش خصوصی آمد و از طریق تلویزیون اعلام کرد «در کشور گرجستان گوسفند زبح شده نرینه خوب کیلویی 28 هزار تومان تمام می شود و ما با 40 هزار تومان آن را در اختیار مردم می گذاریم، به شرطی دولت همکاری کند و جلوی رانت ها را بگیرد.» 6 ماه از این صحبت گذشت اما ما روز به روز شاهد افزایش قیمت گوشت در بازار هستیم.
امروز وضعیت طوری شده که حتی افراد طبقه متوسط هم توان استفاده از گوشت بره کیلویی 180 تا 200 هزار تومان را ندارند. الان دیگر برنج ایرانی از سفره افراد متوسط خارج شده است. در واقع حتی برنج را هم نمی توانند کنترل کنند، چه طور می خواهند تبعات حذف ارز ترجیحی را کنترل کنند.
می گویند «با پرداخت یارانه به طبقات ضعیف جامعه این موضوع را جبران می کنند» اما راهکار تشخیص طبقات کم درآمد چیست؟ چیزی اعلام نمی کنند. یا برنامه ای ندارند یا همان یارانه نقدی را برای بخش اندکی از جامعه می خواهند زیاد کنند.
هم اکنون که ارز ترجیحی به برخی نهاده های دامی قرار می گرفت، گوشت در دسترس طبقه متوسط جامعه نیست بنابراین دولتی که توان کنترل یک قلم کالا را در جامعه ندارد چه طور می خواهد دست به این حرکت بسیار مهم، سنگین و طاقت فرسا بزد.
با حذف ارز ترجیحی مخالف نیستیم به شرطی که زیرساخت های لازم برای آن فراهم شود و دولت بتواند به شکل مناسب و درست بازار را کنترل کند.
در همین مدت حرف هایی بیان شده که واقعیت نداشته است. مثلا آقای رئیسی جمهور گفت «قیمت کالاها کاهش یافته اند» اما مردم می دانند که این حرف واقعیت ندارد. نه تنها به سر سفره مردم چیزی اضافه نشد بلکه ظرف همین چند ماه خیلی موارد از سر سفره مردم برداشته شد.
رئیس جمهور گفته «خط فقر مطلق را تا عید می خواهیم از بین ببریم»، رئیس کمیته امداد اعلام کرد «خط فقر امروز 10 میلیون تومان است و 30 میلیون نفر درآمدی کمتر از 10 میلیون تومان در ماه دارند بنابراین زیر خط فقر هستند»، حالا دولت چه طور می خواهد به این سرعت خط فقر مطلق را از بین ببرد؟ مگر آنکه بتواند معجزه کند اما با روش های علمی و کارشناسی روز دنیا این حرف ها به وقوع نخواهد پیوست.
یادمان نرفته که وزیر کار دولت سیزدهم در ماه های نخست وزرات گفت «با یک میلیون تومان می شود یک فرصت شغلی جدید ایجاد کرد»، همه می دانند این حرف واقعیت ندارد و اگر به مردم بگویند هر کس چنین شغلی می خواهد ثبت نام کند، کسی ثبت نام نمی کند چون می دانند با واقعیت فاصله زیادی دارد.
وقتی اعلام کردند می خواهیم لوازم خانگی از خارج وارد نکنیم، من گفتم «اتفاق خوبی است اگر قدرت کنترل بازار را داشته باشند». الان آمار مجموعه وسایل خانگی ساخته شده داخل انبارها مشخص باشد، آنها هم طی پروسه ای مجبور باشند بدون افزایش قیمت آن را در اختیار مردم بگذارند. در نهایت مردم هم چوب را خوردند، هم پیاز را خوردند و جریمه را دادند.
حذف ارز ترجیحی نوعی جراحی اقتصادی کشور است، پس اصل آن قابل قبول است ولی به شرطی که مریض وقتی به اتاق عمل رفت، زنده بیرون بیاید. نه آنکه می دانیم در حین عمل جراحی از بین خواهد رفت. یقین داریم در وضعیتی که دولت توان کنترل قیمت ها و نظارت بر بازار را ندارد،حذف ارز ترجیحی به فشار بیشتر بر طبقه ضعیف جامعه منجر خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید