چهره هفته؛
وزیر پرحاشیه
عبدالملکی، انتصابات و برکناریهایش این روزها حسابی در مرکز توجه است. برخی رسانهها از او قهرمان ساخته و دفاع میکنند، دیگرانی هم تخریب و هجمه.
گروه سیاست سایت فردا - حجتالله عبدالملکی وزیر کار را باید یکی از پرحاشیهترین نیروهای دولت سیزدهم دانست. شاید آن اظهاراتش درباره ایجاد شغل با یک میلیون باعث شده باشد که همه نگاهها و توجهها به او باشد، شاید هم آن همه خبری که درباره انتصابات شائبهدار در وزارت تحت مدیریتش آمد و بعضا هم تکذیب شد، شاید هم همین اظهارات اخیر درباره برکناری برخی نیروها؛ به هرحال او این روزها بیش از وزرا و دولتیها در مرکز توجه است.
تازهترین ماجرای مربوط به او اما از آنجا شروع شد که گفت: «در روزهای اول که در وزارتخانه مستقر شدم لیستهایی از طرف نهادهای امنیتی از افراد بیربطی که در چارچوب زد و بندهای سیاسی منصوب شدهاند، برایم ارسال شد تا به آنها رسیدگی کنم؛ مثلاً فردی که بهدلیل سابقه در خبرگزاری و با مدرک تحصیلی علوم سیاسی عضو یک صنعت بزرگ شده است البته نمیخواهم این موارد را اسم ببرم.»
وزیر کار در ادامه به پرداختهای نامتعارف در میان مدیران دولت قبلی اشاره کرد و تأکید کرده بود: «در مرحله اول بررسیها، پرداختیها در فیشها براساس قواعد و چارچوبها بود و حقوق نامتعارف نبود اما بررسیهای بعدی نشان داد که بخش زیادی از پرداختیها، از وجوهی خارج از فیش حقوقی و از طریق سکه و کارت هدیه بود. بهعنوان مثال حقوق فردی ۲۰ میلیون تومان بود اما با کارت هدیه ۵۰ میلیون تومانی در ماه حدود ۷۰ میلیون تومان پول حقوق میگرفت.»
عبدالملکی در بخش دیگری از اظهارات خود گفته بود: «مشخص شد که یکی از مجموعهها درخواست حدود یکهزار و ۲۰۰ قطعه سکه را داده است که به سرعت با آن مجموعه برخورد کردیم و مدیر مربوطه تعویض شد و یک بازرسی قوی در مجموعهها صورت گرفت.»
وی تأکید کرد: «تنها در یک لیست از سوی نهاد امنیتی، حدود ۱۰۰ نفرکه جزو فعالان رسانهای و توئیتری بودند در واحدهای اقتصادی و صنایع در سطح عضو هیئت مدیره و مدیرعامل مشغول به کار بودند؛ همچنین انتصابهای مسئلهدار حقوقی و فامیلی را داشتیم بهعنوان مثال محکومان دستگاه قضایی و یا کارمند سازمانهای خارجی و یا افرادی که وابسته به رجال سیاسی بودند را داشتیم.»
این سخنان شروع ماجرا بود و انتقادات از او شروع شد، مثلا سازندگی کارتونی از وی را روی جلد آورد و تیتر زد «پاکسازی دستهجمعی» و نوشت: «اظهارات جدید حجتالله عبدالملکی درباره برکناری دستکم هزار نفر از کارکنان وزارت کار و امور اجتماعی یادآور دو تسویه حساب بزرگ در نظام اداری ایران در سالهای ابتدای انقلاب است.»
روزنامه اعتماد هم در گزارشی با تیتر «نسلکشی مدیریتی» نوشت: «عبدالملکی به محض حضور در ساختمان خیابان آزادی، اقدام به تسویه گسترده مدیرانی کرد که توانسته بودند سوددهی شرکتهای زیرمجموعه این وزارتخانه را از رشد حداکثر ۷ درصدی به رشد بیش از ۳۵درصدی رهنمون سازند. این در حالی است که برخی مجموعههای اقتصادی این وزارت عریض و طویل حتی با رشد بیش از ۱۴۰ درصدی نیز مواجه شده بود.»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «تهدید اخراج بیش از نیمی از مدیران یک ساختار تخصصی و جایگزینی آنها با نیروهایی که به جز وابستگیهای سیاسی و انتخاباتی، فاقد هرگونه تخصص لازم هستند، کشور را در بخشهایی چون، صندوقهای بازنشستگی، بازار کسبوکار، کاهش سود شرکتهای بزرگ اقتصادی، طی سالهای آینده با مشکلات عدیدهای مواجه میکند که خروج از آن شاید به این سادگیها ممکن نباشد.»
ماجرا اما به همینجا ختم نشد، چون برخی از روزنامهها و رسانهه نیز به دفاع از وزیر کار برخواستند. مثلا «کیهان» در شماره امروز خود منتقدان وزیر را نقد کرد و نوشت: «عصبانیت جریان حامی دولت سابق یا همان طیف مدعی اصلاحات از برکناری بانیان مشکلات موجود در حالی است که این طیف سیاسی که اکثریت مطلق دولت روحانی را در اختیار داشتند و از طرفی کارنامه فضاحتبار دولت قبل در کاهش ارزش پول ملی، افزایش سرسامآور قیمت مسکن و اجارهبهای مسکن، افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو، سکه، لوازمخانگی، اقلام خوراکی و... همگی از نتایج حضور این جریان در قدرت بوده است. اگرچه هجمه مدعیان اصلاحات به رویکرد فسادستیزانه وزیرکار اصلا عجیب نیست چرا که این جریان حمایت تام از مفسدان اقتصادی و مدیران نجومیبگیر، ویژهخوار، اشرافی و بیکفایت را تحت عناوینی مانند کارآفرین نمونه، نابغه اقتصادی، امانتدار نظام و ذخیره نظام را در کارنامهاش دارد.»
این روزنامه اصولگرا در ادامه نوشت: «اما منطق متقن در مطالبه برکناری بانیان مشکلات امروز آن است که این افراد نمیتوانند تغییردهنده وضعیتی که به وجود آوردند باشند از سوی دیگر مردم خواستار تغییر این افراد هستند و از همین رو چه ازلحاظ روانی و افکار عمومی و چه ازلحاظ عملکردی و عملیاتی این افراد نمیتوانند با توجه به کارنامه کاری که دارند در سمتی که هستند مثمرثمر واقع شوند. همچنین آمار نگرانکننده از فسادهای اقتصادی و ناکارآمدی مدیران سابق که حتی در حال حاضر همچنان به رویه سابق خود ادامه میدهند، ضرورت تغییر و تحول سریع و گاه بنیادین را دستگاههای اجرایی میطلبد. به اعتقاد ناظران سیاسی، عدم تغییر در بدنه مدیریتی دولت بهخصوص مدیرانی که با ناکارآمدی و سستی در وظایف محوله سهم مؤثری در به وجود آوردن شرایط فعلی کشور داشتند و به تعبیری از بانیان وضع موجود کشور هستند، میتواند به پاشنه آشیل دولت سیزدهم تبدیل شود. بر این اساس سایر وزرای کابینه دولت سیزدهم نیز باید بدون نگرانی از فضاسازی رسانهای بانیان مشکلات امروز، مسیر درست برکناری مدیران نالایق و رانتخوار را همچون وزیر کار با جدیت بیشتری دنبال کنند.»
این دفاع جانانه کیهان از برکناریها در وزارت کار و رویکرد عبدالملکی اما در حالی بود که همین امروز روزنامه اصلاحطلب «آفتاب یزد» آقای وزیر را عکس یک کرده و نوشته: « عبدالملکی همچنان یکی از اصلیترین گزینههای تغییر است؟!»
این روزنامه اصلاحطلب نوشته: «مبارزه با فساد و مدیران رانتی و مجموعهای از افراد که صرفاً به دلیل وابستگیهای سیاسی در راس مدیریتها قرار گرفتهاند قطعا عناوین زیبا و دهان پرکن و تحسین برانگیزی است و اما اگر محکوم نمیشویم به جنجالسازی و حمایت از مدیران ناکارآمد؛ دست بر قضا میخواهیم بگوییم حتی اگر روش عبدالملکی هم درست باشد اما آدرس اشتباهی است که اگر هدف مبارزه با فساد بود، بهبود وضعیت کار بود، روانسازی و چابکسازی وزارت خانهی متبوع ایشان بود و... از نجومی بگیرهای بیمههای زیرمجموعهی شستا آغاز میکردند یا روابط عمومیهایی که بدون رزومه و صرفاً به دلیل حضور همسرانشان با حقوقهای آن چنانی مشغول به کار هستند وگرنه فهرست کردنِ مسائلی که لازم باشد چشم بر فسادهایی بزرگتر بست که هنر نیست به آن هم نمیگویند مبارزه با فساد بلکه نام علمیِ آن «شانتاژ» است!»
دیدگاه تان را بنویسید