شرق از قول کوروش احمدی (دیپلمات بازنشسته) نوشت: «یکی از گزارههای مطرح این است که جمهوری اسلامی ایران معمولا هیچ فرصتی را برای از دست دادن فرصتی از دست نمیدهد. مثالهای زیادی هم در حوزههای مختلف در این زمینه زده میشود. یکی از این مثالها درباره از دست دادن فرصت مصالحه با دولت جیمی کارتر در مورد گروگانهای آمریکایی است...
داستان رابطه شکرآب دولت اوباما با نتانیاهو نیز آشکارتر از آن است که نیازی به شرح آن باشد. توافق برجام که نهایتا با دولت اوباما حاصل شد، اگرچه درخور تمجید است؛ اما با تأخیر بسیار انجام شد. اجرایی شدن این توافق در سال آخر ریاستجمهوری اوباما فرصتی برای تحکیم و ریشهدواندن آن باقی نگذاشت و به جناح تندرو در آمریکا فرصت داد تا به تخریب آن بپردازد.
اکنون، دولت بایدن اگرچه برخلاف دولت کارتر و دولت اوباما کمتر متمایل به طیف چپ حزب دموکرات و بیشتر به جناح میانه حزب متمایل است؛ اما بازهم، در مقایسه، فرصتی است برای ایران جهت حل حداقل بخشی از مشکلات خود با آمریکا با شرایطی نسبتا مناسب. یکی از شاخصهای آمادگی نسبی دولت بایدن برای نیل به توافقی شاید اندکی متوازن، با ایران گماردن رابرت مالی بهعنوان نماینده آمریکا در امور ایران و مذاکرهکننده اصلی برای احیای برجام است.
رابرت مالی فرزند پدر و مادری است که هر دو روزنامهنگارانی چپگرا و سخنگویان رسمی و غیررسمی جبهه آزادیبخش الجزایر بودند. آنها روزنامه آفریک آزی را در فرانسه منتشر میکردند و در سال 1980 به خاطر فعالیتهایشان، از جمله دشمنی با اسرائیل، از فرانسه اخراج شدند. رابرت مالی مقالههای زیادی در مورد مسائل خاورمیانه نوشته و از جمله خواستار نزدیکی با حماس و اخوانالمسلین بوده است. او با حمایت شدید جناح چپ حزب دموکرات ازجمله برنی سندرز و در میان مخالفت شدید لابی اسرائیل در آمریکا و اسرائیل بهعنوان نماینده آمریکا در امور ایران انتخاب شد.
تردید نیست که رابرت مالی با هر سابقهای اکنون نماینده آمریکای استکباری است و از اینرو حساب او از حساب سوءسیاستها و استکبارگری آمریکا جدا نیست؛ اما برای کسانی که با سیاست داخلی آمریکا آشنا هستند، تفاوت بارز طیفهای سیاسی مختلف در آمریکا و ازجمله تفاوت بارز رابرت مالی با برایان هوک، نماینده دولت ترامپ در امور ایران که آشکارا همفکر و همسو با صهیونیستها بود، روشن است. اگر ایران امروز از فرصت حضور این طیف سیاسی در دولت آمریکا و ترکیب کنونی کنگره بهره نبرد، معلوم نیست فردا با شروع مبارزات انتخاباتی میاندورهای و انتخابات کنگره در نوامبر آینده و بهویژه بعد از انتخابات ریاستجمهوری در نوامبر 2024 با چه شرایط و چه ترکیب سیاسی در واشنگتن مواجه خواهد بود.»
تحلیل روزنامه شرق در حالی منتشر میشود که کلاهبرداری برجام توسط دولت دموکرات آمریکا - بهواسطه تحریفات جریان غربگرا در ایران - انجام شد؛ توافقی که امتیازات نقد و آنی به آمریکا میداد، اما سهم ایران مشتی وعده نسیه و قابل نقض بود که ابتدا در دولت اوباما در لفافه و با زیرکی انجام میشد، و سپس در دولت ترامپ (بهخاطر تضمین دادن روحانی به موگرینی مبنی بر عدم خروج از توافق در صورت خروج آمریکا) شکل علنی به خود گرفت.
ثانیاً دولت فعلی آمریکا، همسوترین دولتها با رژیم صهیونیستی است چنان که در محافل آمریکایی گفته شده انتخاب آنتونی بلینکن به وزارت خارجه، «هدیه ویژه بایدن به اسرائیل» بود. از سوی دیگر بایدن بارها تصریح کرده که حتی اگر اسرائیل وجود نداشت، ما باید هزینه میکردیم و آن را به وجود میآوردیم.
ثالثاً برخلاف تحریفگری نویسنده، دولت بایدن کمترین علاقهای برای توافق منصفانه و عادلانه و پایدار با ایران ندارد. چنان که در 6 دوره مذاکره با دولت روحانی، آنها نه حاضر شدند همه تحریمهای پسابرجامی را لغو کنند، و نه پذیرفتند تضمین بدهند که حتی در دولت آنها، آمریکا مجدداً اقدام به خروج از توافق و نقض تعهدات نمیکند!
نکته چهارم این است که شرق گویا به مأموریت تحریف و دروغپراکنی - این بار برای باز گرداندن آمریکا به برجام و دسترسی به مکانیسم ماشه - اصرار دارد. چه اینکه روزنامه مذکور یک بار، امضای بیارزش کری را تضمین خوانده بود و نوبت دیگر، مدیر مسئول آن اعتراف کرده بود که خود و همطیفانش برای جا انداختن برجام، مجبور به مبالغه و اغراق و دروغ شدهاند!
دیدگاه تان را بنویسید