محمدرضا اخضریان در یادداشت اختصاصی برای فردا؛
تاملی در دستور رئیسجمهوری برای احیای جهادسازندگی
محمدرضا اخضریان کاشانی در یادداشتی نکاتی را در باب احیای جهادسازندگی یادآور شد.
گروه سیاسی فردا: مشروح این یادداشت به شرح زیر است:
تنها چند روز پس از اعلام رسمی آقای رییسی مبنی بر احیای جهادسازندگی، رئیس جمهوری به معاون اول خود ماموریت داد در قالب کارگروهی با حضور پیشکسوتان جهاد سازندگی و محرومیتزدایی در کشور و بسیج سازندگی، سازوکار و ساختارهای احیای ماموریتهای جهاد سازندگی با محوریت مردم را در مدت بیست روز بررسی و تدوین کند.
جهاد سازندگی در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ به فرمان امام خمینی (ره) و با رسالت رسیدگی به مناطق محروم و دور افتاده و اهداف زیر تأسیس شد:
رفع محرومیت از روستاهایی که از سادهترین امکانات رفاهی نیز محروم بودند.
حرکت به سوی استقلال و خودکفائی کشور با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی روستاها و مناطق عشایری از طریق توسعه کشاورزی، دامداری، صنایع روستائی
ایجاد زمینه لازم جهت رشد شخصیت والای انسانی روستائیان از طریق مشارکت و نظارت آنان در فعالیتهای روستائی
بسیج قشرها مختلف مردم جهت سازندگی روستاها و فراهم کردن امکان تلاش برای رشد و تکامل آنها؛ که به علت ابعاد گسترده ویرانیها و محرومیتهای به جا مانده از رژیم پهلوی، جهاد سازندگی اولویت در امر سازندگی را به روستاهای دورافتاده و محروم اختصاص داد.
این نهاد انقلابی در تاریخ ۷ آذر ۱۳۶۲ به وزارت جهاد سازندگی تغییر جایگاه داد اما پس از ادغام با وزارت کشاورزی، در دی ماه ۱۳۷۹ فعالیت خود را تحت عنوان وزارت جهاد کشاورزی ادامه داد.
امام خمینی ره ثواب مشارکت در جهاد سازندگی را همسنگ و حتی بالاتر از زیارت مکه و مدینه دانستند.
تجربه موفق جهاد سازندگی در دو دهه نخست انقلاب و نقش آن در خارج ساختن مناطق محروم از فقر و نبود امکانات اولیه زندگی، این نهاد انقلابی را از خاطرات شیرین سازمانی در ایران قرار داده است.
اما پرسشی که امرور با طرح ایده احیای جهاد سازندگی به ذهن می رسد این است که چه ضرورت هایی این نهاد انقلابی را در سال ۷۸ در وزارت کشاورزی ادغام کرد و امروز در شرایطی که بیشتر کارشناسان اقتصادی و مدیریتی به کوچک سازی و کاهش هزینه های دولت توصیه می کنند چه ضرورتی، بازگشت به این نهاد را در وضعیت کسری بودجه کمسابقه و ناتوانی از تامین هزینه های جاری و قطع بخش مهمی از بودجه های عمرانی توجیه نموده است؟
نخستین پاسخ به این پرسش، ناکامی طرح های کشور در سالهای گذشته است که منجر به ماندگاری و تداوم محرومیت مناطق مختلف کشور شده است. چنین پاسخی با گزارش های عملکرد نظام تطابق نداشته و چنین توجیهی از سوی رییس جمهوری یک خودزنی آشکار علیه دستاوردهای نظام است.
مساله دیگر، چالش مستمر ساختارسازی در مقابل فرایندهاست. در نظام مدیریتی کشور مرسوم است که با طرح یک چالش و مشکل، حل آن به سرعت منوط به ایجاد یک ساختار جدید و دعوت از اعضایی می شود که عموما در سازمان دیگری نیز همین وظیفه را کم و بیش بر عهده داشته اند و در ساختار جدید نیز نقش متفاوتی ندارند. نتیجه این شرایط نیز تشکیل دبیرخانه ها و ستادهای هماهنگی بین ساختارهای موازی متعددی است که قبل از تشکیل، تجمیع نشده اند.
هم اکنون چندین نهاد حمایتی و عمرانی در کشور متولی امور مناطق محروم، روستاها، کشاورزی، امدادرسانی، مدرسه سازی، بهزیستی، امور بهداشتی و... هستند و بخش زیادی از وظایف مرتبط با ماموریت های پیشین و احتمالا آتی جهاد سلزندگی را برعهده دارند و باید به دقت بررسی کرد ایجاد یا احیای یک ساختار (جدید)، روابط میان این نهادها و فرایندهای آنها را تجمیع و یا دچار تشویش خواهد کرد.
مساله دیگر، نسبت میان ساختار کلان نظام اقتصادی و اجتماعی با زیر ساختارهای خرد کشور است. میان دو نظام اقتصادی که یکی ماموریت توسعه اقتصادی و دیگری پیشرفت و عدالت بر عهده دارد ساختارهای کلان و خرد نمی توانند متعارض باشند و ساختارهای خرد امکان رفع چالش های ناشی از اقتصاد کلان و نهادهای تابع آن را نخواهد داشت.
مساله دیگر در بررسی علل و چرایی احیای جهاد سازندگی کارکردهای مورد انتظار از آن است.
باید پرسید توقع رییس محترم دولت از احیای این نهاد چیست؟
اگر محرومیت زدایی است ارتباط آن با سازمان ها و نهادهای مرتبط با مناطق محروم یا توسعه روستایی یا مسکن روستایی و ... چیست و بناست برای آنها چه اتفاقی بیفتد تا هم موازی کاری نشود هم رقیب سازی های اداری و حذف بودجه و اختیارات سازمان ها رخ ندهد.
اگر هدف، بسط عدالت و برابری است که چنین آرمان ارزشمندی با نهادسازی رخ نداده و نیاز به تغییر راهبرد اقتصادی کشور و بازنگری در سیاست های کلی و برنامه های پنجساله و سالانه کشور دارد.
اگر هدف، توسعه کشاورزی است که با جدا شدن احتمالی جهاد سازندگی از وزارت کشاورزی این امر در وزارت کشاورزی بهتر قابل پبگیری است.
اگر هم هدف سازندگی و عمران است که بخش های دولتی تجربه ناموفق خود رانشان داده و پیمانکاران خصوصی نیز بهتر از یک نهاد جدید دولتی امکان تحقق این خواسته را دارند.
اگر هم هدف،ایجاد فرهنگ و روحیه جهادی در انجام کارهاست که نیاز به برنامه های فرهنگی،رسانه ای و انگیزشی داشته و با ایجاد یک نهاد نوستالژیک به دست نمی آید.
با مرور موارد فوق به نظر می رسد دستیابی به چنین ضرورتی پس از مشاهده محرومیت چند منطقه کشور در سفرهای استانی کمی دشوار بوده تعیین ضرب الاجل بیست روزه برای تعیین سازوکار و ساختار احیای ماموریت های جهاد سازندگی با واقعیت کار اجرایی در کشور همخوان نباشد و در صورت تحقق نیز دچار کاستی های فراوان و چالش های گسترده گردد.
شاید مطالبه رییس محترم جمهوری را به جای احیای یک ساختار سازمانی بتوان در اصلاح و تغییر یک رویکرد همواره نادرست و بازگشت به مردم و پذیرش و گسترش بخش خصوصی جستجو نمود.
بهره گیری از سازوکار بخش سوم و تمرکز بر بازآفرینی جایگاه سمن ها(NGO)، خیریه ها، مراکز بسیج، مساجد، هیآت، اوقاف و ... بهترین راهکار احیای ماموریت های ارزشمند جهادسازندگی پیشین بدون ایجاد هزینه های تازه سازمانی بر دوش دولت و بیت المال است.
طراحی نظام ساماندهی و اتوماسیون شفاف، فراگیر، قابل بلوک بندی برای آحاد جامعه با هر میزان دارایی و قابل پایش و ارزیابی و بهره گیری از استارتاپ های دانش بنیان جهت ساماندهی مویرگی ماموریت ها در سراسر کشور مبتنی بر اولویت های مدنظر نظام حمایتی در چارچوب جهش پارادایمی به یک الگوی اپلیکیشن بنیان ضرورتی انکار ناپذیر است که خود، مشروط به پذیرش جایگاه مناسب برای دولت به عنوان سیاستگذار، راهبر و ناظر بر امور مرتبط با ماموریت های جهادسارندگی و پرهیز جدی از ایفای نقش متولی و متصدی است.
امیدوارم معاون اول محترم، با لحاظ این مجموعه از اقتضائات نسبت به احیای ماموریت ها و نه ساختار جهاد سازندگی اقدام نماید و از طعم شیرین حکمرانی شایسته لذت ببرد.
دیدگاه تان را بنویسید