«فردا» گزارش میدهد
کدام علی لاریجانی؟
در ماههای اخیر چهره متفاوتی از علی لاریجانی دیدم که با آنچه پیشتر از وی شناخته بودیم، خیلی همخوانی نداشت. حالا اما باید دید که او خود کدام لاریجانی را بیشتر پسندیده و در کدام قالب به سیاست ورزی ادامه میدهد.
گروه سیاست سایت فردا – سودای پاستور در سر علی لاریجانی، موضوع پوشیده و پنهانی نبود. تقریبا تمام نیروهای سیاسی، تحلیلگران و رسانهها حدس میزدند که او بعد سالهای سیاستورزی در جایگاههای مختلف، به فکر تبدیل شدن به اولین شخص اجرایی مملکت است اما با این وجود نامزد نشدن او در انتخابات مجلس سال 98 عجیب مینمود.
همین که دو سال مانده به انتخابات از جایگاه خود یعنی ریاست مجلس که دیگر حسابی برایش تثبیت شده بود، کنارهگیری کرد، توجهها را به خود جلب و همه حدسیات گذشته را تبدیل به یقین کرد که او قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را دارد.
شرایط کشور و نیروهای سیاسی نیز به نحوی بود که به نظر میرسید، مسیر دشواری پیش رو نداشته باشد و خیلی بیدردسر راهی پاستور شود. وضعیت اما در همان دو سال منتهی به انتخابات زیر و رو شد. نارضایتیها از عملکرد دولت روحانی به مراتب بیشتر شد و به تبع آن از محبوبیت جریان حامی او که همان حامیان لاریجانی بودند هم کاسته شد.
علی لاریجانی اصولگرا بود و هست اما در انتخابات اخیر روی اصلاحطلبان حساب کرده بود. آنها بودند که از خیلی قبلتر او را برای این تصمیم ترغیب کرده و در رسانههای خود حتی با ساختن دوگانه جهانگیری – لاریجانی جانب او را میگرفتند.
این رویکرد در جریان اصلاحات مخالفانی داشت اما وضعیت آنان هم به نحوی بود که گمان میکردند غیر از تکرار الگوی 92 راه چارهای ندارند و باید با گزینهای محافظهکار در راست میانه بیابند و با چسباندن اعتدالیون که در منتها علیه طیف راست جریان چپ قرار دارند، به او بستر موفقیت وی را فراهم آورند. هدفشان حضور با واسطه در قدرت برای دومین بار بود.
این بازی اما به شکل غیرمنتظرهای برهم خورد و علی لاریجانی از سوی شورای نگهبان احراز صلاحیت نشد! انتخابات برگزاری و اصلاحطلبان نیز اگرچه نامزد خود را در انتخابات داشتند، شکست خوردند. مجلس را هم که پیشتر واگذار کرده بودند.
به این ترتیب هم اصلاحطلب و هم علی لاریجانی هم از مجلس ماندند و هم از دولت . در این بین اما یک چیز عوض شده بود و آن هم روش و بیان علی لاریجانی بود. او را در ماههای آخر منتهی به انتخابات طوری شناختیم که با قبل از تفاوت داشت. آن محافظهکاری ذاتی در سیاست ورزی او رنگ باخته و تبدیل به فردی شده بود که انتظار میرود در مناظرات انتخابات غوغا به پا کند. ماجرای عدم احراز صلاحیت هم که پیش آمد، این علی لاریجانی جدید بیشتر خودنمایی کرد.
این «بنده خدا» به نظر شورای نگهبان تمکین کرد اما صراحتا خواستار بیان علل رد صلاحیت خود شد. بعد هم که گفتند، اصرار داشت که «مهر محرمانه» را بردید و سایر قضایا.
در حقیقت این انتخابات اگرچه علی لاریجانی را به پاستور نرساند اما نقطه عطفی در سرنوشت سیاسی او بود. هم از این رو که آینده وی از لحاظ جایگاهی و حضور در قدرت با ابهام مواجه شد. هم از این رو که نقاب محافظهکاری را برداشته و صریحتر و تند و تیزتر شد.
همه اینها در کنار هم این سوال را ایجاد کرد که حالا چه سرنوشت سیاسی پیدا خواهد کرد؟ آیا به قالب قدیمی خود برگشته و منتظر میماند که کی و کجا دوباره مسئولیتی به وی سپرده شود؟ یا با این شخصیت تازهای که از خود نشان داده بود، دست به کار شده و کنشگری عیانتری خواهد داشت؟ آیا او با اتکا به همان حمایت اصلاحطلبان که شرح آن رفت، حلقه وصل منتقدان دولت خواهد شد؟ آنطور که برخی میگویند حزب تشکیل میدهد؟ به مجلس برمیگردد؟ یا شاید هم همان نقشی را ایفا میکند که در دوران احمدینژاد، مرحوم هاشمی رفسنجانی ایفا میکرد. هرچه باشد بعد از او هیچ یک از چهرههای سیاسی نخواستند – مثل ناطق نوری یا حسن روحانی – یا نتوانستند – مثل سید محمد خاتمی – که چنین بازیگری سیاسی داشته باشند، آیا علی لاریجانی ظرفیت لازم یا تمایل به این کار را دارد؟ به فرض که این طور باشد، نیروهای سیاسی او را به عنوان لید خورد خواهند پذیرفت؟ پاسخ به هر کدام از این سوالات اما یک پیشنیاز دارد و آن هم اینکه ما بدانیم از این پس با کدام لاریجانی مواجه هستیم. همان که این چند ماه اخیر دیدیم یا آن علی لاریجانی که طی سالها شناخته بودیم؟
دیدگاه تان را بنویسید