هشدار کیهان به سهم خواهی ها با ماجرای تنگه احد
اگر به شما (در جنگ احد) آسیبى رسید، دشمنان شما نیز (در بدر) شکست سخت خوردند همانگونه که آنها مقاومت کردند شما نیز باید مقاومت کنید این روزگار را به اختلاف احوال (گاه پیروزی و گاهی شکست) میان خلایق مىگردانیم تا خدا مقام اهل ایمان را معلوم کند و از شما مؤمنان آن را که ثابت در دین است گواه دیگران کند، و خداوند ستمکاران را دوست ندارد.(آیه 140 سوره آلعمران)
چند آیه قبل و بعد از این کریمه در مورد جنگ بدر و احد است. همه سالهای حیات پیامبر مکرم اسلام مهم است ولی روزگاری که ایشان در مدینه بودند مهمتر. چرا که تشکیل حکومت و تنیدگی سیاست و دیانت در اسلام، هنوز هم مورد تشکیک افراد نادان به تاریخ و مبانی اسلام است. از میان سالهای حضور پیامبر اسلام در مدینه نیز به نظر سال سوم و جنگ احد نیز بسیار مهم است. حضور گسترده و یکسومی منافقان در سپاه اسلام، تقابل حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و ابوسفیان به عنوان سران توحید و کفر در مقابل هم، پیروزی اولیه مسلمانان پس از حمله اول، سرپیچی مسلمانان از دستور و ترک تنگه احد به طمع غنیمت، شکست مسلمانان در مرحله دوم جنگ، دستور مهم پیامبر برای جمع شدن رزمندگان و زخمیهای احد برای تعقیب مشرکان و ممنوعیت حضور منافقان و مردان مانده در مدینه برای حضور در عملیات تعقیب، و پیروزی نهایی مسلمین در تاراندن کفار و خنثی نمودن توطئه منافقان و یهودیان مدینه از جمله نکات بسیار مهم احد است که این مختصر به یکی دو مورد آن که برای نخبگان حیاتی است میپردازد.
پس از آنکه مسلمانان برای جنگ احد عازم شدند، حدود یکسوم از لشکریان که منافق بودند به بهانهای ترک اردو و به نوعی تحریم جهاد کرده و روحیه سپاه را نشانه رفتند. در مقابل، لشکر کفر به فرماندهی ابوسفیان و همسرش هند که هم از فرماندهان بود و هم بهخاطر معروفه بودن، فردی تأثیرگذار و به نوعی سلبریتی آن زمان بود و برای جنگ روانی و با شعار انتقام همراه شده بود، صفآرایی کرده بودند. توقع این است که پس از پالایش سپاه اسلام از منافقان، استوارترین مؤمنین در کنار پیامبر مانده باشند ولی اینگونه نبود. پیامبر اسلام، عدهای تیرانداز را در دهانه و تنگه احد به مأموریت گمارد و به آنها دستور داد که «هرگز» موقعیت خود را ترک نکنند. پس از آنکه حضرت علی علیهالسلام، اولین جنگجوی مشرکان را کُشت، مسلمانان به هیجان آمدند و با حمله به لشکریان ابوسفیان آنها را تاراندند. بسیاری از مبارزان تنگه احد به خیال پیروزی و به طمع غنیمت، دستور پیامبر را نادیده گرفته و موقعیت خود را به جای تثبیت، ترک کردند.
خالد که او نیز از فرماندهان کافران بود، بقایای لشکر را جمع کرد و با دور زدن تنگه از پشت به مسلمانان حمله کرد و مسلمانان بهخاطر طمعکاری برخی، شکست خوردند و.... و تاریخ سرافکنده است که چنین بیپروا میگوید ولی وقتی درد همان درد است چاره چیست؟ باید گفت. مسلمانان به دامنه احد عقبنشینی کردند و نتیجه تمرد و طمع را به نظاره نشستند. دندان پیامبر شکسته و صورتش شکافته بود. پیکر حمزه را میدیدند که با خنجر کفر تکهتکه میشود و جگرش زیر دندان هندی که به فاحشگی شهره بود جویده میشد. مثل جگر مسلمانان پشیمان که با دیدن این صحنهها پارهپاره میشد. داغ، سخت است و جانکاه. چیزی شبیه آنچه که زینب کبری سلاماللهعلیها در کربلا دید و نیز مردم ما با دیدن یک تصویر از دست قلمشده حاج قاسم کمی از آن را چشیدند که آن تشییع بینظیر را به راه انداختند ولی امان از دل زینبِ تنها. و خندههای ابوسفیان و هند و شمر و خولی و ترامپ. چه شکنجه و شرمندگی برای متمردین تنگه از این بالاتر که پیامبر اسلام را غرق در خون و خسته و مضطرب برای حمزه میدیدند؟ پیروزیِ هدر رفته به کنار، با شهادت حمزه و هفتاد مسلمان چه کنند؟ دیگر چگونه میتوان بهصورت خورشیدواره رسول خدا نگاه کرد؟ عجیب نیست وقتی که بعدها قاتل حمزه مسلمان شد و توبه کرد، پیامبر توبهاش را پذیرفت ولی گفت فقط به جایی برو که نبینمت. خاطره إرباً إربا شدن پاکشدنی نیست.
انقلاب اسلامی مظلوم ما پس از سالها دوباره به اهالی انقلاب رسید و مردم از میان هزاران دوز و دروغ و دغل، و توجیه و تبانی و تهمت، و همداستانی کفر و نفاق و انحراف و لیبرالها، شعارهای اصیل انقلاب و صداقت انقلابی و اخلاق اسلامی را برگزیدند. گرمای طاقتسوز و قطعی برق امروز، تاوان تَکرار اعتماد به کسانی است که میگفتند با روحانی به جهنم میرویم ولی با فلانی به بهشت نمیرویم. و نیز آن کلام زشتی که فرق نروژ و سوئد را نمیداند و میگفت ایران، نیازی به انرژی هستهای ندارد. و او در جنایت دروغگوها و آزار مردم شریک است. وضع امروز نتیجه اعتماد به کسانی است که عوامفریبانه، دغدغه مردم را به جای معاش و معاد، ورود زنان به ورزشگاه و پخش ربنا و کنسرت و رفع حصر و حضور زنان در استادیوم و مذاکره با کدخدا و... معرفی کردند و اکنون وقیحانه از دولت دکتر رئیسی حل مشکلات معیشتی و اقتصادی و ایجاد اشتغال و ازدواج و مبارزه با رانت و فساد و کاهش قیمت ارز و طلا و خودرو میخواهند. خودشان هم چرخ سانتریفیوژ را شکستند و هم چرخ زندگی مردم را. مسکن پرمهر مردم را مزخرف دانستند و آلونکشان را به سخره گرفتند. شعارهای پریشان دادند و سبکسرانه رفتار کردند و ما نتیجه واقعی تدبیرشان را نجیبانه تحمل میکنیم.
همه میدانند که مهندسی بودن انتخابات، مهملِ پریشانگوهاست چراکه نظام و مردم انقلابی، اگرچه حرفشان شنیده نشد ولی همین دولت یازده و دوازده که مسبب اصلی وضعیت امروز است را بهعنوان منتخب مردم پذیرفتند و تحمل کردند. وضعیت کنونی افغانستان و استیصال حاکمان غربزده و وابسته آن، اوج و غایت ارمغانی است که لیبرالها برای ایران میخواستند. درِ باغ سبز کدخدا که با لفاظی و حرافی میگفتند، همین سرزمین خسته و تفتیده و خشکیده و خونین افغانهاست. واقعیتی گویاتر از این بهعنوان نتیجه تخیلات کدخداباوران متصور نیست. تفکری که معتقد بود آمریکا با فشار دادن یک دکمه ما را داغان میکند همان تفکری است که غنی و عبدالله را تحقیرشده به آمریکا برد و تسلیمشده برگرداند. غافل از اینکه همان کدخدا از فرط فرتوتی نمیتواند تنبان خود را بالا بکشد و بعد از دو هفته برای نجات زیرآوار ماندهها راهی به جز دفن آنها نیافت. مثل تدبیر غربگرایان برای کنترل بازار مرغ و نهاده با دفن کردن جوجهها!
حقیقتِ واقعیتیافته این است که دولت تدبیر و امید، زمین سوختهای را تحویل دولت جدید میدهد که برای رساندن به حال اولش، پس از برنامهریزی دقیق، نیاز به همت مضاعف و کار زیاد و تلاش فراوان همه مردم و بهویژه عناصر انقلابی و مدیران خدوم دارد. و در کنار همه اینها آرامش، عنصر مهمی است که باید حفظ شود و هرگز نباید به آنها که غوغازیست هستند و به مرض «سادیسم سیاسی» عادت کردهاند اجازه به هم زدن آرامش مردم را داد. سادیسم، نوعی بیماری است که افراد از آزار دادن و اذیت کردن و رنج دیگران لذت میبرند. مردم را عصبی میکنند و کیف میکنند. زجر میدهند و عشق میکنند. دروغ میگویند و میخندند. حرفی میزنند و همان را انکار میکنند. از اینکه مردم به مشکل و مخمصه بیفتند، احساس نشئگی و سرخوشی عارضشان میشود. میتوان «سادیسم سیاسی» را بیشتر در میان سیاستزدههای خودشیفته دید و در کنار انواع سادیسمهای کلامی، استبدادی، انفجاری و... بهعنوان گونه جدیدی از این بیماری معرفی نمود.
وضعیت نامطلوب اقتصادی و رنج مردم از بازار بینظارت، قابل کتمان نیست همانگونه که میتوان خسارتباری معاهده پاریس و تفکر بدوی و مشکوک «احداث نیروگاه بهصرفه نیست» را با قطعی برق و تعطیلی کارخانهها و صنایع دید. تلاش برای تحریک مردم و عصبی کردن آنها نیز رنج هشتسالهای است که میبریم. وضعیت رها و بیصاحب فضای مجازی که محل آماج بیامان دشمنها شده نیز تا حدی است که حتی آقای روحانی نیز چند روز پیش از دروغگویی در آن گلایه کرد. اینها قسمتی از مشکلات بسیاری است که میراث تفکر شوم لیبرالها و غربزدههای تنبل است که واگذارشان به خدا. باید به مسائل مهمتر پرداخت. چند آیه قبل از آیه ابتدایی، خداوند به مؤمنین وعده میدهد که اگر صبر و مقاومت در جهاد داشته باشید، هر آن، که مشرکان به شما هجوم آورند خدا شما را با پنج هزار فرشته یاری میکند. این وعده تنها برای جمعیت سیصد نفری مؤمنین بدر نیست. اگر دهها میلیون ایرانی و غیرایرانی که دل در گرو انقلاب دارند، صبور و مقاوم و مجاهد باشند و برای اعتلای انقلاب اسلامی کمر ببندند، خدای قادر متعال برای امداد فوری و اینچنینی ناتوان نیست. اصل در وحدت کلمه است و اینکه ما بخواهیم. و صدالبته مثل اهالی تنگه احد طمع نکنیم.
مردم عزیز و نجیب ایران با ناامیدی از امید جعلی، به امید واقعی رو کردند و به تغییر و اصلاح واقعی امیدوار شدند. جوانمردانه این است که هرکدام از مردم با هر نظر و سلیقه به این کاروان کمک کنند و دولت را با کار و تلاش برای حل مشکلات بزرگ کشور یاری دهند. در این میان مسئولین ارشد نظام و سایر قوا و بهویژه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در صف اول هستند و باید با حفظ آرامش، رئیسجمهور منتخب را برای مدیریت وضعیت موجود که به زمین سوخته میماند یاری دهند. طبق سخنان مقام معظم رهبری، باید هرجا که هستیم را مرکز جهان بدانیم و کارمان را به نحو احسن انجام دهیم. ایشان در دیدار غیرمستقیم و اخیر خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان را از تلاش برای رسیدن به منصب وزارت یا پستهای اجرایی پرهیز دادند. خواستهای که بیشک مخاطبان دیگری نیز دارد و باید مثل دستور ماندن در تنگه احد، جدی گرفته شود.
اگر در گذشته زر و زور و تزویر فسادآور بود اکنون نفوذ نیز یکی دیگر از عاملهاست. باید با دقت و شدت از نتیجه انتخابات اخیر و امید جوانهزده مردم پاسداری کرد و این مهم را فهمید که نو کردن منصبها در این موقعیت میتواند همان طمعی باشد که فاجعه آفرید و پیروزی را مبدل کرد. هرگونه رها کردن طمعکارانه و طلبکارانه موقعیت میتواند موجب اختلالی شود که آرامش و سازمان را به هم بزند و غیر از اجازه به نفوذیهای دگردیس برای خلیدن به پای نظام، میتواند خدای نخواسته مردم را ناامید کند. ایراد ما به لیبرالهای غربزده که مثل شاهان احمق مینشینند و مثل گرگ میدرند و مثل قوم فاتح از سفره انقلاب برای خود و نزدیکان بیهنر لقمه میپیچند و به اندازه از کارافتادهها هم کار نمیکنند و وضعیت امروزمان حاصل تخم دوزرده آنهاست همین است که مسئولیت طعمه نیست که به آن طمع کنید؛ عهدی است از جانب خدا بر عهده شما که باید به زودی به خدا و اهل محشر پاسخ دهید. باید نفس سرکش را مهار کرد و جای خود نشاند و نشست و با دقت و شدت به انجام وظایف پرداخت و دانست که کارها با اخلاص و صبر و استقامت و جهاد پیش میرود و برکت میگیرد نه با ویار میز و منصب و تقلای مقام./ کیهان
دیدگاه تان را بنویسید