سرتیپ نامی: تشکیل دولت نظامی برای یک دوره کافی است
داوطلب کاندیداتوری سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری با تأکید بر اینکه امروز مردم ما بسیار بیشتر از اینکه به نبود مرغ اعتراض داشته باشند به تبعیض اعتراض دارند، ااظهار کرد: اگر مرغ برای همه نباشد مرد هم زیاد اعتراض ندارند ما اگر یک عده مرغ بخورد و یک عده نخورند، مردم به این اعتراض خواهند کرد؛ اعتراض مردم ما به دولتها به خاطر تبعیضی است که حس میکنند.
ایسنا: سرتیپ محمدحسن نامی تا پیش از حضوری ششماهه در قامت آخرین وزیر ارتباطات دولت دوم محمود احمدینژاد، در مجموعه نیروهای مسلح فعال بود که هم تجربه حضور در کره شمالی به عنوان نماینده ارتش جمهوری اسلامی را به کارنامهاش اضافه کرد و هم مدتی سمت معاونت اطلاعات ستاد مشترک ارتش را به دوش او گذاشت. اما با تشکیل «دولت مهروزی» و انتخاب مصطفی محمدنجار به عنوان وزیر دفاع، نامی هم روانه سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح شد و ریاست آن را تا سال ۱۳۹۱ در اختیار گرفت.
از ۱۸ بهمن ۹۱ نیز ردای وزارت پوشید و تا پایان دولت دهم در این مسند ماند. او جزء معدود چهرههایی بود که از پس همکاری هشتساله با محمود احمدینژاد و کابینه پررفتوآمدش برآمد. با گذشت آن هشتسال و روی کار آمدن دولتهای اول و دوم حسن روحانی از نامی، کمتر نامی به میان آمد تا اینکه در اردیبهشتماه ۱۴۰۰ با حضور در ستاد انتخابات کشور تصمیم به نامنویسی برای رقابتهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری گرفت.
با او در این گفتوگو از علل ناکارآمدی دولتهای گذشته، راهکارهای پیشنهادیاش برای عبور از این ناکارآمدیها و ایده شکلگیری «دولت نظامی» پرسیدیم.
معاون اطلاعات اسبق ستاد مشترک ارتش در سخنانش تاکید میکند که شکلگیری دولت نظامی به دلیل «روحیه نظمگرایی» در وجود نظامیان موجب انجامشدن امور در زمان و ساعت مقرر خود میشود و در یک کلام «نظم در اجرای قانون» را محقق میکند.
اگر از او بپرسید یک «نظامی» فارغ از روحیه و ذائقهاش، چه راهکار عملی متفاوتی از دیگر کاندیداها برای پیشبرد این امر و سایر امور دارد، میگوید: «حتماً میدانید نظامیان در تعامل و گفتوگو و هماهنگکردن دیگران برای اجرای امور و حرکت جدی آنان با خودشان موفق بودهاند و این در وجودشان است، چون بارها و بارها یک حرکت در نظامیگری انجام میشود تا در وجود افراد ملکه ذهن شود.» توضیحاتی که شاید معنایش این باشد که آنچه کاندیدایی نظامی را از مابقی مجزا میکند نه صرف ارائه برنامه جدید یا داشتن ایده خاص بلکه بهرهگیری از «توان فردی» و اتکای وی به «شخصیت خویش» است.
سرتیپ نامی در این گفتوگو البته تأکید میکند که «شرایط خاص» امروز تشکیل یک دولت نظامی را طلب میکند و از همین منظر معتقد است حتی یک دوره چهارساله هم برای این منظور کافی است.
مشروح گفتوگوی ایسنا با سرتیپ محمدحسن نامی را در ادامه میخوانید:
در آستانه انتخابات ریاستجمهوری بیش از هر زمان دیگر فرصتی برای بررسی کارآمدی دولتهای دوازدهگانه جمهوری اسلامی پیش میآید، به نظر شما دولتهای گذشته در چه مواردی ناکارآمد بودهاند؟
مهمترین حلقه مفقوده توسعه و عمران ما انجام نشدن آمایش ملی و سرزمینی است که به آن خواهم پرداخت ولی باید دولتی که در پی خدمت به مردم است، از سنگینی فعلی خارج شود. دولت با این وضعیت نمیتواند خدماتی به مردم ارائه دهد و یک طرح فرهنگی، اقتصادی و سیاسی سالم برای مردم داشته باشد. چون خودش اول باید تغییر کند و نیز با تحولات آینده جهان هم همراه باشد. در دنیا الان دولتهایی موفق هستند که چابکسازی شدهاند، ولی دولت ما ۴/۲ میلیون نفر را پوشش میدهد و تا دو میلیون نفر هم بازنشستگان دولتی هستند که حدوداً ۶ میلیون نفر را تشکیل میدهند و عمده هزینه و بودجه سالانه دولت را به خود اختصاص میدهد.
در چنین شرایطی دولت چندان کارآمد نخواهد بود و تواناییاش کاهش مییابد. ما باید در دولت از فناوریهای تازه استفاده کنیم که یکی از آنها دولت الکترونیک است. در کنار آن شبکه ملی اطلاعات را باید راهاندازی کنیم که یکدهه است مطرح میشود، اما اقدامی صورت نگرفته است.
دولت الکترونیک در ۲۴ ساعت شبانه روز و ۳۶۵ روز سال پاسخگوی نیاز جامعه و شهروندان است. دولت الکترونیک کاملاً شفاف است و همیشه در مقابل شهروندان پاسخگو است، در دولت الکترونیک یک شهروند حتی برای یکبار هم در سال لازم نیست به جایی مراجعه کند، همین رودرو نشدن جلوی فسادهای بسیاری را میگیرد. دولت الکترونیک همچنین تجار و بازرگانان کشور را حمایت میکند تا در روند تجارت خود متضرر نشوند.
اگر میخواهیم دولت کارآمد داشته باشیم نیازمند دولت الکترونیک هستیم. در آنجا همهچیز شفاف است و دیگر خبری از حقوق نجومی نیست و سرمایهها و داراییهای همه افراد هم مشخص است و کسی از رانت و قدرت سازمانی سود نمیبرد. ما الان از دولت الکترونیک حرف میزنیم و مدعی وجود آن هستیم اما حتی برای ثبتنام و انجام امور دانشگاهی هم این دولت الکترونیک فعلی کارآمد نیست و در عمل کاری از پیش نمیبرد. این شرایط باید عوض شود.
به موضوع آمایش سرزمینی و ملی هم اشاره کردید، این امر در شکلگیری یک دولت کارآمد چه نقشی ایفا میکند؟
آمایش ملی و سرزمینی یعنی برقراری نسبت منظم میان انسان، فعالیت و فضا. الان ما نهتنها به این نسبت منظم نزدیک نیستیم که کیلومترها از آن دور هستیم و جمعیت زیادی را در نقاط خاص کوچکی جمع کردیم که نمونه بارز آن تهران است و یکسوم جمعیت کشور در آن جمع شده که به نظرم فاجعه است؛ چرا که نهتنها آمایش سرزمینی نداشتهایم بلکه حتی به شهرهای کوچک و روستاها توجه نکردهایم و جمعیت مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ شدهاند.
در سرزمینی به این وسعت چرا نباید طوری عمل کنیم که همه مردم از مسکن مناسب و محل کار مناسب برخوردار باشند؟ ما باید حداقل پنج یا شش سنگاپور را در سواحل جنوبی داشته باشیم. قشم ما نزدیک ۳/۲ برابر سنگاپور است. ما باید تفکرات خود را به سمت افزایش درآمد ببریم و از فروش نفت خام خودداری کنیم و مشتقات آن را تولید کنیم.
ما میتوانیم در کشورهایی که همجوار ما هستند و نیز کشورهایی که در محور مقاومت با ما پیوستگی دارند، پالایشگاههای بزرگ ایجاد کنیم و نیاز اروپا به مشتقات نفت را به خودمان وابسته کنیم. این هنر هر کشوری است که کشورهای پیرامون خود را به مولفههای ژئوپلیتیک خویش وابسته سازد. راهآهن چابهار به ترکمنستان که میتواند سرمایه بزرگی برای ما باشد کند پیش میرود اما یک نفر در اینجا بانک خصوصی زده است و ۳۰ هزار میلیارد تومان وام گرفته که همین مبلغ میتوانست بسیاری از مشکلات ما را حل کند، همین راهآهن چابهار ۹ هزار میلیارد تومان نیاز دارد و مشکل حداقل ۱۰۰ مینیپالایشگاه ما را حل کند.
۱۱ هزار میلیارد تومان آن میتوانست طرحهای مهم پنج استان را پوشش دهد. اما این پول را یک نفر میگیرد و بهازایش فروشگاههای بیمورد میسازد و این کارهای مهم زمین میماند. پس ما نیاز به یک تفکر جدید در کشور و دولت داریم. دولت در یک مقیاس کوچک کار نظارتی و کمک را انجام میدهد و خدماتدهنده و خدماتگیرنده از خود مردم هستند. دولتها امروزه پاسخگو نیستند و هر کاری انجام میشود باید دنبال پاسخگو برای آن گشت و جواب خاصی هم به دست نیاورد. اما وقتی کار به مردم سپرده شود دیگر این شرایط عوض میشود.
راهکارهایی که شما برای بهبود کارآمدی دولت به آن اشاره میکنید نکات تازهای نیست و پیش از این هم دولتمردان بسیاری به موضوعاتی مانند خصوصیسازی یا دولت الکترونیک اشاره کردهاند اما همانطور که خودتان هم یادآور شدید، در عمل کاری پیش نبردهاند، چطور باید موانع و سدهای پیشرو را برای تحقق این امور برداشت؟ آیا راهی برای همراه کردن ساختارها با این تغییرات وجود دارد؟
شما در انجام هر تغییری با مقاومت روبرو خواهید شد. باید جدی وارد شد و میشود این کار را انجام داد. این تغییرات باید از همان ابتدای یک دولت و با قدرت انجام شود. بازرسی وزارتخانهها باید نیروهای نخبه خود را شناسایی کنند و وقتی یک رییسجمهوری میخواهد معاونی را انتخاب کند، برای وی دهها مورد پیشنهادی با توجه به توانمندیهایشان ارائه شود و البته این را هم بدانیم که باید هیئت دولت با رییس قوه مجریه همراه باشند تا کار در همان روزهای اول شکلگیری یک دولت تازه انجام شود وگرنه دیگر آنقدر مسائل پیرامونی و اطرافیان تاثیر میگذارند که کار از دست میرود. این نیاز به یک تصمیم رییس جمهوری دارد تا از این زنجیره عبور کند. سخت است اما قابل انجام است.
یعنی به عقیده شما در این راه نیازمند یک دولت مقتدر هستیم؟
بله. تنها راه همین است که در همان روزهای اول تشکیل دولت جدید سد را بشکنند وگرنه چنان بست و بندهایی از هر سو به آنان متصل میشود که دیگر امکان انجام آن منتفی میشود. همانطور که قبلیها میخواستند این کار را بکنند و نتوانستند.
به لزوم وجود «اقتدار دولتی» اشاره کردید، مفهومی که در این دوره از سوی برخی از داوطلبان کاندیداتوری ریاست جمهوری طرح شده و بیشتر هم از زبان کسانی به گوش رسیده که سابقه فعالیت نظامی دارند و به نوعی میکوشند تا مفهوم «اقتدار» در نظامیگری را با قدرت دولتی پیوند زنند؛ شما هم به عنوان یکی از داوطلبان کاندیداتوری ریاست جمهوری که سابقه نظامی دارید از همین منظر به قدرت دولت نگاه میکنید و در پی یکسانسازی مفهوم اقتدار نظامی با آن هستید؟
ما از دهه سوم قرن بیستم، ۳۲ رییسجمهوری نظامی را در دنیا تجربه کردیم که در شرایط سختی هم وارد کار شدند و موفقیتهایی هم داشتهاند؛ مثل ژنرال دوگل در فرانسه و جمال عبدالناصر در مصر. در کشور ما هم به نظر میرسد اگر دولتی نظامی مسئولیت را به عهده بگیرد به دلیل روحیه نظمگرایی در وجود آن فرد - که البته این ویژگی منحصر به نظامیان هم نیست - به سمتی میرویم که هرکاری در زمان خودش و سر ثانیه مشخص انجام شود.
اگر اینگونه باشیم خیلی از کارهای دیگر هم جلو میرود. خیلی از عقبماندگیها به دلیل هم بیتوجهی به نظم است. اگر کارها با نظم پیش رود نتیجه کاملا متفاوت است. ارزش زمان بسیار بالاست و قابل برگشت و نیز قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست. در همین موضوع مرغ و تخممرغ که مردم را گرفتار کرده است، اگر به موقع در مورد مرغ مادر، تخممرغ و جوجه اقدام نکردید دیگر فرصت را از دست دادهاید و این قابل برگشت نیست. پس به نظر میرسد اگر در این موقعیت، یک رییسجمهوری نظامی وارد شود میتواند موفق باشد. چرا که میتواند براساس شالوده نظمی که در وجود خود دارد دیگران را هم با خود حرکت دهد.
البته این حضور حتی برای یک دوره هم کافی است، لازم نیست ادامهدار شود اما به نظر میرسد این دوره برای این امر دوره مناسبی است. ضمن اینکه حتماً میدانید نظامیان در تعامل و گفتوگو و هماهنگ کردن دیگران برای اجرای امور و حرکت جدی آنان با خودشان موفق بودند و این در وجودشان است، چون بارها و بارها یک حرکت در نظامیگری انجام میشود تا در وجود افراد ملکه ذهن شود.
ارزیابی شما از دولتهای قبلی چیست؟ در کجا ناکارآمد بودند و چه ضعفهایی داشتهاند؟
هرکدام از این دولتها که آمدند بخشی را در نظر گرفتند و بخشهای دیگر را مغفول گذاشتند. دولت آقای رفسنجانی آمد و گفت میخواهم کار اقتصادی کنم و از مباحث فرهنگی و سیاسی بازماند.
دولت آقای خاتمی آمد و گفت به فرهنگ و سیاست بیشتر توجه دارم و سایر مباحث ماند و ضررهایی هم داشت. دولت آقای احمدینژاد آمد و به عنوان عدالتخواهی حرکت کرد و البته در رفتن به مناطق کمتربرخوردار موفق بود و در نهایت هم دولت آقای روحانی آمد که در تدبیر و امید خیلی موفق نبود. رییس جمهوری شغل راهبردی و استراتژیک دارد و لازم نیست همه تخصصها را بداند. او باید فرآیند راهبردها را باید ببیند و آنها را به یک نقطه خاص که منافع ملی و اهداف ویژه جمهوری اسلامی است حرکت دهد. حالا اگر یک نفر آمد و در زمینه نظم و قانون حرکت نکرد که گاهی دیدیم نبوده است؛ چرا که اگر قانون حاکم بود کسی نمیتوانست پول بدزد یا حتی رییس جمهوری هم نمیتوانست با یک امضاء بیاید و کسی را به یک ثروت هنگفت برساند که حق او نیست، این رویه باید اصلاح شود.
امروز مردم ما بسیار بیشتر از اینکه به نبود مرغ اعتراض داشته باشند به تبعیض اعتراض دارند، اگر مرغ برای همه نباشد مردم زیاد اعتراض ندارند، ما اگر یک عده مرغ بخورد و یک عده نخورند، مردم به این اعتراض میکنند.
اعتراض مردم ما به دولتها به خاطر تبعیضی است که احساس میکنند. مثلاً اگر کار برای همه جوانان نباشد اعتراض کمتر است اما اگر برای برخی کار باشد برای برخی نباشد این محل اعتراض بیشتری است. البته که دولتها وظیفه دارند برای مردم خود شغل ایجاد کنند و با توجه به منابع و توانمندیهای کشور قطعاً این امکان وجود دارد اما کشور امروز مدیران لایقی میخواهد که منابع را به ثروت بدل کند و در اختیار مردم قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید