سفر قالیباف به مسکو و نگرانیهای اصلاحطلبان
واضح است که مساله و نگرانی اصلاحطلبان فراتر از شخص قالیباف است. آنها از این تخریب چند هدف را دنبال میکنند.
امیر قاسمی - آقای موسوی سخنگوی سابق وزارت خارجه در توییتی نوشته فوریت و ضرورت برخی پیام ها باعث می شود گاهی پروتکل ها تغییر کند معنای ساده این حرف آن بود که پیام رهبری برای آقای پوتین چنان مهم بود که باید در مقطع زمانی فعلی منتقل میشد. از طرف دیگر اهل فن میدانند که تغییر برنامه سفر مقامات چیز عجیب و غریبی نیست کما اینکه در در چند ماه گذشته در سفر آقای ظریف به مسکو، وی تنها از طریق تلفن با آقای پوتین صحبت کرد. آقای لاریجانی هم در ۴ سفری که به روسیه داشت تنها یک بار آن هم در سوچی موفق به ملاقات با آقای پوتین شد. همه اینها واضح و بدیهی است. هیچکس آقای ظریف را بهخاطر ملاقات نکردن با پوتین در آن دیدار سرزنش نکرد یا به سفر آقای لاریجانی ایراد نگرفت. پرسش این است که چرا سفر قالیباف به مسکو این همه جنجالی شد؟
با فرض اینکه این سفر در راستای انتخابات ۱۴۰۰ باشد این حجم از تخریبها از سوی اصلاحطلبان علیه قالیباف قابل درک نیست. آقای ظریف از یک طرف، آقای آذریجهرمی از طرف دیگر، آقای مرعشی و کواکبیان وبعدها اصلاحطلبان دیگر همه توان خود را به کار گرفتند تا این سفر را تخریب کنند. بنابراین واضح است که موضوع و نگرانی اصلاحطلبان فراتر از شخص قالیباف است. آنها از این تخریب چند هدف را دنبال میکنند.
نخست این که میخواهند بگویند کسی جز اصلاحطلبان در موضوع سیاست خارجی کارآمدی و اعتبار ندارد و بنابراین نظام باید پروژه بهبود در روابط خارجی را صرفاً به آنها بسپارد که در این مورد از آنها مطالبه نداشته باشد. واضح است که وقتی از روابط خارجی صحبت میکنیم منافع تجاری و اقتصادی هم همزاد و همراه آن است در سال های اخیر بسیاری از افرادی که سابقه کار دیپلماتیک داشتهاند در حوزه تجارت خارجی سودهای کلانی به به جیب زدند. این عده که قالیباف در انتخابات ۱۳۹۶ آنها را ۴ درصدیها نامیده بود به شدت نگران آن هستند که در حوزه تجارت خارجی انحصار آنها شکسته شود. تاکید قالیباف بر اینکه سیاست خارجی باید جهتگیری اقتصادی داشته باشد تهدیدی برای این عده است زیرا آنها با بزرگنمایی ابعاد سیاسی و امنیتی کار دیپلماتیک میخواهند دیگران را از ورود و نقش آفرینی در این حوزه منع کنند تا منافع آنها تهدید نشود. تاکید بر حل مشکلات اقتصادی مردم از طریق اولویت دادن به اقتصاد در سیاست خارجی باعث میشود تا فرصت های اقتصادی موجود در تجارت خارجی در اختیار تعداد زیادی از مردم قرار بگیرد و این چیزی است که خوشایند برخی ها نیست.
نکته دوم این است که اصلاح طلبان از چند کانونی شدن سیاست خارجی ایران نگران هستند زیرا فکر میکنند که این اتفاق در آستانه انتخابات میتواند به ضرر آنها باشد. آنها سالهای متمادی چنین تبلیغ کردند که اصولگرایان مخالف گسترش روابط خارجی هستند و میخواهند فضای سیاست خارجی را به سمت تنش و جنگ ببرد اکنون که قالیباف در این عرصه فعال شده است، اصلاح طلبان به شدت نگران آن هستند که این تصویر تولید شده توسط آنها در نزد مردم بیاعتبار شود و معلوم شود که اصولگرایان هم میتوانند در سیاست خارجی نقش آفرینی کرده و روابط خارجی را با اقدامات موثر توسعه دهند و در خدمت حل مشکلات اقتصادی مردم قرار دهند.
نکته سوم این است که رقبای آقای قالیباف از آن بیم دارند که او در سیاست خارجی هم مثل دوران مدیریت اجرایی موفق شود آنها دیگر نمیتوانند بگویند قالیباف یک شهردار ساده است یا یک مدیر اجرایی در سطح کلان است. او اکنون پیام مهمی را از طرف حاکمیت به مسکو برده است آن هم در شرایط حساسی که دولت بایدن در آمریکا سر کار آمده است. به عبارت ساده تر اصلاحطلبان احساس میکنند که قالیباف معتمد نظام است و از آن بیم دارند که این سوال در اذهان عمومی مطرح شود که چرا حاکمیت نمیتواند به اصلاحطلبان در گسترش روابط با چین و روسیه اعتماد کند؟ چه اتفاقی در گذشته رخ داده است که حاکمیت ترجیح میدهد پیامهای مهم را از طریق افرادی خارج از اصلاحطلبان ارسال کند؟
دیدگاه تان را بنویسید