روایت سخنگوی اسبق تیم مذاکرهکننده از دیدگاه رهبری در خصوص مذاکره
سیدحسین موسویان،سخنگوی اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای گفت: من نمیتوانم مدعی باشم سیاستهای رهبری را خوب میفهمم تشخیصم در حد یک کارشناس است، من روابط 40ساله را نگاه میکنم یک فکتها و واقعیتهایی وجود دارد که میتوانیم مرور کنیم.
روزنامه همشهری: سیدحسین موسویان، استاد دانشگاه پرینستون آمریکا، سخنگوی اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران گفتگویی با روزنامه همشهری انجام داده است که بخشهایی از آن در ادامه آمده است.
با آمدن بایدن همه مشکلات ایران و آمریکا حل نمیشود
- اصلا نباید تصور کرد با آمدن بایدن همه مشکلات ایران و آمریکا حل میشود و اصلا نباید تصور کرد بهشتی در روابط ایران و آمریکا ایجاد میشود. ایران و آمریکا دارای مشکلات اساسی هستند و فرقی ندارد چه دمکرات و چه جمهوریخواه سر کار باشند.
بازگشت به برجام سختتر از دستیابی به آن
- بازگشت به برجام با توجه به اقیانوسی از تحریمهایی که ترامپ اعمال کرده برای بایدن خیلی سختتر از دستیابی به برجام در دوره اوباماست. اگر این سختی 10برابر نباشد، کمتر نیست.
- اصلا به فکر اینکه مذاکره کنیم یا نه نباشیم، مذاکره را از دستور کار خارج کنیم و بیاییم در قالب 1+5که شخص رهبری گفتند «اگر آمریکا میخواهد در قالب 1+5حاضریم گفتوگو کنیم» در این قالب، بازگشت بایدن به برجام را تسهیل کنیم.
مروری بر روابط ایران و آمریکا در 40 سال گذشته
- من نمیتوانم مدعی باشم سیاستهای رهبری را خوب میفهمم تشخیصم در حد یک کارشناس است، من روابط 40ساله را نگاه میکنم یک فکتها و واقعیتهایی وجود دارد که میتوانیم مرور کنیم. در دوران ریاستجمهوری حضرت آقا ایران و آمریکا در لاهه مذاکرات مستقیم درباره مسائل حقوقی و مالی داشتند. معاون نخستوزیر ایران و معاون وزیر خارجه طرفین مذاکره بودند.
- دومین واقعه زمانی بود که مک فارلین میخواست به ایران بیاید. مقام عالیرتبه شورای امنیت ملی آمریکا، امام، رهبری و آقای هاشمی همه در جریان بودند اجازه داده شد بیاید، اینکه چرا ناموفق شد بماند.
هاشمی دنبال معامله اما آقا ذهنش روی مسائل انسانی بود
وقتی آقای هاشمی رئیسجمهور بود آمریکا از ایران برای آزادی گروگانهای غربی در لبنان استمداد کرد که آن زمان من و آقای واعظی ماموریت داشتیم این پروژه را مدیریت کنیم. در زمان رهبری آقا بود و اگر ایشان مخالف بودند انجام نمیشد البته تشخیص من آن زمان این بود که تفاوتی بین تفکر آقا و آقای هاشمی در این قضیه وجود داشت؛ آقای هاشمی دنبال معامله بود اما آقا ذهنش روی مسائل انسانی بود که بدون پیش شرط باشد. آن زمان حاکمیت ایران قبول کرد با دید انسانی به معامله کمک کند.
بعد قرارداد کونوکو را داشتیم که ایران با آمریکا آن زمان قرارداد نفتی یک میلیارد دلاری بست که در زمان رهبری آقا امضا شد.
در دوره آقای خاتمی ایران و آمریکا در افغانستان مشترکا علیه القاعده و طالبان جنگیدند و گفتوگوهای مستقیمی در سطح کارشناسی و مدیرکل جریان داشت. آن زمان من در شورایعالی امنیت ملی بودم.
- در زمان آقای احمدینژاد چندبار اعلام کرد حاضرم با اوباما دیدار کنم؟ مگر ایشان نامه ننوشت و تبریک نگفت؟ مگر آزادی کوهنوردان آمریکایی در دوران احمدینژاد نبود؟ دولت که در بخش قضایی اختیاری ندارد!
- از سویی مذاکرات هستهای در دوران روحانی شروع نشد، مذاکرات مستقیم هستهای در سطح معاونان شروع شد از طرف ما آقای خاجی بود از طرف آمریکا ویلیام برنز. هرچند آخر دوره احمدینژاد بود و گویا آقای جلیلی و احمدینژاد هم خیلی راغب نبودند اما چون آقای صالحی بهعنوان وزیر خارجه از آقا خواسته بود موافقت شده بود.
- در دوره آقای روحانی مذاکرات از سطح معاونان به سطح وزیران خارجه رسید اما اصل مذاکرات مربوط به قبل بود. من این روند را از زمان ریاستجمهوری آقا تا برجام میبینم، آقا گفتهاند اگر آمریکا به برجام برگردد در چارچوب 1+5همان روابط را میتوانیم داشته باشیم، حتی در مذاکرات هستهای ایشان یک خال بزرگتر زدند و برای اینکه حسن نیت ایران را نشان بدهد گفتند اگر توافقی بشود و آمریکا دقیق اجرا کند میتوانیم درباره سایر موضوعات هم فکر کنیم.
رهبری در شناخت آمریکا اشتباه نمیکنند
- آقا همیشه موضع ثابتی داشته که به آمریکا نمیشود اعتماد کرد، آمریکا روحیه استکباری دارد، آمریکا دنبال سلطه است. از نظر من همه اینها درست است، آمریکا واقعا دنبال سلطه است و واقعا روحیه استکباری دارد، اما این راجع به ما نیست. ببینید درباره عراق چه میکنند، درباره عربستان، اروپاییها، روسیه و چین چگونه برخورد میکنند؛ روحیهشان این است که رئیس دنیا هستند. در ایران هم قبل از انقلاب تجربه کردیم که آمریکا دنبال سلطه است.
- بیاعتمادی بین ایران و آمریکا هم صوری نیست. من یک وقتی در دانشگاه جنگ آمریکا با حضور 400افسر و ژنرال آمریکایی 20دلیل بیاعتمادی ایران به آمریکا از کودتای 28مرداد تا حمایت از شاه و صدام را برشمردم، یکی از ژنرالها بعد از جلسه گفت نخستین بار است میشنویم چرا دولت ایران نه میگوید، پس بیاعتمادی بیمبنا نیست.
- رهبری در شناخت آمریکا اشتباه نمیکنند از طرفی میخواهند به آمریکاییها بگویند من اگر با مذاکرات موافقت کردم میدانم شما بد قولید و حقه میزنید. فکر نکنید ما سادهایم، اما ایشان هر جا امکان کاهش تشنج و خصومت بوده جلویش را نگرفته است.
شک نکنید؛ رهبری نه جنگ میخواهند نه تحریم
- ایشان یک استراتژی دو پایه دارند، که درست هم میگویند، چینیها و اروپاییها هم میگویند، یکجانبهگراییای که اروپاییها از آن به تنگ آمدهاند یعنی سلطه! مگر غیراز این است؟ رهبری میگویند آمریکاییها غیرقابل اعتماد هستند، هیچکس نباید بگوید آمریکاییها قابل اعتماد هستند. مگر اروپاییها به آمریکا اعتماد دارند؟ چین به آمریکا اعتماد دارد؟ کانادا دارد؟
- رهبری المنتها را میگویند تا هم مردم هوشیار باشند هم دنیا بداند که ما دست آمریکا را خواندهایم؛ در عین حال هرجا شانسی برای رفع تحریم و کاهش تشنج و برداشتن فشار از دوش مردم پیش بیاید فکر میکنم ایشان راه را نمیبندند و این مربوط به همه دولتها بوده است.
- در دو چیز شک نکنید؛ رهبری نه جنگ میخواهند نه تحریم. عدهای هستند که دنبال جنگ و تحریم باشند اما اصلاحطلبان، اعتدالیون و اصولگراها و شخص مقام رهبری نه جنگ میخواهند نه تحریم. البته همه اینها تسلیم و سلطه هم نمیخواهند، همه ما اینطور هستیم، غیرت ایرانیان است، ما ملت مغروری هستیم، امپراتور بودهایم، ما نمیتوانیم رفتاری را که با بحرین و عربستان میشود قبول کنیم اما ایشان بهعنوان سکاندار جمهوری اسلامی مراقب هستند تا نه تسلیمی رخ دهد نه سلطهای، نه جنگی و بازی بین این عناصر ساده نیست چون طرف شما عادی نیست. آمریکا 60سال در منطقه سلطه داشته و شما با انقلاب زیر آن زدهاید.
نارو زدنهای آمریکا را لمس کردهام
- من بهعنوان یک کارشناس نارو زدنهای آمریکا را لمس کردهام. در قضیه گروگانها نارو زدند، آقای ظریف و من دستاندرکار بودیم، آمریکاییها 100تا پیام دادند که حسن نیت در برابر حسن نیت، فرض کنیم رهبری نظرشان این بود که کاری به معامله نداریم و از بعد انسانی کمک کنیم البته بر فرض که آقای هاشمی دنبال معامله بود، ایشان دنبال این بود که این اتفاق بیفتد مقداری راه بین ایران و آمریکا باز شود. همه اینها به کنار، اصل قضیه این بود که آمریکاییها 100پیام دادند که حسن نیت دربرابر حسن نیت اما به محض اینکه مسئله گروگانها حل شد آمریکاییها دنبال کار خودشان رفتند و به تعهد خود عمل نکردند.
- برجام هم همین بود، فکر نکنید آقای احمدینژاد روی هوا بدون زمینه آن کوهنوردهای آمریکایی را آزاد کرد آن هم مطمئن باشید آمریکاییها یک وعدهای دادهاند مثلا پیام دادهاند شما یک قدمی بردارید تا ما هم قدمی برداریم. روزی که آقای احمدینژاد در سپتامبر 2011 به نیویورک رفت، کوهنوردان را آزاد کردند و رسما اعلام کرد 20 درصد را حاضریم متوقف کنیم درصورت تامین میله سوخت رآکتور تهران، ایران اعلام کرد اما آمریکا کاری نکرد.
بعد از آزادی کوهنوردان و اعلام آمادگی برای توقف 20درصد چه شد؟ دو قطعنامه شورای امنیت علیه ایران صادر شد. پس این یک واقعیت است، رهبری خوب میبینند و درست میبینند. من هرجا در هر کنفرانسی سخنرانی میکنم در هر محفلی حرف میزنم حرف مقام معظم رهبری را میزدم که ایشان در مذاکرات هستهای گفتند آمریکا قابل اعتماد نیست و ایشان مخالف بودند اما اجازه دادند تا فریبکاری آمریکا به دنیا ثابت شود و همه به من میگفتند شما چه رهبر باهوشی دارید.
دیدگاه تان را بنویسید