فرجام سیاه خیانتکاران از انورسادات تا یاسر عرفات
بن زاید و آل خلیفه در مسیری از خیانت به آرمان فلسطین گام گذاشته اند که سرنوشت سازشکارانی مانند انور سادات، یاسرعرفات و ... مقابل چشم شان است
خراسان: سرانجام نوبت به نمایش انتخاباتی رسید که دولت ترامپ ماهها برای آن برنامهریزی کرده بود؛ جشن توافق عادیسازی روابط میان امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی در کاخ سفید. اگرچه حامیان ترامپ و نتانیاهو پیش از این اعلام کرده بودند که چنین توافقی با مشارکت کشورهای عربی بزرگتر و مؤثرتری نظیر عربستان سعودی یا حتی مراکش به امضا خواهد رسید، اما بهنظر میرسد کمپین انتخاباتی ترامپ دستکم فعلا به همین اندازه بسنده کرده است و تغییر مواضع بحرین و امارات نسبت به اسرائیل را دستاوردی مناسب برای رقابتهای انتخاباتی خود میداند. اما نگاهی به رویدادهای مهم گفتگوهای به ظاهر صلح میان اعراب و رژیم صهیونیستی در چهار دهه گذشته نیز نشان میدهد که توافقاتی همچون امضای توافقنامه کمپ دیوید، کنفرانس مادرید، گفتگوهای اسلو یا مذاکرات نقشه راه برای صلح، همگی در ماههای پایانی منتهی به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و با وساطت روسای جمهور وقت انجام شده است. تنها نتیجه این مذاکرات معمولا گسترش شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی، عقبنشینی گروههای سازشکار فلسطینی از حقوق مسلم ملت فلسطین و تشویق رژیم صهیونیستی به جنایات بیشتر در قبال ملت فلسطین و دیگر ملتهای منطقه بوده است. فریبی با اسم «زمین در برابر صلح» نخستین گام برای سازش، چند ماه پس از جنگ شش روزه آغاز شد. این قطعنامه در نوامبر سال ۱۹۶۷ به تصویب رسید و در آن اصلی که بیشتر طرح صلحهای بعدی بر اساس آن صورت گرفته لحاظ شده است، یعنی «معاوضه زمین با صلح». در قطعنامه ۲۴۲ «خروج نیروهای مسلح اسرائیل از سرزمینهایی که در جریان جنگ ۱۹۶۷ اشغال کرده اند» درخواست شده است. صراحت نداشتن متن انگلیسی این قطعنامه در خصوص موضوع اصلی یعنی خروج نیروهای اسرائیلی موجب جر وبحثهای زیادی شده است. در این قطعنامه صرفا گفته شده «تخلیه سرزمین ها» و اسرائیلیها میگویند این عبارت لزوما به معنی تخلیه «تمام سرزمین ها» از نیروهای صهیونیستی نیست. قطعنامه ۲۴۲ بر اساس فصل ۶ منشور سازمان ملل متحد نوشته شده که در آن قطعنامههای شورای امنیت جنبه توصیه دارند. در حالی که قطعنامههایی که شورای امنیت طبق فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد صادر میکند، دستوری بوده و جنبه اجرایی دارد. نخستین خون خیانت پس از جنگ سال ۱۹۶۷، چندین طرح صلح پیشنهاد شد، ولی تا بعد از جنگ اعراب و اسرائیل در اکتبر۱۹۷۳، هیچ اتفاقی نیفتاد. در پی این جنگ بود که جو تازهای برای دستیابی به صلح به وجود آمد و به سفر تاریخی «انورسادات»، رئیس جمهوری وقت مصر به اسرائیل در نوامبر ۱۹۷۷ منجر شد. جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، از این جو تازه استفاده و از انور سادات و مناخم بگین، نخست وزیر اسرائیل دعوت کرد که به کمپ دیوید در نزدیکی واشنگتن که استراحتگاه روسای جمهور آمریکاست، سفر کنند. مذاکرات کمپ دیوید ۱۲ روز طول کشید و نتیجه آن دو موافقت نامه بود. در موافقت نامه اول، تهیه چارچوبی برای صلح در خاورمیانه درخواست و ابراز امیدواری شده که با گسترش قطعنامه ۲۴۲ راهی برای حل مشکل فلسطین پیدا شود. ضعف این موافقت نامه ناظر بر بخش مربوط به فلسطینیان بود. هدف، «تاسیس یک حکومت خودگردان» در کرانه غربی و نوار غزه بود که به مذاکرات درباره تعیین" وضعیت نهایی" این حکومت بینجامد، در حالی که فلسطینیان در تهیه این موافقت نامه سهمی نداشتند. دومین موافقت نامه ناظر بود بر این که رژیم اسرائیل شبه جزیره سینا را تخلیه کرد. این اولین بار بود که یک کشور مهم عرب، رژیم صهیونیستی را به عنوان یک کشور، به رسمیت میشناخت. چهار سال پس از این قرارداد بود که انور سادات ۶۲ ساله، رئیس جمهور وقت مصر در جریان یک رژه نظامی در قاهره ترور شد. او که به همراه مناخِم بگین نوبل صلح را دریافت کرده بود، توسط «خالد اسلامبولی» از اعضای جهاد اسلامی کشته شد. سازشگری ملک حسین اردنی. اما هدف از کنفرانس مادرید که آمریکا و شوروی برگزارکننده آن بودند و در پی پیمان صلح اسرائیل و مصر بود، ترغیب دیگر کشورهای عرب به امضای پیمان مشابهی با اسرائیل بود. از اردن، لبنان، سوریه، اسرائیل و مصر برای شرکت در این کنفرانس دعوت به عمل آمده بود. فلسطینیان نیز در این کنفرانس نماینده داشتند، ولی به عنوان بخشی از هیئت مشترک با اردن بودند و به دلیل مخالفت اسرائیل، شخص یاسر عرفات در مذاکرت شرکت نداشت. نتیجه نهایی این کنفرانس، پیمان صلح اسرائیل و اردن در سال ۱۹۹۴ بود. ملک حسین، پادشاه اردن، کشوری که چرچیل در سال ۱۹۲۱ به عنوان سپری میان فلسطین و کشورهای دیگر عربی پدید آورده بود، در این سال با اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل در واشنگتن دیدار کرد. در این دیدار دو طرف بیانیه مشترکی انتشار دادند که بیل کلینتون رئیس جمهورآمریکا نیز پای آن را امضا کرده بود. در این بیانیه قید شده بود که اسرائیل و اردن به حالت جنگ بین دو کشور پایان میدهند. در این بیانیه، اسرائیل همچنین حق دولت اردن را در نظارت بر اماکن مقدس اسلامی در شرق اورشلیم به رسمیت شناخته بود که منظور در درجه اول صحن مساجد الاقصی و قبة الصخره است. بر اساس همین توافق منطقه الباقوره در شمال و منطقه الغمر در جنوب اردن برای ۲۵ سال به رژیم صهیونیستی اجاره داده شد. سازش اسلو، استخوانی در گلو در مذاکرات اسلو (سال ۱۹۹۳) سعی شد نقص گفتگوهای سابق یعنی مذاکره نکردن مستقیم بین فلسطینیان و اسرائیلیها برطرف شود. اهمیت مذاکرات این بود که اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین درنهایت با شناسایی متقابل یکدیگر موافقت کردند. این مذاکرات تحت سرپرستی دولت نروژ صورت گرفت و نتیجه آن موافقت نامهای بود که در ۱۳ سپتامبرسال ۱۹۹۳ با حضور بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا در محوطه باغ کاخ سفید امضا شد. یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی بخش فلسطین و اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل پس از امضای موافقت نامه با یکدیگر دست دادند. طبق این توافق نیروهای اسرائیلی در چند مرحله از نوار غزه و کرانه غربی خارج میشدند. قطعنامه به «پایان دههها رویارویی و مناقشه» تاکید کرده و در آن هر دو طرف به طور متقابل مشروعیت و حقوق سیاسی یکدیگر را پذیرفته بودند. اگر چه در متن توافقنامه به صراحت به تشکیل یک کشور فلسطینی اشاره نشده بود. حماس و دیگر گروههای مخالف فلسطینی توافقنامه اسلو را نپذیرفتند و به یک رشته بمب گذاریهای انتحاری در اسرائیل دست زدند. در داخل اسرائیل نیز مخالفتهایی درباره این توافقنامه ابراز شد که رهبری آن با ساکنان شهرکهای یهودی نشین بود. نتیجه این قرارداد این بود که اسحاق رابین، در دومین دوره نخست وزیریاش بر رژیم صهیونیستی، در شامگاه ۴ نوامبر ۱۹۹۵ در میدان تلآویو، با شلیک سه گلوله یک یهودی به نام «ایگال عمیر» کشته شد. شاخه زیتون در کام مرگ پس از سادات، خائن بعدی که هدف ترور قرار گرفته بود، یاسر عرفات بود. یاسر عرفات در سال ١٩٢٩ از والدین فلسطینی در قاهره متولد شد. او در غربت زاده شد و در غرب درگذشت. ۴۵ ساله بود که با شاخه زیتون در یک دست و تفنگ در دست دیگر در مجمع عمومی سازمان ملل سخن گفت: «نگذارید که این شاخه از دستم بیفتد.» یاسر عرفات، سالها پس از دست دادنش با اسحاق رابین، در اکتبر سال ٢٠٠٤ به شدت بیمار شد و منابع رسمی فلسطینی در آن زمان، بیماری او را ابتلا به آنفلوآنزای شدید اعلام کردند. اما با شدت گرفتن بیماری، رهبر فلسطینیان که دچار حالت تهوع، درد شدید در ناحیه شکم، اسهال و کاهش غیرعادی سلولهای قرمز شده بود، برای درمان به بیمارستان نظامی پرسی در حومه پاریس انتقال یافت و مرد. در نوامبر سال ٢٠١٢، با نبش قبر یاسر عرفات در رام ا...، از جسد او نمونه برداری شد و نمونهها برای آزمایش در اختیار متخصصان فرانسوی، روسی و سوئیسی قرار گرفت. موسسه «رادیوفیزیک لوزان» در سوئیس در ماه ژوئیه همان سال اعلام کرد که در اشیای شخصی یاسر عرفات «بقایای ماده رادیواکتیو پلوتونیوم ۲۱۰» را یافته است. سندی که نشان از ترور بیولوژیک او داشت، اما ماجرا به این جا ختم نشد و موسی عرفات، پسرعموی یاسر، که ریاست سازمان امنیت فلسطین در نوار غزه را بر عهده داشت، سپتامبر ۲۰۰۵، توسط چندین فرد نقابدار مسلح با شلیک گلوله از پشت به سرش، به قتل رسید. طی سالهای گذشته با مرگ عرفات، ادامه مسیر کشتی فلسطین به محمود عباس سپرده شده است. فردی که هیچ اقدام چشمگیری برای فلسطین انجام نداده است. این کشور اکنون با طرح خیانت بار «معامله قرن» مانند پنیر لیقوان درآمده که حفرههای ریز متعدد سرزمین فلسطین را تشکیل میدهند و باقی به تصاحب رژیم اشغالگر درآمده است. رژیمی که ترامپ برای به رسمیت شناختن رئیس جمهور صربستان را شگفت زده میکند و از بحرین و امارات امضای آغاز دوستی میگیرد. اگرچه نتیجه این انفعال حکام عرب حوزه خلیج فارس که از هم اکنون نشانههای آن پیدا شده، اتحاد میان گروههای فلسطینی حول محور مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی است، ضرورتی که سالهاست به دلیل فتنهانگیزی حکام عرب محور سازش مخدوش شده بود و اکنون با هدف و آرمانی مشخص که نتیجه آن سرعت گرفتن شمارش معکوس فروپاشی رژیم صهیونیستی است، در حال وقوع است.
دیدگاه تان را بنویسید