انفجار در نمازجمعه تهران؛ از استقامت آیتالله خامنهای تا شعار علیه منافقین
۲۴ اسفند ۶۳ و در آخرین جمعه سال انفجاری از سوی منافقین در نمازجمعه تهران که به امامت آیتالله خامنهای در حال برگزاری بود، رخ داد و جمعی از نمازگزاران به شهادت رسیدند.
خبرگزاری تسنیم: دقیقاً ۳۴ سال پیش و در روز جمعهای که مردم خود را برای عید نوروز سال ۶۴ آماده میکردند، انفجاری در دانشگاه تهران و در جریان برگزاری نمازجمعه تهران به وقوع پیوست.
«محمود مرتضاییفر» مجری نمازجمعههای تهران گفته است: «روز پنجشنبه صدام اعلام کرده بود که فردا نمازجمعهی تهران را منفجر میکنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعهی آخر سال به علت گرفتاریهای روزهای پایانی سال، کمی خلوتتر است، جمعیت موج میزد. مردم عاشق و انقلابی تهرانی بدون توجه به تهدیدات صدام، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند.»
مرحوم مرتضاییفر مجری نمازجمعههای تهران که به وزیر شعار معروف بود
آن روز آیتالله خامنهای رئیس جمهور وقت خطبههای نماز جمعه تهران را میخواندند و در خصوص تفاوتهای اندیشهای دکتر مصدق و آیت الله کاشانی سخن میگفتند که وقتی جمله «مرحوم آیت الله کاشانی یک فرد مکتبی بود...» را گفتند، انفجار صورت گرفت.
این انفجار جراحتی بر آیتالله خامنهای وارد نکرد، اما احتمال سوقصد به جان ایشان داده میشد و نزدیکان اصرار داشتند که آیتالله خامنهای جایگاه را ترک کنند، اما ایشان نپذیرفت و پس از شعارهای «الله اکبر»، «مرگ بر آمریکا»، «جنگ جنگ تا پیروزی» و «منافق مسلح اعدام باید گردد» توسط نمازگزاران، ایشان به ادامه قرائت خطبه دوم نمازجمعه پرداختند.
آخرین نمازجمعه سال ۶۳ در حالی برگزار شده بود که جمهوری اسلامی ایران سه روز پیش از آن اولین موشک بالستیک اسکاد B. را در پاسخ به حملات موشکی رژیم بعث عراق به شهرها و مناطق مسکونی شلیک کرده بود و در جبهه جنوب نیز عملیات بدر در حال اجرا بود.
آیتالله خامنهای پس از شعارهای مردم گفتند: «هفتهای که گذشت، برای جمهوری اسلامی ایران هفته مقابله به مثل بود. در مقابل شرارتها، در مقابل جنایتها و در مقابل خباثتها همه دیدند که ما مقابله به مثل میکنیم و مشت را با مشت محکمتری پاسخ میدهیم. اگرچه دشمن ما یک دشمن ناجوانمرد و خبیث است، اما این چیزی نیست که نیاز به استدلال داشته باشد. برای او وقتی که در میدان جنگ نمیتواند مقاومت کند، وقتی تودهنی در میدان جنگ میخورد، برای او شهر، روستا، بیمارستان، محل نمازجمعه و اجتماع انبوه مردم غیرنظامی تفاوتی نمیکند و هرجایی که از دستش بربیاید را میزند. ما تهدید کردیم و گفتیم خباثت نکنید. گفتیم از انتقام ما بترسید. ما توانایی داریم و میتوانیم مقابله به مثل بکنیم، اما جدی نگرفتند و باور نکردند و دیدید که مقابله به مثل ما به یک جبهه هم منحصر نماند. ما در همه جا، مراکز اساسی و حساس را مورد تهاجم و هدف قرار دادیم و مقابله به مثل کردیم. الان به شما میگویم، ما همین حرکت وحشیانه را که الان انجام داد را با کمال شدت و قدرت مقابله به مثل خواهیم کرد. (تکبیر نمازگزاران و شعار منافق مسلح اعدام باید گردد)».
ایشان پس از شعارهای نمازگزاران افزودند: «همانطور که از شعارهای شما برادران عزیز هم فهمیده میشود، این صدای انفجاری که رخ داد، مربوط به یک حرکت منافقانه رذالتآمیزی بود که در بحبوحه جنگ این مردم، عوامل و مزدوران خائن استکبار جهانی در نمازجمعه این بمب دستی را کار گذاشته بودند. (شعار مرگ بر منافق مردم)».
این بمبگذاری که توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقان) انجام شد، موجب شهادت ۱۴ نفر و مجروحیت ۸۸ نفر شد.
امام خمینی فرمودند: «من فراموش نمیکنم قصه روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت و با استقامت گذشت.»
امام خمینی چند روز بعد در خصوص آن حادثه فرمودند: «من فراموش نمیکنم قصه روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت و با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمانینه با آن صداهایی که میآمد، با آن رگبارهایی که میآمد. من ملاحظه میکردم. من نگاه میکردم و مخصوصا نگاه میکردم ببینم که در بین مردم چه وضعی است، {اما} ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی در {آن}پیدا باشد و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنین قوی صحبت کرد و مردم آنطور گوش کردند و آن طور فریاد زدند که برای شهادت آمدیم.»
ایشان همچنین در سخنانی دیگر درباره حادثه آن روز فرمودند: «زمانی که تلویزیون را نگاه کردم، دیدم با وجود اینکه بمب منفجر شد، اما یک نفر نرفت و همه نشستند و امام جمعه، با صلابت صحبتهایش را ادامه داد و آهنگ صدایش عوض نشد. مردم هم سر جایشان نشستند. فقط شعار دادند: حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست.»
امام خامنهای هشتم آبان سال ۷۷ و در هزارمین نمازجمعه تهران یادی از آن روز کردند و فرمودند: «بنده نماز جمعههایی را به یاد دارم که در اثنای آن، صدای انفجار موشکها از اطرافِ همین محلّ نماز جمعه میآمد. در همین نماز جمعه، دشمن انفجار خونینی را به راه انداخت و جلوِ چشم مردم در همین نقطه عدّهای به شهادت رسیدند؛ امّا این مردم مثل کوه استوار ایستادند و تکان نخوردند. بنده آن روز در همین جا ایستاده بودم که آن انفجار اتّفاق افتاد. اوّل خیال کردیم موشک یا بمباران هوایی است؛ نگران شدم که نماز جمعه به هم خواهد خورد. معلوم میشود که ما هم مردممان را درست نشناخته بودیم. خدا میداند که این صفها تکان نخورد. یک گُله جا این انفجار واقع شد و چند لحظه همان جا یک هیاهویی شد، بعد شهدا و مجروحان را بردند؛ امّا مردم همان جا نشستند و نماز جمعه و خطبهها ادامه پیدا کرد! این نماز جمعه، چنین مناظری را شاهد بوده است. نماز جمعه تهران، به خاطر همان آثار و برکاتی که عرض شد، در این بیست سال مرکز و آماج سختترین حملات دشمن قرار گرفت.»
دیدگاه تان را بنویسید