هموارسازی خط مذاکره در رسانههای زنجیرهای!
به جای مطالبهگری از دولت، مطالبات حزبی را به مطالبات مردمی تبدیل میکنند
روزنامه جوان: به رغم هزینههای ملالآور برجام و پیامدهای آن در حوزه اقتصادی، سیاسی و بینالمللی هنوز جماعتی روی گزاره «مذاکره با امریکا به هر قیمتی و بر سر همه چیز» پافشاری و آن را یگانه نسخه اداره صحیح کشور معرفی میکنند. به رغم هزینههای ملالآور برجام و پیامدهای آن در حوزه اقتصادی، سیاسی و بینالمللی هنوز جماعتی روی گزاره «مذاکره با امریکا به هر قیمتی و بر سر همه چیز» پافشاری و آن را یگانه نسخه اداره صحیح کشور معرفی میکنند. گاه رسانهها و شخصیتهایی که این تفکر را در رسانهها دنبال میکنند از ادبیاتی استفاده میکنند که قابل تأمل و بحثبرانگیز است و این تصور ایجاد میشود که تئوریسینهایی که این نوع تفکر را در جامعه پمپاژ میکنند، تلقی مناسبی از سطح فهم افکار عمومی داخلی ندارند و احساس میکنند میتوانند با چند شعار یا تیتر هیجانی، احساسات عمومی را تحریک کنند و یکبار دیگر کشور را در مسیر توسعه وابستهگرایی قرار دهند.
رسانههای زنجیرهای امروز در شرایطی که باید قوه مجریه را به دلیل نوسانات مشکوک ارزی، گرانی، تورم و بیکاری و ناامن شدن فضای کسب و کار مورد مؤاخذه قرار داده و لب به انتقاد از عملکرد شخص رئیسجمهور و وزرای دولت دوازدهم گشوده و خواهان اجرای شعارهای تبلیغاتی زمان انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته شوند، امروز روی موضوعی پافشاری میکنند که جامعه ایرانی یکبار آن را تجربه کرده و هزینههای هنگفتی بابت آن پرداخت کرده است و آن هم مذاکرات مستقیم با امریکا در سایر حوزههای مورد مناقشه با غرب است.
مهمتر اینکه مبلغانی که تلاش میکنند در انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ همانند یک ماشین تولید رأی، جامعه را با شعارهای پوپولیستی ترغیب کنند تا به نامزد جریان متبوع مدعیان اصلاحطلبی رأی دهند، امروز به دلیل مشکلات موجود باید از جامعه عذرخواهی کرده و تضمین دهند، اشتباهات گذشته را به دلیل هزینه زا بودن برای جامعه تکرار نخواهند کرد. حامیان دیروز و امروز مذاکره مستقیم با غرب نه تنها سیبل انتقادات خود را متوجه دولت و وزرای قوه مجریه نمیکنند و از آدرس اشتباهی که به مردم دادهاند، اظهار ندامت نمیکنند بلکه همانند پنج سال گذشته تلاش میکنند چهره ترامپ را تخریب و چهره امریکایی را تطهیر کرده و از لزوم عادیسازی روابط میان ایران- امریکا سخن به میان بیاورند. روزنامه آفتابیزد روز گذشته از قول ابراهیم الجعفری تیتر میزند: «ایرانیها و امریکاییها آریایی هستند میتوانند مشکلاتشان را حل کنند.»
یکی دیگر از چهرههای وابسته به جریان مورد اشاره که مصاحبه وی بازتاب فراوانی در رسانههای جریان غربزده داخلی داشته به نام دکتر علی بیدگلی بیان میکند: «اقدام رئیسجمهور امریکا برای خروج از توافق هستهای اساساً اقدام غیر قانونی نبوده است چراکه برجام هیچ گاه در کنگره به تصویب نرسید و به تبعش هم به قانون بدل نشد، چنانکه در ایران هم نظیر آن روی داد، اما میتوان گفت که اقدام ترامپ یک اقدام غیراخلاقی است. در چنین شرایطی که رئیسجمهوری امریکا هیچ متر و معیاری را نمیپذیرد هیچ راهی جز مذاکره برای ایران باز نیست. مگر اینکه تهران به دنبال جنگ باشد که آن مسئله جدایی است، هر چند ترامپ هم هیچ گاه به ایران حمله نخواهد کرد، چون میداند که تنها راه ضعیف کردن ایران تحریم و فشار جهانی است. باید ما با دیپلماسی بیشترین منافع را در عین صرف کمترین هزینه به دست آوریم.»
مطالباتی حزبی که تبدیل به خواستههای مردمی میشوند! خط مورد توجه روزنامههای زنجیرهای که یکی از مصادیق آن روز گذشته در نیم تای صفحه ۱ روزنامه آفتابیزد نمایش داده شد، ادامه همان رویکردی است که ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ آغاز شد و طی آن جماعت خوشبین به غرب، مطالبات حزبی را با ابزارهای رسانهای تبدیل به مطالبات اجتماعی و عمومی کردند. مذاکره مستقیم با امریکا خواسته تعداد محدودی از افراد متصل به یک جریان سیاسی در داخل کشور بود که بعد از تحریمهای سال ۸۹ و ۹۰ و نهایتاً در مناظرات انتخاباتی سال ۹۲ آن را به یک مطالبه عمومی تبدیل کردند و کشور را در مسیر مذاکره به هر قیمتی قرار دادند.
امروز همان جریان با سرپوش گذاشتن بر مشکلاتی که عمدتاً به دلیل ناکارآمدی و ناتوانی دولت بهوجود آمده و اغماض نسبت به پیامدهای گسترده برجام، به گونهای اظهار موضع میکنند که انگار مذاکره با امریکا یک ضرورت حیاتی برای حیات کشور به شمار میرود. این طیف در روزهای اخیر نیز تصویب چهار لایحه مورد توجه FATF را راهکار برونرفت از مشکلات اقتصادی عنوان میکند تا یکبار دیگر جامعه تحت تاثیر شعارهای حزبی- جناحی این طیف قرار گرفته و در نهایت حاکمیت تحت فشار برای تن دادن به سایر خواستههای طرف غربی قرار بگیرد.
سکوت درباره ناکارآمدی دولت روزنامه زنجیرهای این طیف در حالی که نسبت به عملکرد بحث برانگیز دولت در عرصه کنترل نرخ ارز، سکه و طلا سکوت کرده و آن را ناشی از مشکلات ریشهای و مبنایی اقتصاد کشور عنوان میکند! بدون توجه به افزایش سطح نارضایتی عمومی از نحوه اداره کشور توسط دولت، همچنان روحانی را گزینه مطلوب و دلخواه خود در پست ریاست جمهوری عنوان میکند، کمااینکه روزنامه آفتابیزد در مطلب مبسوط دیگری با تیتر «آقای روحانی شما هنوز مدیون اصلاحطلبانید، برای جبران دیر نیست» با بازخوانی اقدامات صورتگرفته توسط مدعیان اصلاحطلبی جهت موفقیت انتخاباتی رئیسجمهور، وی را ملزم به پیگیری و تحقق مطالبات حزبی آنها عنوان میکند.
این جماعت برای تبدیل کردن مطالبات حزبی به خواستههای عمومی در مقاطعی نیز بحث همهپرسی را به حاکمیت پیشنهاد داده و در سطح تریبونهای عمومی آن را اعلام کردهاند چراکه احساس میکنند، عملیات روانی- رسانهای آنها برای فریب افکار عمومی نتیجه بخش بوده است آن هم در حالی که قانون اساسی رجوع به آرای عمومی را در موارد بسیار خاص و محدود دانسته است. اصل ۵۹ بیان میکند: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.»
آنچه مهم مینماید این مسئله است که برای خنثیسازی فعالیتهای جهت دار جریان موسوم به تجدیدنظرطلب باید با دلایل روشن و عینی جامعه را از آسیبها و پیامدهای ناشی از فروش ابزارهای اقتدار و قدرت به غرب آگاه ساخت و با مرور و تکرار هزینههای فراوان برجام، سرنوشت موهوم مذاکره را گوشزد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید