فرق استبداد رضا‌خان با پادشاهان قاجار در چه بود؟

کد خبر: 871784

با به قدرت رسیدن رضاخان زمینه استبدادبه طور کلی فراهم شد، زیرا تا قبل از رضاخان با استبدادی روبه‌رو بودیم که خود را متکی بر فرهنگ مردم می‌دانست، اما رضاخان با پشتوانه خارجی به ایران آمد و خود را متکی به دولت خارجی می‌دانست.

فرق استبداد رضا‌خان با پادشاهان قاجار در چه بود؟

خبرگزاری فارس: نشست «مقدمه‌ای بر دوران قاجار» با حضور علاقه‌مندان زیر نظر عباس سلیمی نمین در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست اتفاقات و رویداد‌های مهم کشور در دوران قاجار، حضور انگلیسی‌ها و روس‌ها در کشور و عملکرد مشروطه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

عباس سلیمی نمین در ابتدای صحبت‌های خود گفت: در جامعه ما قبل از حضور بیگانگان، روابطی حاکم بود که باعث شده بود، جامعه ما متاثر از تلاش‌ها و فعالیت‌های خود، حاکمیت را تقویت می‌کرد. بدین معنی که حاکمیت براساس مناسبات اقتصادی و سیاسی جامعه، خود را بالا می‌کشید و به همین دلیل متکی بر درآمد‌هایی هم‌چون نفت و... نبود.

در حقیقت حاکمیت به کمک درآمد‌هایی که جامعه برایش تولید می‌کرد، می‌توانست کشور را اداره کند. این روابط در بخش اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود داشت. متاسفانه به دلیل تبلغیات گسترده‌ای که در این زمینه صورت گرفته است، در ارتباط با مناسبات حاکم بر دوره قاجار وقت زیادی صرف نشده است و از این جهت، ضعف چشمگیر مطالعاتی وجود دارد.

در حقیقت، تصویری که از قاجار به وجود آمده است، تصویر بسیار نادرستی است که به دلیل ضدیت آن با سیاست‌های پهلوی، توسط آنان به جامعه القا شده است و به همین واسطه مطالعات زیادی صورت نگرفته است. این که چه روابطی بین ملت و حاکمیت وجود داشته است، از جمله موارد مغفول در تاریخ ایران است که البته بسیار هم مهم است. به نظرم توجه به این موضوعات می‌تواند سرمشق خوبی برای اداره جامعه باشد چرا که صرف‌نظر از دوران نزولی قاجار که انحطاط آن را به همراه داشت، جامعه ایران براساس مناسبات خاصی اداره می‌شد و فساد بروکراسی بر جامعه ما حکم‌فرما نبود.

در بسیاری از امور، جامعه ما می‌توانست، با قدرت خود را جلو ببرد. دکتر مصدق در خاطرات خود می‌نویسد که در دوره قاجار، هیچ اداره‌ای ایجاد نمی‌شد مگر آن که درآمد حاصل از آن به دست می‌آمد. این موضوع باعث می‌شد که حاکمیت بر درآمد‌های مردمی استوار باشد و علاوه بر آن، فساد اداری خاصی شکل نگیرد.

*چرا ایران مورد توجه قدرت‌های بزرگ دنیا قرار گرفت؟

وی ادامه داد: در ارتباط با دوره قاجار و انحطاط آن که منجر به شکل‌گیری نهضت مشروطه شد، شاهد تلاش بیگانگان برای سو استفاده از این انحطاط هستیم. ایران زمانی مورد توجه قدرت‌های بیگانگان قرار گرفت که یک رقابتی برای تصرف بر هند در بین بزرگان به وجود آمد. قبل از این که نفت در ایران کشف بشود، فقط ایران در ارتباط با هند معنا پیدا می‌کرد. رقابتی بین روسیه و انگلیس برای تصرف بر هند شکل گرفت و ایران نیز در این رقابت وجود داشت. بعد‌ها که نفت در ایران کشف شد، خود به تنهایی مورد توجه قدرت‌ها قرار گرفت چرا که نفت در جنگ‌های جهانی اول و دوم اهمیت بسیار زیادی پیدا کرد. انگلیسی‌ها براین که تمهیداتی را برای ایران بچینند و ایران را تحت تسلط خود دربیاورند، چند مشکل اساسی داشتند. اول این که حاکمیت در ایران براساس مناسباتی با مردم شکل گرفته بود و از این نظر، دست‌نشانده حکومت نبود. از این جهت، ورود به ایران سخت بود. دقت کنید که وقتی یک حاکمیتی وابسته به قدرت مردم است، طبیعتا نفوذ به آن سخت است.

دومین مشکلی که انگلیسی‌ها برای ورود به ایران داشتند در شمال ایران و در روسیه بود. این قدرت با این که رقابت خصمانه‌ای با انگلیسی‌ها نداشت، اما برای ورود ایران و تبدیل آن به پایگاهی برای مقاومت در برابر روسیه به شدت مخالفت می‌کرد و روسیه به هیچ قیمتی حاضر نبود که موقعیت را برای انگلیسی‌ها فراهم کند که بتوانند به راحتی این کشور را در اختیار بگیرند.

باید بگویم که سیاست‌های انگلیسی‌ها سوژه‌های بسیار خوبی برای کسانی که کار تصویری انجام می‌دهند، است. این که انگلیسی‌ها چگونه توانستند مسائل داخلی ایران را ساماندهی کنند و رقیب قدرتمندی همچون روسیه را فریب بدهند، موضوع بسیار پیچیده‌ای است و به اعتقاد من می‌تواند تجربه ارزشمندی را به نسل‌های مختلف ایران انتقال بدهد.

*فریب مردم ایران توسط انگلیسی‌ها

این کارشناس سیاسی به تلاش انگلیسی‌ها برای مایوس کردن مردم اشاره کرد و گفت: انگلیسی‌ها در ابتدا تلاش کردند تا روحیه مردم ایران را تضعیف کنند و کم‌کم آن را از بین ببرند. شاید برای بسیاری از نسل جوان امروز جالب باشد که بدانند، انگلیسی‌ها چگونه از طریق رقیب خود وارد عمل شدند. جالب است بدانید که در دوران فتحعلی‌شاه، با هدایت انگلیسی‌ها جامعه به نقطه‌ای رسید که ملت ایران دچار احساس یاس و ناامیدی بشوند. این موضوع در جریان جنگ جهانی دوم که به نوعی توسط انگلیسی‌ها هدایت می‌شد، به وجود آمد و بعد‌ها نیز ادامه پیدا کرد. این موضوع تا جایی ادامه داشت که در جریان معاهده پاریس، به دلیل یاسی که بر مردم حاکم شده بود، بخش‌هایی از ایران جدا شد.

این موضوع در جریان تجزیه هرات و جدایی از ایران نیز وجود داشت. در حقیقت، تلاش انگلیسی‌ها برای انجام چنین اقداماتی باعث می‌شد که ضربات بزرگ روحی به مردم ایران وارد بشود. برای مثال دیگر، قرارداد‌هایی با هدایت انگلیسی‌ها در ایران بسته شد که همگی منجر به ایجاد ناامیدی در مردم شد. البته درست است که در بعضی از این قراردادها، بخش‌هایی از ایران جدا می‌شد و به رقیب انگلیس، یعنی روسیه می‌پیوست، اما تلاش آنان برای ایجاد ناامیدی و یاس در ایران بود چرا که با این کار می‌توانست ملت ایران را از هم فرو بریزد.

شاهد هستیم که در زمان عقد قرارداد‌های این‌چنینی، مقاومت مردم ایران، ضربات سختی را به انگلیسی‌ها وارد کرد. عمده قرارداد‌هایی که انگلیسی‌ها به شیوه‌های مختلف به ایرانیان وارد می‌کردند، با مقاومت مردم منتفی شد. در حقیقت، ملت ایران کاری کرد که ملت انگلیس تحقیر بشود. در این ایام، انگلیسی‌ها تمهیداتی را اندیشیده بودند که ما در برابر روس‌ها قرار بگیریم. برای مثال، قراردادی هم‌چون ترکمان‌چای تحقیر ملت ایران را به همراه داشت و ملت ایران در واکنش به این موضوع به سفارت روسیه در ایران حمله کردند و تعداد پرشماری از سیاسیون آنان را از بین بردند. این کار‌ها باعث شد که تضاد و دشمنی بسیار عجیبی بین ایران و روسیه شکل بگیرد. این موضوع دقیقا چیزی بود که انگلیسی‌ها دوست داشتند اتفاق بیفتد.

دقت کنید که وقتی قرارداد‌های این‌چنینی بین ایران و روسیه بسته می‌شد، انگلیسی‌ها تلاش می‌کردند تا دشمنی بین ایران و روسیه را بیش‌تر دامن بزنند. این موضوع در ماجرای حمله به بانک روسی نیز وجود داشت. جالب است بدانید که انگلیسی‌ها با قرار دادن نیرو‌های خود در جنوب ایران و دور بودن از تهران، این موضوع را به مردم القا کرده بودند که روسیه دشمن اصلی مردم ایران است در حالی که تمام این جریانات توسط لندن اداره می‌شد.

*جریان مشروطه در ایران ماحصل نگرانی مردم نسبت به تسلط بیگانگان بر کشور است

او اضافه کرد: جالب است که در تمام قرارداد‌هایی که بین ایران و انگلیس بسته می‌شود، فضا به گونه‌ای رقم می‌خورد که انگلیسی‌ها دوست ملت ایران هستند و با دغدغه‌های مردم ایران در تقابل نیستند در حالی که روس‌ها دشمن مردم هستند و با آن در تقابل هستند.

این نگرانی به‌گونه‌ای در بین مردم ایران گسترش پیدا می‌کند که مردم فکر می‌کنند اعتقادات آنان دستخوش تغییر شده و تحت تسلط کفار قرار گرفته‌اند. همین مساله مبنای نهضت مشروطه می‌شود. برخلاف گفته عده‌ای که عنوان می‌کنند رویکرد مشروطه در ارتباط با مسائل داخلی است، اما عمده نگرانی‌هایی که موجب شکل‌گیری مشروطه شد، ناشی از این بود که مردم ایران نسبت به تسلط بیگانگان بر خودش نگران بود و ضعف دولت مرکزی را عامل این تسلط می‌دانست و بنابراین درصدد تقویت دولت مرکزی برآمد تا با دشمن و تسلط او مقابله کند.

او تلاش می‌کرد تا با ایجاد نظام پارلمانی و مشروط کردن قدرت پادشاه و دربار، جلوی انعقاد قرارداد‌هایی که شان ملت ایران را در هم می‌ریخت و بیگانگان را بر مردم ایران مسلط می‌ساخت را بگیرد. شما در کتاب آدمیت می‌بینید که اگرچه بعضی از روشنفکران دغدغه تغییرات سیاسی را داشتند، اما عمده روحانیون و نیرو‌های مذهبی معتقد بودند که با مشروط کردن دولت مرکزی می‌تواند جلوی انعقاد قرارداد‌ها و تسلط بیگانگان بر مردم را بگیرد.

انگلیسی‌ها در این دوران تلاش کردند تا خود را طرفدار مردم ایران ابراز کنند در حالی که در تاریخ ایران می‌بینید که هرگز سلطه بیگانه با تقسیم قدرت هم‌خوانی نداشت. آنان مایل بودند که با یک قدرت مستبد روبه‌رو باشند و مطالبات خود را از یک قدرت متمرکز پیگیری کنند. آنان هرگز مایل نبودند که با قوه مجلس و قوه‌قضاییه مواجه باشند.

این موضوع را هم در ایران و هم در تمام کشور‌هایی که زیرنظر این قدرت اداره می‌شدند، می‌بینید. با وجود این موضوع، انگلیسی‌ها به گونه‌ای رفتار کردند که این شایعه در بین مردم پخش شد که انگلیسی‌ها با ایجاد مجلس در ایران موافق هستند در حالی که در ارتباط با روسیه به‌گونه‌ای عمل کردند که مردم فکر می‌کردند روسیه مخالف ایجاد مجلس است. این مطلب را در نوع مقابله با نهضت مشروطه در دوره‌های بعدی نیز می‌بینید.

ماجرای تدوین قانون اساسی مشروطه توسط انگلیس/ شیخ فضل‌الله نوری، نقشه‌های آنان را بر هم ریخت

سلیمی نمین به ماجرای شکل‌گیری مشروطه در کشور اشاره کرد و گفت: دقت کنید که مشروطه به این دلیل شکل می‌گیرد که بتواند جلوی نفوذ بیگانه را بگیرد در حالی که این نهضت عامل اصلی نگرانی لندن بود و اصلا دوست نداشت چنین مرکزی شکل بگیرد.

حال سوال اصلی این‌جا است که انگلیسی‌ها چگونه عمل کردند که هم توانستند مردم ایران را فریب بدهند و هم رقیب خود یعنی روسیه را فریب بدهند؟ در این جلسه می‌خواهم به این سوال که مطرح کردم پاسخ بدهم چرا که در شناخت مسائل امروز ما نیز بسیار حائز اهمیت است. همان‌طور که می‌دانید، انگلیسی‌ها توانستند در نهضت مشروطه نفوذ پنهانی را به وجود بیاورند که البته از طریق شبکه فراماسونری شکل گرفته بود.

تاریخچه شبکه فراماسونری به دوره‌های قبلی و در زمان ورود انگلیس به هند برمی‌گردد. در همان زمان انگلیسی‌ها فهمیدند که می‌توانند در ایران نیز وارد شوند و در آن نفوذ کنند. در زمان تشکیل مشروطه، قانون اساسی که پیشنهاد شده بود، بسیار شبیه به قانون اساسی بلژیک بود که خود آن هم از قانون اساسی فرانسه کپی شده بود. این قانون اساسی، توسط مذهبی‌ها با مخالفت روبه‌رو شد.

رهبر آن هم شیخ فضل‌الله بود که تحصن سوم را در شاه عبدالعظیم شکل داد. در این‌جا باید بگویم که انگلیسی‌ها نقش اصلی را در ورود این قانون اساسی به ایران برعهده داشتند. آنان تلاش کردند تا قانون اساسی را وارد ایران کنند که انحراف عظیمی را در خواسته‌های مردم ایجاد بکند.

هوشمندی شیخ‌فضل‌الله باعث شد تا متممی در قانون اساسی شکل بگیرد که تسلط بیگانه بر مردم وارد نشود. در این‌جا انگلیسی‌ها شکست جدی را حس کردند و فهمیدند که این متمم‌ها با قانون اساسی ورودی آنان در تضاد است؛ بنابراین در صدد این موضوع برآمدند تا کلیت مشروطه را دچار شکست کنند تا فرصتی برای سازماندهی برای خود ایجاد کنند.

باید دقت داشت که انگلیسی‌ها در کنار استفاده از ابزار فراماسونری از ترور نیز استفاده کردند. آنان برای این کار، از انجمن باکو استفاده کردند که دارای تروریست‌های حرفه‌ای بود. ترور رئیس‌الوزرا و اقدام به ترور خود پادشاه فضا را برای برهم‌زدن قالب مشروطه به صورت کامل فراهم کرد. در ادامه نیز، افرادی که اقدام به ترور پادشاه کرده بودند، به راحتی آزاد شدند چرا که ترور به گونه‌ای چیده شده بود که هیچ کس شکی به انگلیسی‌ها نکرد.

حتی جالب است بدانید که بعد از به‌توپ بستن مجلس و دستگیری مشروطه‌خواهان واقعی، اعضای انگلیسی این مجلس، هیچ اتفاقی برایشان رخ نداد و به راحتی از ایران بیرون رفتند. این اقدام آنان باعث شد که اعضای اصلی و دغدغه‌مندان مشروطه کاملا منهدم شوند تا بعدا بتوانند افراد مدنظر خود را وارد این مجلس نمایند. این اتفاق رخ داد و در مجلس بعدی، بسیاری از کاندیدای مدنظر انگلیسی‌ها به مجلس راه پیدا کردند و در بسیاری از اتفاقات نقش آفرینی کردند.

استبداد رضاخان با استبداد شاهان قبلی چه تفاوتی داشت؟

وی تاکید کرد: در مرحله بعد، انگلیسی‌ها روس‌ها را در جریان تبریز فریب دادند. جایی که با اشغال تبریز، نیرو‌های تعیین‌کننده مشروطیت خارج شدند و زمانی نیرو‌های تبریز وارد ماجرا شدند که انگلیسی‌ها توانسته بودند در قدرت تثبیت بشوند. اولین کابینه‌ای که در این‌جا شکل گرفت، همگی از فراماسونر‌ها هستند و همین موضوع باعث شد که انگلیسی‌ها کاملا بر مشروطه مسلط بشوند.

آنان مناسبات را بر هم زدند و طبعا پیروزی جدی به دست آوردند. این پیروزی زمینه‌ای را فراهم کرد که بعد از کودتای ۱۲۹۹ توانستند روح مشروطه را کاملا از بین ببرند. بعدا نیز با حضور رضاخان و به قدرت رسیدن او، زمینه استبداد به صورت کلی فراهم کرد. جالب است بدانید که تا قبل از رضاخان با استبدادی روبه‌رو بودیم که خود را متکی بر فرهنگ مردم می‌دانست، اما رضاخان با پشتوانه خارجی به ایران آمد و اصلا چنین نظری نداشت.

برای مثال، در دوران قاجار، علیرغم استبداد‌هایی که وجود داشت، اما اگر پادشاه از خواسته مردم مطلع می‌شد، به این خواسته تن می‌داد و قبول می‌کرد. این موضوع در مشروطه وجود داشت و علیرغم این که بسیار سخت بود که کسانی بر تمام تصمیمات شاه نظارت داشته باشند، اما او مشروطه را قبول کرد چرا که خواست مردم بود.

هم‌چنین پادشاه به لحاظ فرهنگی پیوند‌های قوی با مردم داشت و در ظاهر اعتقادات و ارزش‌های مردم را رعایت می‌کرد. تفاوت دوران قاجار با دوران پهلوی این بود که در دوران قاجار، حاکمیت براساس مناسبات بین مردم و پادشاه تعریف می‌شد، اما بعد از کودتای ۱۲۹۹، این مناسبات تغییرات بنیادینی را دارد و همین موضوع باعث می‌شود که شرایط مردم بسیار سخت بشود. البته این بدین معنی نیست که دوره قاجار و به ویژه دوران انحطاط آن را تایید کنم و مطلوب بدانم بلکه آن دوران بسیار نامطلوب بود و برای مردم باعث سرشکستگی شد.

انگلیسی‌ها در جریان به قدرت رسیدن رضا‌خان آن قدر فریبکارانه عمل می‌کنند که سیاستمداران روسی و آمریکایی هم فریب می‌خورند

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در دوران قاجار، مردم، علما و نخبگان به عنوان پایه‌های قدرت حاکمیت مطرح هستند و هر کدام به صورت مستقل، نقش بسیار مهمی را در مناسبات سیاسی و اقتصادی دارند، اما بعد‌ها با ورود انگلیسی‌ها و خارج کردن مشروطه از مسیر خود، بسیاری از این معادلات بر هم خورد.

وقتی کودتای ۱۲۹۹ رخ می‌دهد، سیاست انگلیسی‌ها آن قدر پیچیده است که حتی روسیه را هم فریب می‌دهد و آنان فکر می‌کنند که آدمی از دل خود مردم روی کار آمده است و بنابراین از به قدرت رسیدن او استقبال می‌کنند. حتی جالب است که آمریکایی‌ها نیز فریب می‌خورند و با فاصله چندین ماهه از ترفند‌های انگلیسی‌ها مطلع می‌شوند.

گزارش‌هایی که سفارت آمریکا در ایران برای واشنگتن ارسال می‌کند نشان از تاخیر طرح مناسبات انگلیسی‌ها دارد. در حقیقت انگلیسی‌ها چه در جریان مشروطه و چه در جریان به قدرت رسیدن رضا‌خان آن قدر فریبکارانه عمل می‌کنند که علاوه بر مردم ایران، سیاستمداران روس و آمریکایی و ... هم فریب می‌خورند.

باید اشاره کرد که شناخت دقیقی که شخصیت‌های برجسته کشور مانند شیخ فضل‌الله نوری از این جریان داشتند، باعث شد تا بسیاری از حرکات آنان را خنثی کنند. اگر این هوشمندی‌ها نبود، شاید اتفاقات بسیاری رخ می‌داد که قابل جبران نبود. برای مثال، انگلیسی‌ها که از فعالیت مجلس مشروطه رضایت نداشتند، تلاش کردند تا با استفاده از ابزار روسی، مجلس را به توپ ببندند، اما این روشنگری‌ها باعث شد تا حدودی دست آنان رو شود.

او اضافه کرد: انگلیسی‌ها به طرق مختلف به‌گونه‌ای عمل می‌کردند که ملت ایران شکست بخورند و سرشکسته شوند. برای مثال، در معاهده‌ی پاریس، به نظر می‌رسید که بخش‌هایی از ایران به رقیب آنان یعنی روسیه واگذار شده است، اما بعدا مشخص شد که این کار زیرنظر خود انگلیسی‌ها بوده است و سناریو به‌گونه‌ای نوشته شده است که ایران شکست بخورد.

آنان تلاش می‌کردند تا با ملتی روبه‌رو شوند که ضعیف و نحیف باشد. در نوشته‌های آنان آمده است که ایران باید ضعیف شود تا حکم‌رانی بر آن آسان شود و بهترین راه برای ضعیف کردن ایران، درگیر کردن آنان با جنگ است. علاوه بر این، این کار باعث می‌شود که آنان دچار یاس و ناامیدی نیز بشوند. این موضوع در حمله مردم ایران به سفارت شوروی و قتل عام همه آنان موضوع عجیبی است که انگلیسی‌ها با هوشمندی توانستند آن را اجرایی کنند. نتیجه آن است که انگلیسی‌ها برنامه‌های اساسی برای ایجاد جنگ بین ایران و روسیه داشتند.

امروزه، نقش انگلیسی‌ها در شکست مشروطه در حاشیه قرار گرفته است

سلیمی نمین در پاسخ به سوالی مبنی بر جریان نقد مشروطه گفت: در حال حاضر در موضوع نقد مشروطه، ۲ جریان برای ما پررنگ است و عملکرد انگلیسی‌ها در حاشیه قرار گرفته است. ما عمدتا نزاع بین طرفداران فرهنگ غرب و طرفداران فرهنگ ملی را می‌شناسیم. البته این، یک نزاع واقعی است، اما قبل از آن باید به ساختار انگلیسی‌ها توجه کنیم.

آنان توانستند بالافاصله خیلی از چهره‌های مستبد را مورد قبول قرار بدهند. برای مثال، تنکابنی با این که به تبریز رفت و مردم را در آن‌جا سرکوب کرد، آن‌چنان توسط شبکه انگلیسی‌ها تطهیر می‌شود که برای همه مردم قابل پذیرش می‌شود و حتی ستارخان، یادداشتی را در تحسین او می‌نویسد.

در حقیقت، پیچیدگی مساله حتی برای سرداران بزرگ ما در مشروطه به راحتی قابل فهم نبود. این پیچیدگی در شبکه ترور نیز وجود داشت و اصلا شناخته نشد. جالب است بدانید که تمام ترورکندگان دستگیر می‌شوند، اما با تمهیداتی که پشت صحنه اندیشیده شده است، خیلی راحت آزاد می‌شود و به نوعی پادشاه ایران از کسانی که به جان او سوقصد داشتند، آزاد می‌شوند و حتی از ایران نیز خارج می‌شوند. اندیشمندان ما خیلی روی این مسائل کار نکردند.

انتهای پیام/

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد