نخستین ایرانی که با ماندلا بعد از آزادی دیدار کرد
عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی با بیان اینکه صلح بدون عدالت پایدار نیست، گفت: طرفداران صلح پایدار جنایات سعودیها علیه مردم یمن را نمیبینند و از مجاهدان یمنی میخواهند که با متجاوز صلح کند.
خبرگزاری فارس: روز چهاردهم مردادماه در تقویم رسمی کشور، روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی نام گرفته است و مناسبت آن تهیه و تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی در این تاریخ است که دولتهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی اعلامیه ۲۵ مادهای را به تصویب رساندند.
یکی از سازمانهایی که در این راستا فعالیت میکند، مجمع جهانی صلح اسلامی است. این سازمان مردمنهاد از بدو تأسیس خود در زمینه حقوق بشر، صلح، عدالت و کرامت انسانی فعالیتهای گستردهای در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی را با اجماعی از نخبگان و اندیشمندان در جهان انجام داده است. از مهمترین اهداف این سازمان مردمنهاد ایجاد گفتمان صلح عادلانه در سراسر جهان است؛ به همین منظور با محسن پاک آیین سفیر سابق ایران در آذربایجان و عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی گفتگو کردیم.
در بخش نخست این گفتگو، پاکآیین به جایگاه مسلمانان در دو کشور میانمار و تایلند اشاره کرد. (اینجا) در بخش دوم نیز با بیان برخی خاطراتش در کشور زامبیا، از پیغامی که نلسون ماندلا به رهبر انقلاب سخن میگوید، همچنین با تأکید بر اینکه نوع ساختار حکومتی آذربایجان سکولار است، توجه به زیرساختهای فرهنگی این کشور را خواستار شده و معتقد است راهکار اصلی برای تحقق صلح جهانی توجه به کلیدواژه «عدالت» است.
در این گفتگو میخوانید:
-وجود ۲۰۰ خانواده شیعه در زامبیا
-اولین مسجد شیعیان زامبیا به نام «مسجد الرضا» مزین است
-سلامی که «نلسون ماندلا» به رهبر انقلاب رساند
-اولین ایرانی که با ماندلا بعد از آزادی دیدار کرد
-حقایقی درباره ساخت فرهنگی و سیاسی آذربایجان
-آذربایجان بر اساس قانون اساسیاش دارای دولتی سکولار است
-طبقهای تأثیرگذار به نام روحانیت در آذربایجان وجود ندارد
-تقریباً ۱۰ تا ۱۵ درصد مسلمانان آذربایجان عامل به احکام اسلام هستند
-حاکمیت آذربایجان مانعی برای تجمعات مذهبی شیعیان ایجاد نمیکند
-دولت آذربایجان به دنبال ترویج اسلام دولتی برای مقابله با وهابیت است
-دوره فعلی عصر گفتمانسازی در جهان است
-صلح بدون عدالت پایدار نیست
-از مجاهدان یمنی میخواهند که با متجاوز صلح کند!
-آمریکا با طرح گفتمانهای غیر عادلانه، صلح و امنیت را به خطر انداخته است
وجود ۲۰۰ خانواده شیعه در زامبیا
*به آفریقا برویم، شما تجربه حضور در سفارت در زامبیا را نیز داشتهاید، آیا آماری از تعداد مسلمانان در این خطه وجود دارد؟ میزان علاقه و محبت آنها به اهل بیت عمصت و طهارت تا چه میزان است؟
-زامبیا در جنوب آفریقا یک کشور مسیحی است و تعداد مسلمانان زامبیا حدود ۴۰۰ هزار نفر گفته شده که اکثراً در شهر چیپاتا در استان شرقى زامبیا و در مجاورت کشور مالاوی اقامت دارند. در واقع مسلمانان زامبیا که عمدتاً مهاجران مالاویائى هستند در این شهر ساکن هستند. شهر چیپاتا به دلیل قرار گرفتن بر سر راه مالاوى از اهمیت ترانزیتى ویژهاى برخوردار است. مسلمانان زامبیا اهل تسنن میباشند و خانوادههاى شیعه حدود ۲۰۰ واحد هستند. نفوذ سیاسى و اجتماعى کلیساى کاتولیک در زامبیا زیاد است و مسلمانان زامبیا اگر چه در گروهها و انجمنهاى متعدد متشکل میباشند، اما کمتر توانستهاند در امور سیاسى کشور دخیل شوند.
در سال ۱۹۹۲ پس از استقرار نظام چند حزبى، حزب اسلامى زامبیا تقاضاى فعالیت سیاسى کرد که این امر از طرف دولت پذیرفته نشد. این حزب متهم به افراطگرایی اسلامى شد. برای اولین بار در انتخابات سال ۱۹۹۱، دو نفر از مسلمانان موفق به راهیابى به مجلس شدند. نیمى از مسلمانان زامبیا مهاجر بوده و اکثراً هندى هستند، اگر چه لبنانیها و پاکستانیها نیز حضور دارند. مسلمانان بومى زامبیا که عمدتاً در استان شرقى زندگى کرده و از مسلمانان کشور مالاوى متأثر هستند تعامل مناسبى با مهاجرین مسلمان به ویژه آسیاییها ندارند و به دلیل برخورد طبقاتى مسلمانان مهاجر با جامعه فقیر مسلمانان بومى، تضادهایى میان این دو گروه وجود دارد.
اولین مسجد شیعیان زامبیا به نام «مسجد الرضا» مزین است
سال ۱۳۷۶ در زامبیا از سوی سازمان تبلیغات اسلامى، مرکز اسلامى زامبیا افتتاح شد که در ترویج اسلام نقش مؤثرى داشته است. در زامبیا حدود ۱۰۰ مسجد بزرگ و کوچک و دهها مدرسه اسلامى وجود دارد و دارای ۶ مسجد فعال است. برخی از این مساجد از سوى عربستان سعودى اداره شده و زیر نظر رابطه العالم اسلامى هستند. دو مسجد دیگر از سوى جامعه تبلیغ هندوستان اداره مىشود و یک مسجد نیز توسط مسلمانان سیاهپوست مالاویائى مدیریت مىشود.
اولین مسجد شیعیان زامبیا تحت عنوان مسجدالرضا در سال ۱۹۹۲ در زمان حضور من در زامبیا تأسیس شد که در حال حاضر با مدیریت نمایندگى سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى مورد استفاده اقلیت شیعیان زامبیا است.
سلامی که «نلسون ماندلا» به رهبر انقلاب رساند/ اولین ایرانی که با او بعد از آزادی دیدار کرد.
اما در مورد خاطرهای زامبیا باید بگویم من در زمان آزادی نلسون ماندلا در ۲۲ بهمن ۱۳۶۹ (۱۱ فوریه ۱۹۹۰) در زامبیا بودم. ماندلا دو هفته پس از آزادی به لوزاکا پایتخت زامبیا سفر کرد و من هم در فرودگاه به استقبال وی رفتم. ماندلا به من گفت: در جریان مواضع و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از مبارزه علیه آپارتاید هستم و سلام من را به آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی و به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری ایران برسانید.
به فاصله اندکی و در اول فروردین ۱۳۷۰ (۲۱ مارس ۱۹۹۰) در حاشیه مراسم سالروز استقلال نامیبیا مجدداً با ماندلا مجدد دیدار کردم، وی در این دیدار گفت: من تحت تأثیر تعالیم امام خمینی (ره) قرار گرفتهام و ما هم به این نتیجه رسیدیم که شیوه انقلابی تنها راه مبارزه با استکبار و استعمار است، چرا که آنها زبان صلح را نمیفهمند. ماندلا در آن دیدار پذیرفت که به ایران سفر کند و مدتی بعد در مرداد ۱۳۷۰ و در شرایطی که هنوز نظام آپارتاید فرونپاشیده بود، به تهران سفر کرد. در این سفر مقام معظم رهبری ایران بر حمایت از ایشان تأکید کردند و ماندلا بارها از این دیدار و حمایتها یاد کرده است. جالب اینکه نلسون ماندلا پس از ۲۷ سال اسارت درست در روز ۲۲ بهمن ۱۳۶۹ آزاد شد و من اولین ایرانی بودم که با او ملاقات کردم.
حقایقی درباره ساخت فرهنگی و سیاسی آذربایجان
*حضور در کشور آذربایجان با توجه به اینکه اکثریت آن را شیعیان تشکیل میدهند، به نظر میرسد باید بهتر از دیگر کشورهایی باشد که شما در آن حضور داشتهاید، میزان آزادی عمل اکثریت شیعه در انجام فرائض و شعار دینی چگونه است؟
-به طور اجمالی عرض کنم که پس از الحاق قلمروهای ایرانی قفقاز به امپراتوری روسیه در اوایل سده نوزدهم میلادی، موقعیت و جایگاه دین اسلام و مسلمانان در این مناطق دگرگون شد. در واقع سیاست روسیه تزاری ایجاد تفرقه در جامعه مسلمانان و تضعیف ساختارهای دینی بود. در این مقطع بین ساختارهای دینی و مذهبی قفقاز با جهان اسلام فاصله به وجود آمد. بعد از انقلاب سوسیالیستی و در دوره اتحاد جماهیر شوروی به دلیل دینستیزی این فاصله بیشتر شد و ارتباط مسلمانان روسیه با جهان اسلام قطع شد و نوعی جدید از اسلامی سیاسی و دولتی در قفقاز و دیگر مناطق مسلماننشین روسیه شکل گرفت.
دین افیون تودهها شد و نویسندگان، شعرا و متفکران مکتب کمونیسم، به مبارزه با تفکر دینی پرداختند. تکمیل و ساخت مساجد رسماً ممنوع شد، شیعیان فقط برای مرگ عزیزان خود میتوانستند عزاداری کرده و برای امام حسین (ع) هم گریه کنند. استقلال آذربایجان یک انقلاب نبود که دگرگونی ایجاد کند. پس از استقلال آذربایجان، طبق ماده ۶ از قانون اساسی، آذربایجان به عنوان دولت سکولار و غیر دینی معرفی شد. امروز کمبود شناخت از وضعیت دینی، فرهنگی و اجتماعی جمهوری آذربایجان و انتشار مطلب غیر واقعی و غلوآمیز درباره دین و مذهب در جمهوری آذربایجان در رسانهها، از عوامل ایجاد سوء تحلیل و برداشت شده و این انتظار ایجاد شده که در آذربایجان هم مانند ایران باید اسلام سیاسی حاکم باشد.
طبقهای تأثیرگذار به نام روحانیت در آذربایجان وجود ندارد
خب! در ایران طبق قانون اساسی، یک حکومت اسلامی حاکم است و بسیاری از مردم باورهای دینی خود را مشتاقانه و داوطلبانه اشاعه میدهند و حتی حاضر هستند در راه دین فداکاری کرده و شهید شوند. اما حکومت در جمهوری آذربایجان غیر دینی است و دین از سیاست جدا است. در جمهوری آذربایجان که به عنوان دومین کشور شیعه جهان معروف است، طبقهای تأثیرگذار به نام روحانیت وجود ندارد، بلکه قشر تأثیرگذار در جمهوری آذربایجان، روشنفکران هستند که عمدتاً با دین میانه خوبی ندارند. اکثر مردم با موضوع تقلید بیگانه بوده و کمتر متوجه معنی مجتهد و تقلید میشوند. در حالی که در ایران مجتهد، آیتالله، تقلید، حجاب، چادر، روحانی، حرام، حلال و امثال آن واژگانی متداول هستند.
تقریباً ۱۰ تا ۱۵ درصد مسلمانان آذربایجان عامل به احکام اسلام هستند
در جامعه جمهوری آذربایجان زنان با حجاب کم هستند، به دلیل ندانستن احکام شرعی، برخی از زنان با ناخنهای لاکزده وضو میگیرند و در حالی که بیحجاب هستند نماز میخوانند. برخی بعضی از مسلمانان در ماه رمضان روزه میگیرند، اما در بقیه سال نماز نمیخوانند. آمارها نشان میدهد که تقریباً ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت مسلمانان آذربایجان، عامل به احکام اسلام و تشیع هستند. ایران که مرکز اساسی مکتب شیعه تمام جهان است، میتواند با فعالیتهای فرهنگی مستمر به رشد مکتب اسلام و تشیع در آذربایجان کمک کند، مردم هم علاقهمند هستند و استقبال میکنند.
حاکمیت آذربایجان مانعی برای تجمعات مذهبی شیعیان ایجاد نمیکند
البته این فعالیتها باید طوری باشد که دخالت در امور داخلی آذربایجان تلقی نشود. نباید در میزان باورهای مردم جمهوری آذربایجان مبالغه شود. مردم آذربایجان تشنه آموزههای اسلام هستند، اما این به معنی آمادگی آذربایجان برای انقلاب اسلامی نیست. تشیع آیینی در جمهوری آذربایجان رو به رشد است و این رشد را در ایام محرم و به خصوص در عاشورا و ماه مبارک رمضان به ویژه شبهای قدر میتوان مشاهده کرد. در روز عاشورا تقریباً همه به مسجد، امامزاده و حسینیهها میآیند، روز عاشورا روزی است که مردم با این ازدحام و بدون تشویق و تحریک و تبلیغات، خودشان به مسجد میآیند. حاکمیت آذربایجان مانعی برای تجمعات مذهبی شیعیان ایجاد نمیکند مگر اینکه این تجمعات موج ناامنی شود.
در واقع حاکمیت آذربایجان برای خود خط قرمزهایی دارد. امروز که افراطگرایی با کمک برخی دولتهای عربی به ویژه عربستان سعودی در منطقه شکل گرفته و شماری از اتباع آذری جهت پیوستن به گروههای تروریستی به سوریه اعزام شدهاند، حاکمیت باکو متوجه خطرات امنیتی وهابیت شده است. دولت آذربایجان هنگامی که پی برد رشد وهابیت، منجر به کاهش میزان امنیت کشور شده، تصمیم به محدودسازی فعالیت وهابیون آذری کرد، برخی مساجد وابسته به وهابیون آذری تعطیل شد و تعدادی از اتباع آذری که خسته از جنگ سوریه به وطن بازگشته بودند، بازداشت شدند.
دولت آذربایجان به دنبال ترویج اسلام دولتی برای مقابله با وهابیت است
در واقع دولت به دنبال ترویج اسلام دولتی با محوریت تشیع برای مقابله با وهابیت و رشد رادیکالیسم دینی است. سیاست ساخت مساجد و بازسازی امامزادهها در همین راستا است. برای مثال در اواخر دوران کمونیستی حدود ۱۷ مسجد در جمهوری آذربایجان وجود داشت، در حالی که اکنون حدود ۱۷۰۰ مسجد وجود دارد که عمدتاً با حمایتهای دولت ساخته شدهاند. باید از این فرصت برای انجام فعالیتهای فرهنگی استفاده کرد و این مسأله نشان دهنده اهمیت دین و به ویژه تشیع در جمهوری آذربایجان است.
باید بپذیریم که جمهوری آذربایجان کشوری مستقل است و این حق را دارد که در اداره کشورش به طور مستقل اعمال حاکمیت کند. باید میزان اسلامگرایی را آن طور که هست به ایران معرفی کنیم، اگر باورهای دینی مردم جمهوری آذربایجان مبالغه میشود و انتظارات مسئولان فرهنگی کشور را بالا میبرد. در اعلام مواضع نسبت به رویدادهای آذربایجان در رادیو و تلویزیون دولتی ایران باید دقت بیشتری داشت، زیرا به عنوان موضع رسمی حکومت ایرانی قلمداد و واکنش نشان داده میشود. انتظار ما از شیعیان باید متعادل باشد و نقش رسانههایی مثل خبرگزاری فارس برای معرفی واقعیتهای جامعه آذربایجان به مسئولان فرهنگی بسیار مهم است.
دوره فعلی عصر گفتمانسازی در جهان است
*به عنوان سؤال آخر شما به عنوان عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی چه راهکار و پیشنهاد عملیاتی برای تقویت صلح در کشورهای اسلامی دارید؟ آیا این مهم قابل دستیابی است؟ با توجه به اینکه تفکرات افراطی و تکفیری در جهان اسلام ریشه دوانده است.
- ما در مجمع جهانی صلح اسلامی با برگزاری نشستهای تخصصی، تولید محتوی، ارتباط با نخبگان ایران و جهان و انتشار کتاب سعی داریم درباره معرفی و تقویت یک گفتمان جدید در سطح نخبگی با الهام از گفتمان انقلاب اسلامی و دیدگاههای مقام معظم رهبری حرکت کنیم. مجمع جهانی صلح اسلامی یک نهاد غیر دولتی است که طول بیش از ۱۰ سال فعالیت خود سعی کرده موضوع صلح و عدالت صلح عادلانه را تا حد ممکن، از طریق نخبگان داخلی و بینالمللی رایج کند. دوره فعلی را میتوان عصر گفتمانسازی در جهان دانست و در این دوره قدرتهای بزرگ با استفاده از عنصر رسانه به خصوص در فضای مجازی با خلق گفتمانهای جدید، افکار عمومی را در جهت منافع خود هدایت میکنند. قدرتها به دنبال عدالت نیستند بلکه برقراری صلح را به معنی «آرام سازی» و سازش را برای محروم کردن مردم فلسطین از حقوق حقه خود میدانند.
مجمع جهانی صلح اسلامی در مقابل گفتمان صلح پایدار، به دنبال معرفی گفتمان صلح عادلانه است. ما معتقدیم جمعآوری ساختارمند یک اندیشه توسط نخبگان میتواند تبدیل به یک گفتمان شده و بعد در عرصه اجتماع وارد و به یک رفتار یا کارکرد مبدل شود و گفتمانها میتوانند یک اندیشه را تبدیل به یک باور عمومی کنند. هدف اصلی فعالیتهای این مجمع به خصوص هماندیشیهای بازخوانی اندیشههای رهبر معظم انقلاب با موضوع صلح و عدالت، این است که مبانی نظری صلح عادلانه را تبیین کرده و به تدریج آن را به یک گفتمان جهانی تبدیل کند.
صلح بدون عدالت پایدار نیست
برخی مشخصههای گفتمان صلح از منظر رهبری این است که عدالت لازمه صلح است و صلح بدون عدالت پایدار نیست و صلح عادلانه نباید از طریق زور و سلطه اعمال شود. همچنین پرهیز از صلح تحمیلی، عادلانه است و اسلام دین صلح است و افراطگرایی منشاء تروریسم و در جامعه اسلامی نیز اتحاد مسلمانان مقدمه صلح عادلانه است. صلح باید بر مبنای عدالت باشد، کرامت و عزت انسان را حفظ کند، مبتنی بر اخلاق الهی و اسلامی بوده، به دور از اغراض قدرتمندان عالم باشد و مصلحت نظام و جامعه اسلامی را در نظر بگیرد.
در زمان جنگ تحمیلی زمانی که عراق به ایران حمله و قسمتهای از ایران را اشغال کرده بود، قطعنامههای سازمان ملل که با حمایت آمریکا و اروپا تهیه میشد، ایران را به صلح دعوت میکردند، در حالی که دشمن قسمتهای از کشورمان را اشغال کرده بود. در واقع از ما میخواستند در یک شرایط ناعادلانه، صلح را بپذیریم.
از مجاهدان یمنی میخواهند که با متجاوز صلح کند!
درباره فلسطین هم قضیه به همین صورت است؛ یعنی در حالی که این سرزمین در اشغال صهیونیسم است و حق مردم فلسطین پایمال شده، حرف از مذاکره و صلح میزنند که طبعاً این صلح نمیتواند پایدار باشد، چون عادلانه نیست. وضعیت در یمن هم به همین گونه است و طرفداران صلح پایدار جنایات سعودیها علیه مردم یمن را نمیبینند و از مجاهدان یمنی میخواهند که با متجاوز صلح کند.
در سوریه، افغانستان، سومالی و بحرین هم ما میتوانیم مصادیق صلح ظالمانه و نادیده گرفتن عدالت برای استقرار صلح را میبینیم. در واقع زورگویان و مستکبران به رهبری آمریکا با طرح گفتمانهای غیر عادلانه خود صلح و امنیت را به خطر انداخته و با نقاب صلح علیه صلح اقدام میکنند. به نظر من برای اشاعه تفکرات رهبری و تبدیل آن به یک گفتمان غالب، نقش نخبگان به خصوص در حوزه و دانشگاه و نهادهای غیردولتی و رسانهها بسیار مهم است.
دیدگاه تان را بنویسید